برای بسیجی هایی که در فضای مجازی سنگر زده اند کاملا معلوم است چه نبرد نابرابری در جبهه ی فرهنگی کشور در جریان است. این نبرد در سینما و تئاتر ناجوانمردانه تر است. در یک نبرد نابرابر شما به لحاظ نفرات، امکانات و تبلیغات از طرف مقابل کمترید و این یعنی مظلومیت. در این میانه ولی اخراجی های 3 فرصت مغتنمی است به چند دلیل:

1. نه تنها در فیلمسازی بلکه در هر عرصه ی فرهنگی دیگر، هم باید حرف خوب زد و هم خوب حرف زد. اخراجی های 3 از دو فیلم قبلی بهتر ساخته شده و اگرچه هنوز اشکالاتی دارد ولی گامی رو به جلو برای کارگردان اثر است.

2. فیلم هم برای مردم عادی که در فتنه بیشتر ناظر ماجراها بوده اند و هم برای آنهایی که کنایه های ظریفش را می فهمند حرف دارد. در اخراجی های یک و دو مخاطب هدف بیشتر عوام جامعه بودند اما در این فیلم دیالوگ هایی هست مخصوص خواص بابصیرت و بی بصیرت که گمان نمی کنم بخش زیادی از مخاطبان متوجه اش بشوند به عنوان مثال آن کنایه ی فرج دباغ، دود موتوری ها و دستگیری و آزادی آقازده ی گرینف و ...

3. تجربه نشان داده هر کجا که در لاک خود فرو رفته ایم بازی را باخته ایم. مشکل اینجاست که بعضی ها با مدل بنی صدر می خواهند در میدان فرهنگ بجنگند و این جواب نمی دهد. اخراجی ها با همه ی ضعف ها و قوت هایش یک تک هنرمندانه و جسورانه است و این چیزی است که ما بچه بسیجی ها باید در فتح میدان هایی هنری و فرهنگی به دنبالش باشیم.

فتنه ی 88 تقریبا تمام ملت ما را به نوعی درگیر خودش کرد. بنابراین بیجا نیست اگر دعا کنم که همه ی مردم این تک سینمایی را ببینند و با هم به تصویر کاریکاتوری سران فتنه بخندند. امیدوارم این فیلم از مرز ده میلیارد تومان بگذرد تا کور شود هر آنکه نتواند دید.

پی نوشت: کنایه های فیلم به کاندیداهای ریاست جمهوری جالب بود ولی برای بنده از همه جالب تر تعریض کارگردان بود در دو سه قسمت فیلم به ابراهیم حاتمی کیا! 


منبع:

از چشم من
دلنوشته هاي يك جوان شيعه ي ايراني
***