دکترین و تاکتیک‌های جنگ‌‌های اطلاعاتی آمریکا چگونه تدوین می‌شود؟ + فیلم

استراتژی عملیات روانی آمریکا در کجا شکل می گیرد؟ عملیات‌های سایبری امریکا طی دهه آتی چگونه خواهند بود؟ آموزش سربازان آمریکایی توسط چه سازمانی و چگونه انجام می‌گیرد؟ برای رازگشایی از این سؤالات با گزارش ویژه مشرق همراه شوید...

به گزارش مشرق، مقر فرماندهی آموزش و دکترین ارتش آمریکا (TRADOC) یا ترادوک یکی از مراکز فرماندهی ارتش آمریکا است که در پادگان فورت اوستیس (Fort Eustis) در ویرجینیا قرار دارد. این سازمان مسؤول نظارت بر آموزش نیروهای ارتش آمریکا، تدوین دکترین و طراحی و تهیه سیستم‌های تسلیحاتی جدید است. ترادوک 33 دانشکده و مرکز را در 16 مجموعه نظامی هدایت می‌کند. دانشکده‌های ترادوک 2/734 دوره آموزشی (81 دوره مستقیما در پشتیبان از بسیج نیروها) و 373 دوره یادگیری زبان ارائه می‌کنند. این 2/734 دوره شامل 503/164 صندلی برای 434/424 سرباز؛ 34/675 دیگر پرسنل نظامی؛ 7/824 سرباز خارجی و 26/241 غیر نظامی است.[1] هم‌اکنون ریاست این سازمان بر عهده ژنرال رابرت دبیلیو کان (Robert W. Cone) است.[2]

لوگوی مقر فرماندهی آموزش و دکترین ارتش آمریکا


تاریخچه ترادوک

"مقر فرماندهی قاره‌ای" (CONARC) که در سال 1955 تأسیس شد مسؤول مسؤول تمام واحدهای فعال ارتش آمریکا در آمریکا و همچنین مراکز آموزشی، دانشکده‌ها و تدوین دکترین‌ها بود. این سازمان تنها مسؤول تحولات رزمی نبود که زیر نظر "قرارگاه فرماندهی تحولات رزمی" (CDC) قرار داشت. این مرکز در سال 1962 تشکیل شد. در اوایل دهه 1970 مشخص گشت که حوزه کنترل "مقر فرماندهی قاره‌ای" بسیار فراتر از یک مقر فرماندهی ساده است. به دستور ژنرال کرایتون آبرامز (Creighton W. Abrams Jr.)، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش آمریکا، عملیات سازماندهی مجدد ارتش آمریکا، به ریاست ژنرال ای دیپوی (William E. DePuy)، قائم مقام فرماندهی ستاد مشترک، آغاز شد. پس از پایان این برنامه مقر فرماندهی قاره‌ای منحل گردیده و در 1 جولای 1973، دو سازمان دیگر جایگزین آن شدند: "مقر فرماندهی نیروهای نظامی آمریکا" (FORSCOM) که فرماندهی واحدهای فعال ارتش آمریکا را بر عهده گرفت و نیز "مقر فرماندهی آموزش و دکترین ارتش آمریکا" (TRADOC) که فرماندهی مراکز آموزشی، دانشکده‌های نظامی و تدوین دکترین را بر عهده گرفت. علاوه بر این، "قرارگاه فرماندهی تحولات رزمی" منحل گشته و ترادوک وظیفه این سازمان را متقبل گشت.[3]

مقر فرماندهی ترادوک و فرمانده ان ژنرال رابرت دبیلیو کان

مأموریت ترادوک

مأموریت رسمی "مقر فرماندهی آموزش و دکترین ارتش آمریکا" عبارت است از: "...تربیت سربازان نظامی و رهبران غیرنظامی، توسعه و ادغام توانمندی‌ها، مفاهیم و دکترین‌ها به منظور ایجاد یک ارتش توانا و آماده اعزام به منظور پشتیبانی از توانمندی رزمی مشترک...."[4]


فیلم گزارش ترادوک در مورد چگونگی تحول ارتش آمریکا تا سال 2020


اولویت‌های کاری مقر فرماندهی آموزش و دکترین ارتش آمریکا عبارتند از:

1. تربیت رهبر

2. آموزش مقدماتی نظامی

3. یکپارچه‌سازی مفاهیم و توانمندی‌ها

4. توسعه سرمایه انسانی

5. مفهوم اموزش و دکترین نیروی نظامی

6. دکترین


سازمان‌های تابعه اصلی فرماندهی آموزش و دکترین ارتش آمریکا

· مقر فرماندهی پذیرش‌های ارتش آمریکا (USAAC)

· مرکز یکپارچه‌سازی توانمندی‌های ارتش آمریکا (ARCIC)

· مرکز نیروهای مشترک ارتش آمریکا (CAC)

· مرکز پشتیبانی نیروهای مشترک ارتش آمریکا (CASCOM)

· مرکز تحلیل ترادوک ارتش آمریکا (TRAC)

· مرکز درس‌های آموخته‌شده ارتش (CALL)

· آموزش نظامی مقدماتی ارتش آمریکا (IMT)

تصاویر مقر فرماندهی جدید ترادوک در لانگلی-اوستیس در ویرجینیا (Langley-Eustis)


مقر فرماندهی پذیرش‌های ارتش آمریکا (USAAC)

این مقر فرماندهی در 15 فوریه 2002 تأسیس گشته و وظیفه آن فرماندهی و کنترل یکپارچه عضوگییری و اموزش نظامی مقدماتی برای افسران ارتش آمریکا است. این مقر در پادگان فورت ناکس (Fort Knox) مستقر می‌باشد. این سازمان وظیفه تأمین منابع مورد نیاز برای ارتش آمریکا را بر عهده دارد و هدف آن تبدیل داوطلبین به سرباز و رهبر است.[5]


مرکز یکپارچه‌سازی توانمندی‌های ارتش آمریکا (ARCIC)

مرکز یکپارچه‌سازی توانمندی‌های ارتش آمریکا یکی از زیرمجموعه‌های ترادوک است که وظیفه ادغام "توانمندی‌های رزمی در نیروها و بین بخش‌های نظامی و دیگر سازمان‌ها را بر عهده دارد" تا شامل سیستم‌ها، آموزش و دکترین‌ها نیز باشند.[6] این سازمان در سال 2010، "برنامه توانمند‌سازی مفهومی ارتش آمریکا برای عملیات‌های فضای سایبری 2016 الی 2028" را منتشر نمود. در بخش‌های بعدی در مورد این گزارش اطلاعات بیشتری ارائه خواهد شد.

لوگوی مرکز یکپارچه‌سازی توانمندی‌های ارتش آمریکا


مرکز نیروهای مشترک ارتش آمریکا (CAC)

مرکز نیروهای مشترک ارتش آمریکا در پادگان فورت‌لیونوورث (Fort Leavenworth) واقع شده و توسعه رهبری، نیروهای نظامی حرفه‌ای و آموزش نظامی؛ آموزش نهادی و جمعی؛ آموزش کاربردی؛ پشتیبانی آموزشی؛ فرماندهی رزمی؛ دکترین؛ درس‌های آموخته شده و حوزه‌های ویژه‌ای که ترادوک مشخص نموده است را سرپرستی و کنترل می‌کند.

لوگوی مرکز نیروهای مشترک ارتش آمریکا


مرکز پشتیبانی نیروهای مشترک ارتش آمریکا (CASCOM)

مرکز پشتیبانی نیروهای مشترک ارتش آمریکا یکی دیگر از سازمان‌های تابعه پرادوک است که در پادگان "فورت‌لی" (Fort Lee) در ویرجینیا مستقر می‌باشد. این سازمان ارائه کننده خدماتی چون آموزش و تربیت رهبر بوده و مفاهیم، دکترین‌ها، سازمان‌ها و راه‌حل‌های مورد نیاز را ارائه می‌نماید تا کیفیت کارکردی توانمندی‌های نیروهای نظامی آمریکا را افزایش دهد.

لوگوی مرکز پشتیبانی نیروهای مشترک ارتش آمریکا


مرکز تحلیل ترادوک ارتش آمریکا (TRAC)

مرکز تحلیل ترادوک ارتش آمریکا (TRAC) یکی از سازمان‌های تحلیلی در ارتش آمریکا است. این سازمان در حوزه عملیات‌های نظامی احتمالی در سراسر جهان تحقیقاتی انجام می‌دهد تا به تصمیم‌گیرندگان در مورد مسائل بسیار مهم پیش روی ارتش و وزارت دفاع آمریکا اطلاع‌رسانی نماید.

لوگوی مرکز تحلیل ترادوک ارتش آمریکا

این مرکز تحقیقات عملیاتی (OR) در مورد طیف وسیعی از موضوعات نظامی انجام می‌دهد، برخی از این موضوعات به مسائل روز مربوط می‌شوند اما اکثر موضوعات مرتبط با مسائل 5 تا 15 سال آتی هستند. واحدهای نظامی چگونه باید سازماندهی شوند؟ سیستم‌های جدید چه زمانی باید تهیه شوند؟ سربازها و فرماندهان چگونه باید آموزش ببینند؟ هزینه‌ها و فواید گزینه‌های رقیب چه هستند؟ ریسک‌های بالقوه و فواید اقدامات برنامه‌ریزی شده نظامی چیستند؟ این مرکز به صورت مستقیم از مأموریت ترادوک پشتیبانی کرده، مفاهیم و نیازهای آتی را ارائه نموده و در همین حین به نیازهای بسیاری از مشتریان نظامی در حوزه تصمیم‌گیری پاسخ می‌دهد.[7]


مرکز درس‌های آموخته‌شده ارتش (CALL)

مرکز درس‌های آموخته‌شده ارتش سازمان اعمال تغییر بر مجموعه، تحلیل، انتشار، یکپارچه‌سازی و آرشیو مفاهیم جدید؛ تاکتیک‌ها، تکنیک‌ها و فرآیندها؛ همچنین راه‌کارهای برای ارتش از مسائل تاکتیکی گرفته تا مراحل استراتژیک جنگ است. متخصصین این سازمان به مناطق جنگی در سراسر جهان اعزام شده و مشاهدات تاریخی و در حال ظهور را در اختیار نیروهای مشترک، بین‌سازمانی، بین‌دولتی و چند ملیتی قرار می‌دهند. این سازمان تاکتیک‌ها، تکنیک‌ها و فرآیندهای لازم را در اختیار نیروهای مستقر در خط‌مقدم قرار می‌دهد تا توانایی‌های رزمی ارتش را افزایش دهد. این سازمان یم عملیات چندرسانه‌ای-محور را انجام می‌دهد و این درس‌ها و همچنین دیگر موضوعات مربوطه را به صورت انواع مختلفی از انتشارات رسانه‌ای چاپی و الکترونیک منتشر می‌سازد.[8] این سازمان کی از مراکز اصلی است که به طور پیوسته با توجه به تجارب و رویدادهایی که در مناطق جنگی بوجود آمده است به طور مداوم تحلیل‌ها و گزارش‌هایی را در مورد چگونگی اقدام در این مناطق در اختیار نیروهای نظامی آمریکا می‌گذارد. این سازمان تحلیل‌های مختلفی را در مورد چگونگی برخورد با افکار عمومی در مناطق جنگی بالاخص در افغانستان و عراق ارائه نموده است.

لوگوی مرکز درس‌های آموخته‌شده ارتش


آموزش نظامی مقدماتی ارتش آمریکا (IMT)

این سازمان در سال 2009 و پس از تصویب کنگره تأسیس گردید تا نظارت در سطح مقامات ارشد را بر مسائل مرتبط با آموزش‌های نظامی فراهم نماید. هدف این مرکز افزایش کیفیت، بهره‌وری و دلسپردگی سربازان به مأموریت‌های محوله است.

لوگوی مرکز آموزش نظامی مقدماتی


دستورالعمل‌های میدانی (Field Manual) چیستند؟

در ارتش آمریکا تقریبا برای هر کاری که سربازان بخواهند انجام دهند یک "دستورالعمل میدانی" (Field Manual) وجود دارد، از نگهداری و استفاده از مواد هسته‌ای گرفته تا آشپزی. تاکنون در حدود چند صد دستورالعمل میدانی توسط ارتش آمریکا منتشر شده است. برخی از این دستورالعمل‌ها دارای موشوعاتی کلی هستند به مانند "FM1" با عنوان "ارتش" و "FN 3-0" با عنوان "عملیات‌ها"، اما برخی دیگر دارای موضوعاتی تخصصی‌تر هستند مانند دستورالعمل "FM 8-50" با عنوان "پیشگیری و مدیریت پزشکی صدمات ناشی از لیزر". یک دستروالعمل میدانی استاندارد در یک سطح شش درجه‌ای نوشته شده و به چندین بخش تقسیم می‌شود. این دستورالعمل‌های دارای جدول‌ها، شکل‌ها و نمودارها هستند. بخش اعظمی از این کتاب‌ها، اما نه همه آنها، در اختیار عموم قرار دارند.

دستورالعمل میدانی رهبری ارتش آمریکا

معمولا هر گردان دارای کتابخانه‌ای مکتشکل از 40 یا 50 دستورالعمل میدانی در مقر فرماندهی‌اش است. این کتاب‌ها می‌توانند شامل دستورالعمل‌هایی با عناوین کلی بوده و یا دستورالعمل‌های تخصصی‌تری باشند که از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است. برخی از دستورالعمل‌های میدانی در منطقه نبرد به کار می‌روند. برای مثال "FM 7-8" در مورد تاکتیک‌ها و عملیات‌های اصلی واحدهای پیاده کوچک نگاشته شده است. هر جوخه حداقل یکی از این کتاب‌ها را در اختیار دارد. فرمانده جوخه ممکن است این کتاب را در خودروی زرهی خود حمل نماید.

یکی از دستورالعمل‌های میدانی ارتش امریکا در جنگ ویتنام با عنوان "مواد انفجاری و تخریب"

تمام بازجوهای ارتش به یک دستورالعمل میدانی با عنوان "بازجویی اطلاعاتی" (FM 34-52) دسترسی دارند. در این کتاب در مورد نقش بازجو و فرآیندهای مختلف کسب اطلاعات اشاره شده است. برای دریافت یکی از نسخه‌های FM 34-52 اینجا کلیک نمایید.

ارتش آمریکا انواع دیگری از کتاب‌ها را بین سربازان خود منتشر می‌کند. دستورالعمل‌های تکنیکی (TMs) در مورد چگونگی استفاده از تجهیزات. جزوه‌ها (Pamphlet) در مورد یک موضوع یا برنامه اطلاعات ارائه می‌کنند و بیشتر به سربازان آموزش می‌دهند نه اینکه به آنها توضیح دهند که کارها را چگونه انجام دهند. قوانین ارتش (ARs) قوانین اصلی و اولیه، به مانند چگونگی پوشیدن یونیفرم، را توضیح می‌دهند.[9]

ژنرال جان کیمونس با نسخه‌ای از دستورالعمل میدانی FM 2-22.3 با عنوان عملیات‌های جمع‌آوری اطلاعاتی

برای دریافت لیست دستورالعمل‌های ترادوک اینجا کلیک کنید.

استفاده از تکنیک‌های ویکی‌پدیا در دستورالعمل‌های میدانی

به نوشته روزنامه نیویرک‌تایمز، ارتش آمریکا به برخی از افراد خود که دارای صلاحیت امنیتی و اطلاعاتی کافی هستند اجازه خواهد داد تا به صورت مستقل محتوای آنلاین دستورالعمل‌های میدانی را ویرایش نمایند تا بدین ترتیب این کتاب‌ها حاوی تجربیات نظامیان مستقر در مناطق جنگی و همچنین کارشناسان امر باشد.[10]


عملیات‌های اطلاعاتی

یکی از مهمترین کتاب‌های راهنمای ترادوک FM-13 نام دارد که در حوزه "عملیات‌های اطلاعاتی" (Information Operations یا IO) منتشر می‌گردد. بر اساس "دستورالعمل میدانی FM 3-13 با عنوان "عملیات‌های اطلاعاتی" که در فوریه 2006 منتشر گشته است، عملیات‌های اطلاعاتی یعنی بکارگیری یکپارچه توانمندی‌های جنگ الکترونیکی، عملیات‌های شبکه‌های کامپیوتری، عملیات‌های روانی، فریب نظامی و امنیت عملیات‌ها، به منظور تأثیرگذاری، اخلال و یا تخریب فرآیند تصمیم‌گیری انسانی و خودکار دشمن و در عین حال حفاظت از فرایندهای خودی. در زیر به صورت مختصر هر کدام از پنج شاخه عملیات‌های اطلاعاتی را تشریح می‌نماییم.

جنگ الکترونیکی (Electronic Warfare). هر نوع فعالیت نظامی شامل استفاده از انرژی هدایت شونده و الکترومغناطیسی برای کنترل طیف الکترومغناطیس یا حمله به دشمن. سه بخش عمده‌ای که در حوزه جنگ الکترونیکی وجود دارند عبارتند از: تهاجم الکترونیک، حفاظت الکترونیک، و پشتیبانی از جنگ الکترونیکی. این عملیات با حروف اختصاری EW نیز مورد اشاره قرار می‌گیرد.

یکی از واحدهای جنگ الکترونیکی ارتش آمریکا

عملیات‌های شبکه کامپیوتری (Computer Network Operations). این عملیات‌ها متشکل از تهاجم به شبکه کلمپیوتری، دفاع از شبکه کامپیوتری و عملیات‌های توانمندسازی بهره‌برداری از شبکه‌های کتمپیوتری هستند و با عنوان CNOنیز خوانه می‌شوند.

عملیات‌های روانی (Psychological Operations). عملیات‌های برنامه‌ریزی شده به منشور انتقال اطلاعات منتخب به مخاطبین خارحی به منظور تأثیرگذاری بر احساسات، انگیزه‌ها، اهداف و قوه استدلال مخاطبین خارجی برای تأثیرگذاری نهایی بر دولت‌ها، سازمان‌ها، گروه‌ها و یا افراد خارجی. هدف از عملیات‌های روانی، تحریک یا تقویت ایستارها و رفتار خارجی به نفع آمریکا است. این عملیات‌ها با عنوان اختصاری PSYOP نیز خوانده می‌شوند.

هلی‌کوپتر آمریکایی در حال پخش اعلامیه بر فراز عراق

فریب نظامی (Military Deception). اقدامات انجام گرفته برای گمراه ساختن عمدی تصمیم‌گیرندگان نیروهای نظامی دشمن تا بدین ترتیب نیروهای دشمن اقداماتی را اتخاذ نمایند که برای اجرای مأموریت نیروهای دوست مفید واقع شوند. این عملیات‌ها با حروف اختصاری MILDEC مورد اشاره قرار می‌گیرند.

امنیت عملیات‌ها (Operations Security). فرآیند مشخص نمودن اطلاعات حیاتی و متعاقب آن تحلیل اقدامات دوستانه مفید برای عملیات‌های نظامی و دیگر اقدامات. این عملیات‌ها با عنوان " OPSEC" نیز مورد اشاره قرار می‌گیرند.[11]

برای دریافت یکی از دستورالعمل‌های "عملیات‌های اطلاعاتی" که در سال 2003 منتشر شده است اینحا کلیک کنید.


تدوین جدیدترین "دستورالعمل میدانی عملیات‌های اطلاعاتی" (FM 3-13) آمریکا در سال 2012

عملیات‌های اطلاعاتی ارتش آمریکا که بطور سنتی شامل حوزه‌هایی مانند عملیات‌های روانی و فریب نظامی است، اکنون در قالب «فعالیت‌های اطلاع‌رسانی و تاثیری» گنجانده شده و تغییرات صورت گرفته در این دکترین در یک دستورالعمل اجرایی در سال 2012 منتشر خواهد شد.

این تغییرات در پاسخ به تحولات اساسی در عملیات‌های اطلاعاتی ارتش آمریکا صورت میگیرد که نقش یکپارچه نیروهای آمریکایی در عملیات‌های به اصطلاح ثبات‌آفرینی و ضدشورش را پررنگ میسازد.

لوگوی مرکز عملیات‌های روانی ارتش آمریکا

حوزه جنجال‌برانگیز عملیات‌های اطلاعاتی بر کنترل و دستکاری نظامی محیط اطلاعاتی فعال در یک فضای جنگی متمرکز است. طبق کتابچه راهنمای ستاد مشترک ارتش آمریکا در سال 2003، «عملیات‌های اطلاعاتی عبارتند از بکارگیری یکپارچه جنگ‌افزارهای الکترونیک، عملیات‌های شبکه‌های رایانه‌ای، عملیات‌های روان‌شناختی، فریب نظامی و امنیت عملیات به صورت هماهنگ با ظرفیت‌های پشتیبانی و مرتبط خاص به منظور تاثیرگذاری، برهم زدن، خراب کردن یا غصب مخالفان و تصمیم‌گیری‌های آنها درعین حال که افراد خودی از گزند این موارد در امان باشند».

هنگامی که نگارش بازنویسی شده راهنمای عملیات ارتش آمریکا در سال 2010 منتشر شد، تجدیدنظرهای صورت گرفته در آن ماهیت عملیات‌های اطلاعاتی را بطور گسترده تغییر داد. برخی از این تاکتیک‌ها، مانند "عملیات پشتیبانی اطلاعات نظامی" که پیشتر «عملیات‌های روانی» نام داشت، ارتش آمریکا را ملزم میسازد درباره منبع یا محتوا یا «معرفی با تاخیر» منبع خود دروغ بگوید.

سرباز آمریکایی در حال پخش اعلامیه‌های ارتش آمریکا

در کتاب عملیات‌های اطلاعاتی دانشکده جنگ ارتش آمریکا در سال 2010 چنین آمده است: فعالیت‌های ارتش به منظور تاثیرگذاری بر مخاطبین هدف در خارج از مناطق جنگی به مناقشه در این باره دامن زده که آیا این فعالیت‌ها باید بدرستی زیر نظر وزارت خارجه صورت گیرند یا خیر. این پرسش‌ها توجه بیشتر رسانه‌ها و دقت موشکافانه کنگره را برانگیخته و در مواردی به کاهش بودجه تلاش‌های ارتش در زمینه عملیات‌های اطلاعاتی منجر شده است.

نسخه پیش‌نویس دفترچه راهنمای جدید ارتش آمریکا، فعالیت‌های اطلاع‌رسانی و تاثیری را چنین تعریف میکند:

یکپارچه‌سازی ظرفیت‌های مربوط به اطلاعات تعیین شده به منظور همگام‌سازی مضامین، پیام‌ها و اقدام‌ها با عملیات موردنظر برای اطلاع‌رسانی به مخاطبین آمریکایی و جهانی، تاثیرگذاری بر مخاطبین خارجی و تاثیرگذاری منفی بر تصمیم‌گیری‌های مخالفین و دشمنان.

این راهنما رویکردی فراگیرتر از عملیات‌های اطلاعاتی ارادئه میدهد که برای تاکید بر ماهیت اقدامات سربازان در محیط اطلاعاتی یک عملیات فرضی طراحی شده‌اند. این راهنما، «شلیک به خودی اطلاعاتی» (information fratricide) را چنین تعریف میکند: استفاده از مولفه‌های عملیاتی ظرفیت‌های اطلاعاتی به گونه‌ای که باعث تاثیرگذاری بر محیط اطلاعاتی شده و مانع از اجرای عملیات‌های دوستانه گردد یا بر نیروهای خودی تاثیر منفی بگذارد.

"مجمع رهبران رده پایین" در سال 2011 در پادگان "فورت‌سیل" (Fort Sill) ، اوکلا (Okla)

در این راهنما، توانایی تاثیرگذاری بر یک جمعیت چنین تعریف شده است: باعث آن شدن که مخاطبین به گونه‌ای فکر یا رفتار کنند که مطلوب اهداف فرمانده باشد که این امر، از اعمال مدیریت اداراک برای تاثیرگذاری بر احساسات، انگیزه‌ها و منطق هدف ناشی میشود. این مسئله، فعالیت‌های اطلاع‌رسانی و تاثیری را دربرمی گیرد که از عملیات‌های تهاجمی مانند «ویران کردن» که خود شامل استفاده از ابزارهای کشنده و غیرکشنده برای عملاً بلااستفاده کردن اطلات دشمن یا ناکارآمد کردن سیستم‌های اطلاعاتی آنها میشود، بهره میگیرد.

در این راهنما همچنین تعدادی مفاهیم جدیدتر مربوط به عملیات‌های اطلاعاتی گنجانده شده؛ مانند «فعالیتهای الکترومغناطیسی سایبری» که امتیازهای موجود در فضای مجازی و طیف مغناطیسی را تصاحب، حفظ و مورد استفاده قرار داده و بدین ترتیب، به نیروهای نظامی این امکان را میدهد که درعین حال که خود آزادی عمل دارند، آزادی عمل دشمنان و مخالفین را از آنها سلب کنند.[12]

برای دریافت متن انگلیسی این پیش‌نویس اینجا کلیک کنید.


برنامه توانمندسازی عملیات‌های سایبری آمریکا

یکی دیگر از مهمترین اسناد منتشره توسط ترادوک "برنامه توانمندسازی عملیات‌های سایبری آمریکا" است. این سند 72 صفحه‌ای که در اوایل سال 2010 تنظیم شده است،‌ طرح عملیات‌های سایبری و امکانات مورد نیاز آمریکا برای سال‌های 2016 الی 2028 را ارائه می‌دهد. این سند نشان می‌دهد که واژگان کنونی ارتش آمریکا در این زمینه، من‌جمله عملیات‌های شبکه‌های رایانه‌ای، جنگ الکترونیک، و عملیات‌های اطلاعاتی، به مرور زمان به شدت ناکارآمد خواهند شد.

از این رو، به منظور پرداختن به این چالش‌ها، سه بعد یکپارچه از حیطه عملیاتی معرفی و مورد بحث قرار گرفته‌اند. هر یک از این سه حوزه دارای یک سری منطق‌های معمول خود بوده و نیازمند تمرکز بر ایجاد راه‌کارهای موثر می‌باشد. در این سند این سه بعد این چنین تعریف شده‌اند:

بعد اول: نزاع روانی خواسته‌ها با دشمنان کینه‌توز، فرقه‌های جنگ‌طلب، گروه‌های جنایتکار، و مخالفان بالقوه.

بعد دوم: درگیری استراتژیک، که شامل حفظ دوستان داخلی، بدست آوردن هم‌پیمان خارجی، و پشتیبانی یا همدلی در انجام مأموریت است.

بعد سوم: رقابت بین سایبر و الکترومغناطیست، که شامل کسب،‌ حفظ، و بهره‌وری از مزیت‌های فناوری است.

ابعاد اول و دوم این طرح بر روی این متمرکزند که چگونه فرماندهان و کارکنان از قدرت اطلاعات استفاده می‌کنند تا بتوانند مأموریت‌های خود با موفقیت انجام دهند. بعد سوم بر کسب و حفظ مزیتی در وسایل همگرای فضای سایبری و طیف الکترومغناطیست متمرکز است. این سند مدعی است که ساختار ارتش آمریکا برای پیشی گرفتن از دشمنان و ناکام گذاشتن آنها در این عرصه به خوبی در این سه بعد تعبیه شده است و می‌تواند در رسیدن به نتایجی کمک کند که باید با اقداماتی یکپارچه در سطوح تاکتیکی، عملیاتی، و استراتژیک به آنها نائل شد.

دستورالعمل راهنمای برنامه توانمندسازی عملیات‌های سایبری آمریکا

بر اساس این طرح، عملیات‌های اطلاعاتی، تمامی این سه بعد را در بر می‌گیرد، اما با این حال اصطلاحی است که هر روز بر وزن آن افزوده شده و به هر نوع استفاده از اطلاعات اشاره دارد. عملیات‌های شبکه‌های رایانه‌ای و جنگ الکترونیک به تنهایی قادر به شرح کل حوزه رقابتی بین سایبر و الکترومغناطیست نمی‌باشند. از این رو، در این طرح دست به یک کمپین جامع زده شده است تا به طور کامل به شرح هر یک از این ابعاد پرداخته شود. دو بعد نخست (نزاع بین خواسته‌ها و درگیری استراتژیک) در یک بافت مجزا به بحث گذاشته می‌شود.

این سند در بعد سوم، یعنی رقابت بین سایبر و الکترومغناطیست، به شرح و بررسی جنگ الکترونیک، عملیات‌های شبکه‌های رایانه‌ای، و سایبر می‌پردازد. همچنین این سند نخستین گام در راستای تفهیم عمومی این مطلب می‌باشد که چطور ترقی‌های فناوری به محیط عملیاتی انتقال داده می‌شود، چطور رهبران باید در مورد عملیات‌های فضای سایبری فکر کنند، چطور باید آنها کل عملیات‌های خود را به صورت یکپارچه درآورند، و اینکه به کدام امکانات نیاز می‌باشد. این سند همچنین ابزاری برای شناسایی راه‌حل‌های مبتنی بر پیامد، متمرکز بر یکپارچگی، و بر اساس اطلاعات گرفته‌شده از منابع می‌باشد که به ارتش آمریکا این امکان را می‌دهد تا بتواند بر رقابت بین سایبر و الکترومغناطیست غالب آید.

برای دریافت سند اینجا کلیک کنید.



[1] http://www.tradoc.army.mil/About.asp

[2] http://en.wikipedia.org/wiki/United_States_Army_Training_and_Doctrine_Command#External_links

[3] http://www.tradoc.army.mil/historian/faqs.htm

[4]http://www.youtube.com/user/usarmytradoc

[5] http://www.usaac.army.mil/

[6] http://www4.army.mil/ocpa/read.php?story_id_key=8614

[7] http://en.wikipedia.org/wiki/United_States_Army_Training_and_Doctrine_Command_Analysis_Center

[8] http://usacac.army.mil/cac2/call/about.asp

[9]http://www.slate.com/articles/news_and_politics/explainer/2005/11/what_are_army_field_manuals.html

[11] http://www.au.af.mil/info-ops/joint.htm

[12] publicintelligence.net/inform-and-influence-draft/

آگهی ضد جنگ علیه ایران در روزنامه هیل + عکس

سازمانی موسوم به «اشغال آیپک» با درج اگهی‌ای در روزنامه هیل واشنگتن از اعضای کنگره آمریکا خواست تا با درخواست آیپک برای برپایی جنگ با ایران مخالفت ورزیده و آمریکا را وارد یک جنگ فجیع دیگر نکنند.

به گزارش خبرنگار دیپلماسی عمومی مشرق، هفته گذشته سازمانی به نام «اشغال آیپک» آگهی‌ای را در روزنامه هیل آمریکا منتشر ساخت و در آن طی نامه سرگشاده‌ای به نیابت از جنبش 99 درصدی و سازمان‌های صلح و بین‌الادیانی آمریکا از کنگره این کشور خواست تا با برپایی جنگ با ایران مخالفت کرده و به حل دیپلماتیک برنامه هسته‌ای ایران بپردازند. متن این نامه به شرح زیر می‌باشد.

به اعضای کنگره آمریکا

کمیته روابط عمومی اسرائیل آمریکا (آیپک) مسیر جنگ را در پیش گرفته است ــ و این بار با ایران. آنها می‌گویند که آمریکا باید تمایل حمله به ایران یا حمایت از حمله اسرائیل را داشته باشد.

آیپک با اغراق در مورد تهدید صدام حسین و دروغ‌پردازی در خصوص سلاح‌های کشتار جمعی، دولت ما را در مسیر مصیبت‌بار عراق قرار داد. اکنون آنها در حال تکرار تاریخ هستند، آن هم توسط لابی‌گران آیپک که به شدت در مورد تهدید هسته‌ای ایران اغراق و از مذاکره اجتناب می‌ورزند. آیپک به لابی سیاست‌هایی ادامه می‌دهد که مانع از ایجاد یک صلح عادلانه بین اسرائیل و فلسطین می‌شود و از نقض حقوق بین‌الملل حمایت می‌کند. نگرش‌های آیپک نمایانگر ارزش‌ها و علایق اکثر مردم آمریکا که به شما رای دادند، مالیات‌هایی را که بودجه دولت ما را تامین می‌کند می‌پردازند، و اعضای خانواده‌های‌شان در ارتش آمریکا خدمت می‌کنند نمی‌باشد.

اکثر آمریکاییان با برپایی یک جنگ دیگر در خاورمیانه مخالفند و آمریکا در چنین رکود اقتصادی بدی که از زمان رکود بزرگ بی‌سابقه است، توانایی یک جنگ دیگر را ندارد. جنگ عراق باعث شد تا هزاران آمریکایی و صدها هزار عراقی جان خود را از دست بدهند. عاجزانه از شما می‌خواهیم تا این اشتباه فجیع را تکرار نکنید. به خواسته آیپک و جنگ با ایران نه بگویید و به دیپلماسی آری.

نگاهی به برندهای آمریکایی؛ پشت پرده امپراطوری کوکا کولا


Coca Cola چه چیز را به ذهن متبادر می کند؟ یک نوشیدنی خنک و خوشگوار یا یک امپراطوری کثیف و خطرناک؟ چرا به این نوشیدنی خوشگوار لقب قاتل داده اند؟ چه ربطی میان کوکا کولا و رژیم صهیونیستی وجود دارد؟ آیا کوکا کولا در کنترل ذهن هم کاربرد دارد؟ برای رازگشایی از این سوالات با گزارش های ویژه مشرق همراه شوید...

به گزارش مشرق، برند کوکا کولا طی سالیان اخیر همواره به عنوان برترین برند تجاری در جهان مشغول فعالیت می­باشد. ارزش سهام این شرکت که در حوزه نوشیدنی در سراسر دنیا نامی شناخته شده به شمار میرود با 2% افزایش نسبت به سال 2010 به 71861 میلیون دلار رسید.

لوگوی کوکاکولا


این شرکت در سال 1892 توسط فردی به نام آسا کندلر (Asa Candler) تاسیس شد. امروزه در بیش از 200 کشور دنیا چیزی نزدیک به 1.7 میلیارد عدد از این نوشابه مصرف می­شود.[1] دفتر مرکزی این شرکت در شهر آتلانتا ایالات متحده واقع شده و مدیر فعلی این شرکت فردی با نام موهتار کنت ( Muhat Kent) است.[2]

در حال حاضر بیش از 500 برند تجاری در دنیا تحت نظارت کوکا کولا فعالیت می­کنند.برندهایی مانند فانتا (Fanta) و اسپرایت ( Sprite ) از محصولات دیگر این شرکت به شمار می­روند. بر اساس گزارشات 42% از فروش این شرکت در داخل ایالات متحده ، 37% در کشورهای مکزیک، هند، چین، ژاپن و برزیل بوده و 20% نیز سهم دیگر کشورها است.

این شرکت بر اساس مقتضیات جغرافیایی و فرهنگی با ایجاد برندهای جدید جای پای خود در کشورهای مختلف را باز کرده است و حتی در حوزه نوشیدنی های غیر گاز دار نیز با معرفی برندهایی مانند مینت مید (Minute Maid) ، پاورید (Powerade)، چای طعم دار نستی (Nestea)حضور پر رنگی در این کشورها دارد.

اگرچه برند کوکاکولا در اکثر کشورهای دنیا به عنوان برترین و پرفروش­ترین نوشیدنی غیر الکلی شناخته می­شود، با این وجود در برخی مناطق، مانند خاورمیانه و بخصوص کشورهای مسلمان نتوانسته بازار مناسبی برای خود پیدا کند.

دلیل این عدم موفقیت تحریم محصولات این شرکت از سوی بسیاری از مسلمانان است و از آنجا که خاورمیانه با داشتن موقعیت جغرافیایی مناسب (گرم و خشک) بازار قابل توجهی برای نوشیدنی به شمار می­رود رقبای کوکاکولا مانند پپسی از این فرصت به نفع خود بهره گرفته و درآمد بسیاری را از این بازار به دست آورده اند.[3]

سوء­استفاده از اعتقادات مسلمانان در تبلیغات کوکاکولا


امروزه کوکاکولا تنها یک نام تجاری نبوده، بلکه با ریشه داشتن در فرهنگ ایالات متحده به عنوان یک نماد آمریکایی شناخته ­شده و حتی واژه Coca-colanization نیز بیانگر همین مساله است.[4]

حضور نام کوکاکولا در اکثر حوزه های مهم مانند مسابقات ورزشی، برنامه های تلوزیونی و بازیهای رایانه ای به امری عادی تبدیل شده است. این شرکت به این بسنده نکرد و برای نشان دادن میزان نفوذ خود حتی در خارج از کره زمین، یک منبع تامین نوشابه برای فضا پیمای شاتل طراحی و تولید نمود.

[5]

منبع تامین نوشابه

طراحی شده برای فضاپیمای شاتل در سال 1996


این شرکت اگرچه به ظاهر به عنوان برترین برند تجاری در دنیا شناخته می­شود اما در پشت پرده مسائل تکان دهنده دیگری وجود دارد که از سال 2000 به بعد هجمه انتقادات در خصوص محصولات و فعالیتهای این شرکت را به همراه داشته است.


تبعیض نژادی و جنایت

شرکت پانامکو (Panamco) در کشور کلمبیا که بزرگترین تولید کننده کوکاکولا در آمریکای لاتین به شمار می­رود به استفاده از مزدوران شبه نظامی برای سرکوب رهبران اتحادیه کارگری شرکت متهم شد.

بر اساس گزارشات، شرکت کوکاکولا در کلمبیا مرتکب 179 مورد نقض حقوق بشر در قبال کارگران خود شده است که از این بین 9 مورد منجر به مرگ شده است. خانواده های اعضاء اتحادیه مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفتند. برخی از اعضاء اتحادیه شغل خود در کارخانه را از دست دادند و برخی دیگر در اثر فشارهای وارده مجبور به خروج از اتحادیه شدند.

اتهامات مبنی بر نقش داشتن مدیران شرکت در این حادثه از آنجا قوت گرفت که بر اساس گزارشات امکان دسترسی شبه نظامیان به کارخانه کوکاکولا بدون اطلاع و اخذ تایید از شرکت غیر ممکن بود. در نهایت تعجب و در اثر اعمال نفوذ کوکاکولا مسئولان رسیدگی به این پرونده رابطه میان شبه نظامیان و مدیران شرکت را مورد بررسی قرار ندادند.[6]

در سال 2001 از سوی صندوق بین المللی حقوق کارگران (International Labor Rights Fund) و انجمن کارگران صنعت فولاد ایالات متحده (United Steelworkers of America) در خصوص این پرونده در دادگاه آمریکا علیه کوکاکولا اقامه دعوا شد.[7]

اما در نهایت شگفتی کوکاکولا ایلات متحده به دلیل عدم ارتباط نزدیک با مدیران شرکت در کلمبیا از این اتهام مبرا شد و مسوول نقض حقوق بشر در کوکا کولای کلمبیا شناخته نشد! نمونه مشابه این اتفاق نیز در 1970 در گواتمالا اتفاق افتاد که در جریان آن تعدادی از اعضاء حزب کارگری شرکت کوکاکولا در گواتمالا به طرز مشکوکی به قتل رسیده بودند.

اعتراضات به کوکاکولا در آمریکای جنوبی به حدی رسید که به این شرکت لقب کولای قاتل داده شد


مساله تبعض نژادی در غرب، در شرکت کوکاکولا نیز به شکلی چهره خود را نشان داد. از این رو معترضین در سال 2003 طی جلسه سالیانه کوکاکولا مدعی شدند که افراد سیاه پوست در این شرکت مورد تبعیض واقع شده و به پست­های بالای مدیریتی دست پیدا نمی­کنند. بنا بر اظهارات این افراد، سیاه پوستان از دستمزد کمتری نسبت به سفید پوستان برخورداربوده و بیشتر از بقیه در معرض اخراج قرار دارند.

[8]

حمایت از آپارتاید افریقای جنوبی

کوکاکولا در سال 1938 وارد بازار افریقای جنوبی شد و با آغاز سیاست آپارتاید (جدایی میان سفید پوستان و سیاه پوستان) در این کشور در 1948 ، این شرکت به سرعت رشد پیدا کرد و با داشتن 4500 کارمند در این کشور به یکی از بزرگترین شرکتهای امریکایی در جمهوری آپارتاید تبدیل شد.[9]

این شرکت تحت حمایت کانل سیستم آپارتاید 90% بازار نوشیدنی افریقای جنوبی را در اختیار داشت و بر اساس گزارش مرکز تحقیقات مسئولیت سرمایه گذاری (Investor Responsibility Research Center) فروش این شرکت در سال 1983 در افریقای جنوبی معادل 5% فروش کوکاکولا در سراسر دنیا بود.[10] 48

سال رشد و توسعه کوکاکولا در این کشور همزمان با سلطه اقلیت سفیدپوستان و سیستم آپارتاید بر کشور بود. رشد این شرکت با حمایت سیستم نژادپرست افریقای جنوبی به بهای ظلم و سرکوب اکثریت سیاه پوست آن کشور صورت گرفت.

در این تبلیغ کوکاکولا تنها برای سفید پوستان قابل عرضه است


در اواسط 1970 تحت فشار اتحادیه های کارگری و فعالان حقوق بشر افریقای جنوبی شرکت مجبور به ارائه برنامه­های آموزشی برای کارگران سیاهپوست خود شد و پس از آن سعی کرد که با استفده از ابزار تبلیغاتی از این اقدام به نفع خود بهره گیرد. با این وجود در سال 1983 دستمزد کارگران سیاهپوست شاغل در شرکت کوکاکولا یک سوم کارگران سفید­پوست بود. علاوه بر این با وجود تغییر سیاست شرکت و امکان ترقی سیاهپوستان به مدارج بالای مدیریتی، در عمل چنین مساله­ای به وقوع نپیوست و اوج پیشرفت سیاهپوستان تا سطوح پایین نظارتی در شرکت بود.[11]

با وجود ادعا های شرکت کوکاکولا در خصوص اقدامات شفاف در قبال کارگران، این شرکت تا قبل از وقوع اعتصابات سال 1983 ، اتحایه­ های کارگری در کارخانه­ های تولید نوشیدنی را به رسمیت نشناخته بود. علاوه بر این اطلاعات کمی در مورد شرکتهای مستقل و خصوصی تولید محصولات کوکاکولا وجود دارد ،اما بر اساس گزارشات منتشر شده شرایط کارگران در این شرکتها به مراتب وخیم­تر بوده­ است. برای نمونه می­توان به اعتراضات کارگران شرکت اومتاتا (Umtata) در خصوص نژادپرستی و اقدامات بیرحمانه مدیریت در سال 1986 اشاره کرد.[12]

به همین دلایل اکثریت سیاه ­پوستان آفریقای جنوبی خواستار خروج این شرکت از بازار این کشور و ممنوعیت فروش محصولات آن شدند.

بسیاری از اتحادیه های کارگری خواستار خروج کوکاکولا از افریقای جنوبی بودند


همکاری با آلمان نازی در جنگ جهانی دوم

از نکات جالب توجه و عجیب ارتباط این شرکت آمریکایی با آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم بوده است. این ارتباط که به پیش از جنگ باز می­گردد در طول جنگ جهانی نیز ادامه پیدا کرد. دلیل ادامه حیات یک شرکت آمریکایی در کشوری که عقاید فاشیستی و نژاد پرستانه بسیار پر رنگ به نظر می­رسید بسیار جالب بود. برای حل این مساله بسیاری از مدیران ارشد شرکت کوکاکولا در آلمان از اعضای حزب نازی انتخاب شدند. بدین ترتیب پس از وقوع جنگ این شرکت همچنان بازار فروش خود در آلمان را در دست داشت.

در هنگام اغاز جنگ، کوکاکولا شروع به توزیع رایگان نوشابه های خود در میان سربازان آمریکایی به عنوان یک نوشیدنی ملی کرد[13] و بدین ترتیب جیره بندی شکر شامل حال این شرکت نشد و از این موضوع به نفع خود استفاده کرد.[14]

ارتش ایالات متحده به شرکت این اجازه را داد که از طریق کارمندانش در مناطق جنگی به توزیع نوشابه میان سربازان اقدام کند. گرچه این اقدام در ظاهر عادی به نظر می­رسد اما هدف اصلی و سیاست شرکت به دست آوردن بازار در کشورهایی بود که اخیرا به تسخیر درآمده بود.[15]

این شرکت که به نوعی حامی آمریکا در جنگ به شمار می­رفت، چهره دیگر خود را نشان داد و از سوی دیگر در آلمان با استفاده از راهبرد ویژه تبلیغاتی در صدد حفظ بازار این کشور بود. به دنبال ناکافی بودن میزان تولید نوشابه کوکاکولا در آلمان ،پس از پایان جنگ برند فانتا (Fanta) نیز توسط این شرکت وارد بازار شد تا جوابگوی تقاضای بازار باشد.[16]

فعالیت کوکاکولا در آلمان نازی با برند فانتا

کوکاکولا و کنترل ذهن

بر اساس گزارش منتشره از سوی شرمن اسکولنیک (Sherman Skolnick) روزنامه نگار و فعال سیاسی امریکایی شرکت کوکاکولا در برهه­ای از ماده مخدر کوکائین در محصولات خود استفاده نموده است.

به گفته وی تا سال 1989 پس از نوشیدن کوکاکولا (Coke) نوعی حالت سرخوشی به فرد دست می­داد. برخی دیگر نیز معتقد بودند که شرکت برای ایجاد یک حس بهتر از نوعی دارو در محصولات خود استفاده می­کند.

بر اساس مصاحیه اسکولنیک با یکی از مدیران ارشد شرکت شیمیایی استپان ( Stepan Chemical Company) که مسئول ساخت یک پایگاه مخفی برای کوکاکولا در حومه شیکاگو بود، وی موافق این موضوع بود که در آزمایشات انجام شده در پایگاه مخفی کوکاکولا کوکائین محصول جانبی برگ کاکائو بوده است.

پس از بالا گرفتن شایعات در خصوص پایگاه مخفی کوکاکولا و وجود کوکائین در محصولات این شرکت، در سال 1989 مقامات ارشد سازمان غذا و دارو آمریکا (U.S Food and Drug Administration) شروع به تحقیق در مورد شرکت کوکاکولا کردند. از این به بعد بود که محصولات کوکاکولا آن حالت نشاط و سرحالی گذشته را به مشتریان خود در آمریکا عرضه نمی­ کرد.

برخی گزارشات از وجود ماده مخدر و اعتیادآور کوکائین در محصولات کوکاکولا خبر داده است.

اما در مقابل، مشتریان این محصول در خارج از مرزهای آمریکا روز به روز در حال افزایش بود، به نوعی که گوی سبقت را از نوشیدنی­های داخلی برخی کشورها نیز ربود . افراد پس از استفاده از این محصول به نوعی به آن اعتیاد پیدا می­کردند. شرکت کوکاکولا حتی در تبلیغات خود نیز این حس نشاط و سرخوشی ناشی از مصرف محصولات را منعکس کرده است.


کوکاکولا و رژیم صهیونیستی، رابطه ­ای عمیق و جدی

رابطه میان کوکاکولا و رژیم صهیونیستی به سال 1966 بازمی­گردد. حمایت کوکاکولا از این رژیم به حدی بوده است که طی این سالها به طور پیوسته مورد تقدیر مقامات اسرائیل قرار گرفته و به عنوان یکی از شرکای نزدیک تجاری رژیم صهیونیستی معرفی شده است.[17]

بر اساس گزارشها بخشی از درآمد سالانه کوکاکولا برای کمک به اسرائیل اختصاص یافته است

شرکت کوکاکولا همچنین دارای روابط نزدیکی با اتاق بازرگانی مشترک امریکا-رژیم صهیونیستی (AICC) است. مقر این اتاق همانند کوکاکولا در آتلانتا قرار دارد. به نظر می­رسد که مدیران ارشد کوکاکولا همواره در هیات رئیسه AICC حضور دارند..[18]

کوکاکولا با حمایت مالی به صورت فعال شرکتهای دیگر را تشویق به سرمایه­گذاری در اسرائیل و رشد اقتصاد این رژیم می­کند.[19] این حمایت تا آنجا پیش رفته است که تامین پاداش شرکتهای برتر امریکایی در حوزه سرمایه­گذاری و ایجاد اشتغال در اسرائیل را بر عهده گرفته است.


کوکاکولا یکی از اعضای فعال اتاق بازرگانی آمریکا اسرائیل است.


در سال 2007 کوکاکولا در دفتر مرکزی خود میزبان مراسم گالا اتاق بازرگانی مشترک آمریکا-اسرائیل (American-Israel Chamber of Commerce Awards Gala) بود. ریچارد ایزاک، مدیر اسرائیلی شرکت کوکاکولا و مدیر برنامه­ریزی راهبردی گروه اوراسیا (Eurasia Group) سخنران اصلی مراسم گالا بود.[20]

حمایت مالی از مراسم عقاب طلایی (Eagle Star Awards) اتاق مشترک بازرگانی دو کشور در سال 2009 در راستای قدردانی از لابی اسرائیلی آیپک (AIPAC) و لابی این گروه با مجلس سنای آمریکا و در نتیجه رد درخواست سازمان ملل به اعلام آتش­بس در جریان درگیری اسرائیل و فلسطین نیز از سوی شرکت کوکاکولا صورت گرفت.[21] در همین سال در دفتر مرکزی کوکاکولا از ژنرال بن الیزر (Ben Eliezer)قدردانی شد. این در حالی است که وی به عنوان جنایت­کار جنگی تحت تعقیب بوده و مسئول یک سوم جنایتهای صورت گرفته توسط رژیم صهیونیستی در جنگ 6 روزه به شمار می­رود.[22]

ریاست اتاق بازرگانی مشترک دو کشور بین سالهای 91 تا 96 به عهده یکی از عوامل موساد به نام موشه ورتیم (Moshe Wertheim ) بود. وی شخصی بود که در سال 1968 باعث شروع به کار شعبه کوکاکولا در اسرائیل شد و از آن زمان تا کنون ریاست این شرکت را به عهده دارد.[23]

آبراهام فینبرگ که از لابی کننده های پر قدرت رژیم صهیونیستی به شمار می­رفت تا زمان مرگش در 1998 به عنوان مدیر عامل شرکت کوکاکولا در اسرائیل مشغول به فعالیت بود. او به تنهایی تامین سرمایه ترومن (Truman) در انتخابات ریاست جمهوری را بر عهده گرفت. وی از چنان نفوذی بر رئیس جمهور لیندون جانسون برخوردار بود که رژیم صهیونیستی را از عدم نیاز به امضاء معاهده منع گسترش تسلایحات اتمی (NPT) مطمئن ساخت.[24]



مورشه ورتیم
 رئیس و موسس کوکاکولا در اسرائیل
آبراهام فینبرگ، لابی­گر صهیونیست
 در حال دست دادن با ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا
                                                    

در سال 2007 کوکاکولا هیاتی تجاری از مدیران ارشد خود را با هدف سرمایه­گذاری و توسعه فناوری در شرکتهای اسرائیلی اعزام نمود. [25]

این اولین باری بود که اتاق بازرگانی آمریکا-اسرائیل تنها نماینده­های یک شرکت را به اسرائیل اعزام می­کنند. پس از این سفر بود که موهتار کنت از برنامه های کوکاکولا برای سرمایه­گذاری در جهت پیشرفت صنایع غذایی اسرائیل خبر داد و برای هر نوع سرمایه­گذاری مناسب و قابل قبول قول چک سفید داد.[26]

کنت در سخنرانی سال 2009 خود در اسرائیل از تعهد این شرکت به دسترسی مردم به آب سالم خبر داد و این در حالی بود که در چندین کیلومتر دورتر 90 تا 95 درصد آب آشامیدنی مردم غزه (که 65% مصرف کنندگان این آب کودکان بودند) از دسترسی به آب سالم محروم بودند.[27]

این روابط نزدیک از دلایل تحریم کوکاکولا در بین مسلمانان به شمار می­رود.




منابع و مآخذ

[3] Coke and Pepsi battle it out". AME Info. April 8, 2004. http://www.ameinfo.com/37492.html. Retrieved May 11, 2006.

[4] See George McKay 'Consumption, Coca-colonisation, cultural resistance—and Santa Claus', in Sheila Whiteley, ed. (2008) Christmas, Ideology and Popular Culture. Edinburgh University Press, pp. 50–70.

[6] http://www.corporatenarc.com/cocacolascandal.php

[10] Coca-Cola in South Africa," The Africa Fund, July 1986, http://africanactivist.msu.edu/document_metadata.php?objectid=32-130-133A

[11] kora.matrix.msu.edu/.../32-130-F43-84-al.sff.document.af000217.pdf

[12] kora.matrix.msu.edu/.../32-130-F43-84-al.sff.document.af000217.pdf

[13] Mark Pendergrast (2000). For God, Country and Coca-Cola. Basic Books. ISBN 0-465-05468-4.

[15] Mark Pendergrast (2000). For God, Country and Coca-Cola. Basic Books. ISBN 0-465-05468-4.

[16] http://xroads.virginia.edu/~class/coke/coke2.html

[17] http://atlanta.mfa.gov.il/mfm/Web/main/document.asp?documentid=168942

[18] http://web.archive.org/web/19971222015026/http://aiccse.org/board.htm

[19] http://www.rdu-yok-meg.org.il/HereAndNow/Newsletter/newsletter.htm

[20] http://stories.globalatlanta.com/2007stories/015289.html

[21] http://www.opednews.com/articles/Amnesty-vs-AIPAC-Senate-by-Robert-Naiman-090108-850.html

[22] http://www.washington-report.org/backissues/0296/9602017.html

[23] www.biu.ac.il/Besa/bulletin/bulletin21.pdf

[24]http://books.google.co.uk/books?id=WeMCAAAAMBAJ&lpg=PA14&ots=iEWD1j3y_5&dq=Abraham%20Feinberg%20coca%20cola&pg=PA14#v=onepage&q=&f=false

[25] http://www.ivc-online.com/ivcWeeklyItem.asp?articleID=5484

[27] http://www.amnesty.org.uk/news_details.asp?NewsID=18466


نگاهی به استراتژی تهدید در برابر تهدید؛ بر سر چاه های بدر خلیج فارس منتظر آمریکا هستیم + عکس

پس از تنش­های میان ایران و صهیونیسم جهانی و تحرکاتی چون نامه­‌ی اوباما برای رهبر انقلاب و تحریم نفتی دو سویه­‌ ایران و اروپا و تهدیدهای نظامیان دو طرف، سخنرانی رهبر انقلاب در نماز جمعه­‌ی پیش از 22 بهمن سی و سومین سال انقلاب تنش­ ها را به اوج رساند. آیا این تنش ­ها، در مسیری بی بازگشت، به جنگی تمام عیار ختم خواهد شد؟!
ادامه نوشته

جذب جنگجویان سایبری در ارتش آمریکا

پنتاگون برای گسترش نیروها و امکانات خود در فضای سایبری مبلغ 2.5 میلیون دلار را در بودجه سال 2012 خود در نظر گرفت.

به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، با توجه به رشد تهدید جنگ سایبری، ارتش‌های کشورهای مختلف در حال رقابت با یکدیگر هستند تا بتوانند متخصصان رایانه‌ای را به عضویت ارتش خود دربیاورند که به عقیده آنها نقشی مرکزی در نزاع‌های قرن 21 را دارا خواهند بود.

اما در عین اینکه پول هنگفتی برای نیروها و «جنگجویان سایبری» جدید صرف می‌شود، اما جذب این هکرها در رده‌های نظامی مسئله دیگری است و یافتن اشخاصی که بتوان به آنها فرمان راند نیز کار سختی می‌باشد.

به گزارش رویترز، سپهبد ریت هرناندز،‌ رییس ستاد سایبری نیروی زمینی ارتش آمریکا، در همایشی که در لندن برگزار شد بیان کرده است: «هم‌اکنون ما کارهای زیادی برای انجام داریم و هر روز نیز بر مقدار آنها افزوده می‌شود.»

وی افزود: «فضای سایبری نیازمند جنگجویان سایبری در سطح جهانی است... ما امروز باید به روش دیگری دست به توسعه، جذب، و حفظ نیرو بزنیم.»

هرچند آمریکا اخیراً اعلام کرده است که از بودجه و تعداد نظامیان خود خواهد کاست، اما در بودجه سال 2012 خود 2.5 میلیون دلار را برای ارتقای قابلیت‌های سایبری خود اختصاص داده است.

در ماه دسامبر، ارتش آمریکا اعلام کرد که نخستین «تیپ سایبری»‌ خود را عملیاتی کرده است. در حال حاضر،‌ آمریکا روسیه و چین را بزرگ‌ترین رقبای خود در فضای سایبری به حساب می‌آورد که البته برخی از مقامات آمریکا نام ایران را نیز به این فهرست افزوده‌اند.

عکس / آیینه دق دوستان آمریکا

این سنگ مزار ، آیینه دق تمام مدعیان پر های و هوی نبرد با آمریکا است که امروز سر در آخور شیطان اکبر کرده و چنان می خورند که عنقریب است شکمبه های برآمده شان منفجر شود.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، محمدرسول رضایی به سال 1353 در اسد آباد همدان به دنیا آمد. انقلاب که پیروز شد ، محمدرسول فقط 4 سالش بود. به محض این که 13 ساله شد ، پایش را کرد توی یک کفش که باید برود جبهه. آن روزها اول جنگ نبود که جوان ها ندانند جنگ و توپ و تفنگ یعنی چه. هر روز در همدان و اسدآباد ، پیکر قطعه قطعه جوان های مردم را می آوردند و جلویی چشم هزاران نفر غسل می دادند و تشییع می کردند و به خاک می سپردند. جنگنده های دشمن هم گاه و بی گاه ،باری را که در تهران نتوانسته بودند زمین بگذارند ، روی سر مردم همدان خالی می کردند. محمد رسول همه این ها را دیده بود اما بالاخره پاپی بچه های سپاه شد و رفت.دی ماه سال 1366 هم بال در بال ملائک گشود و رفت که رفت.
محمد رسول وصیتی کرده بود که هم شاگردی ها و بچه محل هایش عینا به آن عمل کردند. روی سنگ مزارش هم نوشتند که چه وصیتی داشته. این سنگ مزار ، آیینه دق تمام مدعیان پر های و هوی نبرد با آمریکا است که امروز سر در آخور شیطان اکبر کرده و چنان می خورند که عنقریب است شکمبه های برآمده شان منفجر شود.
ما هم به یاد محمد رسول ، صلواتی می فرستیم به روح مطهر تمام شهدای نبرد با شیطان بزرگ.

روحمان یا یادشان شاد