تجليل رهبر انقلاب از مقام شهداء و صبر و پايداری خانواده ايثارگران



حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(پنجشنبه) به منظور گرامیداشت یاد و خاطره‌ی شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و همزمان با روز تجلیل از شهدا و ایثارگران دفاع مقدس پیامی صادر فرمودند.
متن پیام به شرح زیر است:
http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1390/139006311555c5759.jpg
بسم الله الرحمن الرحیم
در نخستین روز هفته‌ی دفاع مقدس كه یادآور مجاهدت عمومی و با شكوه ملت ایران در برابر كید و مكر دشمنان انقلاب و بدخواهان نظام جمهوری اسلامی است، نام و یاد شهیدان عالی‌مقام و سرافراز را گرامی میدارم و برترین درجات بهشتی را برای آنان از خداوند متعال مسألت میكنم. همچنین سلام و احترام و ارادت قلبی خود به خاندان‌های شریف و ایثارگر آنان كه با صبر و پایداری بی‌نظیر خود چهره‌ی ملت ایران را در تاریخ، درخشان ساختند تقدیم میكنم.
امروز با پیشرفت و درخشش كشور و تأثیر عمیق آن در بیداری عالم اسلام، بار دیگر ارزش مجاهدت فداكارانه‌ی شهیدان عزیز ما آشكار گشت. خدای حكیم و قدیر را سپاسگزاریم كه خون شهیدان ما ضایع نگشت و این فداكاریها جان تازه‌ئی به امت اسلام بخشید. همه باید خداوند متعال را بر الطاف آشكار و پنهانش شكر گوئیم و دوام و افزایش آن را از درگاهش مسألت كنیم و توفیق انجام وظیفه را از او بخواهیم. امید است قلب مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و روح مطهر شهیدان و امام بزرگوار از همه‌ی ما خشنود گردد.
والسلام علیكم و رحمةالله
سیّدعلی خامنه‌ای
٣١/شهریور/١٣٩٠

تصاویر / لحظات دلنشین و متفاوت از جبهه

علاوه بر لحظات دردناک شهادت جوانان و دلاور مردان مان اوقاتی دیگر از روزهای جنگ بر ذهن تاریخ ثبت شده است که دیدن آن برای هر کسی می تواند دلنشین و جالب باشد.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، در هشت سال جنگ تحمیلی علاوه بر لحظات دردناک شهادت جوانان و دلاور مردان مان اوقاتی دیگر از این روزها و لحظات بر ذهن تاریخ ثبت شده است که دیدن آن برای هر کسی می تواند دلنشین و جالب باشد. عکسهای زیر نمونه ای است از این دقایق خاطره انگیز رزمندگان اسلام در جنگ.


















آیا روزنامه‌های دوم خردادی وطن فروش تربیت می‌کنند؟

از دو سال گذشته که شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی راه افتاده است. جذب این روزنامه نگاران تسهیل هم شده است. البته شاید کسی مدعی شود که این خبرنگاران اصلاح طلب برای اعتقاداتشان نوشته‌اند و می‌نویسند‌. ولی تاریخ دویست ساله ایران نشان داده است که از جانب انگلیس و آمریکا به غیر از دروغ، خیانت، تجاوز و عهدشکنی چیزی نصیب ایران نشده است.
به گزارش مشرق به نقل از فردا، سال‌ها است که از دوران افول روزنامه‌نگارانی با عنوان «اصلاح طلب» می‌گذرد. گروهی که از روزنامه‌های داخلی شروع کردند و جاسوسی برای انگلیس در شبکه خبری «بی بی سی» سرنوشت این روزهایشان است . پس از سال84 تعداد زیادی فعالان مطبوعاتی این گروه به خارج از ایران کوچ کردند و ننگ خیانت به وطن و فعالیت برای انگلیس را به جان خریدند.

از دو سال گذشته که شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی راه افتاده است. جذب این روزنامه نگاران تسهیل هم شده است. البته شاید کسی مدعی شود که این خبرنگاران اصلاح طلب برای اعتقاداتشان نوشته‌اند و می‌نویسند‌ند. ولی تاریخ دویست ساله ایران نشان داده است که از جانب انگلیس و آمریکا به غیر از دروغ، خیانت، تجاوز و عهدشکنی چیزی نصیب ایران نشده است.

این افراد در دوران اصلاحات در روزنامه‌ها و مجلات همشهری دوران اصلاحات ، ایران، چلچراغ، شهروند امروز، تهران تایمز، شرق، اعتماد، هم میهن، بهار، وقایع التفاقیه و بسیاری دیگر از نشریات مشغول به کار بوده‌اند و پس از چندی به شکل کامل جذب این شبکه‌ شدند.

سوابق تعدادی از این افراد به این شرح است :



بزرگمهر شرف‌الدین:
سردبیر سابق هفته نامه زرد چلچراغ که چند سالی است به بهانه تحصیل از ایران خارج است و در شبکه بی بی سی به فعالیت‌ می پردازد. هفته نامه چلچراغ از زمان آغاز به کار سعی کرده است خط شاخه جوانان حزب منحله مشارکت را ادامه دهد. وی در شبکه‌ی بی بی سی به تهیه گزارش و مستندهای ضعیف می‌پردازد.



فرناز قاضی‌زاده: سال‌ها در روزنامه‌های داخل ایران از جمله نشاط، جامعه روز، عصر آزادگان، اخبار اقتصاد، آفتاب امروز، هم میهن فعالیت کرده‌است. او از سال ۱۳۷۵ کارش را در مطبوعات شروع کرده است و در سال ۱۳۷۹ در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز به‌عنوان مجری در یک برنامه علمی به نام کاوش فعالیت می‌کرد.در سال ۲۰۰۵ او به همراه مسعود بهنود، نوشابه امیری، هوشنگ اسدی و حسین باستانی، عضو گروه اولیه بود که روزنامه اینترنتی روزآنلاین را راه‌اندازی کردند و برای مدتی درآن کار کرد. در فوریه ۲۰۰۵، فرناز به عنوان تهیه‌کننده رادیو، به استخدام بی‌بی‌سی فارسی درآمد و علاوه بر تهیه گزارش، به عنوان مجری برنامه‌های رادیویی، جام جهان‌نما، چشم‌انداز بامدادی، روز هفتم و صدای شما کار کرد تا اینکه در سال ۲۰۰۹ به عنوان مجری تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی کار خود را آغاز کرد.



سیما علی‌نژاد: در سال ۱۹۹۰ با نوشتن چند مقاله برای مجله‌های ایرانی، کار خبرنگاری را در ایران آغاز کرد. وی در سال ۱۹۹۳ پس از ترک ایران به‌عنوان خبرنگار و مجری در رادیو بی‌بی‌سی فارسی کار خود را آغاز کرد. علی‌نژاد در رادیو بی‌بی‌سی سمت سردبیری را کسب کرد و در برنامه‌های مستند و زنده سوژه‌های مختلفی را تهیه کرد. او هم اکنون مدیر و سردبیر بخش گردآوری خبرها و دفاتر خارجی بی بی سی است.



نیما اکبرپور: از برنامه‌سازان در تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی و مجری برنامه کلیک، با موضوع فناوری در آن شبکه تلویزیونی است. نوشتن را به طور جدی در هفته‌نامه زرد چلچراغ آغاز کرده است. آخرین مسئولیتی که در این هفته‌نامه داشت معاونت سردبیری و در چند ماه آخر به عنوان جانشین سردبیر بود.

پناه فرهادبهمن: در سال ۱۳۷۳ به عنوان خبرنگار نوجوان روزنامه «آفتابگردان» وارد کار روزنامه‌نگاری شد. حضور در روزنامه‌هایی مثل «شرق»، «نوروز»، «جام‌جم»، «وقایع‌اتفاقیه» و دست آخر، عضویت در تحریریه روزنامه «اعتماد ملی» از فعالیت‌های وی بود. از تیرماه ۱۳۸۷ است به بی‌بی‌سی فارسی پیوست و از بهمن ۱۳۸۹ تهیه‌کنندگی «صفحه دو» و «صفحه دو آخر هفته» را برعهده گرفت.



امید پارسانژاد: در روزنامه همشهری دوران اصلاحات ، مسئولیت صفحه آخر این جریده را برعهده داشته‌است. ‏او از ابتدای آغاز به کار بی‌بی‌سی فارسی به این شبکه در لندن پیوست‏ و به عنوان کارشناس در برنامه‌های مختلف اظهار نظر می‌کند. اميد پارسانژاد برخلاف دو چهره قبلي، از افراد جلوي دوربين بي.بي.سي فارسي به شمار نمي‌آيد و ترجيح مي‌دهد بيشتر در پشت صحنه اين شبکه به ايفاي نقش بپردازد‏.‏ وی از افرادی است که در دوران حضور در ایران از رانت‌های مختلفی استفاده کرده است.

يوسف عزيزي بني‌طرف: هرچند که از خبرنگاران بي.بي.سي به شمار نمي‌آيد ولي از جمله کارشناساني است که در بيشتر برنامه‌هاي اين شبکه که به مسائل اعراب و به ويژه فلسطين و اسرائيل مربوط است، حضور فعال و چشمگيري دارد‏.‏ بني‌طرف متولد سوسنگرد در استان خوزستان، اما ساکن تهران بود و از اعضاي کانون نويسندگان ايران و عضو افتخاري "‏اتحاديه نويسندگان عرب‏ " به شمار مي‌آمد‏.‏
وي در همشهري دوران اصلاحات نيز سابقه فعاليت طولاني مدت دارد‏.‏ علي رغم سوابق کاملاً مشخص و مبرز تجزيه طلبي و پان‌عربيسم وي، در زمان مديريت تیم احمدی نژاد بر روزنامه همشهري نيز وي تا مدتي به فعاليت خود در اين روزنامه و انتشار مقالات خود، علي رغم فراز و فرودهايي که در کار وي وجود داشت ادامه مي‌داد



محمد منظرپور: خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی در بیت المقدس است که گاهی به کشورهای منطقه اعزام می‌شود. منظرپور قبل از پیوستن به رادیو بی بی سی در سال ۲۰۰۲، دبیر سرویس اقتصادی روزنامه تهران تایمز بود. او در سال ۲۰۰۹ با شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل، مصاحبه‌ای اختصاصی انجام داد.



نفیسه کوهنورد: خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی در استانبول او در روزنامه‌های شرق، همشهری، ایران و شبکه سی‌ان‌ان ترک در تهران سابقه خبرنگاری داشته و از سوی روزنامه همشهری دوران اصلاحات به عنوان خبرنگار اعزامی به ترکیه سفر کرد و پس از مدتی به عنوان مسئول صفحه سیاست خارجی همشهری دوران اصلاحات منصوب شد. کوهنورد در اوايل کار خود دراين روزنامه با هزينه‌اي قابل توجه در آن زمان توجيه اقتصادي چنداني نداشت و درميان جرايد ايراني نيز اساساً مرسوم نبود، مدت قابل توجهي به عنوان خبرنگار اعزامي به ترکيه سفر کرد.

فريبا صحرايي:صحرايي که در حال حاضر خبرنگار شبکه بي.بي.سي فارسي در پاريس است، ‏.‏‏ صحرايي نيز از خبرنگاراني بود که در دوره مدير عاملي شيخ‌عطار بر روزنامه همشهري دوران شهرداری احمدی نژاد توانست تاحد قابل ملاحظه‌اي رشدکرده و با تدارک تيمي رسانه‌اي از حد خبرنگاري معمولي فراتر رفته است.

علامه مصباح‌یزدی در دیدار با اعضای اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان: دوست و دشمن اعتراف دارند که آيت‌ا


خبرگزاری فارس: رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: نعمت وجود امام خمینی(ره) اکنون از دست رفته است و پس از ایشان خدای متعال بر ما منت گذاشت و فردی را برای ما تعیین کرد که دوست و دشمن اعتراف دارند که در عالم بی‌نظیر است.

خبرگزاری فارس: دوست و دشمن اعتراف دارند که آيت‌الله خامنه‌اي در عالم بی‌نظیر است

به گزارش خبرگزاری فارس از قم‌، علامه محمد تقی مصباح‌یزدی ظهر امروز در دیدار با اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان کشور اظهار داشت: باید به جایگاه خود در عالم هستی توجه داشته باشیم تا به انتخاب راه و رفتارهای خاص بپردازیم.

وی با اشاره به وظایف انسان‌ها در عالم هستی گفت: همه ما علاقمندیم وجودمان هرچه بهتر و بیشتر برای تکامل خودمان و برای هدف آفرینش انسان‌ها باشد یعنی وسیله خیر بیشتری، خیری که نتیجه‌اش در این عالم و عالم ابدی قرار گیرد.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) خاطرنشان کرد: نوع فعالیتی که انتخاب می‌کنیم باید در راستای تکامل عالم باشد و انگیزه‌ای که ما برای انتخاب کار و راه داریم باید ارتباط ما را با خدا تقویت کند.

وی با بیان اینکه خدای متعال در این دوران منتی بر جامعه ما گذاشته است که نظیرش را در هیچ دوره‌ای از تاریخ سراغ نداریم، گفت: مسئله پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و جانشینی مقام معظم رهبری چیزی نیست که در فرمول‌های ساده‌ای ما بتوانیم به‌دست بیاوریم یا با عدد و ارقامی بخواهیم مقایسه کنیم.

علامه مصباح ‌یزدی خاطرنشان کرد: پس از سی و چند سال شما مشاهده می‌کنید پس لرزه‌های زلزله‌هایی که از طرف امام در عالم استکباری به وجود آمده بود اکنون در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا یکی پس از دیگری سلسله‌وار به وجود می‌آید.

وی ادامه داد: امروز در یمن، بحرین و مصر مقدمات انقلاب خود را پشت سرگذاشتند و مردم تأکید دارند که ما تظاهرات مسالمت‌آمیز داشته و از اسلحه استفاده نکردیم و این تفکر از سوی امام خمینی(ره) در 50 سال گذشته بنیان گذاشته شد.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) عنوان داشت: مجاهدانی که پرچم‌دار جنگ‌های مسلحانه بودند از آخوندی که در حوزه درس خوانده بود انتظار این انقلاب را نداشتند و حتی سیاستمداران هم نقش امام خمینی(ره) را نمی‌پذیرفتند.

وی تصریح کرد: امام برای ساقط کردن رژیم شاهنشاهی آمده بود ولی سیاستمداران حرف امام خمینی(ره) را نمی‌پذیرفتند و در نهایت مجبور شدند اعتراف کنند که افکار آنها اشتباه بود چراکه افکار امام خمینی(ره) از روح اسلام سرچشمه گرفته و از فلسفه آفرینش سرمشق می‌گرفت.

علامه مصباح‌یزدی بیان کرد: نعمت وجود امام خمینی(ره) اکنون از دست رفته است و خدای متعال بر ما منت گذاشت و فردی را برای ما تعیین کرد که دوست و دشمن اعتراف دارند که در عالم بی‌نظیر است.

وی با بیان اینکه ارزیابی ارزش نعمت رهبری امکان‌پذیر نیست، گفت: همه مزایا مانند علم‌، تقوا، خداترسی و پشتکار در وجود ایشان وجود دارد و تردیدی در این حوزه وجود ندارد و زمانی می‌توانیم از این نعمت‌ها قدردانی کنیم که به درستی آنها را بشناسیم.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) خاطرنشان کرد: در این دهه‌های اخیر طوفان‌های سهمگین اتفاق افتاد که جای امیدی باقی نمانده بود و تدبیر اندیشمندانه رهبر معظم انقلاب توانست کشتی انقلاب را به ساحل برساند و از طوفان نجات دهد.

وی ادامه داد: از تدبیرهای مهم یک رهبر است که هر حرف را به موقع و با تدبیر مناسب بیان کند و بدون تردید بسیاری از مطالب است که هنوز ایشان به نزدیک‌ترین افراد به طور صریح بیان نکرده است.

علامه مصباح‌یزدی عنوان داشت: ایشان دشمنانی را می‌شناسند که بزرگترین ضربه‌ها را می‌توانند به انقلاب بزنند ولی نمی‌توانند معرفی کنند و اهدافی که در حرکت‌ها دنبال می‌کنند را به طور صریح عنوان نمی‌کند.

وی خاطرنشان کرد: دشمنان سرسخت نتوانستند یک مورد را به طور دقیق نشان دهند که تصمیم اشتباه گرفته‌اند و آمریکا و اروپا گفته‌اند تا این رهبر وجود دارد دشمنان هیچ فعالیتی نمی‌توانند انجام دهند.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به اهمیت اطاعت از فرمایشات رهبری بیان داشت: باید سخنان ایشان را با گوش و چشم بپذیریم چراکه به عنوان اصلی انکارناپذیر قلمداد می‌شود و گروه‌های دیگر که درک نکرده‌اند و از روی حسادت و رقابت نمی‌خواهند زیر بار بروند یا وابستگی با خارج دارند.

وی خاطرنشان کرد: خدا را شاکریم که مسئله ولایت فقیه را شناخته‌ایم و انگیزه‌ای برای مخالفت نداریم بلکه همه انگیزه‌ها سمت و سو را تعیین می‌کند تا هر چه بیشتر و بهتر از ایشان تبعیت کنیم.

علامه مصباح‌یزدی اظهار داشت: تحولاتی در دهه اخیر در کشور به ویژه در فتنه 88 اتفاق افتاد و در این جریانات کسانی‌ که انتظارش را نداشتیم، اشتباهاتی مرتکب شدند و همچنین برخی افراد که سوابق خطا و لغزش فراوان داشتند و دارند هم بودند که از اشتباهات آنها تعجب نمی‌کنیم.

وی خاطرنشان کرد: باید توجه داشته باشیم که غیر از معصومان برای فردی عصمت قائل نیستیم و از کسانی ‌که تجربه و تخصص آنها در بعد خاصی است نمی‌توان توقع داشت در ابعاد دیگر نیز امتیاز بالا کسب کنند.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) عنوان داشت: از دانشجویی که در رشته فنی و مهندسی درس خوانده نمی‌توان توقع داشت مانند رهبری که از ابتدای کودکی خود را در محیط دینی و تحت سرپرستی علمای برجسته دیده و مورد توجه بزرگترین علمای کشور بوده یعنی مانند امام خمینی(ره) فکر کند و مسائل سیاسی را مانند ایشان تحلیل کند.

وی تصریح کرد: این انتظار وجود دارد کسانی در کشور وجود داشته باشند که مانند مقام معظم رهبری، اسلام را در عمق و گستره خود بشناسند و این فرد را باید در مراجع جست‌وجو کرد ولی هر مرجعی را شامل نمی‌شود و همه مراجع نمی‌توانند اسلام را مانند امام خمینی(ره) بشناسند.

علامه مصباح‌یزدی بیان کرد: لازم است محور رفتار، فکر، فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی را در یک مکان جست‌وجو کرده و با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری در سطح جامعه سعی کنیم بصیرت را گسترش دهیم. از ساده‌انگاری و سطحی‌نگری بپرهیزیم و سعی کنیم با بررسی مسائل به صورت عمیق‌تر دیگران را نجات دهیم.

وی عنوان داشت: عوامل روانی در افراد مانند رقابت‌ها و حسادت‌ها و دلبستگی‌های مادی به پول و مقام وجود دارد که مانع پیشرفت می‌شود و لازم است غفلت نکرده و مواظب باشیم مبتلا نشویم و بدانیم کسانی‌که دارای این شاخصه هستند در یک مکانی ضربه خود را می‌زنند.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ادامه داد: اگر به گله‌ای بی‌چوپان 2 گرگ گرسنه حمله کند چیزی بر جای نمی‌گذارد و ضرر این گرگ‌ها برای این گله بیش از ضرر محبت مال و مقام در دین مسلمان نیست.

وی خاطرنشان کرد: کسانی ‌که به جنون ثروت‌اندوزی مبتلا می‌شوند جایی برای دین نمی‌گذارند و همه مقام‌ها را می‌خواهند ببلعند و در جامعه نیز افرادی که گرفتار این امر شوند انتظاری برای سلامت آنها نیست.

علامه مصباح‌یزدی عنوان داشت: باید اشخاص را بشناسیم و میزان دلسوزی آنها برای دین سنجیده شود و این نکته بیان نشود که ما که علم غیب نداریم.

وی افزود: کسی وجود ندارد که زندگی امام خمینی(ره) و امثال ایشان مانند مقام معظم رهبری را مشاهده کند و نفهمد که اهل دنیا، پول و مقام نیستند.

رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به توصیه مقام معظم رهبری به فرزندانش بیان داشت: نخستین توصیه مقام معظم رهبری به فرزندانش این است که اجازه نمی‌دهند فرزندانشان در مسائل اقتصادی وارد ‌شوند.

وی خاطرنشان کرد: رهبر معظم انقلاب فرد ناشناخته‌ای نیست و نمی‌توان با فردی مقایسه شود که به انواع و اقسام به متملکاتش افزوده می‌شود.

علامه مصباح‌یزدی با خطاب قرار دادن اعضای اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان گفت: اقشار مختلف مردم از نظر سطح فهم متفاوت هستند و دانشجو در مسیری قرار دارد که می‌تواند بهترین خدمات در زمینه اختراع و اکتشاف را بدهد و در صورت رهبری صحیح در نیت خالص باشد و شما می‌توانید موقعیت بزرگترین شخصیت‌های عالم را کسب کنید البته سختی‌هایی دارد.

عکس/ خاکی ترین تصویر علی شمخانی

 

او امروز رئیس مرکز مطالعات راهبردی نیروهای مسلح و عضو شورای راهبردی روابط خارجی است. این عکس را باید از خاکی ترین تصاویر وی دانست.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ،  علی شمخانی به سال 1335 در اهواز متولد شد. ایشان از یادگار های ارزشمند سال های جهاد و شهادت به شمار می رود. او در آن سال ها «برادر شمخانی» بود و از دوست داشتنی ترین سرداران جنگ. دو برادر کوچک تر علی شمخانی با نام محسن و حمید ، در دو سال اول جنگ ، در خطوط مقدم جبهه به شهادت رسیده اند.
امروز ، امیر دریابان علی شمخانی ، رئیس مرکز مطالعات راهبردی نیروهای مسلح، و عضو شورای راهبردی روابط خارجی است.
تصاویر زیادی از علی شمخانی در سال های دفاع مقدس به ثبت رسیده است اما قطعا عکس هایی از این دست از وی زیاد نیست.
این عکس به سال های میانی جنگ بازمی گردد و باید خاکی ترین عکس سردار شمخانی باشد.



پاسنامه شهید صالح الحسینی/8

وی از پایه گذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شمار می رود و در زمان شهادت ، عضو رسمی سپاه بود و مسئولیت روابط امور خارجی این نهاد نوپا را بر عهده داشت.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، سید محمدصالح حسینی قائم مقامی نجفی ،
اولین پسر حجت الاسلام سیدمهدی قائم مقامی ، به سال 1319 در نجف متولد شد و به سال
1359 در لبنان شربت شهادت نوشید.
شهید قائم مقامی، از پایه گذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شمار می رود و در زمان شهادت ، عضو رسمی سپاه بود و مسئولیت روابط امور خارجی این نهاد نوپا را بر عهده داشت.
سید محمد صالح ، در سال های جوانی ، به مبارزه با رژیم بعثی عراق پرداخت و رهبری یک گروه مبارز به نام «جنبش جوانان مسلمان» را بر عهده داشت. به همین دلیل  از سوی این رژیم بعث دستگیر ، محاکمه و  به اعدام محکوم شد. به دنبال این ماجرا ، سید صالح ببا کمک همرزمان فلسطینی و عراقی خود از زندان گریخت و از مسیر اردن ، خود را به لبنان رساند. در لبنان با امام موسی صدر آشنا شده و در عرض مدت کوتاهی به یکی از نزدیکان ایشان تبدیل می شود و امام صدر وی را به عنوان «ناظرالعام» (معادل «معاون» و عالی ترین مقام اجرایی پس از مدیر عامل) مهم ترین نهاد آموزشی شیعیان لبنان ، یعنی «مدرسه صنعتی جبل عامل» در شهر «صور» منصوب می کند.
گرچه سید محمد صالح ، بعدها از جنبش امل و مجلس اعلی شیعیان لبنان جدا شد اما ارتباط نزدیک امام موسی صدر با او تا زمان ربایش ایشان به دست سرهنگ قذافی ادامه داشت .
عکس زیر مربوط به همان ایامی است که سید محمد صالح حسینی ، معاونت مدرسه صنعتی جبل عامل را بر عهده داشت. شخصی که پشت به دوربین ایستاده و مشغول صحبت با امام موسی صدر می باشد ، «انیس سویدان» نزدیک ترین دوست و همرزم سید محمدصالح در لبنان می باشد.


شهریار ملک سخن - ویژه نامه روز بزرگداشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی  

شهریار ملک سخن - ویژه نامه روز بزرگداشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی  

 

 
    سید محمد حسین شهریار     زندگی نامه شهریار شاعر

سید محمد حسین شهریار
                        فرزند آقا سيد اسماعيل موسوي معروف به حاج مير آقا خشكنابي در سال 1325 هجري قمري (شهريور ماه 1286 هجري شمسي) در بازارچه ميرزا نصرالله تبريزي واقع در چاي‌كنار چشم به جهان گشود.

زندگی نامه شهریار شاعر
                        سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵ تا ۲۷ شهریور ۱۳۶۷) متخلص به شهریار (قبل از آن بهجت) شاعر ایرانی بود که شعرهایی به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی داشت. از شعرهای معروف او می‌توان

    چرا شهريار ، شهريار شد؟     علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را

چرا شهريار ، شهريار شد؟
                        :استاد محمدحسين شهريار را به سبب غنا و استحکام شعري ، تنوع آفرينش هاي هنري و از همه مهمتر جاذبه ، نفاذ و رواج کلام مي توان يکي از بزرگترين شاعران

                        علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را
                        علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را به علي شناختم به خدا قسم خدا را دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين چو علي گرفته باشد سر چشمه‌ي بقا را به خدا که

    شهریار ما کجاست ؟     سیمرغ سهند (1)

شهریار ما کجاست ؟
                        آیت الله مرعشی نجفی ( رحمت الله علیه ) بارها می‏فرمود: شبی توسلی پیدا کردم تا یکی از اولیای خدا را در خواب ببینم . آن شب در عالم خواب، دیدم که در زاویه مسجد کوفه نشسته‏ام

سیمرغ سهند (1)مقاله حاضر كه در مورد سیّدمحمّد حسین بهجت تبریزى متخلص به شهریار مى‏باشد در چهار موضوع تهیه شده است: 1. زندگى‏نامه؛ 2. تجلى ایمان و معرفت بر دفتر شعر

    سیمرغ سهند (2)     شهریار مُلک سخن

سیمرغ سهند (2)
                        در ایمان و معرفت و اعتقاد استاد شهریار به قرآن كریم همین بس كه ثلث آنرا به خط زیباى نسخ تحریر كرده و درباره هم‏نشینى با این كتاب چنین مى‏گوید: «از كودكى با دو كتاب انس گرفتم،

شهریار مُلک سخن
                        بی‏گمان با شنیدن این بیت زیبا، همگان به یاد مرحوم، شادروان محمد حسین بهجت تبریزی، معروف به «شهریار»، این ترک پارسی گوی زمانمان می‏افتند که با کلامی دلنشین و اشعاری

    روح واژه‏ها     روز سلام به واژه‏ها

روح واژه‏ها
                        در فرهنگ ما، زندگی با شعر آغاز و با شعر بدرقه می‏شود. کودک در گاهواره، لالایی می‏شنود و از همان آغاز به شعر اُنس می‏گیرد و پس از مرگ نیز، آرایه مزارش، شعری است .

روز سلام به واژه‏ها
                        روز شعر و ادب، روز پاسداشت هنر متعالی است؛ هنری که در دوره‏های مختلف و در فراز و نشیب‏های این مرز و بوم، آینه‏وار در خدمت وجدان‏های بیدار بوده است. عرصه شعر و ادب، عرصه پرواز سیمرغ‏وشانی است

    در وصل هم ز عشق تو اي گل در آتشم     شمعي فروخت چهره که پروانه‌ي تو بود

در وصل هم ز عشق تو اي گل در آتشمدر وصل هم ز عشق تو اي گل در آتشم بيچاره من که ساخته از آب و آتشم با عقل آب عشق به يک جو نمي‌رود صبحست و سيل اشک به خون شسته بالشم ديشب سرم به بالش ناز وصال و باز عمريست در هواي تو ميسوزم

شمعي فروخت چهره که پروانه‌ي تو بود
                        عقلي دريد پرده که ديوانه‌ي تو بود شمعي فروخت چهره که پروانه‌ي تو بود خود جرعه نوش گردش پيمانه‌ي تو بود خم فلک که چون مه و مهرش پياله‌هاست تابود خود سبو کش ميخانه‌ي تو بود پيرخرد که منع جوانان کند

 

    لينک هاي ديگر

بهترین شعر از نظر شهریار کدام بود؟

رئیس حوزه هنری گفت: از استاد شهریار پرسیدند، بهترین شعری که در این سال‌ها شنیده‌ای کدام است؟ و شهریار پاسخ داده بود «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه‌دار» چون شعر یک ملت است.

به گزارش مهر، مراسم رونمایی از سری سوم مجموعه «شعر امروز» عصر دیروز شنبه ۲۶ شهریور با حضور محسن مومنی شریف، رئیس حوزه هنری، امیرحسین فردی مدیر دفتر آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، ناصر فیض مسئول دفتر طنز حوزه هنری، یوسفعلی میرشکاک شاعر و منتقد ادبی، محمود حبیبی کسبی کارشناس دفتر شعر حوزه هنری و شاعران این مجموعه‌ها، در تالار اندیشه ۲ حوزه هنری برگزار شد.

مومنی شریف در این برنامه گفت‌: حضور شعر در زندگی ما بسیار پررنگ است، ولی متاسفانه جدی گرفته نمی‌شود و امیدوارم توجه به شعر در سال‌های آینده بیشتر شود. امیدوارم از این مراسم‌های رونمایی، بیشتر داشته باشیم چون به قولی شعر، نخستین هنری است که انسان به آن دست یافت. حتی عالمان اسرار، گاهی شعر را از الهام و جنس وحی دانسته‌اند. عمل صالح در هنر این است که نویسنده یا شاعر، ودیعه الهی را که در نویسنده، نوشتن و در شاعر، شعر است در خدمت ارزش‌ها قرار بدهند.

وی افزود: وقتی در یک اثر هنری، مخاطب را به ارزش‌ها دعوت می‌کنیم، به وظیفه خود عمل کرده ایم. وجه تمایز هنر اسلامی با دیگر هنرهایی که دعوت‌کننده به یاس و ناامیدی هستند، در آرامشی است که هنر اسلامی به انسان بشارت می‌دهد. هنری که به نیستی دعوت می‌کند و دل را می‌لرزاند، از رسالت‌های شیطانی است. خوشبختانه شعر کشور ما همیشه منبع الهام و حکمت بوده است.

رئیس حوزه هنری گفت: یکی از بزرگان معتقد بود که طی تاریخ کشورمان، این شعرا بودند که وظایف حکام و امرا را انجام می‌دادند. در روزهای پیروزی انقلاب هم شعر از اولین‌ روزها به میدان آمد تا این که انقلاب پیروز شد. در آن زمان شعر شاعران بود که موجب تشویق صدها هزار نفر شد. یکی از شاعرانی که چنین اشعاری داشت، شهریار بود که به حقانیت انقلاب ایمان آورد و برای آن شعر گفت. از او پرسیده بودند، بهترین شعری که در این سال‌ها شنیده‌ای کدام است؟ و شهریار پاسخ داده بود «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار» چون شعر یک ملت است.

مومنی شریف در ادامه گفت: خوش به حال شاعران امروز ما که پشت سر خود پیامبران شعر فارسی را دارند. حیف است که از هنر قدیمی و کهن خودمان حمایت نکنیم و در مقابل هنرهای دیگر به آن کم‌توجهی کنیم. هرجا که شاعران به وضعیت شعر توجه داشته‌اند، شعر کشورمان شرایط خوبی داشته است و هرجا به آن بی‌توجهی شده در مسیر نزول قرار گرفته است. زمانی بود که استاد مهرداد اوستا ما را با اخلاق و رفتار نیکویش، شیفته خود کرده بود. وقتی وسط شعرخوانی کسی وارد مجلس می‌شد، ایشان حتما به احترامش برمی‌خواست.

وی با اشاره به شخصیت مهرداد اوستا، گفت: رهبر انقلاب نقل می‌کردند که در روزهای انقلاب به استاد اوستا زنگ زدم و خبر پیروزی انقلاب را دادم و گفتم: انقلاب به شما احتیاج دارد. اوستا گفته بود من در خدمت انقلاب هستم. به همین خاطر بود که جریان روشنفکری به او پشت کرد. البته چنین برخوردهایی زیاد شده و زیاد مهم نیستند.

در ادامه، کمال شفیعی سرپرست امور ادبی استان‌های حوزه هنری سخنان کوتاهی ارائه کرد و محمدرضا طهماسبی یکی از شاعرانی که مجموعه شعرش در سری سوم مجموعه شعر امروز منتشر شده، به شعرخوانی پرداخت. سپس مومنی شریف و میرشکاک از شاعران این سری مجموعه شعر امروز تقدیر به عمل آوردند و از کتاب‌های این مجموعه رونمایی شد.

ویژه نامه درگذشت حضرت عبدالعظیم حسنی

دانلود ویژه نامه درگذشت حضرت عبدالعظیم حسنی
 





 
 
آفتاب رى – قسمت اول
شخصيتهاى بزرگ به گونه‏اى هستند كه هر چه به آنان نزديك‏تر شوى و ژرف‏تر بنگرى، بيشتر به آنان ارادت مى‏ورزى و ارزشمندى و ارجمندى آنان بيشتر متجلّى مى‏گردد، تا آنجا كه سرسپرده آنان، مى‏شوى و عشق به آنان همه وجودت را فرا مى‏گيرد.
 
 
آفتاب رى – قسمت دوم و پایانی
مجموعه روايات حضرت عبدالعظيم حسنى و مسند ارزشمند وى نشان از والايى اين شخصيت بزرگ دارد؛ چنان كه گويا همه ارزشها، بينشها و منشهاى اين راوى بزرگ در اين مجموعه تجلى كرده است. با نيم نگاهى به اين مجموعه بزرگ اين حقيقت روشن خواهد شد.
 
 
حضرت عبدالعظیم حسنی، یادگار امام حسن (علیه السلام) در ری
ایران، این سرزمین پرگهر بر خود می‌بالد که در دل خود، یادگارانی از نوادگان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اولاد علی (علیه السلام) دارد که مزارشان، مرکز شیفتگان و زایران کوی ولاست.
 
 
كنكاشى درباره حضرت عبدالعظيم حسنی(علیه السلام) و درك محضر امام رضا(علیه السلام)
در ميان راويان اخبار و ناقلان آثار اهل بيت گرامى رسول اكرم(ص)، شمار محدّثانى كه چندين تن از امامان معصوم(ع) را درك كرده‏اند، اندك نيست. اين امر علاوه بر اهميتى كه براى شخص محدّث داشته، براى ما نيز -كه پس از قرنها به بررسى احاديث آنها نظر مى‏افكنيم بسيار حايز اهميت است.
 
 
وفات حضرت عبدالعظیم حسنی رحمت ‏الله علیه
بدون تردید کنگاش در عمل‏کرد و موضع‏گیری شخصیّت‏های برجسته گذشته از جمله اموری است که می‏تواند در تشخیص وظیفه و مسئولیت آینده‏گان مفید واقع گردد؛ چرا که تحولات فرهنگی و اجتماعی جوامع و پیش‏آمدهای زندگی افراد بسیار شبیه به همدیگر است.
 
 
گفتار علما درباره حضرت عبد العظیم حسنی (رحمت الله علیه)
نجاشي در رجال خود حضرت عبدالعظيم عليه السّلام را پس از ذکر شجره اش صاحبخطب امير المؤمنين عليه السّلام ذکر نموده است .
 
 
زندگینامه حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
حضرت عبدالعظيم حسنى (عليه‌السلام)در چهارم ربيع الثانى سال 172 هجرى در شهر مدينه چشم به جهان گشود. ايشان فرزند عبدالله بن علي،‌از نوادگان امام حسن مجتبى (عليه‌السلام) است كه نسبتش با چهار واسطه به آن حضرت مي‌رسد.
 
 
سکان دار تشیع
زيارت امامان و امامزادگان، اعلام وابستگی فکری و عاطفی به ايشان است. زيارت پاکان، در زندگی و پس از مرگ، فرياد محبت و ولايت است و آثار تربيتی، اجتماعی و معنوی فراوانی را برای زائران به ارمغان می آورد.
 
 
فضاى اجتماعى شيعيان در عصر حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام)
اختلاف فكرى عميق و گسترده موجود در عصر عباسى،و بويژه دوران مصادف با حيات علمى - سياسى حضرت عبدالعظيم حسنى، اخلاق و رفتار اجتماعى پيروان گرايشهاى مختلف مذهبى را به شدت تحت تأثير قرار داده بود.
 
 
جرعه نوشان اقیانوس امام هادی (علیه السلام)
شناسایی و جذب افراد مستعد و آماده و تربیت آنان بر اساس تربیت‌های اسلامی و مجهّز ساختن آنان به انواع علوم مورد نیاز جامعه، از رسالت‌های مهم ائمه اطهار:
 
 
اسوه تقوا – قسمت اول
از اساسى‏ترين توصيه‏هاى قرآن كريم، سفارش به تقوا و تهذيب بوده، و آيات فراوانى در اين باره نازل شده است؛ گاه يك آيه، دو بار بر تقوا تأكيد دارد
 
 
اسوه تقوا – قسمت دوم و پایانی
حضرت رضا(علیه السلام) خطاب به عبدالعظيم حسنی می فرمایند: سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو: أن لا يجعَلوا للشيطان على أنفسهم سبيلاً، و مُرهُمْ بالصدق في الحديث ...
 
 
بررسى كلى روايات حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) – قسمت اول
حضرت عبدالعظيم بن عبداللّه بن على بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى‏طالب(ع) -كه به عبدالعظيم حسنى شهرت يافته از جمله عالمان و راويان بزرگ حديث شمرده مى شود ...
 
 
بررسى كلى روايات حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام) – قسمت دوم و پایانی
حضرت عبدالعظيم حسنی با سند از امام صادق(ع) نقل مى‏كند كه روزى ام سلمه، همسر پيامبر، از خواب برخاست، در حالى كه مى‏گريست. از وى سبب گريه را پرسيدند، گفت: حسين(ع) ديشب كشته شد.
 
 
زن در روايات حضرت عبدالعظيم حسنى(علیه السلام)
در روايتهاى منقول از حضرت عبدالعظيم(ع) دو روايت مربوط به زنان به چشم مى‏خورد، اين نوشتار بر آن است تا تحليلى سندى و متنى از اين دو حديث به‏دست دهد...
 
 
حضرت عبدالعظيم حسنی که بوده و چگونه ايشان وفات يا شهيد شده اند؟
امام حسن مجتبي(ع) پسري به نام زيد داشت. از اين زيد پسري به دنيا آمد به نام حسن. مادر اين حسن لبابه نام داشت و لبابه پيش از اين همسر حضرت ابوالفضل(ع) بود و پس از به شهادت رسيدن حضرت ابوالفضل...
 
 
حضرت عبد العظیم حسنی (علیه السلام) کیست؟
عبدالعظيم عليه السّلام فرزند عبدالله بن علي، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت مي رسد .
 
 
کتاب‏هایی درباره زندگانی حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‏السلام
حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‏السلام در چهارم ربیع‏الثانی 173 ه . ق، در شهر مدینه دیده به جهان گشود. او با امام موسی کاظم علیه‏السلام ، امام رضا علیه‏السلام ، امام جواد علیه‏السلام و امام هادی علیه‏السلام هم‏عصر بود.
 
 
اشعار منتخب درباره حضرت عبد العظیم حسنی
افق فضل و شرف را قمري پيدا شد يا كه در طور ولايت شجري پيدا شد باز از بحر ولايت گهري پيدا شد نخل سرسبز ولا را ثمري پيدا شد درسماوات و زمين جشن عظيم است امشب عيد ميلاد كريم ابن كريم است امشب در رياض علوي سرو روان اين پسر است نجل مولاي كريمان جهان اين پسر است ...
 
 
مرورى بر مسندهاى نوشته شده براى عبدالعظيم حسنى(رحمت الله علیه)
ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبداللّه بن على بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى‏طالب(ع)، معروف به عبدالعظيم حسنى از راويان جليل‏القدر و با منزلتى است كه مفتخر به شاگردى امام جواد(محمّد بن على بن موسى) و فرزندش امام هادى(ع) است
 
 
کرامات حضرت عبد العظیم حسنی(علیه السلام)
«سرطان ! سرطان روده از نوع پيشرفته ، سه چهارم روده ها از بين رفته است ، متأسّفم !» آنچه كه آقاي صالحيان مي شنيد اين كلمات نبود ، پژواك يك فرياد ، يك ضجه از درون بود كه كه در مغزش مي پيچيد . سعي كرد ، تقلّا كند تا صداي دكتر حميدي را واضح تر بشنود .
 
 
کارت پستال درگذشت حضرت عبدالعظیم حسنی 
 

ويژه نامه خود ارضايي بيماري خاموش-راههاي مقابله با خود ارضايي

خودارضایی-بیماری خاموش  

 

 
    خود ارضایی و آثار مخرب آن (1)     خود ارضایی و آثار مخرب آن (2)

خود ارضایی و آثار مخرب آن (1)
                        خداوند، سوم آذر ماه سال 1303 هجري شمسي، كودكي را به خانواده سيد ابوالقاسم عطا كرد، كه نام او را از هشتمين خورشيد تابناك آسمان ولايت و امامت برگرفتند و رضا نهادند. سيد ابوالقاسم پدر سيد رضا پاك نژاد به امر كسب اشتغال داشت.

خود ارضایی و آثار مخرب آن (2)
                        عيد در لغت از ماده عود به معني بازگشت است، و لذا به روزهايي که مشکلات از قوم و جمعيتي بر طرف مي‌شود و بازگشت به پيروزي‌ها و راحتي‌هاي نخستين مي‌کند عيد گفته مي‌شود، و در اعياد اسلامي به مناسبت اين که در پرتو اطاعت يک ماه مبارک

    خود ارضایی و آثار مخرب آن (3)     خود ارضایی و آثار مخرب آن (4)

خود ارضایی و آثار مخرب آن (3)
                        كسي كه استمنا مي كند و تازه شروع كرده بلكه براي اولين مرتبه مي باشد كه دستش را بطرف پا برده است يا پيرو يكي از اديان آسماني مي باشد يا معتقد به ديني نيست و كسي كه اطلاع بر حرمت استمناء ندارد

                        خود ارضایی و آثار مخرب آن (4)
                        با آنكه جلد درمان شناسي و اسلام بعدها خواهد بود بطور استثناء به اشاره اي راه چاره و درمان گفته مي شود: بزرگترين راه جلوگيري توجه به جهاد اكبر كه جهاد با نفس و داشتن همت عالي است مي باشد اما اگر توفيق نيست

    خود ارضایی و آثار مخرب آن (5)     خود ارضایی و آثار مخرب آن (6)

خود ارضایی و آثار مخرب آن (5)
                        از آنجايي كه در بسياري از مقالات ارائه شده كه اكثرا توسط روانشناسان و نه پزشكان ارائه مي شود، سعي در عادي سازي مسئله خود ارضایی مي شود تصميم گرفتم كه بحثي به نام آسيب شناسي خود ارضایی را ارائه كنم:

عيد فطر روز پيروزى برخود ارضایی و آثار مخرب آن (6)
                        ضعف حافظه و حواس‏پرتى، اضطراب، منزوى شدن و گوشه‏گیرى، افسردگى، بى‏نشاطى و لذت نبردن از زندگى، پرخاشگرى، بداخلاقى و تندخویى، كسالت دائمى و ضعف اراده، احساس حقارت، عدم اعتماد به نفس، احساس گناه...

    رابطه خود ارضايي ( استمناء ) با انزال زودرس     بررسی خود ارضایی از نقطه نظر علمی (1)

رابطه خود ارضايي ( استمناء ) با انزال زودرس
                        ..کاتی در مورد خودارضائی masturbation و ارتباط آن با انزال زودرس خودارضائی با نام علمی (masturbation ) به معنای انجام عملی توسط خود فرد جهت رسیدن به اوج لذت جنسی...

بررسی خود ارضایی از نقطه نظر علمی (1)
                        در طول 7 سـال ابتـدایی زنـدگی، نیروی جنسی در یک پسربچه در تمام قسمت های بدن او توزیع می شود. از 7 تا 14 سالگی، نیروی جنسی به اعضای جنسی منتقل می گردد ...

    بررسی خود ارضایی از نقطه نظر علمی (2)     تأثیر خود ارضایی بر زندگی زناشویی

بررسی خود ارضایی از نقطه نظر علمی (2)
                        با توجه به رویکرد نفسـانی-عـاطـفی رابـطه جنـسی، فـرویـد معتـقد است که رابطه جنسی محصول گردهمایی یک زن و یک مرد است کـه یـکدیـگر را دوسـت بـدارند و مکمل یکدیگر باشند....

تأثیر خود ارضایی بر زندگی زناشویی
                        مجموعه رفتاری که بر اثر پردازش ذهنی ازیک رابطه جنسی انجام شده و به یک ارگاسم مجازی منتهی می شود را خودارضائی می گویند ...

    چهل روش موثر برای ترک خود ارضايي     راههای درمان خودارضایی

چهل روش موثر برای ترک خود ارضايي
                        • در درمان هر بيماري يا ترك هر عادت، مهم‌ترين قسمت عزم و اراده‌ي فرد براي درمان و ترك عادت است. • عدم يأس و نااميدي براي ترك و ايمان به علاج آن. • در نظر گرفتن زمان براي ترك و درمان. 1. نخستين گام براي درمان استمناء، اعتقاد و ايمان به درمان‏پذيري آن و دوري از يأس و نااميدي است. ...

راههای درمان خودارضایی
                        در بالا بردن ایمان و ترس از آخرت و قبر قیامت و همچنین خواندن زیاد قرآن و تدبر در معانی آن و اهتمام به خواند آیاتی که در مورد قیامت وجهنم و بهشت است. همیشه حاضر و ناظر دانستن خدا و یقین داشتن به این امر ...

    عواقب و مضرات خود ارضایی     آسیب‏های معنوی خودارضایی

عواقب و مضرات خود ارضایی
                        « استمنا » يا « خودارضايي » يكي از راه هاي انحرافي در ارضاي ميل جنسي است كه نسل جوان را در معرض آسيب هاي جدي قرار مي‏دهد. از همين رو مي‏توان آن را نوعي انحراف جنسي يا بيماري ناميد ...

آسیب‏های معنوی خودارضایی
                        هیچ یک از آسیب‏های خودارضایی ، به اهمیت آسیب‏های معنوی نیست؛ زیرا آسیب‏های معنوی، جان و دل و به عبارت دیگر کنه حقیقت وجود آدمی را تباه میسازد. خودارضایی از نظر دین یک گناه است ...

    پاسخ به یک شبهه     دوران نوجواني ،جواني و حيات جنسي

پاسخ به یک شبهه
                        نبايد علماء ، انسان را از خود ارضايي نهي كنند چون اولا : ضرر ندارد ، ثانيا اگر بپذيريم ضرري دارد و به شكل عادت در آمده باشد، ترك آن ممكن نخواهد بود و درمان ندارد. پس ديگر با بيان اين ضررها ، باعث افسردگي افراد مبتلا نيز نشويم. ...

دوران نوجواني ،جواني و حيات جنسي
                        سرگيجه رفتن،سست شدن زانوان و خسته شدن چشمانم از عوارض مصيبتي به نام «خودارضايي»است که مدتها گرفتار آن هستم، با اين که فردي ورزشکارم نمي دانم چه کنم؟ (1)...

    انحرافات جنسي و خود ارضايي در دوران بلوغ     چند نکته تربيتي در زمينه انحرافات جنسي نوجوانان

انحرافات جنسي و خود ارضايي در دوران بلوغ
                        نوجوانان مبتلا به انحرافات اخلاقي معمولاً از بُعد ارتباطي، آسيب ديده اند و روابط آنها با اطرافيان و ديگران روابطي سالم و بهنجار نيست.برخي از آنان روابط خود را به حداقل کاهش داده اند و به انزوا گراييده اند...

چند نکته تربيتي در زمينه انحرافات جنسي نوجوانان
                        نظر به اين که يکي از حساسترين و خطيرترين برخوردهاي تربيتي، برخورد و مواجهه با نوجوان مبتلا به يکي از انحرافات جنسي است.لذا توصيه هايي چند در اين زمينه جهت اطلاع خانواده ها و اوليا و مربيان مي نماييم:...

    آثار خودارضايي در دوران نوجواني     بيماري خاموش

آثار خودارضايي در دوران نوجواني
                        نوجواناني که مبتلا به اين انحراف بوده اند، متناسب به جنس و سن، مدت ابتلا و برخي موارد ديگر، آثارنامطلوبي را بر جسم و روح خود احساس کرده اند....

بيماري خاموش
                        داستان انحرافات جنسي بواسطه فرهنگ منحط غربي و فاصله گرفتن اين جوامع از آموزه هاي آسماني و اصول اخلاقي و انساني به يکي از مهم ترين چالش هاي آنان امروز تبديل شده ...

گزارشی از پشت صحنه اختلاس سه هزار میلیارد تومانی

این گروه و به طور خاص «مهرگان. ا . خ» هیچ نگرانی برای دستگیری نداشته كه اگر نگرانی داشت، بخش اعظم این سه هزار میلیارد تومان را از كشور خارج می كرد و دست به سرمایه گذاری بلندمدت و خرید و ایجاد صنایع برای خود از محل بیت المال نمی زد و در واقع این گروه حتی تصور نمی كرده كوچكترین گزندی به آن وارد شود
دوازدهم مهر 1385، محمود احمدی نژاد در جمع مردم نظرآباد كرج با انتقاد شدید از فعالیت مفسدان اقتصادی در شبكه بانكی، از موفقیت دولت در جلوگیری از یك فساد بزرگ خبر داد و تهدید كرد كسانی كه وام های كلان گرفته اند و با قلدری نمی خواهند بازگردانند، اگر تا 15 روز دیگر تكلیف خود را مشخص نكنند، اسامی آنها را اعلام می كند و سپس یك بانك خصوصی را عامل گرانی عمدی مسكن خواند و بعد هم مدیر عامل بانك مذكور بركنار كرد؛ اما بعدها ظاهرا با مشخص شدن برخی مسایل مشخص شد این اظهارات چندان دقیق نبوده و رییس جمهور همان مدیر عامل را به عنوان عضو شورای بازنگری قوانین بانكی منصوب كرد و كم كم نطفه شكل گیری كودكی بسته شد كه با تولد فعالیت های بانكی اش، بزرگ ترین اختلاس تاریخ بانك داری جهان رقم خورد؛ اختلاسی با رقمی نزدیك به سه میلیارد دلار!

به گزارش مشرق به نقل از آینده، آن روزها محمود احمدی نژاد پرحرارت تر از اكنون درباره مفاسد سخن به میان می آورد و از لیستی سخن به میان می آورد كه قرار بود از جیبش بیرون بیاید و با وجود آنكه 15 روز مهلت احمدی نژاد گذشت و كك قلدرهای مورد اشاره به پا خیزنده در برابر «فقر و فساد و تبعیض» نگزید، اما باز هم به صورت شفاف نام مفسدان اعلام نشد و بالاخره مشخص نشد چرا احمدی نژاد هیچ گاه آن لیست مفسدان را علنی نكرد و پایش نایستاد؟! با این اوصاف، انتظار می رود اگر رئیس دولت نهم نمی تواند با اینها برخورد كند و حتی جرات بیان اسامی شان در ملا عام وجود ندارد، در زیرمجموعه اش، چنین اتفاقاتی رخ ندهد و دولت در این زمینه از سلامت مالی برخوردار باشد. اما امان از فساد كه خبر نمی كند و زمانی صدایش در می آید كه دیگر بسیاری از تحقق شعارها، ناامید شده اند.

این گونه بود كه "شركت توسعه سرمایه‌گذاری امیر منصور آریا" در 28 خردادماه 1385 شكل گرفت كه نمی توان به ناف دولت های پیشین بستش و به سرعت رشد كرد. تا جایی كه سرمایه اولیه 50 میلیون تومانی شركت طبق صورتجلسه هیئت‌مدیره مورخ 87/11/30 یعنی طی دو سال و هشت ماه به 20 میلیارد تومان افزایش پیدا كرد! اما پس از رشد چهل برابری حالا وقت ایجاد و افزایش شركت های اقماری بود كه قرار بود «مهرگان ا. خ» را به صاحب یك غول بزرگ صنعت در تولید و واردات صنایع غذایی، فلزی، معدنی، شیمیایی، برق، خدمات مهندسی، مشاوره، ماشین سازی، ورزشی و... مبدل سازد. اما این همه پول در فضایی كه بسیاری از سرمایه گذاران با مطالبات معوقه شان از حساب خالی سخن می آوردند، از كجا می آمد؟ لابد آن گونه كه رئیس بانك مركزی می گفت، اینها هم یك ضامن كاسب گذاشته اند و "مبلغ ناچیزی" از تعدادی بانك وام گرفته اند و تضمین (LC) برای اخذ وامشان را هم لابد از یك بانك گرفته اند كه لابد اسم آن بانك صادرات نیست!
 
به هر حال آقای جهرمی بهتر از ما می داند؛ حال با این وضعیت، بانك صادرات چگونه بدهی هایی كه باید به دیگر بانك ها بابت باز كردن اعتبار برای این شخص كرده بدهد؟! البته LC ها جعلی است و در سیستم بانكی ایران تا زمان دریافت این رقم، هیچ كس متوجه نشده است! جالب آن كه شعبه بانك صادرات چنین حجم LC را بدون مجوز جهرمی باز كرده و آقای مدیرعامل می گوید متوجه نشده چنین اعتبار بزرگی در زیرمجموعه اش باز شده است! آن هم در شرایطی كه برای پرداخت یك چك تضمین شده یك میلیاردی تماس ها و استعلام های فراوانی می شود. از این مهم تر اینكه با رئیس بانك مركزی كه بنابر گفته جهرمی نیم ساعته روی این سرمایه ها، مجوز بانك آریا را صادر كرده، باید چه كرد؟!
یعنی اینها سه هزار میلیارد تومان با چند صد میلیارد تومان بالا یا پایین را یك روزه و دو روزه دریافت نكرده اند و لابد چنین رقم های سنگینی بدون هماهنگی و اطلاع مدیرعامل بانك صادرات و حتی رئیس بانك مركزی جابجا می شده و هیچ كس هم نمی گفته این شخص چگونه سبز شده و چگونه "مولتی میلیاردر دلاری" شده و كسبه گردن كلفت بازار را جا گذاشته است! اینها كه شنیده می شود، یاد خبر دستگیری برخی از خریداران سكه و دلار در ماه های پیش می افتیم و اینكه چگونه اشخاصی با این حجم گردش مالی به اندازه یكی از این دلالان خرده پا زیر ذره بین قرار نگرفته و پنج سال این شركت پیش رفته و در نهایت به چنین رقم نجومی رسیده است. یاد كشورهای بیگانه هم می افتیم كه اگر به حساب یك شخص دارای اعتبار مشخص، رقمی نجومی واریز شود، بلافاصله پلیس سراغش می آید و پیگیر منبع پول می شود تا پولشویی یا هر تخلف مالی دیگر رخ نداده باشد و قانون از كجا آورده اید بر تك تك شهروندان اعمال می شود!
حالا كه این كودك با لقمه های خاص بزرگ شد و سایه اش آن قدر بزرگ شد كه نتوان زیر شنل شعبده بازها و جامه رمالان پنهانش كرد، واقعیات پنهان به ابعاد غیرقابل كنترل و حجم انفجار می رسد و مشخص می شود شركت مادری كه خانوادگی اداره می شد، با سیستم بانكی چه كاری كرده و چگونه توانسته ركورد اختلاس را در تاریخ بانكداری جهان بشكند! حالا برخی مدعیان مبارزه با فساد ساكت شده اند و دنبال كوچك ترین روزنه ای هستند تا این یكی را هم یا به دشمن خارجی نسبت دهند و یا پای دولت های قبلی را به میان بكشند، اصلاً مگر می شود این چند ساله این اتفاقات رخ داده باشد؟! اصلاً اینها در مقام مدعی و طلبكار هستند و جلوتر از همه فریاد می زنند، دزد را بگیرید!
در این میان از برخی اسامی نیز یاد می شود كه اگر قرار باشد ردی از آنها جست، باید در شركت های اقماری به دنبالشان گشت كه «مهرگان ا. خ» فرزند منصور خان به شماره شناسنامه 1225 صادره از رودبار متولد 1342 ساكن تهران، خیابان بخارست... صاحب شركت توسعه سرمایه‌گذاری امیر منصور آریا با این پولها خریداری كرده و یا تاسیس كرده است. بر این اساس «آینده» ضمن ابزار تاسف برای وقوع چنین فاجعه ای در نظام مالی ایران، اطلاعاتی در خصوص 20 شركت از مجموع شركت های تو در توی  زیرمجموعه شركت مادر منتشر می كند.
 
شركت آب معدنی داماش گیلان

شركت آب معدنی داماش در خرداد ماه 1381 با ساخت اولین كارخانه بزرگ تمام اتوماتیك در استان گیلان آغاز به كار كرد. برابر صورتجلسه مجمع عمومی و صورتجلسه هیئت مدیره مورخه 86/9/5، اعضاء هیات مدیره شركت امیر منصور آریا به عنوان اعضاء هیات مدیره این شركت  منصوب شدند و «م.د» یكی از آنها هم مدیرعامل شد و عملاً داماش در اختیار این شركت قرار گرفت و پس از آن نیز شركت از سهامی خاص، سهامی عام شد.
باشگاه ورزشی داماش ایرانیان

امیرمنصور آریا در سال 1385، باشگاه ورزشی داماش ایرانیان را كه در ابتدا با نام استقلال شهرداری رشت اداره می‌شد و سـپس در اختیـار صنایع شـیر ایران قرار گرفته بود، را خرید و در آبان 1387 امتیاز باشگاه پگاه گیلان به باشگاه داماش واگذار و پس از انتقال تیم پگاه گیلان به داماش، اولین تیم فوتبال دسته یك لیگ در دورود لرستان نیز راه‌اندازی شد و حسن عابدینی نیز مدیرعامل و رئیس هیات مدیره شد. به دلیل منع قانونی داشتن دو تیم فوتبال، تیم فوتبال دورود لرستان با هیئت مدیره جدید به باشگاه ورزشی دورود لرستان انتقال یافت و درحال حاضر هزینه تیم‌های فوتبال پرسپولیس قائم‌شهر و تیم فوتبال جاوید كرج هم به عهده باشگاه ورزشی داماش است.
 
شركت داماش ترابر ایرانیان

امیرمنصور آریا، همچنین زنجیرۀ شركت‌های حمل و نقل داخلی كالا در استان‌های شمال، مركز، جنوب، شرق و غرب كشور را در قالب دو شركت داماش ترابر ایرانیان و  ایمن ترابر آریا در سال 88 هریك با سرمایه یك میلیون تومان در استان‌های تهران و گیلان ایجاد كرد.
 
شركت آهن و فولاد لوشان
امیرمنصورآریا، شركت آهن و فولاد لوشان را در سال 1385 در زمینۀ عملیات مهندسی شامل سازه، سیویل، معماری، تأسیسات برقی و مكانیكی، ساخت سازه‌های فلزی و بتنی و پانل‌های مختلف ایجاد كرد و بنابر اظهارات شركت مادر، ساخت سوله و سازه‌های فلزی سنگین را در زمینی به مساحت 35000 مترمربع را خرید و در ادامه نیز با تغییر هیات مدیره، شركت كامل در اختیار این اشخاص قرار گرفت.
 
شركت پخش امیرمنصور ایرانیان

امیرمنصور آریا زنجیره تأمین، فروش و پخش و توزیع محصولات و خدمات را در سال 1386 تحت عنوان شركت پخش امیرمنصور ایرانیان را با سرمایه صد میلیون تومان ایجاد كرد كه موضوع فعالیتش صادرات و واردات و خرید و فروش و  پخش كالاها و محصولات غذایی، دارویی و آرایشی و بهداشتی و ایجاد فروشگاه‌های زنجیره‌ای و مراكز پخش كالا بود و در سال 87، اشخاصی از شركت مادر به هیات مدیره این شركت هم تزریق شده و در سال 89 نیز تثبیت شدند. بنابر ادعای امیر منصور آریا، این شركت دارای 72 كامیونت و 10 وانت از استان تهران آغاز و سپس به سایر استان‌های كشور تسری داده و به احداث انبارهای تمركز و نگهداری مواد اولیه، از جمله انبار شرق ( انبار تهران‌پارس با 7000 متر مربع ) و غرب استان تهران ( انبار فتح با 16800 متر مربع ) و دیگر اسـتان‌ها، مجهـز به سیستم‌های نگهداری موادغذایی و دارویی است كه احتمالاً باید نهادی نظارتی ضبطش كنند.
 
شركت خدمات مهندسی كشاورزی میثاق گیلان
شركت خدمات كشاورزی و دامداری میثاق گیلان از شركت‌های اقماری امیرمنصور آریا خریداری شده و موضوع فعالیتش طرح‌های كشاورزی و دامداری صنعتی و انجام عملیات كشاورزی و ایجاد صنایع وابسته به آن و در حوزۀ عملیات دامداری، پرورش گاو، گوسفند، مرغ و ... و احداث صنایع وابسته به آن بوده است. بنابر ادعای امیر منصور آریا این شركت با خرید گاو و گوساله و پرورش آن در زمینه تولید و عرضه شیر دام در زمینی به مساحت بالغ بر 26 هكتار با امكانات جانبی دامپروری و تولید شیر، فعالیت دارد.
شركت شفاف شیمی پلاست

امیرمنصور آریا شركت بسته‌بندی هم راه اندازی از آن خود كرد و شیمی پلاست را كه سال 1382 تاسیس شده بود، در سال 1385 خرید و سرمایه این شركت از یك میلیون به 500 میلیون افزایش یافت   و چند ماه بعد نیز یكی از اعضاء شركت امیرمنصور آریا به هیات مدیره این شركت تزریق شد. طرح توسعه شركت شیمی پلاست نیز با اخذ مجوز تأسیس از سازمان صنایع و معادن استان گیلان در سال 1386 با عملیات ساختمانی و برنامه‌ریزی تهیه ماشین‌آلات آن‌ برای تهیه و تولید فیلم شیرینگ، نایلون‌های عریض (كشاورزی)، پری‌فرم و درب بطری آغاز شده و با ساخت سوله‌هایی به مساحت تقریبی 5000 مترمربع تداوم یافت.
شركت صنایع غذایی دریاچه گهر لرستان

امیر منصور آریا به جز آب معدنی داماش گیلان، واحد جدید تولید در منطقه "دورود" لرستان تحت عنوان شركت صنایع غذایی دریاچه گهر لرستان به عنوان شركت جدید تولید آب معدنی در اختیار گرفت و در سال 85 همچون دیگر شركت ها، سرمایه این شركت از 13 و نیم میلیون تومان به 280 میلیون تومان و پس از آن، یكی از اعضاء شركت امیر منصور وارد هیات مدیره این شركت هم شد و پس از آن نیز تا سال 87، سرمایه این شركت را به یك میلیارد و صد میلیون تومان افزایش دادند.
 
گروه صنعتی نمونه منصور گیلانشركت نمونه منصور گیلان یكی از معدود شركت هایی است كه پیش از سال 85 و در سال 81 با محوریت هیات مدیره شركت امیرمنصور آریا به عنوان شركت مادر ایجاد شده و البته پس از مدتی این اعضاء اسماً از هیات مدیره خارج شده و سرمایه شركت از پنجاه میلیون به كی میلیارد تومان افزایش پیدا كرد. این شركت كه مدعی بود قرار است تولیدكننده عمده MDF كشور باشد، مبادرت به احداث كارخانه در شهرك صنعتی لوشان واقع در استان گیلان نمود. در ادامه نیز در سال 89 سرمایه شركت به 75 میلیارد تومان افزایش یافته و همزمان دوباره این اشخاص به هیات مدیره بازگشتند و سیطره شركت امیر منصور بر این گروه صنعتی هم حفظ شد.
 
گروه "ملی" صنعتی فولاد ایران

این شركت در كیلومتر 9 جاده اهواز ـ خرمشهر در سال 1342 دشت وسیعی به مساحت 120 هكتار ایجاد شد و نام رسمی كارخانجات گروه ملی صنعتی فولاد ایران را از آن خود كرد كه در سال 1382، بیش از 193 میلیارد تومان سرمایه داشته و در سال 86، به 54 میلیارد تومان كاهش یافت. این كارخانه كه خطوط تولید مختلف نورد میلگرد، تیرآهن، لوله سازی، بخش میلگرد كوثر، فولادسازی، ماشین سازی و آزمایشگاه متالوژی را به تدریج تاسیس و بهره برداری كرد، تا اوایل سال 88 با هیات مدیره ای به نمایندگی از سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران، شركت ذوب‌آهن اصفهان، شركت فولاد خوزستان، شركت تهیه و تولید مواد معدنی ایران و شركت ملی فولاد ایران بود تا اینكه هفتمین ماه 88، بالاخره پای شركت امیرمنصور آریا  و عضو هیات مدیره این شركت مادر به هیات مدیره فولاد ایران سابقاً دولتی باز شد و صاحب جدید فولاد ایران، صاحب اختیار حق امضاء قراردادهای این مجموعه بزرگ هم شد و سرمایه شركت هم از 123 میلیارد به 3 میلیارد و دویست میلیون كاهش یافت و مدتی بعد این سرمایه اسمی  232 میلیارد تومان افزایش یافت و بعد از مدتی نیز بندی به اساسنامه شركت افزوده شد كه اشخاص ثالث هم بتوانند با سرمایه شركت، وام دریافت كنند!
 
شركت گردشگری و جهانگردی ستاره درخشان درفك
شركت گروه گردشگری و جهانگری ستاره درخشان درفك یكی دیگر از شركت های این مجموعه بوده كه سال 86 با عضویت یكی از اعضاء هیات مدیره شركت امیرمنصور آریا با سرمایه صد میلیون تومان تاسیس شد و موضوع فعالیتش، در زمینه‌های ورزشی، رفاهی و تفریحی گردشگری و احداث شهربازی احداث تله‌كابین احداث هتل و هتلداری، احداث مكانهای ورزشی و تفریحی، برگزاری سمینارها و نمایشگاههای مرتبط ایجاد موزه آثار باستانی و كلكسیونهای اشیاء قیمتی (تمبر، تابلو و غیره)، تأسیس دهكده و مكانهای توریستی همكاری در برگزاری مراسم مذهبی، پذیرش امور مشاوره‌ای در زمینه گردشگری و موارد فوق صادرات و واردات، خرید و فروش كلیه امور بازرگانی كلیه كالاهای مجاز بود كه بعداً اجرای طرحهای جنگلداری وتجدید نظر، تولید نهال، زراعت چوب، احیاء وتوسعه منابع طبیعی، اجرای طرحهای مرتعداری، محیط زیست، احداث فضای سبز و طرحهای اكوتوریست، حفاظت آب و آبخیزداری، تولید (گل و گیاه)، قارچ، توسعه عمران روستایی و عشایری و...نیز افزوده شد. در ادامه نیز قرار شد بتوان با اموال این شركت به عنوان وثیقه برای اشخاص حقیقی درخواست تسهیلات بانكی كرد و در نهایت حضور امیرمنصور آریا در این شركت علنی شد.
شركت مشاوره و مدیریت تدبیر منصور

یكی دیگر از شركت هایی كه امیرمنصور آریا در سال 1385 تأسیس كرد، شركت خدمات مشاوره و مدیریت تدبیرمنصور  بود و موضوع فعالیتش تأمین نیروی انسانی با حداقل هزینه برای شركت‌های هم‌گروه زیرمجموعه امیرمنصور آریا تأمین كند و همچنین كترینگ برای تأمین وعده غذایی كاركنان تحت پوشش خود در غرب و شرق تهران و اهواز و لوشان راه اندازی كند و طبیعتاً  رد پای این امیر منصور آریا نیز در هیات مدیره این شركت نیز موجود است.
شركت معدن شكافان تهران
امیرمنصور آریا حتی شركت كشف، استخراج و فرآوری محصولات معدنی هم تحت عنوان معدن شكافان در سال 85 راه اندازی كرد و بنابر اظهارات این شركت ها در حال فرآوری مواد معدنی مختلف به صورت پودر و ماكادام برای تولید انواع شیشه جام و ظروف و تولید سنگ لاشه برای كارهای عمرانی و ایجاد اسكله بندرگاه مشغول فعالیت است. سرمایه این شركت از 10 میلیون تومان به 500 میلیون افزایش یافت و مجدد از 500 میلیون به 3 میلیارد تومان افزایش پیدا كرد و در ادامه نیز  حضور ثبت شده نماینده امیرمنصور آریا در این شركت مشهود است.
شركت مهندسین مشاور مدیریت پردازش زمان

یكی دیگر از بخش هایی كه امیرمنصور آریا، به آن وارد شد، طراحی و مهندسی بر بناهای ساخته خود بود كه با ایجاد شركت مهندسین مشاور مدیریت پردازش زمان در ابتدای سال 88 پیگیری شده است. در هیات مدیره این شركت لیدر شركت مادر یا همان "مهرگان.ا. خ" به عنوان رئیس هیات مدیره حضور مستقیم داشته كه در ادامه "حسین.ع" نیز به هیات مدیره این شركت وارد شده و در سال 88 این اشخاص تا دی ماه 90 تثبیت می شوند اما باز هم هیات مدیره دستخوش تغییرات مكرر می شود كه یكی در دی ماه 89 و دیگر بار در تیرماه 90 این تغییرات ثبت شده است.
شركت نوآوران صنعت الكترونیك قم

نوآوران صنعت الكترونیك از دیگر شركت‌های تحت پوشش امیرمنصور آریا بود كه سال 86 تاسیس شد و در ظاهر وارد تولید انواع لامپ‌های كم‌مصرف و LED شده كه بنابر اظهارات امیرمنصور آریا، این شركت لامپ سازی دارای دو سایت و بالغ بر 4000 متر مربع و تعداد پرسنل شاغل 300 نفر بوده و پروانه‌های بهره‌برداری برای مونتاژ لامپ كم‌مصرف 130 میلیون عدد، جهت ساخت SKD لامپ كم‌مصرف 24 میلیون و لامپ LED برابر 204 میلیون عدد را دارد. رد پای شركت امیرمنصور آریا از همان سال 87 در این شركت تولید لامپ هم وجود داشته و تمام اوراق شركت نیز تنها با امضاء رئیس هیات مدیره كه نماینده امیرمنصور آریا بود، اعتبار داشت و بدین طریق سرمایه شركت از یك میلیون به هزار برابر یا یك میلیارد تومان افزایش یافت.
شركت تجارت گستران منصور

امیر منصور آریا شركتی ویژه صادرات تولیدات شركت های اقماری اش نیز تحت عنوان شركت تجارت گستران منصور در سال 85 با سرمایه 30 میلیون تومان تاسیس كرد و در واقع این شركت حكم بازوی تجارت خارجی این شركت را پیدا كرد. در هیات مدیره این شركت علاوه بر "حسن.ع" مدیرعامل یكی دیگر از شركت های امیر منصورآریا كه به عنوان مدیرعامل در تجارت گستران منصور فعال شد، یكی از اعضاء هیات مدیره و بازرس شركت امیرمنصور آریا به عنوان شركت مادر نیز عضویت داشتند اما در ادامه "حسن.ع" از هیات مدیره شركت خارج و سرمایه شركت نیز كه 100 میلیون تومان افزایش یافته بود، ابتداً به 10 میلیارد تومان افزایش یافت و سپس به 50 میلیارد تومان افزایش پیدا كرد و در نهایت در سال 90، هیات مدیره این شركت تثبیت شد.
شركت سامانه های برنامه ریزی منابع كرانه

شركت سامانه های برنامه ریزی منابع كرانه از دیگر شركت های زیرمجموعه امیرمنصور آریا است كه سال 85 با سرمایه 10 میلیون تومان تاسیس شده اما رد امیرمنصور آریا از سال 89 در هیات مدیره و سرمایه گذاران این شركت قابل مشاهده است. این شرت قرار بوده پروژه های طراحی و اجرای سیستم های جامع تولید شامل برنامه ریزی مواد و كنترل موجودی، تولید، كنترل كیفیت و سیستم یكپارچه مالی و اداری و كارتابل الكترونیكی و مدیریت ارتباطات راه اندازی شده بود تا این شركت ها را به هم متصل كند.
شركت سبك سازان لوشان (سهامی خاص)

شركت سبك سازان لوشان با موضوع جایگزین كردن مصرف انرژی از طریق سلول های خورشیدی و كاربرد سلول های خورشیدی در صنایع مختلف، به عنوان یكی دیگر از شركت های زنجیره ای امیرمنصورآریا، فعالیت خود را در این زمینه از سال 1383 آغاز كرده و بنابر اظهاات امیرمنصور آریا، ساخت مجموعه تولید سلول های خورشیدی در 6 فاز در بروجرد را در پیش گرفته بود. در سال 86 سرمایه این شركت از 100 هزار تومان به یك میلیارد و 900 میلیون تومان افزایش پیدا كرد و در واقع 19 هزار برابر شد. حالا سال 88 با پولهای باد آورده می رسد و "م.ا.خ" به نمایندگی از شركت امیرمنصور آریا وارد هیات مدیره این شركت هم می شود و در سال 90 نیز به عنوان رئیس هیات مدیره تثبیت می شود.
شركت كیمه طرح ایرانیان

امیر منصور آریا، شركت كیمه طرح ایرانیان را هم به عنوان بازوی تبلیغاتی اش چه در زمینه طراحی و چه در زمینه واردات كالاهای نمایشگاهی و طراحی و انتشار نشریات در اردیبهشت 88 تاسیس كرد و در هیات مدیره این شركت هم نماینده داشت. میزان سرمایه این شركت و حدود فعالیت هایش كاملاً مشخص نیست اما به نظر می رسد نسبت به واحدهای صنعتی كه امیرمنصور آریا خریداری كرده، این شركت دامنه فعالیت محدودی داشته است.
 
شركت ماشین سازی لرستان
شركت ماشین سازی لرستان در سال 1354 با نام مجتمع صنعتی نیر پارس تاسیس شد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به شركت ماشین سازی لرستان تغییر نام داده و پرونده بهره برداری كارخانه با ظرفیت 1800 تن در سال در سال 1374 صادر شد و در حال حاضر مساحت كارخانه بالغ بر 11 هكتار شامل سالن های تولید، انبارهای سرپوشیده و ساختمان های اداری با هدف گذاری برای ورود به حوزه تولید صنایع نفت و گاز و پتروشیمی است. رد پای شفاف امیرمنصور آریا را از سال 89 می توان در هیات مدیره این شركت مشاهده كرد و علی الظاهر تغییراتی نیز در هیات مدیره رخ نداده است.
 
اینها به جز پروژه تاسیس بانك آریاست كه طبق قانون بانك داری سرمایه اولیه اش باید 400 میلیارد تومان باشد كه 50 درصد سرمایه اش اموال غیرمنقول و املاك باشد كه احتمالاً پس از خرید این شركت ها از محل اعتبارات گشورده شده بانك صادرات، بر روی زمین های این كارخانجات به عنوان اموال غیرمنقول بانك آریا و بخشی از نقدینگی این شركت ها به عنوان اموال منقول بانك آریا مورد بهره برداری برای دریافت مجوز نیم ساعتی بانك اقدام شده است! به هر حال باید هوای شخصی كه رئیس دفتر رئیس جمهور با موافقت رئیس جمهور، دستور تسهیل امورش در حوزه های اقتصادی می دهد را داشت و چرا باید بررسی می شد كه عقبه این پولها چیست و هر كس این شرایط را داشته باشد، در ایران صاحب بانك می شود؟!
از اینها كه تمام شركت های امیرمنصور آریا هم نیست كه بگذریم، مسئله تكان دهنده این است كه چنین اتفاقاتی ظرف یك ساعت یا یك روز یا یك هفته یا ماه یا یك سال رخ نداده، بلكه چند سال این اتفاقات در حال وقوع بوده و این گروه و به طور خاص «مهرگان. ا . خ» هیچ نگرانی برای دستگیری نداشته كه اگر نگرانی داشت، بخش اعظم این سه هزار میلیارد تومان را از كشور خارج می كرد و دست به سرمایه گذاری بلندمدت و خرید و ایجاد صنایع برای خود از محل بیت المال نمی زد و در واقع این گروه حتی تصور نمی كرده كوچكترین گزندی به آن وارد شود و جعل 180 توافقنامه تضمین پرداخت اعتبار ارزی اش (LC)  هایش در بانك صادرات (بنابر ادعای جهرمی) علنی شود.

بنابر این، همزمان با اینكه اموال این شركت ها مصادره شده و به بیت المال باز گردانده می شود، باید در پی محاكمه اشخاصی بود كه پشت این اسامی نه چندان مطرح بوده اند و امنیت را برای عوامل این شبكه تضمین كرده بودند تا اینها با خیال راحت از سال 86 این حركت را آغاز كنند و در سال 1388 به 80 میلیارد تومان، سال 89، 800 میلیارد تومان سرمایه در اختیار گرفته و در نهایت سال 90، 2 هزار و 800 میلیارد تومان اختلاس كنند و چه بسا اگر یكی این وسط مشكوك نمی شد، این داستان همچنان ادامه داشت.
آیا حتی یك چهره كلیدی كه دستور چنین همكاری با این اشخاص را صادر كرده، در این پرونده دستگیر می شود و یا یكی از متهمین این پرونده به عنوان اخلال در نظام اقتصادی ایران كه معادل محارب است، به مجازات اعدام یا حبس ابد محكوم می شود؟! هرچند... اما امید است كه چنین شود و با حبس های 10 الی 20 سال و جریمه های نقدی، سر و ته ماجرا هم آورده نشود، چرا كه در این صورت نباید انتظار حفظ اعتماد عمومی را داشت. چه اشكالی دارد مسئولان به درخواست دكتر احمدی نژاد در سفر اخیر اردبیل پاسخ مثبت دهند و همان گونه كه وی گفت هرمسئولی در هر مقامی نقش داشته را مورد رسیدگی قضایی قرار دهند، از اسفندیار رحیم مشایی همین امروز تحقیق شود و در خصوص صدور نامه مورد پیگرد قرار بگیرد و همچون كشورهای اروپایی چون فرانسه كه رئیس جمهور را دادگاهی می كنند یا كمونیستی چون چین كه وزیر را اعدام می كنند، ... و ... و ... دانه درشت ها هم تا تكمیل تحقیقات به بازداشتگاه اوین منتقل شوند؟.... آها، یادم نبود اعضای كابینه خط قرمز بودند!

فساد گسترده حلقه های جریان انحرافی در شرکت خودرو ساز

پسر کم سن و سال آقای مدیر عامل شرکتی را تاسیس کرده ، که با حمایت ویژه جریان خاص ، به صورت انبوه به واردات مواد اولیه مورد نیاز صنایع خودروسازی پرداخته و شرکت های قطعه ساز همکار با این شرکت خودرو سازی نیز ملزم گردیده اند تا انحصارا از این شرکت خرید خود را انجام دهند.
به گزارش مشرق ، پس از تغییرات مدیریتی چند سال قبل در مدیریت برخی از شرکت های خودرو سازی ، در یک جهت گیری قابل ملاحظه ، از منافع عمومی و ملی ، به سمت منافع یک جریان خاص و گاه شخصی درآمده است.
علیرغم اینکه در سال گذشته توجه رسانه ها و سازمانهای بازرسی معطوف به یکی از این شرکتهای خودرو ساز که یکی از اقوام لیدر جریان خاص در آن مدیریت می کرد ، معطوف بود ، مدیر شرکت دیگر خودرو ساز ، که از افراد بسیار نزدیک به جریان خاص می باشد و با حمایت وی‍ژه لیدر این جریان ، جایگزین مدیر موفق قبلی گردید ، با حاشیه امن ایجاد شده ، به فعالیتهای اقتصادی خود و کسب اموال در جهت منافع گروه مزبور و منافع شخصی ، افزوده است.
بنا بر گزارش  اعتدال، در مدت کوتاه مدیریتی نامبرده ، 4 ملک بزرگ ، به نام مدیر مذکور سند خورده و بسیاری از کارهای پشتیبانی و ستادی جریان انحرافی برای انتخابات آتی ، در آنها صورت می گیرد.
ملکهای مذکور به شرح ذیل می باشند:
1- خیابان اشرفی اصفهانی ، بعد از مجتمع تیراژه ،کوچه شهید زمانی پلاک ... (کل آپارتمان 11 واحد است)
2- خیابان اشرفی اصفهانی، خیابان اسکندرزاده ، خیابان گلستان دوازدهم ، کوچه طالقانی پلاک ...
3- شهرک غرب، خیابان خوارزم ، خیابان یکم ، تقاطع گذر یکم ، ساختمان ... ، ( کل ساختمان که بیش از 10 میلیارد تومان قیمت دارد)
4- ویلای لواسان: لواسان ، نجارکلا، خیابان پیام ، خیابان باغ گل – پ ... (بیش از 6000 متر زمین با ویلا ،به ارزش تقریبی 8 میلیارد تومان)
همچنین پسر کم سن و سال آقای مدیر عامل، شرکتی را تاسیس کرده ، که با حمایت ویژه جریان خاص ، به صورت انبوه به واردات مواد اولیه مورد نیاز صنایع خودروسازی پرداخته و شرکت های قطعه ساز همکار با این شرکت خودرو سازی نیز ملزم گردیده اند تا انحصارا از این شرکت خرید خود را انجام دهند .
نکته جالب آنجاست که خواهر آقای مدیر عامل نیز ، مالک شرکتی به نام «ک» می باشد ، که انحصارا و طی قراردادی اجباری ، بازرسی از شرکت های قطعه ساز به آن محول شده است.
همچنین روابط مشکوک و غیر متعارف، همراه با تحت فشار قرار دادن قطعه سازها برای پورسانت ، شایعه سازی برای حذف منتقدین و پرونده سازی برای حذف مدیران متعهد در این مجموعه از جمله شاخصه های مدیریتی مدیر جدید ، در طی دوران مدیریتی کوتاهش بوده است.
لازم به ذکر است ، علیرغم کسب ثروتی عظیم و نامشروع توسط مدیر عامل مذکور ، منافع اصلی میلیاردی این جریان ، در حسابهای مرتبط با این افراد و برای مقاصد جریان انحرافی اندوخته می شود و صد البته ، در صورت کشف و پیگیری این موارد از سوی نهادهای مرتبط ، همانند ماجرای اختلاس 3 هزار میلیاردی ، مساله به آقای مدیر عامل ختم شده و جریان پایان می یابد .

با میزبانی 12 استان کشور صورت می‌گیرد؛ تشییع و خاکسپاری 25 شهید دفاع مقدس در سالروز شهادت امام جعفر


خبرگزاری فارس: پیکرهای مطهر 25 شهید دوران دفاع مقدس که 19 تن از آنها «شهید گمنام» هستند، در ایام شهادت امام جعفر صادق (ع) در 12 استان کشور تشییع و به خاک سپرده می‌شوند.

خبرگزاری فارس: تشییع و خاکسپاری 25 شهید دفاع مقدس در سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع)

به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، همزمان با ایام شهادت حضرت امام صادق (ع) پیکرهای طیبه و نورانی 25 شهید دوران دفاع مقدس در روز دوم مهرماه در 19 نقطه از استان‌های تهران، ایلام، چهارمحال و بختیاری، سمنان، فارس، کرمان، لرستان، گیلان، مازندران، خراسان شمالی، مرکزی و یزد تشییع و به خاک سپرده می‌شوند.

بنابر اعلام بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، این شهدای معظم مربوط به عملیات‌های
مسلم ابن عقیل، بیت‌المقدس، والفجر مقدماتی، والفجر یک، والفجر 4، قدس 3، خیبر و تک‌های دشمن در سال‌های 65، 66 و 67 هستند.

پیکرهای طیبه 19 شهید گمنام با درخواست عموم مردم و مسئولین در «دانشکده صدا و سیما» و «دانشگاه آزاد رودهن» استان تهران، «تپه چغاسبز شهرستان ایلام (باغ موزه دفاع مقدس)» و «شهرستان شیروان چرداول» استان ایلام، «شهرستان اردل» استان چهارمحال و بختیاری، «دانشگاه سمنان» استان سمنان، «شهرستان بوانات» و «مرکز آموزشی احمدبن موسی (ع) نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» استان فارس تشییع و به خاک سپرده می‌شوند.

«مرکز آموزشی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران» استان کرمان شهرستان سیرجان، شهرستان‌های «پلدختر»، «الشتر» و «نورآباد دلفان» استان لرستان، «باغ موزه دفاع مقدس» استان مرکزی شهرستان اراک نیز در ایام شهادت امام جعفر صادق (ع) میزبان شهدای گمنام می‌شوند.

همچنین پیکرهای مطهر 6 شهید شناسایی شده، در استان‌های تهران، کرمان، گیلان، مازندران، خراسان شمالی و یزد تشییع و به خاک سپرده خواهند شد.

بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در پایان، با دعوت از عموم مردم شهید پرور شهرهای یاد شده به ویژه پیروان مکتب حقه جعفری درخواست کرد تا با شرکت گسترده خود در مراسم تشییع شهدا، بار دیگر با آرمان‌های امام راحل و شهیـدان سرافراز تجدید پیمان کنند.

فرمانده نيروي زميني ارتش اعلام کرد: طومار گروهك تروريستي پژاك روزهاي آينده در هم خواهد پيچيد


فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران تصريح كرد: طومار گروهك تروريستي پژاك روزهاي آينده درهم خواهد پيچيد و امنيت كامل به مرزها بازمي گردد.
به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، امير 'احمدرضا پوردستان' روز يكشنبه در گفت‌وگو با ايرنا با يادآوري اقدامات انجام شده در راستاي مقابله با گروهك تروريستي پژاك اظهارداشت: اين گروهك يك سري فعاليت‌هاي ايذايي انجام مي دهد كه نمي توان آن را به عنوان يك تهديد تلقي كرد.
وي خاطرنشان كرد: نظام جمهوري اسلامي ايران از توان نظامي بسيار خوبي برخوردار است و بنابراين يك گروهك تروريستي مانند پژاك نمي تواند تهديد محسوب شود.
فرمانده نيروي زميني ارتش عمليات انجام شده عليه اين گروهك را موفق خواند و اضافه كرد:‌ با اقدامات مناسب نيروي زميني سپاه و همكاري نيروي زميني ارتش، اين گروهك در موقعيت ضعف قرار گرفته و فعاليت‌هاي آن بسيار كاهش يافته است.
امير پوردستان همكاري نيروي زميني ارتش با سپاه در مقابله با اين گروهك تروريستي را يادآور شد و گفت: همانند دوران دفاع مقدس اين 2 نيرو در كنار هم فعاليت دارند اما در عمليات اخير عليه پژاك با توجه به تقسيم ماموريت ها، محور عمليات با سپاه است و نيروي زميني ارتش در برخي موارد از جمله پشتيباني بالگردي با سپاه همكاري دارد.
وي همچنين با تاكيد بر برقراري امنيت در مرزهاي كشور تاكيد كرد: امروز ناامني عمده‌اي كه تهديدي براي مرزهاي كشور به شمار برود، وجود ندارد.

تشریح علت ماندگاری گروهک تروریستی پژاک

رییس اداره عملیات ستاد کل نیروهای مسلح، یکی از مهمترین علل ماندگاری گروهک تروریستی پژاک را امنیتی دانست که برای آنها در خاک عراق ایجاد شده است.

به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، سردار علی شادمانی رییس اداره عملیات ستاد کل نیروهای مسلح در گفتگو با خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، با اشاره به پیشرفت‌های دفاعی کشورمان در عرصه های مختلف تجهیزاتی، اظهار داشت: این دستاوردها در پرتو انقلاب اسلامی، در حالیست که دشمنان ما دائم تلاش کرده‌اند تا با اعمال هزینه‌های فراوان، جمهوری اسلامی ایران را در رسیدن به دستاوردهای جدید ناکام بگذارند.

شادمانی با بیان اینکه این تحریم ها و فشارها همپای دستاوردها و رشد کشور، افزایش می‌یابد، تصریح کرد: بنابراین لازمه نیروهای مسلح این است تا همیشه خود را در بالاترین حد آمادگی نگه دارند.

* کشورهای منطقه الگوی خود را از انقلاب اسلامی ایران می‌گیرند

وی در ادامه به موضوع تحولات اخیر در منطقه و در میان کشورهای اسلامی اشاره کرد و گفت: حضرت امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی با آن دید وسیع و عمیقی داشتند، همه مسایل را پیش‌بینی ‌کردند و امروز با مشاهده مواردی همچون تسخیر سفارتخانه رژیم صهیونیستی به دست جوانان مصری شاهد هستیم که این اقدام چه انطباقی با تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران دارد.

رییس اداره عملیات ستاد کل نیروهای مسلح همچنین با اشاره به برخی موارد اثرگذاری انقلاب اسلامی در منطقه و سطح بین الملل، ادامه داد: امروز ملت‌ها الگوهایشان را از ایران می‌گیرند و اگرچه این الگوگیری با تأخیر انجام شده، اما این تاخیر به دلیل وجود حاکمانی است که با استبداد هرنوع حرکت ملتشان را کنترل کرده‌اند ولی الان ملت‌ها با این موج بیداری اسلامی الگویشان را از انقلاب اسلامی می‌گیرند و روحیه استکبارستیزی در حال رشد است و این یکی از دستاوردهای مهم انقلاب ما است.

* مردم دنیا اقتدار جمهوری اسلامی ایران را باور کرده اند

شادمانی تحولات منطقه را دستاورد انقلاب اسلامی دانست و تصریح کرد: مستلزم الگو گرفتن از انقلاب اسلامی، قدرتمند بودن نظام است چون هیچگاه از یک نظام ضعیف الگو گرفته نمی‌شود.

وی افزود: مردم دنیا مسائل ما را رصد می‌کنند و می‌بینند به رغم همه تحریم‌هایی که بوده و اینکه دشمن طولانی‌ترین و پرهزینه‌ترین مخالفت را با ما داشته اما ملت ما پیروز شده و مردم دنیا اقتدار ما را باور می‌کنند.

* یکی از دلایل ماندگاری پژاک، امنیت آنها در خاک عراق است

این فرمانده عالیرتبه نیروهای مسلح در ادامه گفتگوی خود با فارس، با اشاره به اقدامات تروریستی دشمن در مرزهای کشورمان در شمال غرب اظهار داشت: پژاک و یا هر گروه تروریستی دیگر پدیده‌هایی هستند که دشمن از آنها برای ایجاد ناامنی در مناطق مرزی که از جهاتی آسیب‌پذیر هستند، استفاده می کند.

شادمانی با اشاره به سوابق مبارزاتی کشورمان با گروهک‌های تروریستی در مقاطع مختلف انقلاب خاطرنشان کرد: زمانی منافقین و قبل از آنها کمونیست‌ها و گروهک‌های مسلح مختلف هرکدام به تناسب توان خود با انقلاب درگیر شدند که گروهک تروریستی پژاک هم یکی از همانهاست که در حقیقت شاخه‌ای از پ‌.ک.‌ک برای ناامن سازی جمهوری اسلامی ایران است.

وی گفت:کمک‌هایی که گروهک پژاک دریافت می‌کنند و امنیتی که در خاک عراق برای آنها ایجاد شده و نیز نوع جغرافیای منطقه باعث ماندگاری این گروهک تروریستی شده و اگر نیروهای ما با دقت عمل کنند و آنچه که در توانشان است را به خوبی مدیریت و آن را به کار بگیرند، این گروهک مضمحل خواهد شد هرچند همین الان نیز در حال اضمحلال است.

* روند مقابله با گروهک پژاک در شمال غرب طولانی نشده است

رییس اداره عملیات ستاد کل نیروهای مسلح ادامه داد: این گروهک بارها اعلام آتش‌بس کرده و تغییر موضع داده و تلفاتی که به آنها وارد شده نیز قابل ملاحظه است و همین‌ها نشان‌دهنده رو به ضعف بودن آنهاست.

شادمانی در پایان این گفتگو با بیان اینکه معتقدم روند مقابله با این گروهک تروریستی طولانی نشده است، اظهار داشت: جنگ با یک نیروی نامنظم و چریکی که از هر عارضه و پدیده جغرافیایی استفاده می‌کند و دارای یک موضع ثابت نیست، مشکلات خود را دارد اما با توجه به شرایط موجود، نیروهای مقابله‌کننده با این گروهک به خوبی عمل کرده‌اند و توانسته‌اند تاثیرات بسزایی روی آنها داشته باشند که امیدواریم این اقدامات هرچه سریع‌تر به تامین امنیت کامل در منطقه ختم شود.

تشدید اسلام‌هراسی ده سال پس از 11 سپتامبر

ده سال پیش، اسامه بن لادن به عنوان مظنون اصلی حملات یازدهم سپتامبر شناخته شد. ولی ترس از این شخصیت، جای خود را به شکل‌گیری و گسترش اسلام‌هراسی در سراسر جامعه آمریکا داده است.

به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، راشاتودی در گزارشی نوشت جلسه اقامه دعوای پت کینگ پیرامون افراط‌گرایی مسلمانان آمریکا که بسیاری آن را با مک‌کارتیسم مقایسه کرده‌اند؛ کارزار ناخوشایند و اغلب پرتنفر بر سر ساخت مسجدی در نزدیکی محل قبلی برج‌های دوقلو، یعنی گرند زیرو؛ نفوذ پلیس فدرال آمریکا اف‌بی‌آی و پلیس نیویورک در مساجد و تشویق به اصطلاح «مسلمانان تروریست» به انجام فعالیت‌های غیرقانونی و سپس به دام انداختن آنها؛ سخنان گلن بک مبنی بر اینکه «ده درصد مسلمانان تروریست هستند»؛ و جاروجنجال رسانه‌ها پیرامون کوچک‌ترین نشانه‌‌ای از طرح‌های تروریستی اسلامی خنثی‌شده؛ همه و همه در راستای ایجاد ترس از مسلمانان بوده است.

این نقطه نظرات علیه مسلمانان، نشان‌دهنده اوج هراس و بدگمانی در آمریکا است. یک دهه پس از تبدیل شدن بن لادن به نماد شیطان و حتی پس از مرگش، نفرت از مفهوم اسلام به طور فزاینده‌ای در حال گسترش است. چنین چیزی توسط رسانه‌ها و سیاست‌گذارانی مانند پیترکینگ ــ از اعضای کنگره و برگزارکننده جلسه اقامه دعوا پیرامون تهدیدات ناشی از تروریست‌های مسلمان که در خود آمریکا رشد و پرورش یافته‌اند ــ تقویت می‌شود.

مدارکی که نمایانگر تعصب ضد اسلامی باشد، به وفور یافت می‌شود. یکی از این موارد، تشویق مسلمانان به انجام کارهای غیرقانونی توسط پلیس فدرال است، که طی آن، مسلمانان برای انجام جرم‌های خاصی اغوا می‌شوند؛ در صورتی که اگر این گونه توسط عاملان پلیس وسوسه نشوند، دست به چنین اعمالی نخواهند زد.

سارا فلاندرز، یکی از مدیران «مرکز فعالیت‌های بین‌المللی» در این خصوص می‌گوید: «عمل گماشتگان پلیس در جهت اغوای افراد برای انجام یک اقدام مشخص و سپس دستگیری آنها، واقعاً زندگی جوانان و خانواده‌های آنها را نابود می‌سازد.»

لمیس دیک وکیل و فعال اجتماعی می‌گوید: «شما در نیویورک هزار و صد کارآگاه در بخش اطلاعاتی مشاهده می‌کنید که این‌ها باید تخصیص بودجه به خود را توجیه کنند؛ همان طور که وزارت امنیت داخلی باید توجیه‌کننده طرح‌های دفاعی خود باشد.» در همین راستا، تحقیقات صریح قومیتی پلیس از مسلمانان گسترش زیادی یافته است.

ظهیرالدین، مدیر اجرایی «شورای رهبری اسلامی نیویورک» اظهار داشت: «تحقیقات موسسه پیو و گالوپ نشان می‌دهد که 48 درصد مسلمانان، اذیت و آزار شخصی و یا تبعیض شخصیتی در یک سال و یا یک سال و نیم گذشته را تجربه کرده‌اند.»

در مورد طرح‌ ساخت مسجدی در نزدیکی منطقه‌ای که برج‌های دوقلو قبلاً در آنجا قرار داشت و حتی در تنسی، عنان‌گسیختگی و بلوا ایجاد شده است.

دنی شکتر، فیلم‌ساز و وبلاگ‌نویس در این خصوص می‌گوید: «از قضای روزگار، اگر شما به محلی که قبلاً برج‌های دوقلو در آن قرار داشتند، بروید و به اطراف بنگرید، خواهد دید که همه جا واگن‌های فروش غذای حلال به چشم می‌خورد و مسلمانان آن جا به فروش سوغات و چیزهایی از این قبیل مشغولند.»

داستان‌هایی در مورد اینکه قرار است مجموعه قوانین اسلام یعنی شریعت در آمریکا به اجرا درآید، نیز ساخته و پرداخته اشخاص و سازمان‌های اسلام‌هراس است. این مسئله نگرانی‌های گسترده‌ای در بین جامعه مسلمانان آمریکا ایجاد کرده است.


ظهیر‌الدین در ادامه می‌افزاید: «تقریباً 23 ایالت، تصویب قوانین ضدشریعت را مد نظر قرار داده‌اند که این امر، حقوق بشر مسلمانان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و ناقض ارزش‌های آمریکایی است.» حدوداً هفت میلیون مسلمان در آمریکا زندگی می‌کنند و این در حالی است که بسیاری از آمریکاییان هیچ گاه برخورد جدی با این جماعت نداشته‌اند.

تد رال، مؤلف و سرمقاله‌نویس نیز عنوان می‌کند: «من در میدوست شمالی بزرگ شده‌ام، و هرکسی سعی داشته باشد بگوید مکزیکی‌ها در حال بدست گرفتن مشاغل ما بودند، با این حقیقت مواجه خواهد شد که در واقع، هیچ مکزیکی در جایی که ما زندگی می‌کردیم، وجود نداشت و چنین مسئله‌ای در ارتباط با مسلمانان نیز صدق می‌کند.»

صرف‌نظر از این استدلال، احساسات ضداسلامی همچنان وجود دارد. عایشه العدویه، بنیانگذار و رئیس افتخاری موسسه «زن در اسلام» خاطرنشان کرد: «این جریان به جایی رسیده که من فکر می‌کنم از برخی جهات خوب بوده؛ چرا که به مردم اجازه می‌دهد تا ببینند که تعصب تا چه اندازه رفتاری ناشیانه است.»

این ترس همچنین موجب انحراف افکار عمومی از موضوعات هولناک داخلی آمریکا می‌شود. تونی مورفی، یکی از فعالین «مرکز فعالیت‌های بین‌المللی» در این باره بیان داشت: «بحران اقتصادی بسیار جدی‌ای به وجود آمده و ما بر این باوریم که احساسات ضد‌اسلامی در واقع سپربلای این مسائل قرار گرفته است.»

این مسئله همچنین حمایت عمومی از ایالات متحده برای تهاجم به سراسر جهان اسلام را پدید آورده است.

تد رال می‌افزاید: «ما طوری کشورهای مسلمان را مورد حمله قرار داده‌ایم که گویی بدین کار خو کرده‌ایم و می‌خواهیم قبل از اینکه دیر شود بیشترین بهره را از آنها ببریم. ایالات متحده با تمام مشکلات و نتایج ناخواسته این جنگ‌ها، خود را در افغانستان، عراق، یمن، سومالی و لیبی درگیر ساخته است.»

اسلام‌هراسی که بعد از حادثه یازدهم سپتامبر در ایالات متحده شکل گرفت، مانند احساسات ضدژاپنی است که پس از حمله به بندر پرل‌هاربر به وجود آمده بود. در حالی که امروز هیچ اردوگاه اقامت اجباری وجود ندارد، ولی جماعت مسلمانان آمریکا احساس می‌کند در محاصره به سر می‌برند. حتی زمانی که در مسجد در حال عبادت هستند احتمال دارد تحت‌ مراقبت شدید قرار داشته باشد.

امام عبدالعلی موسی از مسجد الاسلام آمریکا در گفتگو با آرته اظهار داشت: «اسلام‌هراسی بدتر از آن چیزی است که افراد به آن می‌اندیشند. این قضیه بدتر از مک‌کارتیسم و بیشتر شبیه نازیسم است. امروزه حالتی از ترس در بین جماعت مسلمانان در آمریکا حاکم شده است.»

حاشيه نگاري سرلشكر فيروزآبادي از همايش بزرگ بيداري اسلامي

متن حاشيه نگاري سردار سرلشكر سيد حسن فيروزآبادي رييس ستاد كل نيروهاي مسلح از همايش بين المللي بيداري اسلامي كه امروز صبح با حضور رهبر معظم انقلاب برگزار شد به شرح زير است:

ساعت 10 صبح مهمانان نخبگان و فرهيختگان در سالن مستقر هستند از اغلب كشورهاي اسلامي و نقاط مختلف دنيا آمدند.

در رديف جلو 4 نفر وارد شدند سه صندلي در مركز سالن اضافه شده است براي سران سه قوه و سه صندلي مركزي رديف 1 قاعدتا براي مهمانان عزيزي مثل حضرت آيت الله مهدوي كني و حضرت آيت الله جنتي. براي من صندلي دوم در رديف يك پيش بني شده است.

دكتر ولايتي، دفتر مقام رهبري، بنده و آقاي جليلي. مسئولين دفتر جاها را تنظيم مي كنند.

70صندلي رديف به يك افراد شاخص كشورهاي اسلامي اختصاص دارد. در آسانسور حضرت آقاي حجازي و برادر وحيد را ديدم به من گفتند برويد جاي خودتان بنشينيد.

حضرت آيت الله مهدوي همراه آقاي جليلي وارد شدند. عرض ادب كردم در خدمتشان به VIP آمدم. اجازه گرفتم به سالن بروم. در سالن دنبال اسم خودم مي گشتم. راهنما آمد و مستقر شدم.

روي پرده كليپ بيداري اسلامي با سرودهاي انقلابي پخش مي شود. حضور انقلابيون در خيابان هاي كشورهاي مصر، يمن، ليبي، بحرين، تونس و... اين خون هاي تازه و عكس هاي وارونه ديكتاتورها با باطل شده و بر روي آن "ارحلو" و دست نوشته هاي "ارحل" و پرچم هاي ملي در اهتزاز در دست انقلابيون به جنبش انتفاضه روح بخشيد.

اين تصوير سيد نوراني و بزرگوار سيدحسن نصرالله است كه بر پرده ظاهر مي شود و انقلابي سخن مي گويد. كانال هاي ترجمه روي صفحه ظاهر مي شود.
كانالها: 1-عربي 2- انگليسي 3- فرانسه و 4...

يكي را به جلو دعوت مي كنند. با صداي گرفته مي گويد نمي آيم. نماينده مسلمانان پاكستان مي آيد در صف اول سمت راست نفر دوم مي نشيند. رئيس جماعت اسلامي، يكي از علماي شبه قاره هند، سيد و يك روحاني شيعه جانشين سيدحسن نصرالله در رديف اول با هم سخن مي گويند.

آقاي خلفي رئيس انتظامات سالن است(حجت الاسلام). در صندلي هاي سالن اغلب با لباس هاي سنتي مذهب، مسلمانان جهان نشسته اند. با لباس عادي هم تعدادي هستند. احتمالا از اروپا. ظاهرا نمايندگي ساير اديان هم هستند. تنها دو سه نفر كراواتي آمده بودند احتمالا سفير كشورها بودند.

يكي از علماي سودان صادق المهدي مي آيد با من سلام و عليك و سپس با يك واسطه در سمت راست من مي نشيند. به او خوش آمد مي گويم. اهلا و سهلا مرحبا بكم.

آقاي رباني از افغانستان، نوري از تاجيكستان. آيت الله صديقي امام جمعه موقت تهران وارد مي شود همه با احترام. راهنما ايشان را راهنمايي مي كند. بنده احترام مي كنم.

ساعت 10:17 شش صندلي سمت چپ پر شده است. آقا كامران با حساسيت همه اطراف را مي پايد. در طبقه دوم جمعي از خبرنگاران و عكاسان مشغول هستند. جلوي جايگاه چسبيده به هم دو دسته گل كوچك و زيبا.

روي بنر زيباي پشت تريبون يك عكس از حضرت امام خميني (ره) و دست چپ پوستر بيداري اسلامي متن به رنگ فيروزه اي با اسليمي هاي سفيد رنگ، انصافا فضاي بهشتي را القا مي كند و نورپردازي در آن تلألؤ دارد.

سالن ساكت و آرام منتظر هستند؛ منتظر طلوع خورشيد بيداري اسلامي.

آقا وحيد مي آيد سالن را كنترل مي كنند. معلوم است چند دقيقه ديگر مراسم شروع مي شود.

سردار شيرازي و سردار دكتر احمدي مقدم مي آيند. حضرت آيت الله مهدي وارد مي شوند. آيت الله جنتي، گلپايگاني، جليلي، حجازي و سردار عزيز جفعري.

سمت چپ روي تريبون پوستر بيداري اسلامي يك دسته گل جلوي آقا يك دسته گل سمت راست.

آقا به همراه سران سه قوه ميايستند پشت تريبون. سرود جمهوري اسلامي ايران با لطافت شوق ديدار را نوازش مي كند. سران سه قوه پايين مي آيند و در سه صندلي مركز سالن مستقر مي شوند. آقا پشت تريبون قرآن، اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و لا دفع امه الناس بعضهم به بعض و سوره مباركه اذا جاء نصرالله و الفتح.

اقاي دكتر ولايتي دبير همايش سخراني ميكند. بيداري اسلامي خود آگاهي عميقي است كه مي كوشد با فرهنگ اسلامي وحدت مسلمين قدس شريف، سخنران نام حضرت امام خامنه اي و حضرت امام خميني را مي برد براي هر يك جمعيت صلوات مي فرستند سپس آقاي ولايتي تشكر از همكاري نهادها.

همايش بيداري اسلامي دو روزه 700 نفر از سراسر جهان اسلام و 500 نفر از فرهيختگان داخلي 5 نشست تخصصي سران به همراه انديشمندان ايراني چشم انداز و افق هاي جنبش اسلامي را مدنظر قرار مي دهند.

حضرت امام خامنه اي خروشيدن يوم الله 26 شهريور 90 افاضه مي فرمايند. فارسي براي مهمان ترجمه مي شود. وسيله دارند.
و شعري عربي با مضموني انقلابي و از سرسوز كه عرب زبانها را به شوق و همهمه وامي دارد. يادي عارفانه از انقلاب مردم مصر. فرمايشات امام خامنه اي همه دلها را مي كاود و به جوش مي آورد. بايد چهره ها را مي ديدي و زمزمه ها را مي شنيدي.

آنچه وظيفه امامت مسلمين است بيان مي شود.

- ماهيت انقلبها در بيداري اسلامي همان كلمه طيبه در قرآن كلمه شجره طيبه اصلها ثابت و فرعها في السماء

- چه بايد كرد؟ و انطباق با مكتب شعارها و موازين چيست؟

- مراقب دشمنان باشيد. از درون ماديگري و لائيك و ليبرال دموكراسي لائيك با غيرلائيك برمي گردند جلوي نفوذ آنها را بگيريد دو نكته ديگر هم هست.

-1- بيداري اسلامي به وحدت اسلامي مي انجامد و امت اسلامي را شكل ميدهد.

2- در ميان سخنان آقا صلوات و سه تكبير از مهمانان داديم براي نابودي صهيونيسم. الله اكبر، الله اكبر و صلوات براي امام كبير انقلاب اسلامي امام خميني

در پايان سخن، آقا مجددا دعوت به تقوي با همه جوانبش مي فرمايند و از قرآن هدايت مي جويند.

برابر روش متواضعانه، آقا تشريف مي آورند از ميان جمعيت بروند. بزرگان مسلمان از جاي جاي سالن برمي خيزند به سمت مولا و محبوب، خود را به ولي امر مسلمين مي رسانند.

شوق وصال چه زيباست. كعبه عشق است. ولي فقيه است. رهبر انقلاب اسلامي است. چهره ها گلگون. لبها خندان. مصافحه و بوسه و گفت و گويي به يادگار و تبرك، مبروك، مبروك.

بنده هم پشت سر همه مسئولين آقا را مشايعت مي كنم و از بوسه هاي بندگان مومن خدا و سلام و احوالپرسي بي بهره نمي مانم.

يوم الله 26 شهريور
سالن همايش صدا و سيما جمهوري اسلامي ايران
سرلشكر بسيجي دكتر سيد حسن فيروزآبادي

پاسنامه شهید صالح الحسینی/7 مردی که باید همیشه مسلح باشد+سند


حامل ورقه می تواند و بایستی همیشه مسلح باشند، از هر نوع و با تمام مهمات و وسایل و ماشینی که صلاح می دانند و در اختیارشان باشد.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، شهید «سید محمدصالح نجفی قائم مقامی الحسینی» ، از جمله انقلابیون وفادار به حضرت روح الله بود که بخش اعظم عمر خود را به مبارزه برای احقاق حقوق مسلمانان عراق و لبنان و فلسطین گذراند و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، به کشور خویش بازگشت و به جمع پاسداران نهضتِ پیشوای خود ملحق شد. سید محمد صالح را باید از بنیانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شمار آورد که طی ماه های پرتنگنای اولیه پس از پیروزی انقلاب ، نقش چشمگیری در استحکام ریشه های این نهاد مقدس داشت و اگر نبود شهادت زودهنگام و غریبانه اش ، امروز از نامی پرآوازه در میان شخصیت های انقلاب اسلامی داشت.
آن چه می بینید ، مجوزی برای حمل سلاح توسط شهید سید محمدصالح است که توسط شهید محمد منتظری صادر شده است.
شهید محمد منتظری ، پیش از تصویب طرح تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط شورای انقلاب ، جمعی از داوطلبان عاشق انقلاب اسلامی را  سازماندهی نموده و آنان را برای حفاظت از خطراتی که انقلاب را تهدید می نمود فرماندهی می کرد. این تشکیلات ، به دنبال تصویب نهایی تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شورای انقلاب ، در اردیبهشت 1358 ، در سپاه جدید التاسیس ادغام گردید و سید محمد صالح حسینی ، نیز مسئولیت تنظیم روابط سپاه پاسداران با کشورهای خارجی را تا زمان شهدتش در اسفند 1359 به عهده گرفت.
در این سند تاریخی که یادگاری است از دو شهید از جمع «السابقونِ» انقلاب اسلامی ، آمده است :

حامل ورقه آقای محمد صالح نجفی ، از برادران اسلامی ، می تواند و بایستی همیشه مسلح باشند، از هر نوع و با تمام مهمات و وسایل و ماشینی که صلاح می دانند و در اختیارشان باشد. والسلام
محمد منتظری

روحمان با یاد این دو شهید شاد


تصویری منتشر نشده از فرمانده عملیات سپاه قدس

اکبر آقا بابایی به تاریخ چهارم فروردین ماه 1340 در اصفهان متولد شد و در سوم شهریور ماه 1375 پس از سال ها تحمل آثار ناشی از استنشاق گاز خردل ، بال در بال ملائک گشود.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، اکبر آقابابایی به تاریخ چهارم فروردین ماه 1340 در اصفهان متولد شد و در سوم شهریور ماه 1375 پس از سال ها تحمل آثار ناشی از استنشاق گاز خردل، بال در بال ملائک گشود و پیکر تکیده و رنج کشیده اش ، در کنار همرزمانش، حسین خرازی و محسن ردانی پور در گلزار شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
وی در سال های دفاع مقدس، مسؤولیت های زیر را بر عهده داشت:
مربي تاکتيک و سلاح در سپاه پاسداران اصفهان
فرمانده عمليات سپاه سنندج
فرمانده عمليات ناحيه شمال غرب و کردستان
فرمانده تيپ18 الغدير
حاج اکبر در زمان شهادت، فرمانده عملیات یکی از یگان های سپاه پاسداران بود که  به سپاه قدس شهرت دارد.
 
روحمان با یادش شاد

پاسنامه شهید صالح الحسینی/6 ناگفته هایی از مبارزات مسئول روابط خارجی سپاه


محمد صالح متولد سال 1321 بودند. ایشان در دانشگاه بیروت فیزیک اتمی می‌خواند. در لبنان اولین کاری که کرد رفت خدمت امام موسی صدر و مدتی مشاور امام موسی صدر بود در «مجلس اعلای شیعیان لبنان».
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، «سید محمد صالح قائم مقامی نجفی الحسینی» ، که امروز در گوشه ای از بهشت زهرای تهران ، در انتظار قیام مولایش آرام گرفته است ، چهار دهه پیش ، در میان جوانان مبارز ایرانی ، لبنانی ، عراقی و فلسطینی ، چهره ای شناخته شده  و صاحب نفوذ فراوان به شمار می رفت. سید محمد صالح ، با توانمندی های منحصربفرد خود ، شبکه ای از روابط بی نظیر در میان کشور ها و جنبش های معتقد به نبرد با رژیم صهیونیستی ایجاد کرده بود که باعث شد ، با پیروزی انقلاب اسلامی و کامل شدن محور مقاومت ، او به نقطه اتکای مهمی برای نظام اسلامی تبدیل شود و به همین دلیل بود که  نامش به صدر لیست سیاه مزدوران رژیم صهیونیستی منتقل شد و شهادت زودهنگامش ، زخمی دردناک به همرزمان جوانش در ایران اسلامی وارد ساخت.
گرچه سید محمد صالح را در ایران ، با عنوان حک شده روی سنگ مزارش ؛ «مسئول روابط خارجی» سپاه می شناسند ، اما او در زمان شهادتش ، مردی بود در آستانه چهل سالگی که نیمی از عمرش در مبارزه و جهاد  طی کرده و حامل بار عظیمی از تجارب و آموزه های سیاسی و اجتماعی بود و گنجینه ای ارزشمند به شمار می رفت که دست پلید شرک و کفر جهانی ، ملت ایران را از وجودش محروم ساخت.
امروز ، پس از گذشت سه دهه از شهادت آن سید مظلوم ، با این انگیزه که نسل جوانی که حضرت روح الله را ندیدند اما عاشقانه سر در گرو نهضتِ آسمانی او دارند ، با سربازان و «السابقون» در این نهضت بیشتر آشنا شوند ، پاسنامه ی «شهید صالح الحسینی » را تدارک دیده و منتشر کرده ایم و به همین مناسبت ، گفتگویی داشتیم با برادرِ این شهید عزیز ، دکتر محمدصادق الحسینی.
دکتر صادق الحسینی ، علی رغم مشغله فراوان ، در منزل خود ، با صبر و حوصله پذیرای ما شد و از هیچ کمکی برای روشن شدن زوایای زندگی برادرش دریغ ننمود. ایشان از بابت جفای فراوانی که از طرف برخی محافل نسبت به برادرش شده است گله داشت و طی گفتگو با ما صراحتا ابراز داشت که خانواده شهید حسینی ، شکایت ظلمی را که در حق شهید محمد صالح شده است ، در روز قیامت به خدمت حضرت زهرا(صلوات الله علیها) خواهد برد.
راستش را بخواهید ، ما نیز در جریان تحقیقات خود درباره این شهید عزیز ، به موارد تاسف آوری برخورد کردیم که حقیقتا جز بی انصافی های برخاسته از رقابت های حزبی و باندی ، هیچ خواستگاه معقول دیگری نداشت. گروه جهاد و مقاومت مشرق مفتخر است که فارغ از هر گونه گرایش سیاسی و حزبی ، تلاشی هرچند ناچیز داشته باشد در مسیر روشن کردن هر چه بیشتر ابعاد زندگی و مبارزات «شهید سید محمد صالح الحسینی»  . امید که مقبول درگاه حق تعالی واقع شود.
آن چه خواهید خواند بخش اول از مصاحبه مشرق است با دکتر محمد صادق الحسینی که با حذف سوالات ، به علاقمندان تقدیم می شود :

* قائم مقام فراهانی جد ششم ما است


ما در اصل «قائم‌مقامی» هستیم که معروف هستیم به «حسینی» یا «الحسینی» و از نواده‌های «سید ابوالقاسم قائم مقام» (استاد امیر کبیر و صدر اعظم خوشنام دومین شاه قاجار  که به دست او به شهادت رسید) . ایشان جد ششم ما هستند. با این حساب ، ما ریشه ترکی هم داریم. .عقب‌تر که می‌رویم «حسن الافطس» جد مشترک ما با مقام معظم رهبری هستند. خود مقام معظم رهبری این موضوع را به ما گفت.

*خانواده ما ایرانی است

 ما ایرانی‌الاصل هستیم اما در نجف به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم. ایرانی‌های مقیم عراق ،علی الخصوص در کنار اماکن مذهبی تعداد نسبتاً زیادی هستند. بعد هم رفتیم لبنان و بعد هم آمدیم ایران. از خانواده‌های فقیر بودیم و پدرم از مقلدین آیت‌الله شیرازی (عبدالهادی شیرازی) بود اما خود ما به سن تکلیف که رسیدیم ، از همان اول مقلد امام خمینی بودیم یعنی قبل از آمدنشان به نجف. بعد که ایشان آمدند نجف علاوه بر تقلید از احکام مذهبی هویت و فکرمان هم مثل ایشان شد.

*سید محمد صالح به اعدام محکوم شد
 برادرم «محمد صالح» در مدرسه «علویه» نجف درس خوانده است. افرادی مثل «محمدکاظم بجنوردی» که بعداً گروه 55 نفره مسلح در زمان شاه را تشکیل دادند ، هم کلاسش بودند. این گروه متأثر از جنبش جوانان اسلامی یا «حرکت الجنبش الشباب المسلم» بودند.رهبری اولیه‌ این گروه بر عهده «عزالدین الجزایری» بود که پدرش نیز رهبر انقلاب 1920 عراق بود که به «انقلاب عشرین» معروف است. «انقلاب عشرین» یک انقلاب ضدانگلیسی به رهبری علما بود.
در سال 1969 بود که بعثی‌ها حمله شدیدی را بر سر جوانان اسلامی به خصوص جنبش‌های ها و یا افرادی که سیاست را با دین عجین می‌کردند آغاز کرد. آن ها می‌گفتند شما جوانان اسلامی خطرناک تر از کمونیست ها هستید چون دین را با سیاست مخلوط می‌کنید. به همین دلیل وارد منزل اینگونه جوانان می شدند و به تبع به خانه ما هم آمدند که برادرانم «سید محمد جعفر» دستگیر و محمد صالح نیز به اعدام محکوم شد اما به لطف خدا و به همراه دوستان عراقی و ایرانی در نجف محمد صالح توانست از عراق بگریزد و از اردن به بیروت برود. «محمد صالح » آن جا به نیرو های مقاومت فلسطینی ملحق شد. به همین خاطر ما هم به همراه خانواده نقل مکان کرده و به بیروت رفتیم و مقیم لبنان شدیم. البته «جنبش جوانان اسلامی » هم قبل از تاسیس «حزب الدعوه» منحل شد.



*خواهر بزرگ ما را در ایام فاطمیه ، صدام کشت

خانواده ما یازده نفری بود که 6 خواهر و 3 برادر بودیم.فرزند اول خانواده دختر بود که با اولین موشکی که رژیم صدام به قم شلیک کرد شهید شد. اگر به روزنامه ها مراجعه کنید خواهید دید که اولین موشک صدام به قم ، در ایام فاطمیه و در مجلس عزاداری حضرت زهرا (صلوات الله علیها) که علما بر پا کرده بودند خورد و  همشیره بزرگ ما مرضیه خانم ،  همراه با 26 نفر شهید شدند که مزار ایشان در همین بهشت زهرای تهران و نزدیک مرقد همان شهیدی است که مادرش را مردم به اسم «ننه علی» می شناسند و سال ها کنار مزار پسرش زندگی کرد.

*پدرمان با آخوندهای درباری دم خور نمی شد

پدرم در سیاست مستقیم دخالت نمی‌کرد اما معروف است به آخوندی که به اصطلاح با آخوندهای سلکان (آخوندهای درباری) زیاد دم‌خور نمی‌شد. ما از این آخوند‌ها در نجف زیاد داشتیم. خصلتا ضدآخوند درباری بودند. پدرم از نزدیکان شیخ یحیی طالقانی در عراق بودند. عمر ایشان به دوران امام نرسید چون به مرگ زودرس دچار شدند و در سن 59 سالگی بر اثر بیماری نقرس فوت کردند.

*سید محمد صالح مشاور امام موسی صدر بود

 محمد صالح متولد سال 1321 بودند. ایشان در دانشگاه بیروت فیزیک اتمی می‌خواند. در لبنان اولین کاری که کرد رفت خدمت امام موسی صدر (مردی که خدا رحمتش کند چه زنده باشد و چه به شهادت رسیده باشد) و مدتی مشاور امام موسی صدر بود در «مجلس اعلای شیعیان لبنان». ایشان قبل از دکتر چمران ، مسئول اجرایی اصلی (ناظر العام) در «مدرسه صنعتی جبل عامل» در «صور» بودند که با آمدن «دکتر چمران» به لبنان ، دکتر را به «امام موسی صدر» معرفی کردند و از «صور» به بیروت رفته و در آن جا به تدریس در دبیرستان ابن سینا مشغول شدند.


شهید سید محمدصالح الحسینی در محضر مرادش ، حضرت روح الله

*تلاش سید محمد صالح برای تشکیل جنبشی منطبق با افکار امام خمینی
 محمد صالح در لبنان در سه جبهه احساس مسئولیت می‌کرد. اول این که با امام محمد باقرصدر در عراق مرتبط باشد تا در نجف بین جوانان اسلامگرا ، یک جنبش اسلامی معتقد به اسلام سیاسی که مطابق فکر امام خمینی(ره) باشدایجاد کنند. چون بعد از تبعید امام به آن جا عملاً جنبش جوانان مسلمان  خود را در اختیار امام خمینی گذاشتند. آقای دعایی، محتشمی، شهید املایی، حمید روحانی، آیت‌الله شهید مصطفی خمینی همه در عراق فعال بودند.
در لبنان یک جنبش سیاسی استعمارستیز و صهیونیست‌ستیز در بین شیعیان لبنان و در چارچوب همکاری با امام موسی صدر شکل گرفت که توانستند حرکتی خوبی در این زمینه ایجاد کنند. ازجمله کسانی که با سید صالح روابط تنگاتنگ داشتند سیدحسین موسوی ابوهشام، حسین شامی، علی کاظم، شیخ نعیم قاسم و خیلی‌های دیگر که بعداً از  رهبران ارشد حزب‌الله و اَمل شدند، بودند.
کار اصلی جنبش این بود که برای اولین بار معارف اسلامی را به عنوان یک ماده درسی در مدارس لبنان ایجاد کنند ، آن هم از طریق «مجلس اعلای شیعیان». چون قبل از آن «معارف اسلامی» در مدارس لبنان تدریس نمی شد. آن ها ابتدا به معلمان آموزش می‌دادند و سپس معلم ها می‌رفتند در مدارس شیعیان تدریس می‌کردند.

*محمد صالح حلقه پیوند میان مبارزان ایرانی با جنبش فلسطین بود

 جبهه دومی که محمد صالح در لبنان نسبت به آن احساس مسئولیت می‌کرد ارتباط دادن جنبش سیاسی-عقیدتی مبارزین ایران با جنبش فلسطین بود. که در این میان هم خیلی تلاش کرد تا جوانان ایرانی که از ایران و از چنگال رژیم پهلوی فرار می‌کردند و یا داوطلبانه به لبنان می‌آمدند، در پادگان های جنبش الفتح ، آموزش نظامی-امنیتی  ببینند ، که آن هم زیر نظر خودش بود. ازجمله این جوانان جلال‌الدین فارسی، محسن رفیق‌دوست، علی جنتی، سید مرتضی غرضی، محمد منتظری، علی‌اکبر محتشمی و شهید املایی بودند. آن ها معمولاً از راه نجف، ترکیه و سوریه می آامدند. البته ما ارتباطمان با ایران زیاد قوی نبود. لذا این افراد وقتی می‌آمدند نجف و سوریه و... بلافاصله آدرس خانه شهید محمدصالح را می‌گرفتند و می‌آمدند منزل ما. مرحوم دکتر چمران هم با نامه‌ای از طرف صادق قطب‌زاده، همراه همسر آمریکایی و سه فرزندش به منزل ما در برج البراجنه در ضاحیه جنوبی بیروت آمدند و سپس خدمت امام موسی صدر مشغول مبارزه شدند.

*محمد صالح در جهاد فکری با جبهه چپ

جبهه سومی که برای برادرم حائز اهمیت بود موضوع چپ گرایی بود. آن موقع چپ و چپ‌گرایی در زمینه فکر و اندیشه به خصوص در مجلات و روزنامه‌های لبنان خیلی قوی و فعال بود و چپ ها عملا در این عرصه ها حاکم بودند و غوغا می‌کردند. محمد صالح هم علیه آن ها مقاله می‌نوشت، سخنرانی می‌کرد و سعی می کرد با اسلوب های رایج و مورد اقبال در آن زمان ، مثل اثبات وجود خدا را از راه علوم تجربی و فیزیک که در تخصص اش هم بود ، گرایش عمومی به چپی ها را تضعیف کند.

*اشاعه اندیشه های امام خمینی در لبنان کار دشواری بود که محمد صالح آن را دنبال می کرد

ایشان مبارزه فکری زیاد داشت. آن اسلام سنتی را که اغلب مسلمانان فکر می‌کردند فقط خمس و زکات است را که به اصطلاح امام، اسلام حیض و نفاس بود را کافی ننمی دانست. بلکه می گفت باید اسلام واقعی و استعمارستیز و صهیونیست‌ستیز باید روی کار بیاید.  از کتب علی شریعتی و سایر انقلابیونی که در ایران مبارزه می‌کردند هم علیه چپ‌گرایی و رژیم شاه استفاده می‌کردیم.در همین راستا محمد صالح مشغول شد به جمع آوری سخنان امام در دهه هفتاد میلادی که هم زمان مسئله فلسطین و جنگ داخلی لبنان و مسائل عراق هم حادتر می‌شد. همان ایام بود که جلال الدین فارسی، حمید روحانی و... که از اروپا می آمدند  سخنان امام در مورد حکومت اسلامی را می‌آوردند که کتابی هم در مورد ولایت فقیه بود و ما ترجمه می‌کردیم. این کتاب تحول جدی در جامعه لبنان ایجاد کرد.
از این به بعد کم‌کم وارد مرحله سیاسی جدیدی شدیم که تناقض حاد بین اسلام سنتی و اسلام سیاسی بود، یا به قول امام تناقض بین اسلام آمریکایی و اسلام ناب محمدی شدیم. این مرحله با توجه به خصوصیات و شرایط ویژه لبنان و خصوصا جامعه شیعی لبنان در آن سال ها ، بسیار دشوار، فرساینده و حتی دلسرد کننده بود. بسیاری از شخصیت هایی که چند سال بعد به چهره هایی موجه و مبارز در جنبش انقلابی لبنان تبدیل شدند ، در آن روز ها با سخرانی های انقلابی محمد صالح که در آن ها به امام خمینی و پیوستن به نهضت ایشان دعوت می کرد کنار نمی آمدند و به صراحت می گفتند این چیزها که شما می گویی شدنی نیست و کار آقای خمینی به جایی نمی رسد و فقط با این سخنرانی ها و بردن اسم ایشان برای ما دردسر درست می کنی. آن روز ها تبلیغ برای امام خمینی در لبنان خیلی سخت بود اما سید محمد صالح دست برنداشت و به کارش ادامه داد تا اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی شروع شد محمد صالح سریعاً به ایران آمد.

*محمد صالح بود که آن استفتاء معروف را از امام خمینی دریافت کرد

قبل ازپیروزی انقلاب اسلامی کار مهمی که ایشان توانست انجام دهد ، ایجاد ارتباط جدی بین یاسر عرفات و مردم فلسطین و امام بود. یعنی ایشان همراه با [...] که از لبنانی‌های محب امام بود ، به نجف رفتند و آن استفتاء معروف و مهم امام را گرفتند در موضوعی که پارادُکس مهمی برای جوانان مسلمان عرب ایجاد کرده بود که آیا می‌شود به جنبش فلسطین از اموال خمس و زکات کمک کرد و این که آیا می‌شود در صفوف آن ها برای مبارزه با صهیونیست شرکت داشت؟ که امام در آن استفتاء اجازه هر دو کار را دادند و این یک تحولی حتی در جنبش سنتی آن زمان ایجاد کرد. آ نها تا قبل از این استفتاء می‌گفتند حتماً باید یک رهبر صالح وجود داشته باشد تا بتوانیم علیه اشغالگران جنگ مسلحانه را آغاز کنیم. اما امام خمینی موضوع تئوری انتقال از انتظار سلبی به انتظار ایجابی را  به صورتی  اساسی و ریشه‌ای برای ما حل کردند. همچنین در مسأله مهدویت که بسیار جالب و زیبا بود و مهندسی خوبی بود که امام توانست به جوانان ارائه دهد.
امام خمینی(ره) به ما که معتقد به اسلام سیاسی بودیم و خیلی‌ها به این خاطر به ما عیب می‌گرفتند هویت دادند . یادم هست وقتی می‌خواستیم جنبش مسلحانه علیه رژیم صدام در نجف به راه بیندازیم برخی می‌گفتند این کار شما مخالف اسلام سنتی ای هست که ما می‌فهمیم. بعد از این استفتاء از امام، خیلی‌ها از ایران آمدند برای کمک به مردم جنوب لبنان و مردم فلسطین. چون عملاً هم مردم جنوب لبنان زیر سایه ظلم بودند و هم فلسطینیانی که در اردوگاه‌ها مستقر بودند.

ادامه دارد...


گفتگو و تنظیم از : اسدالله عطری - یحیی وصالی - محمد یاسر رجبی

بیانات رهبر انقلاب اسلامی در اجلاس بین‌المللی بيدارى اسلامى‌


بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

السّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

الحمدللَّه ربّ العالمين و الصّلوة والسّلام على سيّدنا محمّد و آله الطّيّبين و صحبة المنتجبين.

 قال اللَّه العزيز الحكيم: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم. «يا أيّها النّبىّ اتّق اللَّه و لا تطع الكافرين و المنافقين انّ اللَّه كان عليماً حكيماً. واتّبع ما يوحى اليك من ربّك انّ اللَّه كان بما تعملون خبيراً. و توكّل على‌اللَّه و كفى باللَّه وكيلاً».(1)

 به حضار گرامى و ميهمانان عزيز خوشامد ميگويم. آنچه ما را در اينجا گرد آورده، بيدارى اسلامى است؛ يعنى حالت برانگيختگى و آگاهى‌اى در امت اسلامى كه اكنون به تحولى بزرگ در ميان ملتهاى اين منطقه انجاميده و قيامها و انقلابهائى را پديد آورده كه هرگز در محاسبه‌ى شياطين مسلط منطقه‌اى و بين‌المللى نمى‌گنجيد؛ خيزشهاى عظيمى كه حصارهاى استبداد و استكبار را ويران و قواى نگهبان آنها را مغلوب و مقهور ساخته است.

 شك نيست كه تحولات بزرگ اجتماعى، همواره متكى به پشتوانه‌هاى تاريخى و تمدنى و محصول تراكم معرفتها و تجربه‌ها است. در صدوپنجاه سال اخير حضور شخصيتهاى فكرى و جهادى بزرگ جريانساز اسلامى در مصر و عراق و ايران و هند و كشورهاى ديگرى از آسيا و آفريقا، پيش‌زمينه‌هاى وضع كنونى دنياى اسلامند.

 همچنانكه تحولات دهه‌هاى پنجاه و شصت ميلادى در تعدادى از اين كشورها كه به رژيمهاى غالباً متمايل به تفكرات و ايدئولوژيهاى  مادى منتهى شد و به اقتضاى طبيعت خود پس از چندى در دام قدرتهاى استكبارى و استعمارى غرب گرفتار آمد، تجربه‌هاى درس‌آموزى‌اند كه سهم وافرى در شكل دادن به انديشه‌ى عمومى و عميق كنونى دنياى اسلام دارند.

 ماجراى انقلاب كبير اسلامى در ايران كه در آن به تعبير امام خمينى عظيم، خون بر شمشير پيروز شد و تشكيل نظام ماندگار و مقتدر و شجاع و پيش‌رونده‌ى جمهورى اسلامى و تأثير آن در بيدارى اسلامى امروز، نيز خود داستان مفصل و در خور بحث و تحقيقى است كه يقيناً فصل مشبعى در تحليل و تاريخ‌نگارى  وضعيت كنونى دنياى اسلام را به خود اختصاص خواهد داد.

 حاصل آنكه حقايق رو به افزايش كنونى در دنياى اسلام، حوادث بريده از ريشه‌هاى تاريخى و زمينه‌هاى اجتماعى و فكرى نيستند تا دشمنان يا سطحى‌نگران بتوانند آن را موجى گذرا و حادثه‌اى در سطح بينگارند و با تحليلهاى انحرافى و غرض‌آلود، مشعل اميد را در دل ملتها خاموش سازند.

 من در اين گفتار برادرانه ميخواهم بر روى سه نقطه‌ى اساسى درنگ كنم:

 1- نگاهى اجمالى به هويت اين قيامها و انقلابها.

 2- خطرات و آسيبهاى بزرگى كه بر سر راه آن قرار دارد.

 3- پيشنهادهائى در علاج‌جوئى و پيشگيرى از آسيبها و خطرها.

 1- در موضوع اول، به نظر من مهمترين عنصر در اين انقلابها، حضور واقعى و عمومى مردم در ميدان عمل و صحنه‌ى مبارزه و جهاد است، نه فقط با دل و خواست و ايمانشان، بلكه علاوه بر آن، با جسم و تنشان. فاصله‌ى عميقى است ميان چنين حضورى با قيامى كه به وسيله‌ى يك جمع نظامى يا حتى يك گروه مبارز مسلح در برابر چشمان بى‌تفاوت مردم يا حتى مورد رضايت آنان انجام ميگيرد.

 در حوادث دهه‌ى پنجاه و شصت در تعدادى از كشورهاى آفريقا و آسيا، بار سنگين انقلاب را نه قشرهاى گوناگون مردم و جوانان از همه جاى كشورها، كه دستجات كودتاگر يا هسته‌هاى كوچك و محدود مسلح بر دوش داشتند. آنها تصميم گرفتند و عمل كردند و آنگاه كه خودشان يا نسل پس از آنها بر اثر انگيزه‌ها و عوامل قابل شمارش، راه خود را عوض كردند، انقلابها به ضد خود تبديل شد و دشمن بار ديگر بر آن كشورها تسلط يافت. اين بكلى متفاوت است با تحولى كه بر دوش توده‌ى مردم است و آنهايند كه جسم و جان خود را به ميدان مى‌آورند و با مجاهدت و فداكارى، دشمن را از صحنه بيرون ميرانند.

 در اينجا اين مردم‌اند كه شعارها را ميسازند، هدفها را معين ميكنند، دشمن را شناسائى و معرفى و تعقيب ميكنند، آينده‌ى مطلوب را، اگر چه به اجمال، ترسيم ميكنند و در نتيجه اجازه‌ى انحراف و سازش با دشمن و تغيير مسير را به خواص سازشكار و آلوده و به طريق اولى به عوامل نفوذى دشمن نميدهند.

 در حركت مردمى ممكن است كار انقلاب با تأخير انجام گيرد، ولى از سطحى‌گرى و ناپايدارى به دور است؛ كلمه‌ى طيبه‌اى است مصداق كلام خداوند كه فرمود:

 «ألم تر كيف ضرب اللَّه مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة اصلها ثابت و فرعها فى السّماء».(2) من وقتى پيكر دلاور ملت پر افتخار مصر را از تلويزيون در ميدان تحرير ديدم، يقين كردم كه اين انقلاب پيروز خواهد شد. حقيقتى را بگويم: پس از پيروزى انقلاب اسلامى و تشكيل نظام اسلامى در ايران كه زلزله‌ى عظيمى را در حكومتهاى دنياطلبان شرق و غرب پديد آورد و ملتهاى مسلمان را در جوش و خروشى بى‌سابقه انداخت، ما غالباً انتظار داشتيم كه مصر پيش از همه جا به پا خيزد. سابقه‌ى جهاد و روشنفكرى و تربيت شخصيتهاى بزرگ مجاهد و متفكر در مصر، اين توقع را در دل ما برمى‌انگيخت. اما از مصر صداى واضحى شنيده نميشد. من در دل، خطاب به ملت مصر اين شعر ابوفراس را زمزمه ميكردم: اَراكَ عَصِيَّ الدَّمعِ شيُمتُك الصبر/اَما لِلهوى نهىٌ عليك و لا امرٌ

 وقتى ملت مصر را در ميدان تحرير و ميادين ديگر شهرهاى مصر ديدم، پاسخ خود را شنيدم. ملت مصر با همان زبان دل به من ميگفت:

 بَلى اَنَا مُشتاقٌ و عِندِىَ لَوعةٌ/ولكنَّ مِثلى لايُذاعُ لهُ سِرٌّ

 اين سرّ مقدس؛ يعنى انگيزه و عزم قيام، بتدريج در ذهنيت ملت مصر قوام يافت و شكل گرفت و در لحظه‌ى مناسب تاريخى، عريان در صحنه‌اى پرشكوه به ميدان آمد.

 تونس و يمن و ليبى و بحرين هم دقيقاً محكوم به همين حكمند؛ «و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلاً.»(3)

 در چنين انقلابهائى، اصول و ارزشها و هدفها، نه در مانيفستهاى پيش‌ساخته‌ى گروهها و حزبها، بلكه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهاى آنان اعلام و تثبيت ميشود.

 با اين محاسبه بروشنى ميتوان تشخيص داد كه اصول انقلابهاى كنونى منطقه، مصر و ديگر كشورها، در درجه‌ى اول اينها است:

 احياء و تجديد عزت و كرامت ملى كه در طول زمان با ديكتاتورى حاكمان فاسد و با سلطه‌ى سياسى آمريكا و غرب، در هم شكسته و پايمال شده است.

 برافراشتن پرچم اسلام كه عقيده‌ى عميق و دلبستگى ديرين مردم است و برخوردارى از امنيت روانى و عدالت و پيشرفت و شكوفائى‌اى كه جز در سايه‌ى شريعت اسلامى به دست نخواهد آمد.

  ايستادگى در برابر نفوذ و سلطه‌ى آمريكا و اروپا كه در طول دو قرن بيشترين لطمه و خسارت و تحقير را بر مردم اين كشورها وارد آورده‌اند.

 مبارزه با رژيم غاصب و دولت جعلى صهيونيست كه استعمار چون خنجرى در پهلوى كشورهاى منطقه فرو برده و وسيله‌اى براى ادامه‌ى سلطه‌ى اهريمنى خود ساخته و ملتى را از سرزمين تاريخى خود بيرون رانده است.

 بى‌شك اين حقيقت كه انقلابهاى منطقه متكى به اين اصول و خواستار تحقق آنها است، مورد پسند آمريكا و غرب و صهيونيسم نيست و آنها همه‌ى تلاش خود را به كار ميبرند تا آن  را انكار كنند، ولى واقعيت با انكار آن دگرگون نميشود.

 مردمى بودن اين انقلابها مهمترين عنصر در تشكيل هويت آنها است. قدرتهاى خارجى كه با آخرين توانائيها و شگردهاى خود سعى ميكردند حكام مستبد و فاسد و وابسته را در اين كشورها حفظ كنند و تنها هنگامى از حمايت آنها دست برداشتند كه قيام و عزم مردم، هيچگونه اميدى براى آنها باقى نگذاشت، حق ندارند خود را در پيروزى اين انقلابها سهيم بدانند. در جائى مانند ليبى هم، ورود و دخالت آمريكا و ناتو نميتواند حقيقت را مشوب كند. در ليبى، ناتو ضايعه‌هاى بى‌جبران آفريده است. اگر دخالت نظامى ناتو و آمريكا نبود، ممكن بود مردم اندكى ديرتر پيروز شوند، ولى در عوض اين همه زيرساخت نابود نميشد؛ اين همه نفوس بى‌گناه از زنان و كودكان كشته نميشدند و آنگاه دشمنانى كه خود سالها همراه و همدست قذافى بوده‌اند، مدعى حق دخالت در اين كشور مظلوم و جنگ‌زده، نميشدند.

 مردم و نخبگان مردمى و كسانى كه از مردم برآمده‌اند، خود صاحبان اين انقلابها و متعهد به حراست از آن و ترسيم‌كننده‌ى مسير آينده و رو به تكامل آن ميباشند و خواهند بود ان‌شاءاللَّه.

 2- در موضوع آسيبها و خطرها. نخست بايد تأكيد كنم كه خطر هست، ولى راه مصونيت از آن نيز هست. توجه به خطر نبايد ملتها را بترساند. بگذاريد دشمنانتان از شما بترسند و بدانيد كه : «انّ كيد الشّيطان كان ضعيفا».(4) خداوند درباره‌ى گروهى از مجاهدان صدر اسلام ميفرمايد: «الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوكيل. فانقلبوا بنعمة من اللَّه و فضل لّم يمسسهم سوء و اتّبعوا رضوان اللَّه و اللَّه ذو فضل عظيم».(5)

 خطرها را بايد شناخت تا در مواجهه با آن حيرت و ترديد پيش نيايد و چاره و علاج، شناخته شده باشد.

 ما با اين خطرها پس از پيروزى انقلاب اسلامى روبه‌رو شديم و آنها را شناختيم و تجربه كرديم و به خواست خدا و رهبرى امام خمينى و بصيرت و فداكارى مردممان، از بيشتر آنها بسلامت گذشتيم. البته توطئه‌ها از سوى دشمن و عزم راسخ از سوى ملت ما همچنان ادامه دارد.

 من اين آسيبها را به دو قسم ميكنم: آنها كه در درون خود ما ريشه دارد و از ضعفهاى ما بر ميخيزد، و آنها كه دشمن به طور مستقيم آن را برنامه‌ريزى ميكند.

 دسته‌ى اول، چيزهائى از اين قبيل است: احساس و گمان اينكه با سقوط حاكم وابسته و فاسد و ديكتاتور، كار تمام شد. راحتىِ خيالِ ناشى از احساس پيروزى و به دنبال آن كم شدن انگيزه‌ها و سست شدن عزمها، نخستين خطر است. و آنگاه اين خطر مهيبتر ميشود كه اشخاص در صدد تصاحب سهم ويژه در غنيمتِ به دست آمده باشند.

 ماجراى جنگ اُحد و غنيمت‌جوئى مدافعان تنگه كه به شكست مسلمانان انجاميد و مجاهدان از سوى خداوند متعال سرزنش شدند، يك نمونه‌ى نمادين است كه هرگز نبايد از يادها برد. مرعوب شدن از هيمنه ظاهرى مستكبران و احساس ترس از آمريكا و ديگر قدرتهاى مداخله‌گر، آسيب ديگرى از اين دسته است كه بايد از آن پرهيز كرد. نخبگان شجاع و جوانها بايد اين ترس را از دلها بيرون كنند. اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعده‌ها و حمايتهاى آنها افتادن نيز آسيب بزرگ ديگرى است كه به طور ويژه بايد پيشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس بايد شناخت و از كيد او كه در مواردى در پسِ ظاهرِ دوستى و كمك پنهان ميشود، بايد ملت و انقلاب را مصون ساخت. روى ديگر اين صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را بايد با تدبير و حزم در هم آميخت. در مقابل شيطان جن و انس، بايد همه‌ى ذخائر الهى در وجود خود را به كار گرفت. ايجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابيون و رخنه در پشت جبهه‌ى مبارزه، نيز آفتى بزرگ است كه با همه‌ى توان بايد از آن گريخت.

 آسيبهاى دسته‌ى دوم را غالباً ملتهاى اين منطقه در حوادث گوناگون آزموده‌اند. نخستين آسيب، بر روى كار آوردن عناصرى است كه خود را متعهد به آمريكا و غرب ميدانند. غرب ميكوشد پس از سقوط ناگزير مهره‌هاى وابسته، اصل سيستم و اهرمهاى اصلى قدرت را حفظ كند و سر ديگرى را بر روى اين بدن بگذارد و بدين وسيله سلطه‌ى خود را همچنان ادامه دهد. اين به معناى هدر رفتن همه‌ى تلاشها و مجاهدتها است. در اين مرحله اگر با مقاومت و هشيارى  مردم مواجه شوند، ميكوشند تا بديلهاى انحرافى گوناگون در پيش پاى نهضت و مردم بگذارند. اين سناريو ميتواند پيشنهاد مدلهاى حكومتى و قانون اساسى‌هائى باشد  كه كشورهاى اسلامى را بار ديگر در دام وابستگى فرهنگى و سياسى و اقتصادى به غرب بيفكند، و ميتواند نفوذ ميان انقلابيون و تقويت مالى و رسانه‌اى يك جريانِ نامطمئن و به حاشيه راندن جريانهاى اصيل در انقلاب باشد. اين نيز به معنى بازگرداندن سلطه‌ى غرب و تثبيت مدلهاى نوسازى شده‌ى غربى و بيگانه از اصول انقلاب و در نهايت، تسلط آن‌ها بر اوضاع است.

 اگر اين تاكتيك نيز به نتيجه نرسد، تجربه‌ها به ما ميگويد كه آنگاه روشهائى چون هرج و مرج و تروريزم و جنگ داخلى ميان پيروان اديان يا قوميتها يا قبائل و احزاب و يا حتى ميان ملتها و دولتهاى همسايه، و همراه با آن، حصر اقتصادى و تحريم و بلوكه كردن سرمايه‌هاى ملى و نيز هجوم همه جانبه‌ى تبليغاتى و رسانه‌اى را در پيش خواهند گرفت. مقصود آنان از اين همه، خسته و نوميد كردن مردم و مردد و پشيمان كردن مبارزان است، كه ميدانند در اين صورت، شكست دادن انقلاب، ممكن و آسان خواهد شد. ترور نخبگان صالح و مؤثر يا بدنام كردن برخى از آنان و از سوئى خريدن كسانى از سست‌عنصران، نيز در شمار روشهاى متداول قدرتهاى غربى و مدعيان تمدن و اخلاق است.

 در ايران اسلامى، اسناد لانه‌ى جاسوسى كه به دست انقلاب افتاد، نشان داد كه همه‌ى اين توطئه‌ها، بدقت از سوى رژيم ايالات متحده‌ى آمريكا براى ملت ايران برنامه‌ريزى شده بود. براى آنان بازگرداندن ارتجاع و استبداد و حاكميت وابسته در كشورهاى انقلابى، اصلى است كه همه‌ى اين روشهاى كثيف را تجويز ميكند.

 3- در آخرين بخشِ سخنانم، توصيه‌هائى را بر اساس تجربه‌ى عينى خودمان در ايران و آنچه از مطالعه‌ى دقيق ديگر كشورها به دست آمده است، در معرض ديد و تشخيص و انتخاب شما ميگذارم. شك نيست كه شرائط ملتها و كشورها در همه چيز يكسان نيست، ولى بيناتى وجود دارد كه ميتواند براى همه مفيد باشد.

 اولين سخن آن است كه با توكل به خداوند و اعتماد و حسن ظن به وعده‌هاى مؤكد نصرت الهى در قرآن و به كارگيرى خرد و عزم و شجاعت، ميتوان بر همه‌ى اين موانع فائق آمد و پيروزمندانه از آنها عبور كرد. البته كارى كه شما بدان همت گماشته‌ايد، بسى بزرگ و سرنوشت‌ساز است. پس بايد زحمات بزرگ را هم به خاطر آن تحمل كرد. اميرالمؤمنين على (عليه السّلام) در خطبه‌ای فرموده است: فانّ اللَّه لم يقصم جبّارى دهر قطّ الّا بعد تمهيل و رخاء و لم يجبر عظم أحد من الامم الّا بعد أزل و بلاء و فى دون ما استقبلتم من عتب و ما استدبرتم من خطب معتبر.(6)

 توصيه‌ى مهم آن است كه خود را همواره در ميدان بدانيد: «فاذا فرغت فانصب».(7) هميشه خداوند را حاضر و كمك‌كار خود بدانيد: «و الى ربّك فارغب».(8) و پيروزيها ما را دچار غرور و غفلت نكند: «اذا جاء نصراللَّه و الفتح و رأيت النّاس يدخلون فى دين اللَّه افواجاً فسبّح بحمد ربّك واستغفره انه كان توابا».(9) اينها پشتوانه‌هاى حقيقى‌يك ملت مؤمن است.

 توصيه‌ى ديگر، بازخوانى دائمى اصول انقلاب است. شعارها و اصول بايد تنقيح و با مبانى و محكمات اسلام تطبيق داده شوند. استقلال، آزادى، عدالتخواهى، تسليم نشدن در برابر استبداد و استعمار، نفى تبعيضهاى قومى و نژادى و مذهبى، نفى صريح صهيونيزم؛ اينها اركان نهضتهاى امروز كشورهاى اسلامى است و همه برگرفته از اسلام و قرآن است.

 اصولتان را روى كاغذ بنويسيد؛ اصالتهاى خود را با حساسيت بالا حفظ كنيد؛ نگذاريد اصول نظام آينده‌ى شما را دشمنان شما بنويسند؛ نگذاريد اصول اسلامى در پاى منافع زودگذر قربانى شود. انحراف در انقلابها، از انحراف در شعارها و هدفها آغاز ميشود. هرگز به آمريكا و ناتو و به رژيمهاى جنايتكارى چون انگليس و فرانسه و ايتاليا كه زمانى دراز سرزمين شما را ميان خود تقسيم و غارت كردند، اعتماد نكنيد؛ به آنها سوء ظن داشته باشيد و لبخند آنها را باور نكنيد؛ پشت اين لبخندها و وعده‌ها، توطئه و خيانت نهفته است. راه حل خود را خود با بهره‌گيرى از سرچشمه‌ى فياض اسلام به دست آوريد و نسخه‌هاى بيگانه را به خودشان پس دهيد.

 توصيه‌ى مهم ديگر پرهيز از اختلافات مذهبى، قومى، نژادى، قبيله‌اى و مرزى است. تفاوتها را به رسميت بشناسيد و آن را مديريت كنيد. تفاهم ميان مذاهب اسلامى كليد نجات است. آنها كه آتش تفرقه‌ى مذهبى را با تكفير اين و آن دامن ميزنند، اگر خودشان هم ندانند، مزدور و عمله‌ى شيطانند.

 نظام‌سازى كار بزرگ و اصلى شما است. اين كارى پيچيده و دشوار است. نگذاريد الگوهاى لائيك يا ليبراليسم غربى، يا ناسيوناليسم افراطى، يا گرايشهاى چپ ماركسيستى، خود را بر شما تحميل كند.

 اردوگاه شرق چپ فرو ريخت و بلوك غرب فقط با خشونت و جنگ و خدعه بر سر پا مانده و عاقبت خيرى براى آن متصور نيست. گذشت زمان به زيان آنها و به سود جريان اسلام است. هدف نهائى را بايد امت واحده‌ى اسلامى و ايجاد تمدن اسلامى  جديد بر پايه‌ى دين و عقلانيت و علم و اخلاق، قرار داد.

 آزادى فلسطين از چنگال درنده‌ى صهيونيستها نيز هدفى بزرگ است. كشورهاى بالكان و قفقاز و آسياى غربى پس از هشتاد سال از چنگال شوروى سابق نجات يافتند؛ چرا فلسطين مظلوم نتواند پس از هفتاد سال از اسارت صهيونيستهاى ظالم نجات يابد؟

 نسل امروزِ كشورهاى اسلامى اين ظرفيت را دارد كه به چنين كارهاى بزرگى بپردازد. نسل جوان امروز مايه‌ى افتخار نسلهاى پيشين خويش است. به قول شاعر عرب:

 قالوا: ابوالصَّخر مِن شَيبان قُلتُ لَهُم/كلاّ لَعمَرى ولكن منهُ شيبانٌ‌

 وَ كَم اَبٍ قد عَلاَ بِابنٍ ذُرى شَرَفٍ/كما عَلا برسول اللَّه عدنانٌ‌

 به نسل جوان خود اعتماد كنيد، روح اعتماد به نفس را در آنان زنده كنيد، و از تجربه‌هاى مجربان و پيران، آنها را بهره‌مند سازيد. دو نكته‌ى مهم در اينجا وجود دارد:

 اول آنكه ملتهاى انقلاب كرده و آزاد شده، يكى از مهمترين خواسته‌هايشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مديريت كشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالارى اسلامى» است؛ يعنى حاكمان با رأى مردم برگزيده ميشوند و ارزشها و اصول حاكم بر جامعه، اصول مبتنى بر معرفت و شريعت اسلامى است. اين خود ميتواند در كشورهاى گوناگون به اقتضاى شرائط، با شيوه‌ها و شكلهاى گوناگون تحقق يابد، ولى با حساسيت كامل بايد مراقب بود كه اين با دموكراسى ليبرال غربى اشتباه نشود. دموكراسى لائيك و در مواردى ضد مذهب غربى با مردمسالارى اسلامى كه متعهد به ارزشها و خطوط اصلى اسلامى در نظام كشور است، هيچ نسبتى ندارد.

 نكته‌ى دوم آن است كه اسلامگرائى نبايد با تحجر و قشرى‌گرى و تعصبهاى جاهلانه و افراطى مشتبه گردد. مرز ميان اين دو نيز بايد پر رنگ باشد. افراطهاى  مذهبى كه غالباً با خشونت كور همراه است، عامل عقب‌ماندگى و دور شدن از هدفهاى والاى انقلاب است، و اين به نوبه‌ى خود مايه‌ى جدا شدن مردم و در نتيجه شكست انقلاب خواهد بود. خلاصه كنم:

 سخن از بيدارى اسلامى، سخن از يك مفهوم نامشخص و مبهم و قابل تأويل و تفسير نيست؛ سخن از يك واقعيت خارجىِ مشهود و محسوس است كه فضا را انباشته و قيامها و انقلابهاى بزرگى  را پديد آورده و مهره‌هاى خطرناكى از جبهه‌ى دشمن را ساقط كرده و از صحنه بيرون رانده است. با اين حال، صحنه همچنان سيال و نيازمند شكل دادن و به سرانجام رساندن است. آياتى كه در طليعه‌ى سخن تلاوت شد، دستورالعمل كامل و كارسازى است؛ براى هميشه و بويژه در اين برهه‌ى حساس و سرنوشت‌ساز. خطاب به پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلم) است، ولى در واقع ما همگى بدان مخاطب و مكلفيم. در اين آيات، تقوا با همان معنى  بلند و گسترده‌اش، اولين توصيه است، و سپس سرپيچيدن از فرمانبرى كافران و منافقان، و پيروى از وحى الهى، و سرانجام توكل و اعتماد به خداوند.

 بار ديگر اين آيات را مرور كنيم: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم. «يا أيها النّبىّ اتّق اللَّه و لا تطع الكافرين و المنافقين انّ اللَّه كان عليماً حكيماً. واتّبع ما يوحى اليك من ربّك انّ اللَّه كان بما تعملون خبيراً. و توكّل على اللَّه و كفى باللَّه وكيلاً».

    والسّلام عليكم و رحمةاللَّه‌

1) احزاب: 3 - 1
2) ابراهيم: 24
3) احزاب: 23
4) نساء: 76
5) آل‌عمران: 174 - 173
6) نهج‌البلاغه: خطبه‌ى 88
7) شرح: 7
8) شرح: 8
9) نصر: 3 - 1

با ورود WEB 3.0 به بازار؛ كاربراني كه ديگر انسان نيستند وب را تسخیر می کنند


زمان زيادي از ايجاد وب 2.0 و چالشهاي امنيتي همراه آن نمي گذرد كه وب 3.0 پا به عرصه مجازي مي گذارد و با كاربراني كه ديگر انسان نيستند و از جنس رايانه و نرم افزار هستند، فضاي وب را مسخر خود كرده و با "معنا محوري" در اطلاعات دخل و تصرف خواهند كرد.

به گزارش خبرنگار مشرق؛ مجله سیگنال در مقاله اي به قلم "كنت شنیدر" در مورد ويژگي هاي وب 3.0 نگراني هاي خود را ابراز كرده و مشكلات امنيتي آن را مورد بررسي قرارداد.
 وب 2.0 به رسانه هاي مجازي اطلاق مي شود كه در آن كاربران عضو موثر و فعال بوده و اطلاعات خود را به اشتراك مي گذارند و اصطلاحا كاربرمحور هستند، اما در وب 3.0 به جز كابران كه انسانها بودند، پاي رايانه ها و نرم افزارها نيز به ميان آمده ودر اشتراك گذاري اطلاعات دخل و تصرف صورت مي دهند و اصطلاحا معني محور هستند.
تاكنون وب 2.0 مشكلات امنيتي زيادي را حتي براي دولتهاي اروپايي در اعتراضات مردمي به وجود آورده و حتي در انگليس كاربر يك شبكه اجتماعي به ٤ سال زندان محكوم شد و حالا بايد به انتظار مسايل امنيتي وب 3.0 نشست.
شنيدر مي نويسد: جهان ممکن است در آستانه ظهور وب 3.0 قرار داشته باشد. برخی از ما هنوز سعی می کنیم تا نسبت به وب 2.0 از خود تعصب نشان دهیم. به ما گفته شده است که وب 2 درباره اشتراک گذاري اطلاعات است.شبکه های اجتماعی محیط کاملا جدیدی برای اشتراک گذاری اطلاعات خلق کرده اند.
شبکه جهانی اینترنت با احتیاط از وب 2 استقبال کرده است. درحالی که هر کسی ارزش افزایش اشتراک اطلاعات را مي داند.اما نگرانیهای جدی در مورد ارائه دسترسی بیشتر به اطلاعات و تبادل امن اطلاعات وجود دارد. موفقیتهایی در امن نمودن اطلاعات در بخشهایی نظیر دولت، صنعت، دانشگاه یا بخش خصوصی به دست آمده است.
بیشتر کاربرد اینترنت توسط افراد ناشناس صورت می گیرد و این امر اعتماد را مخدوش مي كند. بعضی از تکنولوژیها اجازه تایید هویت و مدیریت مشخصه ها را داده اما هیچ توافقنامه ای برای گسترش این خدمات در سطح منطقه ای، ملی یا بین المللی وجود ندارد. تا وقتی که خدمات امنیتی و ایمنی در میان شرکتها به میزان قابل اطمینانی مورد قبول واقع شود، بهره برداری از وب 2.0 در بین شرکتها در جامعه جهانی و بیشتر دولتها و صنایع از اولویت اول برخوردار خواهد بود.
در وب 2.0 بهره بردای ماشین با ماشین یا کامپیوتر با کامپیوتر بسیار محدود بود زیرا زبان و پروتکلهای وب 2.0 برای کاربری انسانها طراحی شده است. این امر تفاوت اصلی ميان وب 2.0 و وب 3.0 است.
وب 3.0 که بعضا آن را "وب معنی نگر" (semantic Web) می نامند، اولین بار توسط تیم برنر لی – مخترج اولین وب جهان گستر (World Wide Web) و مدیر کنسرسیوم وب جهان گستر (WWWC) مورد توصیف قرار گرفت. در سال 2006، برنر لی وب معنی نگر را بعنوان "گستره ای از اطلاعات که توسط ماشینها مستقیم یا غیرمستقیم می تواند مورد پردازش قرار گیرند"، توصیف نمود. ایده اصلی اینست که به کامپیوترها چارچوب و ابزارهای لازم برای به کارگیری منطق در جستجوها و به کارگیری داده ها - قریب به روشی که انسانها انجام می دهند - داده خواهد شد.
چند سالی است که مفهوم عاملین (کارگزاران) نرم افزاری که وب را جهت کشف و به کارگیری داده ها و اطلاعات جستجو کرده، دنبال می شود. وب معنی نگر این مفهوم را محقق خواهد نمود. بسیاری از ابزارهای مورد نیاز در وب 3.0 هم اکنون توسعه داده شده اند و در بخشهایی نیز در حال استفاده هستند.
برای تحقق وب معنی نگر راه بس طولانی در پیش است. برخی از منتقدان مدعی هستند که این امر حداقل در یک عرصه جهانی، شدنی نیست. فرض کنیم که موانع فنی و تکنیکی وب معنی نگر قابل حل هستند. انتقال از وب 1.0 تا وب 2.0 ده سال طول کشید. از آنجا که انتقال و تغییر به وب 3.0 بسیار بیشتر چالش برانگیز است، پس منطقا برای دستیابی به وب 3.0 زمان بیشتری نیاز داریم.
بیشتر مقاومتها نسبت به وب 2.0 در شبکه جهانی بیشتر حول امنیت بوده است. اگر اشتراک گذاری اطلاعات مابین مردم در آن حد دشوار بوده است، تصور کنید نگرانیها در دادن دسترسی به ماشینها و کارگزاران نرم افزاری چقدر می تواند باشد.
قوانین تجاری دست و پاگیری که در به کارگیری وب 2.0 معمول بوده است نسبت به شدت مدیریتی که در وب معنی نگر اعمال خواهد شد رنگ خواهد باخت. سرعت و حجم به صورت سرسام آوری رشد خواهد کرد. اینطور تصور می شود که در وب معنی نگر، ماشینها خودشان به تنهایی بدون دخالت انسان شروع به تولید اطلاعات جدید می کنند.
کارهای بسیاری باقیمانده تا وب 2.0 به پتانسیل نهایی خود دست یابد. من نگران این هستم که توسعه به کارگیری وب 3.0 در عرصه جهانی دشوار خواهد بود. همانطور که در وب 2.0 دیدیم، من معتقدم که خدمات وب 3.0، تا زمانی که اجماع کلی درباره امنیت و نحوه مدیریت در یک محیط چندگانه حاصل نشود در ابتدا بین سازمانی و محدود خواهد بود.

تشدید اسلام‌هراسی ده سال پس از 11 سپتامبر

ده سال پیش، اسامه بن لادن به عنوان مظنون اصلی حملات یازدهم سپتامبر شناخته شد. ولی ترس از این شخصیت، جای خود را به شکل‌گیری و گسترش اسلام‌هراسی در سراسر جامعه آمریکا داده است.

به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، راشاتودی در گزارشی نوشت جلسه اقامه دعوای پت کینگ پیرامون افراط‌گرایی مسلمانان آمریکا که بسیاری آن را با مک‌کارتیسم مقایسه کرده‌اند؛ کارزار ناخوشایند و اغلب پرتنفر بر سر ساخت مسجدی در نزدیکی محل قبلی برج‌های دوقلو، یعنی گرند زیرو؛ نفوذ پلیس فدرال آمریکا اف‌بی‌آی و پلیس نیویورک در مساجد و تشویق به اصطلاح «مسلمانان تروریست» به انجام فعالیت‌های غیرقانونی و سپس به دام انداختن آنها؛ سخنان گلن بک مبنی بر اینکه «ده درصد مسلمانان تروریست هستند»؛ و جاروجنجال رسانه‌ها پیرامون کوچک‌ترین نشانه‌‌ای از طرح‌های تروریستی اسلامی خنثی‌شده؛ همه و همه در راستای ایجاد ترس از مسلمانان بوده است.

این نقطه نظرات علیه مسلمانان، نشان‌دهنده اوج هراس و بدگمانی در آمریکا است. یک دهه پس از تبدیل شدن بن لادن به نماد شیطان و حتی پس از مرگش، نفرت از مفهوم اسلام به طور فزاینده‌ای در حال گسترش است. چنین چیزی توسط رسانه‌ها و سیاست‌گذارانی مانند پیترکینگ ــ از اعضای کنگره و برگزارکننده جلسه اقامه دعوا پیرامون تهدیدات ناشی از تروریست‌های مسلمان که در خود آمریکا رشد و پرورش یافته‌اند ــ تقویت می‌شود.

مدارکی که نمایانگر تعصب ضد اسلامی باشد، به وفور یافت می‌شود. یکی از این موارد، تشویق مسلمانان به انجام کارهای غیرقانونی توسط پلیس فدرال است، که طی آن، مسلمانان برای انجام جرم‌های خاصی اغوا می‌شوند؛ در صورتی که اگر این گونه توسط عاملان پلیس وسوسه نشوند، دست به چنین اعمالی نخواهند زد.

سارا فلاندرز، یکی از مدیران «مرکز فعالیت‌های بین‌المللی» در این خصوص می‌گوید: «عمل گماشتگان پلیس در جهت اغوای افراد برای انجام یک اقدام مشخص و سپس دستگیری آنها، واقعاً زندگی جوانان و خانواده‌های آنها را نابود می‌سازد.»

لمیس دیک وکیل و فعال اجتماعی می‌گوید: «شما در نیویورک هزار و صد کارآگاه در بخش اطلاعاتی مشاهده می‌کنید که این‌ها باید تخصیص بودجه به خود را توجیه کنند؛ همان طور که وزارت امنیت داخلی باید توجیه‌کننده طرح‌های دفاعی خود باشد.» در همین راستا، تحقیقات صریح قومیتی پلیس از مسلمانان گسترش زیادی یافته است.

ظهیرالدین، مدیر اجرایی «شورای رهبری اسلامی نیویورک» اظهار داشت: «تحقیقات موسسه پیو و گالوپ نشان می‌دهد که 48 درصد مسلمانان، اذیت و آزار شخصی و یا تبعیض شخصیتی در یک سال و یا یک سال و نیم گذشته را تجربه کرده‌اند.»

در مورد طرح‌ ساخت مسجدی در نزدیکی منطقه‌ای که برج‌های دوقلو قبلاً در آنجا قرار داشت و حتی در تنسی، عنان‌گسیختگی و بلوا ایجاد شده است.

دنی شکتر، فیلم‌ساز و وبلاگ‌نویس در این خصوص می‌گوید: «از قضای روزگار، اگر شما به محلی که قبلاً برج‌های دوقلو در آن قرار داشتند، بروید و به اطراف بنگرید، خواهد دید که همه جا واگن‌های فروش غذای حلال به چشم می‌خورد و مسلمانان آن جا به فروش سوغات و چیزهایی از این قبیل مشغولند.»

داستان‌هایی در مورد اینکه قرار است مجموعه قوانین اسلام یعنی شریعت در آمریکا به اجرا درآید، نیز ساخته و پرداخته اشخاص و سازمان‌های اسلام‌هراس است. این مسئله نگرانی‌های گسترده‌ای در بین جامعه مسلمانان آمریکا ایجاد کرده است.


ظهیر‌الدین در ادامه می‌افزاید: «تقریباً 23 ایالت، تصویب قوانین ضدشریعت را مد نظر قرار داده‌اند که این امر، حقوق بشر مسلمانان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و ناقض ارزش‌های آمریکایی است.» حدوداً هفت میلیون مسلمان در آمریکا زندگی می‌کنند و این در حالی است که بسیاری از آمریکاییان هیچ گاه برخورد جدی با این جماعت نداشته‌اند.

تد رال، مؤلف و سرمقاله‌نویس نیز عنوان می‌کند: «من در میدوست شمالی بزرگ شده‌ام، و هرکسی سعی داشته باشد بگوید مکزیکی‌ها در حال بدست گرفتن مشاغل ما بودند، با این حقیقت مواجه خواهد شد که در واقع، هیچ مکزیکی در جایی که ما زندگی می‌کردیم، وجود نداشت و چنین مسئله‌ای در ارتباط با مسلمانان نیز صدق می‌کند.»

صرف‌نظر از این استدلال، احساسات ضداسلامی همچنان وجود دارد. عایشه العدویه، بنیانگذار و رئیس افتخاری موسسه «زن در اسلام» خاطرنشان کرد: «این جریان به جایی رسیده که من فکر می‌کنم از برخی جهات خوب بوده؛ چرا که به مردم اجازه می‌دهد تا ببینند که تعصب تا چه اندازه رفتاری ناشیانه است.»

این ترس همچنین موجب انحراف افکار عمومی از موضوعات هولناک داخلی آمریکا می‌شود. تونی مورفی، یکی از فعالین «مرکز فعالیت‌های بین‌المللی» در این باره بیان داشت: «بحران اقتصادی بسیار جدی‌ای به وجود آمده و ما بر این باوریم که احساسات ضد‌اسلامی در واقع سپربلای این مسائل قرار گرفته است.»

این مسئله همچنین حمایت عمومی از ایالات متحده برای تهاجم به سراسر جهان اسلام را پدید آورده است.

تد رال می‌افزاید: «ما طوری کشورهای مسلمان را مورد حمله قرار داده‌ایم که گویی بدین کار خو کرده‌ایم و می‌خواهیم قبل از اینکه دیر شود بیشترین بهره را از آنها ببریم. ایالات متحده با تمام مشکلات و نتایج ناخواسته این جنگ‌ها، خود را در افغانستان، عراق، یمن، سومالی و لیبی درگیر ساخته است.»

اسلام‌هراسی که بعد از حادثه یازدهم سپتامبر در ایالات متحده شکل گرفت، مانند احساسات ضدژاپنی است که پس از حمله به بندر پرل‌هاربر به وجود آمده بود. در حالی که امروز هیچ اردوگاه اقامت اجباری وجود ندارد، ولی جماعت مسلمانان آمریکا احساس می‌کند در محاصره به سر می‌برند. حتی زمانی که در مسجد در حال عبادت هستند احتمال دارد تحت‌ مراقبت شدید قرار داشته باشد.

امام عبدالعلی موسی از مسجد الاسلام آمریکا در گفتگو با آرته اظهار داشت: «اسلام‌هراسی بدتر از آن چیزی است که افراد به آن می‌اندیشند. این قضیه بدتر از مک‌کارتیسم و بیشتر شبیه نازیسم است. امروزه حالتی از ترس در بین جماعت مسلمانان در آمریکا حاکم شده است.»

سردار عراقی در گفتگو با مشرق: سپاه نفر به نفر پژاک را تا خروج کامل از خاک ایران تعقیب می کند


سردار سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران نیز درباره شایعات اخیر برخی رسانه های ضدانقلاب درباره ارائه پیشنهاد آتش بس از سوی سپاه تاکید کرد: سپاه پاسداران اصلا گروهکی به نام پژاک را به رسمیت نمی شناسد که به آن پیشنهاد صلح یا آتش بس بدهد.
سردار عبدالله عراقی جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه در گفتگو با خبرنگار دفاع و امنیت مشرق در خصوص پیش شرط های قبول پیشنهاد آتش بس گروهک پژاک توسط ایران گفت: تا خروج بدون قید و شرط آنها از مرزهای کشورمان هیچ موضوعی قابل بحث نخواهد بود.

وی افزود: تا زمانی که این افراد خاک جمهوری اسلامی ایران را ترک نکنند مطمئن باشند که نفر به نفرشان را تعقیب خواهیم کرد.

سردار عراقی در خصوص شیوه های مقابله با اقدامات تروریستی پژاک به مشرق گفت: نیروهای زبده سپاه پاسداران متناسب با هر نوع تاکتیکی، شیوه های مقابله به مثل را آموخته اند و با توجه به فعالیت های چریکی پژاک، ما نیز با روش های مناسب با این شیوه مقابله می کنیم که خوشبختانه دستاوردهای خوبی هم به همراه داشته است.

سردار سلامی: پژاک را به رسمیت نمی شناسیم که پیشنهاد آتش بس بدهیم

سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران نیز در پاسخ به سوال مشرق درباره شایعات اخیر برخی رسانه های ضدانقلاب درباره ارائه پیشنهاد آتش بس از سوی سپاه تاکید کرد: سپاه پاسداران اصلا گروهکی به نام پژاک را به رسمیت نمی شناسد که به آن پیشنهاد صلح یا آتش بس بدهد؛ آنها مشتی تروریست هستند که ما بنا به وظایف ذاتی و قانونی خود با آنها مبارزه می کنیم.

وی درباره حجم اقدامات تروریستی پژاک نیز گفت: آنها یک سری لکه های ناامنی هستند که سپاه با آنها برخورد می کند.

گزارش مشرق از توان پدافند هوایی ایران - پایانی برای شکار جنگنده های دشمن هم صیاد داریم هم شاهین +عکس


تمرین های بدون اطلاع نیز بخشی از آزمایشهای سختگیرانه فرمانده هان رده بالا برای آزمودن ابزارهای موجود است بدین صورت که یک تیم بدون اطلاع موضع پدافندی با استفاده از وسائلی چون هواپیماهای بدون سرنشین به آن موضع نزدیک می شوند و سامانه پدافندی در معرض یک نفوذ واقعی قرار می گیرد که آخرین نمونه از این دست در نزدیگی سایت هسته ای فردو در قم به وقوع پیوست.
به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، تا پیش از انقلاب اسلامی، تنها سامانه پدافند هوایی میانبرد کشور، ام-آی-ام-23 هاوک ساخت آمریکا بود. این سامانه که طراحی و توسعه آن به اوائل دهه 50 میلادی باز می گردد از 1960 وارد خدمت در آمریکا شده و پس از آن برای فروش به سایر کشورها عرضه شد. برنامه های متعدد ارتقاء برای آن از سوی سازنده اجرا شد. دو نمونه از این موشکها به ایران وارد شد که اکثر آنها از نمونه ارتقاء یافته بوده اند.
 
هاوک/مرصاد-شاهین-شلمچه
به گفته منابع معتبر ده ها آتشبار هاوک تا ابتدای انقلاب در ایران موجود بوده است که در نقاط مهم کشور گسترده شده بودند. با وقوع جنگ تحمیلی این سامانه پس از مدتی به طور گسترده وارد نبرد شد. با ابتکارات ناب و بی مثال نیروی هوایی در جنگ، این سامانه به طور مؤثری برای پوشش بسیاری از مناطق عملیاتی به طور دائم اختصاص یافت و در صورت اجرای عملیات زمینی، یک سایت هاوک در منطقه نبرد مستقر می شد.

ساقط شدن ده ها فروند هواپیمای عراقی در عملیات ها گواهی بر کارنامه موفق این سامانه در جنگ است.

تلاش برای افزایش تحرک سامانه که از نقاط ضعف مدل موجود در ایران به شمار می رود با مجاهدت نفرات پدافند و فرماندهان مبتکری چون شهید ستاری عملی می شد و پس از آغاز عملیات های سرکوب پدافند هوایی از سوی نیروی هوایی عراق نیز با هوشمندی پدافند و به کارگیری راهکنش(تاکتیک) جدید اغلب این تهدیدات به فرصتی برای شکار هواپیماهای عراقی تبدیل شد.
موشک های هاوک

هر مجموعه از سامانه هاوک از اجزای متنوعی تشکیل شده که برخی از آنها رادار جستجوی اولیه، رادار ردگیری هدف، بخش فرماندهی، پرتابگر موشک است.

در این سامانه برد رادار جستجو بیش از 100 کیلومتر و برد رادار ردگیری بیش از 80 کیلومتر است. هر پرتابگر دارای سه فروند موشک بوده و سامانه توانایی درگیری با یک هدف را دارد. احتمال اصابت موشک به هدف برای سامانه هاوک بیش از 80 درصد است.

موشک هاوک حدود 5 متر طول، 37 سانتیمتر قطر و 638 کیلوگرم جرم دارد. برد نمونه بهسازی شده آن 40 کیلومتر و جرم سرجنگی آن 75 کیلوگرم است. بیشترین سقف پرواز اهداف قابل هدفگیری برای آن در منابع مختلف بین 16000 از 17000 متر و کمترین ارتفاع هدف 30 متر ذکر شده است. این موشک به بیشینه سرعت 2.5 برابر سرعت صوت دست می یابد و کمینه برد آن 1.5 کیلومتر است.

پس از سالها بکارگیری موفق سامانه هاوک و با پیشرفت صنایع هوافضا و الکترونیک در کشور و اجرای بهینه سازی های مختلف بر روی سامانه هاوک از نظر سامانه های راداری و جنگ الکترونیک و افزایش برد رادارهای کشف و تعقیب هدف، گام منطقی بعدی برای افزایش مناطق تحت پوشش پدافند هوایی ساخت نمونه بومی سازی شده از این سامانه بود.
موشک شاهین
 
افزایش توان تحرک سامانه هاوک و دیجیتالی شدن سامانه های آن مقدمه ای بود برای ساخت سامانه مرصاد که سال گذشته به نیروهای مسلح تحویل داده شد. موشک به کار رفته در سامانه مرصاد، شاهین نام دارد که از نظر ظاهر مشابه هاوک است اما در دورن تفاوت های اساسی با آن دارد.

بکارگیری سامانه های تماماً دیجیتال و سامانه راداری جدید در موشک آن را از نظر کارایی برتر از هاوک نموده است. اطمینان پذیری و عمر نگهداری بالاتر، مقاومت بیشتر در برابر جنگ الکترونیک و اضافه شدن الگوریتم های هوشمند در شناسایی و دسته بندی اهداف شاهین را بسیار کشنده تر از هاوک نموده است.
برخی اجزای موشک شاهین
 
یکی از تفاوت های سامانه داخلی شاهین با هاوک، آنتن موجود در دماغه موشک است که در شاهین از نوع تخت و در هاوک از نوع آنتهای قدیمی منحنی است. اینکه آنتن جستجوگر شاهین از نوع آرایه فازی است یا پالس داپلر آرایه ای معلوم نیست اما در هر دو حالت کارایی موشک را نسبت به هاوک بسیار بالاتر می برد. ناگفته نماند که آنتن آرایه فازی حالت شلیک کن و فراموش کن را برای موشک ممکن می سازد که با عنوان هوشمند بودن این موشک همخوانی دارد اما از طرفی استفاده از چنین سامانه ای در موشک های پدافند هوایی معمول نیست زیرا موشک های دفاع هوایی به طور عادی تا پایان مأموریت می توانند از هدایت آتشبار خود برخوردار باشند.
رادار هادی

در اجزای نمایش داده شده از سامانه مرصاد، رادار هشدار اولیه، رادار جستجوگر ارتفاع کم با نام جویا و رادار روشن کننده هدف و هدایت گر سامانه با نام هادی به چشم می خورد.

رادار هادی وظیفه قفل کردن بر روی هدف با سنجش شرایط دینامیکی آن و حدس زدن مسیر برای لحظات بعدی حرکت آن دارد. همانطور که از تصاویر پیداست رادار هادی به سامانه هایی مجهز شده است که در هاوک های موجود در کشور دیده نمی شود.

سامانه اپتیکی دید در روز و احتمالاً دید در شب و همچنین مسافت یاب لیزری و یک دوربین هدفگیری از جمله ای ادوات است. این سامانه ها علاوه بر بهبود شناسایی چشمی هدف در حالتی که توسط نفرات زمینی قابل شناسایی نباشد، امکان فعالیت سامانه را در محیط مغشوش جنگ الکترونیک نیز فراهم می آورد در نتیجه مرصاد می تواند در فضای نبردهای مدرن نیز شاهین های خود را به سمت اهداف هدایت کند.
رادار جویا

از دیگر قابلیت های اعلام شده برای مرصاد، امکان شبکه شدن آن با سایر سامانه های پدافندی از جمله رادارهای دوربرد تاکتیکی با قابلیت کشف اهداف پنهانکار(رادارگریز) است. بدین ترتیب آگاهی از موقعیت تهدیدات و کم و کیف آنها و میزان خطرناک بودنشان برای واحد کنترل آتش مرصاد بهبود پیدا می کند.

در رزمایش پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت3 که مرصاد برای اولین تمرین جدی در آن شرکت داشت، اعلام شد برد و ارتفاع پروازی هدف قابل درگیری برای این سامانه افزایش یافته و همچنین توان درگیری همزمان با چند هدف به آن داده شده است.

برد موشک سوخت جامد این سامانه حدود 45 کیلومتر و ارتفاع تحت پوشش آن 50000 پا(معادل 15000 متر)، برد رادار کشف 110 و برد رادار تعقیب سامانه مرصاد نیز 80 کیلومتر عنوان شد. برخی منابع خارجی نیز توانایی ضد بالستیک تاکتیکی را برای آن دور از واقعیت نداسته اند.

با جمع بندی این اخبار باید گفت مرصاد در صورت ورود گسترده به خدمت نقش بسزایی در افزایش توانایی دفاع هوایی کشور در ارتفاع پایین و متوسط خواهد داشت خصوصاً با توجه با اینکه حدود 50 درصد تهدیدات هوایی کشور در ارتفاع متوسط ارزیابی می شود(به عنوان مثال بهترین ارتفاع هواپما برای شلیک بمب ها و موشک های دورایستا ارتفاعات متوسط است) ارزش سامانه مرصاد بیش از پیش آشکار می گردد.

 توانایی درگیری همزمان با چند هدف نیز صرف نظر از تعداد اهداف قابل درگیری برای تلاش در جهت ایجاد توازن قوا در سناریوی هجوم سرتاسری و پر حجم دشمن بسیار مهم است و امیدواریم سایر سامانه های دفاع هوایی کشور نیز از این جهت بهینه سازی شوند.

برای روشن شدن موضوع در نظر بگیرید که مثلاً 30 آتشبار مرصاد در سرتاسر کشور عملیاتی شود، اگر به جای درگیری هر مجموعه با یک هدف بتوانند با تعداد بیشتر مثلاً 4 یا 6 هدف درگیر شوند به این معنی است که تعداد اهداف دشمن که در معرض خطر قرار می گیرند بجای 30 هدف می تواند 120 تا 160 هدف باشد که در اینصورت دشمن در محاسبات خود قطعاً تجدید نظر خواهد کرد.

البته برای هر آتشبار متحرک، نیمه متحرک و یا ثابت مسائل پدافند غیر عامل و دفاع در برابر نیروهای تکاوری دشمن بسیار مهم است که از پرداختن به آن در اینجا صرف نظر می کنیم. البته در قسمت پیشین گزارش به توانایی هدف قرار دادن بمب های هدایت شونده و موشک ها(نه صرفاً موشک های ضد رادار) توسط سامانه های برد کوتاه کشور اشاره شده است.
آخرین دستاورد موشکی معرفی شده در زمینه پدافند هوایی، موشک سطح به هوای میانبرد شلمچه است. این موشک که شباهت های بسیاری به شاهین دارد و به طور انبوه تولید شده و به تعداد زیاد به قراراه پدافند هوایی خاتم الانبیای ارتش تحویل داده شد دارای مشخصاتی از جمله جرم 637 کیلوگرم، طول 5 متر و سه سانتی متر، قطر 357 میلیمتر، سرعت 2.7 برابر سرعت صوت، ارتفاع پروازی قابل درگیری با هدف از 60 متر تا 18000 متر و برد مفید 40 کیلومتر است.

با توجه به شباهت زیرسامانه های شلمچه با شاهین و اعلام اینکه هدایت شلمچه از نوع راداری نیمه فعال است به احتمال بسیار بالا سامانه رادار داخلی شاهین که در بالا به آن اشاره کردیم نیز باید از همین نوع باشد. نکات دیگر در زمینه شلمچه بیشتر بودن سرعت آن از موشک هاوک است که حاکی از تقویت پیشران موشک است.

با این بیشینه سرعت که بیش از 800 متر بر ثانیه در ارتفاعات است شلمچه توانایی اصابت به اهدافی با سرعت بیش از دو برابر سرعت صورت را خواهد داشت. هر چند کمینه ارتفاع هدف برای درگیری در این موشک 60 متر است که برای درگیری با موشک های کروز که عمدتاً در ارتفاع کمتر از 20 متری پرواز می کنند بیش از حد بالا است، اما بیشینه سقف پرواز هدف قابل درگیری که 18000 هزار متر است عملاً به معنی پوشش بسیار عالی برای ارتفاعات متوسط است که تقریباً تمامی اهداف هوایی ارتفاع متوسط را در معرض تهدید مرگبار خود قرار می دهد. حتی جنگنده های چابک امروزی نیز در صورت تسلیح برای مأموریت هوا به سطح که منجر به افزایش وزن می شود کمتر توان پرواز در چنین ارتفاعی را دارند.
با توجه به نتایج آزمایشات شلمچه این موشک در ترکیب با سامانه مرصاد توانایی ردیابی و اصابت به اهداف با سطح مقطع راداری(RCS) کم را دارد. البته همانطور که در قسمت اول این گزارش اشاره کردم بحث انهدام با اصابت تفاوت دارد و اصابت به هدف نیازمند فناوری بالاتری است که با توجه به قابلیت مانور بالایی که برای شلمچه فراهم شده در کنار سامانه های کشف و ردگیری میسر شده است. البته این موشک به فیوزهای مجاورتی پیشرفته برای انفجار سرجنگی در صورت عدم اصابت به هدف مجهز است که در هر صورت موشک را در رسیدن به نتیجه یاری می کند.
با توجه به تولید بومی این موشک، قیمت تمام شده آن کاهش یافته و در نتیجه تولید انبوه آن ممکن شده و به تعداد زیاد در ساختار پدافند هوایی کشور به کار گرفته شده است.
 
استاندارد اس-ام-1
این موشک نیز جزء خریدهای پیش از انقلاب است که در ناوشکن های نیروی دریایی به کار گرفته شده بود. با وقوع جنگ تحمیلی و شرایط خاص تحریم، علاوه بر استفاده از آن به عنوان موشک هوا به هوا در جنگنده اف-4ئی فانتوم2 نیروی هوایی ارتش (و احتمالاً به عنوان موشک هوا به سطح) اقدام به سازگارسازی استاندارد با سامانه هاوک شد.

در استفاده به عنوان موشک هوا به هوا اقدام به درگری با هواپیمای بلندپرواز میگ-25 شد که موشک با فاصله از اطراف هدف عبور کرده و به آن برخورد نکرده است. در ترکیب موشک استاندارد در پرتابگرهای موشک هاوک نیز به صورت دوتایی از آن بهره گیری شد. علت این کار توانایی دست یابی استاندارد به ارتفاعات بالاتر عنوان شده است. این طرح ها چندان فراگیر نشد و اغلب به خاطر غلبه بر شرایط تحریم تسلیحاتی و نیازهای جنگ صورت گرفت.

البته گفته می شود بکارگیری استاندارد در سامانه هاوک با نام پروژه شباهنگ منجر به سرنگونی حداقل یک فروند هواپیمای عراقی شده است. ناگفته نماند که ایرباس ایرانی ساقط شده در سال 1367 نیز با نمونه ای از همین موشکها مورد اصابت قرار گرفته است.
موشک استاندارد(جلو) و موشک ضد کشتی هارپون(عقب)

پس از جنگ این موشک در رژه های نیروهای مسلح به نمایش در آمده و خبرهایی مبنی بر بازسازی و بهینه سازی و حتی تولید آن در داخل کشور با نام فجر منتشر شد. به جز ناوشکنها(که بعد از جنگ از خدمت خارج شدند) حداقل یکی از ناوچه های کلاس پیکان نیز به این موشک مجهز شده و همچنین در پاشنه ناوشکن(ناو محافظ) جماران نیز پرتابگرهای این موشک دیده می شود.
پرتابگرهای جعبه ای موشک استاندارد در ناوچه ای از کلاس پیکان

از جمله مشخصات نمونه پایه موشک استاندارد می توان به طول 4.41 متر، قطر 34.3 سانتیمتر، دهانه بال 1.08 متر، جرم 495 کیلوگرم، برد تا 37 کیلومتر، ارتفاع پروازی تا حدود 19000 متر و سرعت دو برابر سرعت صوت(کمتر از 700 متر بر ثانیه) اشاره نمود. این موشک از نوع راداری نیمه فعال است که در این موشک گیرنده ای در دماغه، امواج بازتاب یافته از هدف را که توسط رادار خودی ارسال شده دریافت کرده و موشک با آشیانه یابی امواج به سمت هدف هدایت می شود. این موشک سوخت جامد دارای سرجنگی 62 کیلوگرم و فیوز مجاورتی است.

با توجه به اعلام اخباری مبنی بر تجهیز شناورهای نیروی دریایی به سامانه پدافند هوایی و اینکه این سامانه ها حداقل باید شامل انواع کوتاه برد و میانبرد باشد، احتمال بکارگیری گسترده موشک استاندارد را باید در نظر داشت. البته با توجه به اینکه تمامی سامانه های پدافند هوایی کشور مورد بهینه سازی قرار گرفته اند در صورت بکارگیری این موشک با سلاحی متفاوت از قبل روبرو خواهیم شد هر چند تا زمان اعلام دقیق نوع سامانه و یا مشخصاتی از موشک فجر نمی توان نظر خاصی ابراز نمود.
پرتابگرهای جعبه ای موشک استاندارد پشت قایق در پاشنه ناوشکن جماران

سام-6
دفاع از نیروهای عمل کننده در صحنه عملیات نیز یکی از نیازهای مهم است که توسط طراحان سامانه های پدافندی مورد توجه بوده است. نیازی که با توجه به عدم وجود چنین سامانه ای در زمان جنگ تحمیلی 8 ساله فشار زیادی بر نیروهای پدافند هوایی نهاجا وارد می کرد به طوریکه برای برپایی امکانات راه اندازی سامانه هاوک که تنها سامانه میانبرد موجود در کشور در عمده سالهای جنگ بود بکارگیری توان لجستیکی قابل توجهی را به دنبال داشت.

در آن روزها با حرکت به سوی متحرک سازی سامانه هاوک تا حدودی نیاز به چنین سامانه ای بر طرف شد از این رو با توجه به نیاز به چنین سامانه ای و در دسترس بودن مجموعه سام-6 که کارنامه پرفراز و نشیبی نیز دارد روند بکارگیری آن در نیروی هوایی سپاه از سالهای پس از جنگ آغاز شد. این سامانه که نسل اولیه آن محصول شوروی سابق است تاکنون در چندین جنگ از جمله جنگ های اعراب و رژیم اشغالگر قدس حضور داشته و  توسط اعراب بکارگرفته شد در ابتدای کار نتایج درخشانی از خود برجای گذاشت اما با شناسایی ضعف های آن توسط دشمن از کارایی آن تا حد زیادی کاسته شد.

نتایج این درگیری ها نقش مهمی در روند بهسازی آن توسط کشور سازنده داشت و پس از آن نقطه ضعف های شناسایی شده برطرف شده و نقش عملیاتی آن بار دیگر پر رنگ شد.

در جریان دفاع مقدس نیز این سامانه توسط رژیم بعث عراق مورد استفاده قرار گرفت که موفق به سرنگونی تعدادی از هواپیماهای جنگنده بمب افکن نهاجا شد.

در دهه 90 میلادی نیز این سامانه توسط عراق و یوگسلاوی بر ضد آمریکا و ناتو بکارگرفته شد که موفق به سرنگونی تعدادی از هواگردهای متخاصم شد.

به گفته فرماندهان قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء سامانه سام-6 نیز مانند سامانه هاوک مورد بهینه سازی های بسیاری قرار گرفته است. مهمترین مشخصات عملکردی این سامانه شامل کشف و ردگیری اهداف در برد 55 کیلومتر و بیشتر از آن و هدف قرار دادن آنها تا برد 25 کیومتر و سقف پرواز 25-30 متر تا 14000 متر، جرم 600 کیلوگرم و سرجنگی 59 کیلوگرم و سرعت 2.8 برابر سرعت صوت است.

در این سامانه تمامی رادارهای جستجو، تعقیب هدف و پرتابگر موشک بر روی شاسی زرهی مستقر هستند و از اینرو این سامانه کاملاً متحرک است. پرتابگرهای سام-6 دارای سه موشک است. این موشک ها داری یک بوستر اولیه سوخت جامد و موتورهای رمجت برای زمان اصلی پرواز هستند.

این سامانه در ساختار پدافندی نیروی هوافضای سپاه و هماهنگ با قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء ارتش است.
 
اچ-کیو-2/صیاد1/صیاد1-آ/ صیاد-2
 
سامانه موشکی  اچ-کیو-2 که چند سالی پس از شروع جنگ تحمیلی به ساختار پدافند هوایی کشور وارد شد، در واقع نسخه چینی سامانه معروف سام-2 گایدلاین شوروی سابق است. چینی ها با ساخت آن به تکمیل مجموعه دفاع هوایی خود پرداختند و با چند مرحله ارتقاء آن بازار صادراتی خوبی نیز برای خود دست و پا کردند.

در زمان جنگ تحمیلی 8 ساله با توجه به شرایط تحریم تسلیحاتی کشورمان از یکسو و نیاز به سامانه هایی برای پوشش ارتفاعات بالا برای خرید اچ-کیو-2 اقدام گردید. این سامانه به نیروی هوایی سپاه تحویل داده و در شهرهای مهم کشور مستقر شد. یکی از علل اصلی اینکار نیز این بود که دشمن با استفاده از هواپیماهای بلندپرواز خود اقدام به بمباران شهرهای کشور می نمود بخصوص نمونه بمب افکن از جنگنده میگ-25 که با سرعت و سقف پرواز استثنایی خود دردسر واقعی برای پدافند هوایی کشور بود.

عدم موفقیت موشک استاندارد برای غلبه بر این مشکل و موفقیت اچ-کیو-2 در انهدام یک فروند میگ-25 عراقی بر فراز آسمان اصفهان در سال 1365 به ماندگاری هرچه بیشتر آن در نیروهای مسلح کمک کرد و این سامانه تا زمان ورود سام-5 یا همان اس-200 در سالهای بعد از جنگ یگانه جنگ افزار موشکی دفاع هوایی برای پوشش دادن ارتفاعات بیش از 20 هزار متر بود. اما به دلیل مانورپذیری پایین موشک سامانه اس-200 که توانایی آن را برای مورد اصابت قرار دادن اهداف مانور کننده کاهش می داد، اچ-کیو-2 که توان مانور بهتری دارد همچنان در خدمت باقی ماند. البته باید گفت در موارد دیگری در زمان جنگ اچ-کیو-2 در شکار هواپیماهای متجاوز ناکام ماند.

از آنجایی که سلاح ناشناخته و ناکارامد برازنده رزمندگان اسلام نبوده و نیست، تلاش برای بهینه سازی و ساخت نمونه بومی از سامانه اچ-کیو-2 آغاز شد و حاصل آن موشک پدافند هوایی بومی صیاد-1 گردید. هر چند صیاد-1 از نظر ظاهری و همچنین نوع و تعداد پیشران با اچ-کیو-2 مشابه است ولی سامانه های هدایت آن به طور کامل دگرگون شده است. این موشک از نوع دو مرحله ای است که مرحله اول آن یک پیشران سوخت جامد با زمان سوزش تقریبی 3 تا 4.3 ثانیه و پیشران مرحله دوم آن از نوع سوخت مایع با زمان کارکرد 60 ثانیه است.

موشک صیاد-1 طولی برابر با 10.84 متر و 2320 کیلوگرم جرم دارد که 195 کیلوگرم آن مربوط به سرجنگی است. این موشک به سرعت بسیار خوب 1200 متر بر ثانیه(تقریباً چهار برابر سرعت صوت) دست یافته و توانایی تحمل شتاب 12جی را دارد.

نمونه دیگری از این موشک با نام صیاد-1-آ نیز ساخته شد که به جای هدایت راداری از هدایت آشیانه یاب فروسرخ برخوردار بوده و برد آن بالغ بر 60 کیلومتر است.
 
 
نسل دوم از موشک صیاد با نام صیاد-2 نیز اخیراً معرفی شد که بنابر اخبار دارای هدایت راداری، برد بیشتر، سامانه های جنگ الکترونیک پیشرفته و هماهنگی با سایر سامانه های پدافند هوایی کشور است.

 با توجه به مشخصات اعلام شده برای صیاد2 از جمله سر جنگی 200 کیلوگرمی و سرعت حرکت 1200 متر بر ثانیه احتمالاً در این نمونه از همان پیشران موجود در صیاد1 استفاده شده است اما با توجه به اینکه گفته شده بود قرار است در نمونه های بعدی موشک های صیاد به جای پیشران سوخت مایع از سوخت جامد استفاده شود به برخی مزایای پیشرانه های سوخت جامد اشاره می کنیم. در این نوع پیشران موشک پرشتاب تر بوده و اطمینان از عملکرد آن نیز افزایش می یابد.

همچنین زمان آماده شلیک بودن آن نیز بسیار افزایش خواهد یافت زیرا پیشرانه های سوخت مایع به دلیل خاصیت خورندگی اکسید کننده موجود در خود تا حدود 6 ماه به صورت شارژ شده و آماده شلیک هستند ولی در سوخت جامد این مشکل وجود ندارد. بعلاوه در سوخت مایع سامانه های متعددی از جمله شیرها و پمپ ها وجود دارد که هم وزن اضافی تحمیل کرده و هم با توجه به ماهیت مکانیکی مشکلات اطمینان عملکردی و  بحث های مربوط به تعمیرات را با خود به همراه دارند. از اینرو پیشران سوخت جامد برای موشک های پدافند هوایی گزینه مناسبتری است.

همچنین اعلام شده که با بهسازی های این مرحله صیاد2 توانایی شکار اهداف با سطح مقطع راداری پایین را دارد.
با توجه به باقی ماندن سامانه صیاد از گذشته تاکنون و بهینه سازی های مختلف اجرا شده روی آن می توان بیش از پیش به تأثیر سامانه ای با این توانمندی از نظر سقف پرواز در شبکه یکپارچه پدافند هوایی کشور پی برد.
 
اس-200
 
 
موشک برد بسیار بلند و ارتفاع بالای اس-200 یکی از دوربردترین سامانه های پدافند هوایی در حال خدمت در جهان است. پیشینه این سامانه به سال های دهه 1960 باز می گردد. نمونه های ابتدایی آن از 1967 وارد خدمت شده اند و تاکنون چندین نسل از آن که عمدتاً با توجه به بهینه سازی های سامانه های آن شکل گرفته اند معرفی شده است. این تفاوت نسل ها هم ناشی از نوع موشک و هم بهسازی سامانه های اصلی و سامانه کمک اضافه شده به مجموعه است.

نمونه های مختلف موشک های این سامانه جرمی در حدود 7000 کیلوگرم دارند که حدود 215 کیلوگرم آن را سرجنگی تشکیل می دهد. این نمونه ها با طولی در حدود 11 متر سرعتهای 4 تا حدود 7 ماخ داشته و ارتفاعات 29 تا 40 کیلومتر و بردهای 150 تا 400 کیلومتر را پوشش می دهند. پیشران نمونه های اولیه این موشک سوخت مایع به همراه چهار بوستر(پیشران کمکی) سوخت جامد و در نمونه های بعدی پیشران سوخت جامد دوگانه است. صرف نظر از اینکه کدام مدل یا مدلها از موشک های این سامانه در کشور موجود است، به واقع دوربردترین سلاح پدافند هوایی کشور است و توانایی درگیر شد با موشکهای بالستیک را نیز دارد.

اس-200 در چند درگیری نظامی حضور داشته است از جمله در زمان حمله آمریکا به لیبی در دهه 1980. در آن عملیات به دلیل شدت جنگ الکترونیک آمریکایی ها اس-200 موفق به شکار هیچ هدفی نشد که این مشکل تمام سامانه های راداری شوروی سابق در آن مقطع بود. از اینرو بهسازی های گسترده ای در این سامانه صورت گرفت.

توانایی تحمل شرایط جنگ الکترونیک و همچنین اضافه شدن سامانه هایی چون اخلالگر پرقدرت پلنا که نه تنها فعالیت هواپیماهای دشمن را مختل نموده بلکه محل خود آن نیز به سختی قابل شناسایی است این سامانه را بار دیگر به عنوان ابزار دفاعی مهمی برای کاربران آن تبدیل نموده است. سرعت بسیار بالای موشک های این سامانه فرصت واکنش نشان دادن از سوی هدف را بسیار کم نموده و عملاً مسافت تا هدف در مدت زمان کمی طی می شود مثلاً برای انهدام هدفی در برد حدود 150 کیلومتری این موشک تنها به حدود یک دقیقه زمان نیاز دارد در حالیکه در این فاصله ممکن است دشمن هنوز به مرزهای کشور نرسیده باشد و یا در برد کافی از هدف برای رهایی مهمات دورایستای خود نباشد.

کشورمان نیز با بهسازی های متعدد بر روی اس-200 آن را به پدیده ای متفاوت از گذشته خود تبدیل نموده و کارایی آن را برای نبردهای امروز تضمین نموده است. از جمله ساعات کارکرد سامانه که قبلاً بخشی از شبانه روز قابل استفاده بود که از چند سال قبلا این سامانه توانایی کارکرد متوالی را برای ساعات زیاد دارد. همچنین عامل محدود کننده برد به کمتر از حد توانایی موشک که از سوی سازنده اعمال شده بود به دست متخصصان کشورمان بر طرف شده و برد موشک بیشتر گردید.
موشک سامانه اس-200
 
در آخرین ارتقاء های اجرا شده نیز تمامی اجزای سامانه اس-200 به نوع دیجیتالی تبدیل شد که باعث افزایش عمرکاری، کاهش احتمال خرابی، افزایش ظرفیت پردازش داده ها و تصمیم گیری بهتر در زمان درگیری، شبکه شدن با سامانه های راداری دوربرد و کشف کننده اهداف پنهانکار شده است. به عنوان مثال سامانه های لامپی مورد استفاده با سامانه های نیمه هادی و ترانزسیتوری با قابلیت کارکرد در دمای منفی40 تا مثبت120 درجه سانتیگراد تعویض شده است. اين مساله مزيت‌هاي زياي دارد، از جمله اينكه در شرايط تحريم تهيه ترانزيستورها راحت‌تر است و در ضمن وجود اين سامانه موجب كاهش تشعشعات مضر، كاهش حجم و وزن سامانه‌ها و در نتيجه چالاكي و تحرك‌پذيري بهتر آن‌ها مي‌شود.
با این حجم از تغییرات که شگفتی کشور سازنده یعنی روسیه همسایه دریایی بی تعهدمان را به دنبال داشته این سامانه به یکی از ابزارهای مهم در مجموعه پدافند هوایی کشور تبدیل شده است که علاوه بر توانایی هدف قرار دادن هواپیماهای بزرگ دشمن نظیر سوخت رسان ها، رادارهای هوابرد(آواکس)، بمب افکنها، توانایی انهدام اهداف با سطح مقطع راداری پایین مانند هواپیماهای شناسایی با سقف پرواز بسیار بالا را نیز دارد. به عنوان مثال در رزمایش بزرگ پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت3 که در سال گذشته برگزار شد اس-200 موفق به سرنگونی یک هدف بی سرنشین در برد بیش از 100 کیلومتر شد. همچنین اعلام شده که برای افزایش تحرک سامانه اس-200 که اساساً یک سامانه از نوع ثابت است تلاشهایی صورت گرفته است.

از آخرین بهسازی های سامانه اس-200 نیز باید به استتفاده از موشک های جدید در این سامانه اشاره کرد که چندی پیش اعلام شد. نوع موشک مزبور و قابلیت های آن معلوم نیست ولی به طور قطع برای برطرف کردن محدودیت های ناشی از شرایط خود موشک چنین تصمیمی گرفته شده است.
با توجه به مصاحبه فرمانده محترم قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء در روز چهارشنبه 9 شهریور ماه با شبکه جام جم و مطرح کردن راهبرد انهدام دشمن قبل از رسیدن به مرزهای کشور، این حدس منطقی به نظر می رسد که اس-200 با توجه به برد و سقف پرواز استثنایی خود یکی از پایه های این راهبرد باشد. بهسازی های متعدد این سامانه در کشور و ایجاد امکان درگیر شدن با اهداف مختلف نیز این حدس را تقویت می کند.

البته گفتنی است برای ایفای نقش CISR که به طور خلاصه درگیر شدن با سامانه های رادار هوابرد و یا هواپیماهای اخلاگر الکترونیک و نظیر آنها است نیز اس-200 گزینه مناسب ترین گزینه است که تغییر در سامانه راداری خود موشک را می طلبد.
 
سامانه دوربرد برتر از اس-300

پس از شروع داستان اس-300 و روشن شدن مجدد دنائت و بی شرمی طرف روس، مسئولان داخلی از برنامه ساخت سامانه ای مشابه در داخل که از مدتها در جریان بوده پرده برداشتند. تا کنون هیچ گونه مشخصاتی راجع به این سامانه منتشر نشده است اما از مصاحبه های انجام شده برمی آید که با مطالعه ویژگیهای برترین سامانه های دنیا در این رده اقدام به طراحی و ساخت این سامانه شده که به گفته فرمانده سابق پدافند کشور این سامانه ساخته شده و در مراحل آزمایش است.

در اینجا با اشاره ای به برخی از ویژگی های اس-300 علت تلاش برای در اختیار داشتن چنین سامانه ای با توجه به وجود اس-200 روشن تر می شود. موشکهای سامانه اس-300 در قیاس با اس-200 کوچکتر بوده و برد کمتری دارند(برد پرتاب کمتر از 100 کیلومتر) اما کوچکتر بودن آنها باعث می شود تا حمل چندین فروند از آنها در یک پرتابگر مقدور باشد بعلاوه تحرک تمامی اجزای سامانه اس-300 نیز بسیار بیشتر از اس-200 است.

این سامانه همچنین توان درگیری همزمان با چندین هدف را دارد که به مدد سامانه های جدید تر و قابل تر و تعداد زیاد موشک های آماده پرتاب حاصل شده است. هر آتشبار سامانه اس-200 دارای 6 پرتابگر تکی است ولی هر آتشبار اس-300 از حداقل چهار پرتابگر چهار تایی یعنی 16 موشک بهره می برد. این موشکها که بسیار چابک و مانورپذیر هستند و از اینرو توانایی درگیری با هواپیماهای جنگنده و اهداف نسبتاً کوچک نظیر موشک های کروز را به راحتی دارند. همچنین بارگذاری مجدد موشک ها در اس-300 بسیار سریعتر از اس-200 صورت می پذیرد. از نظر قیمت هر موشک و ارزش هدف نیز موشک های سامانه اس-200 برای هدف قرار دادن اهداف پر ارزش مناسب است.

بنابراین وجود سامانه ای نظیر اس-300 در مجموعه پدافند هوایی کشور لازم است اما متخصصان داخلی اثبات کرده اند که نیازمند تجهیزات بیگانه نیستند و اس-300 تنها برای صرفه جویی در زمان مدنظر بود اما با توجه به بازدارندگی همه جانبه زمان برای توسعه نمونه بومی از چنین سامانه ایی فراهم شد و دور نیست تا این سامانه نیز به دست رزمندگان اسلام برسد. مشخصات این سامانه هرچه که باشد قطعاً یاوری برای دفاع از مرزهای هوایی کشور در برابر گرگ های مست بیگانه خواهد بود اما بازخوانی مشخصات کلی آن که توسط فرماندهان محترم قرارگاه پدافند هوایی کشور ذکر شده است خالی از لطف نیست.

در طراحی این موشک ویژگیهای برتر سامانه های مشابه ساخته شده در دنیا مورد مطالعه دقیق قرار گرفته و در نتیجه سامانه ایی با امکانات متنوع از نظر مأموریتی پدید آمده است. به طور خاص در مقایسه با سامانه اس-300 سامانه ایرانی توانایی درگیری با اهدافی را دارد که در اس-300 دیده نشده است که این به دلیل ماهیت متفاوت تهدیدات پیش روی ایران در قیاس با روسیه است. سامانه ایرانی علاوه بر توانایی درگیری با اهداف به اصطلاح آیرودینامیک نظیر هواپیما، توانایی درگیری با موشک های بالستیک، کروز و همچنین موشک های دیگر را داشته و انهدام اهداف با سطح مقطع راداری پایین به طور ویژه در طراحی آن مورد توجه بوده است.

* پاسخ به چند انتقاد

در پایان این سلسله گزارش ها اشاره به چند نکته نیز لازم به نظر می رسد. هر چند در محافل مختلف گفته می شود که برخی سامانه های کشور در جنگ هایی که شرکت داشته اند موفق نبوده اند در پاسخ باید گفت این سامانه ها به طور کامل بهسازی شده و ارتقاء های متعددی نیز بروی آنها اجرا شده است.

گفته می شود این سامانه های بهینه شده و همچنین سامانه های ساخت داخل تاکنون در میدان عمل آزموده نشده اند که باید گفت هر چند آخرین جنگ در این کشور بیش از 20 سال پیش به پایان رسیده است اما از زمان تا امروز تمامی سامانه های زمینی، هوایی و دریایی کشور در رزمایش های بسیاری آزموده شده و هر سامانه جدید نیز علاوه بر آزمایشات کامل توسط سازنده در کشور، توسط نیروی بکارگیرنده نیز آزمایش شده و در تمرینات منطقه ای و سپس رزمایش های کشوری نیز در شرایط شبیه سازی شده با واقعیت آزمایش می گردد.

همچنین تمرین های بدون اطلاع نیز بخشی از آزمایشهای سختگیرانه فرمانده هان رده بالا برای آزمودن ابزارهای موجود است بدین صورت که یک تیم بدون اطلاع موضع پدافندی با استفاده از وسائلی چون هواپیماهای بدون سرنشین به آن موضع نزدیک می شوند و سامانه پدافندی در معرض یک نفوذ واقعی قرار می گیرد که آخرین نمونه از این دست در نزدیگی سایت هسته ای فردو در قم به وقوع پیوست که البته با دخالت مقامات غیر مسئول و اطلاع رسانی ایشان به عکس و نفوذ پهپاد آمرکایی جلوه داده شد. نکته دیگر اینکه کمی پس از پایان جنگ تحمیلی، دشمن اصلی در منطقه اردو زده و تا کنون نیز باقی است و همواره با سامانه های خود در حال سنجش توانمندی نیروهای پدافندی کشور بوده است.

حتی پا را از این نیز فراتر گذاشته و با تلاش برای نفوذ دادن پرنده های بدون سرنشین خود به محدوده تحت کنترل کشور به آزمودن توان دفاعی کشور اقدام نموده اند. البته در پاسخ به این گستاخی ها در همین چند سال اخیر بیش از 10 فروند از پرنده های بیگانه ساقط شده اند و حتی برای نشان دادن توانایی بالای کشور، در خارج از FIR کشور نیز اقدام به انهدام پرنده های بون سرنشین دشمن شد.

در بحث نقاط کور نیز که گفته می شود با توجه به شکل گیری ساختار پدافند هوایی کشور پیش از انقلاب و به دست آمریکایی ها دشمن از تمام نقاط کور کشور اطلاع دارد باید عرض کرد پس از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی و تجاوز ناجوانمردانه ارتش بعث عراق، بسیاری از حمله های دشمن از همین نقاط کور اجرا شد.

با تلاش متخصصان پدافند هوایی کشور و ابتکارات آنها نه تنها نقاط کور شناسایی شده تحت پوشش قرار گرفت بلکه تیم هایی نیز مسئول یافتن سایر نقاط کور در مرزهای کشور و نیز در اطراف نقاط حیاتی کشور شد. پس از فراغت از جنگ تحمیلی نیز این روند تا امروز نیز با توجه به حضور دشمن در پشت دروازه های کشور ادامه داشته و حتی با فراهم نمودن تجهیزات تاکتیکی مناسب، این تهدید به فرصت تبدیل شده و بسیاری از این شیارها که برای نفوذ پرنده های بدون سرنشین و موشک های کروز قابل استفاده است به عنوان قتلگاه این تهدیدات درآمده اند و تجهیزاتی همچون سامانه مصباح-1 برای این منظور آماده شده اند.

همچنین شبکه چند ده هزار نفری از دیده بان ها در مرز و داخل کشور که شامل نیروهای بسیج، نیروی انتظامی و سایر نیروهای توجیه شده برای این منظور هستند و برخی نیز به سلاح های دوش پرتاب برای انهدام تهدیدات ارتفاع پست مجهز شده اند و با وسائل ارتباطی پیشرفته داخلی به افزایش آگاهی پدافند کشور از وضعیت موجود کمک می کنند.

امروز با یک نگاه منصفانه مجموعه پدافند هوایی کشور یکی از پیشرفته ترین و آماده ترین ترین نیروهی رزمنده کشور هستند که در آرام ترین شرایط منطقه نیز بیشترین هشیاری و آمادگی را حفظ کرده و با فراهم نمودن لایه های پنهان دفاعی و اجرای راهبرد دژهای پدافندی آماده نابود کردن دشمن در بهترین شرایط رزمی حتی با همکاری سرسپردگانشان در منطقه هستند.

زندگی جانبازی در خرابات؛ جانبازی که از راه نگهبانی سرویسهای بهداشتی روزگارش را می گذراند + تصاویر


این بار جانبازی را یافتیم که برادر شهید هم بوده است. هم موذن اذان است و هم بوی ایثار می دهد ولی از راه نگهبانی سرویسهای بهداشتی جمشید آباد روزگارش را می گذراند.
وقتی که به جای پرسه زدن در بهترین نقطه شهر برای یافتن گنجینه های انقلاب و جبهه و جنگ در حمامها و بدترین مکانهایی که فکرش را نمی کنید به دنبال جانبازان می گردم بی اختیار برای این همه مظلومیت گریه می کنم.

این بار جانبازی را یافتیم که برادر شهید هم بوده است. هم موذن اذان است و هم بوی ایثار می دهد ولی از راه نگهبانی سرویسهای بهداشتی جمشید آباد روزگارش را می گذراند.
 
به گزارش خبرنگار وبلاگستان مشرق تویسنده وبلاگ مرد آبادانی در وبلاگ خود نوشت : چند ماهی به دنبال صاحب یک عکس می گشتم. در صدد بودم تا پیدایش کنم. تا اینکه بهانه‌ای شد که به مناسبت آغاز تحقیقات میدانی برای «نخستین یادواره شهدای مسجد قدس (صدر) آبادان» و یکی از شهدایش «شهید جاویدالأثر علیرضا پیروزمند» در جستجوی مکان و محلّ سکونت ایشان برآیم.
 
 عید نوروز امسال (فروردین ۱۳۹۰) برای نخستین بار یکی از دوستان وبلاگی را از نزدیک دیدم: «جانباز سرافراز مهران ولی‌زاده». در گلزار شهدای آبادان دیدمش، جالب اینجاست که ایشان پیش از اینکه خودم را معرّفی کنم، مرا شناخت! (تقصیر بابامه[چشمک]) با هم همکلام شدیم و چرخی در گلزار شهدای آبادان زدیم. تعدادی از عکس‌هایی را که به صورت بنر چاپ شده بود، هم دیدیم و ایشان توضیحاتی پیرامون هر یک از عکس‌ها می‌داد.

کم‌کم مطالبی گفت که برایم جالب و شنیدنی بود:
«چرا الآن نباید به همین زنده‌ها در کنار شهدا پرداخت؟! مثلاً یکی از بچه‌هاست که هم خودش رزمنده بوده و هم برادر یه شهید مفقودالأثره و خودش هم مؤذّن مسجد قدس(صدر)بوده، ولی الآن اینطوری که شنیدم، نگهبان یه سرویس بهداشتی توی جمشید آباده!...»

و من آن روز برای نخستین با یک نام آشنا شدم: «جانباز علی پیروزمند».

شهید محمّد حیدری؛ جانباز علی پیروزمند؛ شهید محمّدرضا محمّدزاده


جانباز علی پیروزمند؛ ایستاده از چپ نفر دوّم

جانباز علی پیروزمند؛ نشسته از راست نفر سوّم (چفیه بر سر)

جانباز علی پیروزمند؛ از چپ نفر دوم
چند ماهی از آن روز گذشت و من در گوشه ذهن پر از مشغله و مشوّشم، در صدد بودم تا پیدایش کنم. تا اینکه بهانه‌ای شد که به مناسبت آغاز تحقیقات میدانی برای «نخستین یادواره شهدای مسجد قدس (صدر) آبادان» و یکی از شهدایش «شهید جاویدالأثر علیرضا پیروزمند» در جستجوی مکان و محلّ سکونت ایشان برآیم.

علی پیروزمند؛ رزمنده و برادر شهید، و جانبازی در خرابات!

ظهر روز پنجشنبه، هفدهم شهریور ۱۳۹۰ که برای کاری به لاین یک احمدآباد رفتم، راهم را کج کرده و به جمشیدآباد رفتم. از یکی از کسبه بازار پرس‌و‌جو کردم و او هم مرا به انتهای لاین اوّل بازار راهنمایی کرد...

... آرام آرام جلو رفتم و دیدمش؛ سلام کردم. به گرمی جواب سلامم را داد.


- آقای علی پیروزمند؟

- بله، بفرما عامو؟

- آیا شما «جانباز علی پیروزمند» از رزمندگان مسجد قدس آبادان و برادر «شهید جاویدالأثر علیرضا پیروزمند» هستید؟!

- بله عزیزم، در خدمتم؛ امری بود؟

نمیدونم چرا با دیدن وضع و حالش، یاد یکی دو تا از پست‌های وبلاگ افتادم: «غذا نمی‌خورم!» و «مثلاً شعر»؛ به خصوص اونجایی که گفته بودم: وطن یعنی «جانبازی در خرابات!»...

گرم صحبت شدیم. یه لحظه یادم اومد که یه ضبط صوت کوچیک دستی همراهمه. بدون اینکه متوجه بشه، صداشو ضبط کردم و عجب گفت‌وگویی شد!

اولش راضی نمی‌شد که ازش عکس بگیرم؛ دوست نداشت که رفقاش اونو توی این حال و روز ببینند، حتّی به حضرت عبّاس(ع) قسمم داد که ازش عکس نگیرم، ولی وقتی که در آغوش گرفتمش و پیشانی چین و چروک خورده‌اش را بوسیدم؛ رضایت داد...

از راه فروش سیلندر گاز و پیک نیکی پر کردن امرار معاش می کند

دستشویی و سرویس بهداشتی عمومی آخر بازار جمشیدآباد

نمایی از داخل خرابات!

 
 
آخرین عکسی که ازش گرفتم...

* * *

و اما سخنی با مسئولین محترم آبادان:

از صدر تا ذیل؛

در هر لباسی که هستید!...

در هر مقامی که هستید!...

سخن؟!

من با شماها هیچ حرفی ندارم!

عضوی ازبدن که سالی یک بارباید شسته شود!

موم گوش به وسیله مخلوطی از ترشحات غددی که در سراسر مجرای گوش قرار دارد،به اضافه مقداری سلول پوستی ورقه شده و تعدادی مو شکل می‌گیرد...

به گزارش مشرق به نقل از جهان نیوز، بسیاری از افراد عادت به تخلیه موم گوش خود دارند،این در حالی است که این ماده نیز به نوبه خود به سلامت بدن کمک می‌کند و تخلیه غیراصولی آن درد، خارش، شنیدن صدای زنگ در گوش و حتی کاهش شنوایی را در پی دارد.

موم گوش به وسیله مخلوطی از ترشحات غددی که در سراسر مجرای گوش قرار دارد،به اضافه مقداری سلول پوستی ورقه شده و تعدادی مو شکل می‌گیرد.خود این ماده به عنوان عاملی موثر جهت شستشوی گوش عمل می‌کند و به‌علاوه محافظ بخش‌های حساس مجرای گوش است و به نوعی مجرا را روان و چرب می‌کند.

به طور طبیعی مقدار بیش از اندازه این ماده به طور خودکار و بدون دخالت فرد،به کمک حرکات آرواره‌ای به سمت جلو حرکت کرده و از مجرا خارج می‌شود و این زمانی است که می‌توان این خرده‌های بیرون زده را به طور کامل تخلیه کرد.اما به شدت توصیه می‌شود که خود فرد به جستجوی این مواد زاید اقدام نکند و فقط آن مقداری که به طور خود به خود بیرون زده را پاک کند.البته باید گفت که اگر چه این ماده برای سلامت گوش خوب است ولی مقدار زیاد آن می‌تواند دردسر ساز باشد.
اما چگونه می‌توان مقدار اضافی این ماده را تخلیه کرد؟

تنها راه ممکن شستشوی گوش با آب است تا به این ترتیب موم اضافی تخلیه شود.همچنین توصیه می‌شود که پزشکان از بیمار خود راجع به سابقه یا پیشینه موم گوش خود سوال کنند.افرادی که از وسایل کمکی برای شنیدن استفاده می‌کنند باید به طور مرتب برای معاینه گوش و افزایش تدریجی موم گوش مراجعه کنند.این امر به حفظ عملکرد صحیح وسیله کمکی برای شنوایی کمک می‌کند.

توصیه می‌شود که فرد شخصا به کمک گوش پاک کن یا هر وسیله دیگر اقدام به زدودن موم اضافی نکند. افرادی که مستعد گرفتگی ناشی از موم گوش هستند باید هر 6 تا 12 ماه یکبار برای شستشو مراجعه کنند. عوارض ناشی از گرفتگی موم گوش می‌تواند دردناک و پیشرونده باشد و باعث عفونت و از دست دادن شنوایی شود.

امام جمعه موقت زنجان: رسانه ملی باید توجه ویژه‌ای در معرفی الگوهای مطرح جامعه داشته باشد

 

امام جمعه موقت زنجان با انتقاد الگوسازی نامناسب در رسانه ملی، گفت: رسانه ملی باید دقت و توجه ویژه و کافی در  معرفی الگوها و چهره‌های مطرح در جامعه داشه باشد.

 

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه زنجان، حجت‌الاسلام منصور فرجی در خطبه‌های این هفته نماز جمعه زنجان با بیان اینکه  برخی از ورزشکاران که توسط رسانه ملی به‌عنوان الگو مطرح می‌شوند، کسانی هستند که در پارتی‌های شبانه و مراکز فساد حضور داشتند، افزود: متأسفانه رسانه ملی در مسیر الگوسازی جوانان، موفق عمل  نکرده است.

 

وی با بیان اینکه برخی از ورزشکاران که امروز در عرصه ورزش ایران حضور دارند و به‌عنوان الگو مطرح می‌شوند، کسانی هستند که بارها در مراکز فساد دستگیر شده‌اند، مسئولان ورزشی کشور را مورد انتقاد شدید قرار داد و تأکید کرد: مسئولان ورزش کشور اگر این  ورزشکاران را از صحنه ورزش حذف نکنند، خائن به کشور و نظام هستند.

 

امام جمعه موقت زنجان، ترویج بی‌حجابی و بدحجابی توسط برخی از هنرپیشگان را یادآور شد و با انتقاد از رفتار رسانه ملی در مقوله حجاب، افزود: متأسفانه رسالنه ملی در برنامه‌های خود از زنان هنرپیشه بدحجاب و بی‌حجاب به عنوان زنان موفق و الگو یاد می‌کند.

 

این استاد دانشگاه، الگوسازی نامطلوب رسانه ملی از هنرمندان و ورزشکاران را رویکردی اشتباه دانست و با تأکید بر اینکه در جامعه ایران، چهره‌ها و الگوهای موفقی در عرصه علمی و فرهنگی هستند که باید به عنوان الگو و نمونه در ایران و جهان مطرح شوند، اظهار کرد: این سئوال مطرح است که رسانه ملی، کی به سراغ این شخصیت‌ها رفته و با آنها مصاحبه کرده است؟

 

وی، بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر احیای وصیت‌نامه شهداء را یادآور شد و با انتقاد از اینکه چرا تفکر و وصیت‌نامه حضرت امام خمینی (ره) در جامعه، احیا نشده است، افزود: متأسفانه جامعه از راه و مسیر امام خمینی (ره) دور شده و مسیری که شهداء در آن گام برداشته و ایثارگران در آن مسیر سلامتی خود را فدا کردند، کم‌رنگ شده است.

 

حجت‌الاسلام فرجی از شهید مجید شهریاری به‌عنوان نمونه کامل و مطرح در عرصه‌های مختلف علمی و فرهنگی و مذهبی یاد کرد و با انتقاد  از عدم معرفی این شخصیت ارزنده علمی کشور حتی بعد از شهادتش، افزود: چرا فیلم‌نامه‌ای در معرفی این شخصیت ارزنده نوشته  نمی‌شود.

 

خطیب نماز جمعه زنجان در ادامه  با اشاره بازگشایی مدارس و دانشگاه‌ها، ورود بیش از 20 میلیون دانش‌آموز و دانشجو به عرصه علم و دانش در سال جدید تحصیلی را یادآور شد و تصریح کرد: یک سوم جمعیت ایران در حال تحصیل هستند و این امر لزوم توجه ویژه به این بخش را نشان می‌دهد.

 

حجت‌الاسلام فرجی با تأکید بر اینکه جایگاه تعلیم و تربیت، جایگاه سازنده و تأثیرگذار در توسعه و پیشرفت جامعه است، تأکید کرد: باید رابطه تنگاتنگ بین اولیاء دانش‌آموزان و دانشجویان و  همچین مدارس و مراکز دانشگاهی وجود داشته باشد.

 

وی، علت وجود مشکلات حال حاضر در مراکز آموزش عالی را ریشه در دوران متوسطه و راهنمایی دانست و ابراز کرد: متأسفانه بی‌اعتنایی برخی اولیاء به مسائل تربیتی و اخلاقی موجب  بروز برخی ناهنجاری‌های موجود در جامعه شده است.

سردار جلالی در نشست خبری:  دنیا درصدد آرایش جدیدی برای مقابله با تهدیدات سایبری است




سپاه نیوز: رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور گفت: دنیا در صدد آرایش جدیدی برای مقابله با تهدیدات سایبری است.
به گزارش سپاه نیوز به نقل از فارس؛ نشست خبری نخستین همایش ملی دفاع سایبری که قرار است توسط پژوهشکده فن‌ آوری اطلاعات و ارتباطات جهاد دانشگاهی و سازمان پدافند غیرعامل کشور در تاریخ پنجم و ششم بهمن‌ماه برگزار شود، دیروز برگزار شد.
در این نشست خبری سردار جلالی رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور از تغییراتی در ماهیت تهدیدات کشور خبر داد و گفت: با پیشرفت محیط سایبری حوزه خدمات افزایش پیدا می‌کند اما به صورت موازی، با افزایش رفاه اجتماعی تهدیدات محیط سایبری نیز افزایش می‌یابد.
وی در ادامه افزود: صاحبان تکنولوژی با گسترش محیط سایبری به دنبال احاطه بر افکار و تسلط بر قدرت و ثروت هستند اما این پدیده می‌تواند برای بسیاری از کشورها جنبه تهدید داشته باشد؛ به طوری که می‌توان فضای واقعی را در فضای مجازی ایجاد کرد و تمام دنیای حقیقی را توسط این فضا در بر گرفت البته باید اشاره کرد که بخشی از نیازهای مهم بشری توسط فضای مجازی قابل حل است؛ به طوری که باید در کشور ما نیز طی سال‌های آینده 70 درصد خدمات دولت به مردم در فضای مجازی ارائه شود که این امر شیب رو به رشدی خواهد داشت.
سردار جلالی در ادامه به نظر استراتژیست‌های برتر جهان مبنی بر اینکه بعد از جنگ بر روی زمین، هوا، فضا و دریا، پنجمین فضای نبرد فضای مجازی است، اشاره کرد و گفت: دنیا در صدد آرایش جدیدی برای مقابله با تهدیدات سایبری است.
وی به پیشرفت‌های اخیر جمهوری اسلامی در این زمینه اشاره کرد و ادامه داد: یکی از ویژگی‌های فضای سایبری ایجاد امنیت در این محیط است که این امنیت می‌تواند فردی،‌ اجتماعی یا ملی باشد ضمن اینکه مهاجم در این فضا نیز می‌تواند فرد، گروه یا دولت باشد.
رئیس شورای برگزاری نخستین همایش دفاع سایبری به نخستین حمله سایبری آمریکا و رژیم صهیونیستی به کشورمان که در سال گذشته صورت گرفته بود، اشاره کرد و گفت: این کشورها بدون اعلام و گذاشتن رد پا توسط ویروسی به نام «استاکس نت»‌ بسیاری از ساختارها و مراکز کشور را مورد حمله قرار دادند که یکی از حوزه‌های اصلی زیرساخت‌های هسته‌ای کشور ما بود و بر آن هستیم تا در این همایش درباره تهدیدات سایبری و امنیت ملی به صورت متمرکز بحث کنیم.
سردار جلالی در ادامه به تهدیدات سایبری اشاره کرد و افزود:‌ پدافند در برابر تهدیدات سایبری از جمله سیاست‌های کشور ما بوده که بر دفاع سایبری متمرکز است.
وی در ادامه به سایر حوزه‌های دربرگیرنده این همایش مانند شبکه‌‌های راداری،‌ مدیریت و دفاع سایبری در برابر مدیریت پرواز و سیستم‌های موشکی اشاره کرد و اظهار داشت: در تهدیدات سایبری حتی نظام بانکی، پولی، اعتباری، فرهنگی و صنعتی در سطح ملی در امان نخواهند بود و به همین دلیل باید مدلی برای مقابله با این تهدیدات طراحی شود.
رئیس پدافند غیرعامل کشور ابعاد جنگ سایبری را فنی، تحلیل محتوا، اقتصادی و امنیت سرمایه‌گذاری در شبکه عنوان کرد و ضرورت برگزاری این همایش را عدم توسعه یافتگی کشور در زمینه دفاع و جنگ سایبری دانست.
وی به سخنان چندی پیش اوباما مبنی بر یکسان بودن اهمیت تهدیدات نظامی و سایبری علیه ایالات متحده اشاره کرد و افزود: با توجه به اینکه در بسیاری از کشورهای دنیا حملات در فضای مجازی با فضای واقعی یکسان تلقی می‌شود، لازم است کشور ما نیز قوانین حقوقی مناسبی را در حوزه بین‌الملل نسبت به این موضوع اتخاذ کند زیرا اکنون حقوقدان بین‌المللی در رابطه با فضای سایبر در کشور نداریم.
سردار جلالی در ادامه به حامیان برگزاری این همایش اشاره کرد و گفت: دانشگاه‌های مالک‌اشتر، دفاع ملی، فارابی، تهران، شریف،‌ امام حسین(ع) و انجمن‌های علمی رند و پدافند غیرعامل از جمله حامیان علمی برگزاری این همایش هستند.
وی به تدوین قوانین در حوزه دفاع ملی و سایبری و ابعاد مختلف و حوزه‌های گوناگون این فضا تأکید کرد و اجرای سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری را هدف اصلی برگزاری این همایش دانست و در ادامه، تحلیل وضعیت موجود کشور و رصد تهدیدات را به عنوان اهداف بعدی این همایش عنوان کرد.
سردار جلالی محورهای همایش را متناسب با سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری خواند و تهدیدات دشمن شناسی، آینده پژوهی، بررسی اثرات راهبردی شبکه‌‌های اجتماعی بر امنیت ملی، بررسی سناریوهای تهدید در حوزه‌های مختلف، بررسی وضعیت موجود از جمله شناسایی نقاط ضعف و نحوه حفاظت از اطلاعات و داده‌ها، محور راهبردها و راهکارهای دفاع سایبری را از جمله محورهای مهم برگزاری نخستین همایش ملی دفاع سایبری عنوان کرد.
رئیس شورای سیاست گذاری همایش دفاع سایبری، راه اندازی قرارگاه سایبری در کشور به منظور بررسی و دستیابی به راهکارهای دفاع سایبری را از جمله اهداف مهم و تعیین الگوی دفاع ملی سایبری را مطابق با نقشه راه تولید بومی صنعت سایبری در کشور خواند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: در این همایش تأکیدی بر شاخص‌های علمی و پژوهشی اعضا به صورت انحصاری نخواهد بود و بیشتر به دنبال ارائه راهکار در حوزه‌های مختلف دفاع سایبری هستیم و در آینده نزدیک به دنبال تدوین نظام جامع فضای سایبری در کشور خواهیم بود.

سردار جلالی: 10 ميليون بسيجي بايد 10 ميليون وبلاگ داشته باشند



سپاه نیوز: رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور بر لزوم فعالیت بسیج در حوزه مقابله با جنگ نرم دشمن و آثار سوء شبکه‌های اجتماعی تأکید کرد.
به گزارش سپاه نیوز به نقل از فارس؛ سردار غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور درباره شبکه‌های اجتماعی خارجی که در محیط اینترنت رو به گسترش است و کاربرانی در داخل کشور نیز دارد، گفت: 2 راهکار می‌توان ارائه کرد که یکی از آن‌ها توسعه شبکه‌های مثبت و خودی است و به عبارت دیگر در واقع بسیج ظرفیت‌های فرهنگی داخلی برای حضور در فضای وب و تولید محتوای مثبت فارسی است که خوشبختانه در سال گذشته این رشد بسیار خوب و قابل قبول بوده است.
سردار جلالی در ادامه به عنوان نمونه‌ای از نهادها و سازمان‌های موفق در حوزه توسعه فضای وب‌ مثبت و فارسی زبان به سازمان بسیج مستضعفین اشاره کرد و افزود: سازمان بسیج مستضعفین با شعار 10 میلیون بسیجی 10 میلیون وبلاگ در حال فعالیت است و اکنون شاهد آن هستیم که طی چندین ماه گذشته رشد بسیار قابل توجهی در این حوزه داشته‌ایم.
رئیس شورای سیاست‌گذاری نخستین همایش دفاع سایبری به مقاله یک دانشمند انگلیسی پیرامون شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی اشاره کرد و گفت: یکی از دانشمندان انگلیسی در یک مقاله‌ای اظهار داشت که در یک نمونه‌گیری صورت گرفته به نتیجه‌ای جالب رسیده است که در کشور ایران دومین موجودی محتوای علمی مربوط به حوزه علمیه قم است.
جلالی در ادامه به راهکار دوم مورد نظر خود اشاره کرد و افزود: استفاده از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی ارائه شده توسط غربی‌ها احتمال افزایش شبکه‌های جاسوسی در کشور را افزایش می‌دهد زیرا ممکن است، توجه به رویکرد شبکه‌های اجتماعی که ارائه خبر توسط کاربر است، به صورت خودکار بسیاری از اخبار برای مقاصد جاسوسی مورد استفاده قرار گیرند به همین دلیل باید مرز بین خبرنگار و کاربر مشخص شود، زیرا خبرنگار یک عنصر رسمی و مشخص شده است در حالی که جاسوس تنها به صورت مخفی اطلاعات را در اختیار شبکه قرار می‌دهد.
وی افزود: دشمنان به طور رسمی اعلام می‌کنند که می‌خواهیم با استفاده از اینترنت چمدانی بر روی کشورها تاثیرات مختلف فرهنگی بگذاریم در نتیجه باید با مشخص کردن قوانین شفاف و دقیق و آگاه‌سازی مردم و همکاری کمیسیون‌های مجلس و تصویب قوانینی به منظور تفکیک مرز خبرنگار و جاسوس از این تاثیرات سوء جلوگیری کرد.

متن کامل مصاحبه دکتر حسن عباسی با هفته نامه پنجره / سبک زندگی

متن کامل مصاحبه :

سایه روشن‎‎ سبک زندگی آمریکایی درایران
اگر غایت خلقت انسان، به تعبیر قرآن «عبودیت» است، آپارتمان و سوئیت چگونه ظرفیت شکل حیات او را رقم خواهد زد؟ این مباحث البته در دولت و مجلس شورا که نگاه سخت‎افزاری به مسکن دارند نه نگاه فرهنگی و نرم‎افزاری، غریب و عجیب است. آن‎قدر که مسئولان، دغدغه کاهش مصرف انرژی با شیشه‎‎های دوجداره و عایق‎بندی لوله‎‎ها را دارند، دغدغه نرم‎افزاری حفظ و صیانت از حرم و حیای ساکنان خانه‎‎ها را ندارند...
http://up98.org/upload/server1/01/n/jf1bmifurjmnsvhsmst.jpg

نشریه پنجره در آخرین شماره خود در گفتگویی با حسن عباسی پیرامون سبک زندگی به بررسی این موضوع پرداخته است که متن کامل مصاحبه به شرح ذیل می باشد:

شما همواره به سبک زندگی به‎مثابه یک موضوع استراتژیک نگریسته‎اید! چرا ؟

بسم الله الرحمن الرحیم. طبیعی است که هر کس از منظر ...

 متن کامل این گفتگوی زیبا را در ادامه مطلب مطالعه بفرمایید


شما همواره به سبک زندگی به‎مثابه یک موضوع استراتژیک نگریسته‎اید! چرا؟

بسم الله الرحمن الرحیم. طبیعی است که هر کس از منظر تخصص خود موضوعات مبتلابه را بنگرد و تکلیف مخاطب خود را مشخص کند که با چه رویکردی مواجه است. من هم به ندرت ممکن است در یک حوزه خاص و موضوعی به خصوص درگیر مطالعه و تحقیق شوم که به آن حوزه از منظر علوم استراتژیک ننگرم. در واقع در موضوعی مانند سبک زندگی، اگر نمی‎بایست با رویکردی استراتژیک وارد می‎شدم که ضرورتی نداشت به بررسی بپردازم؛ دیگران که از منظر‎های گوناگون به آن می‎پرداختند، لذا کفایت می‎کرد.

اما پاسخ اصلی به پرسش شما این است که جامعه‎شناسان، جامعه را آن‎گونه که هست مطالعه می‎کنند. روان‎شناسان و پزشکان نیز، انسان را آن‎گونه که هست بررسی می‎کنند. اما در رویکرد استراتژیک، بایستی جامعه و فرد را «آن‎گونه که باید» مطالعه کرد. از این‎روست که «کلر» و دیگران، بخش اتوپیانگاری در فلسفه را، دانش و هنر استراتژی می‎خوانند، زیرا اتوپیا در این تلقی، یعنی «جامعه و ساکنان آن، آن‎گونه که باید باشند».

روان‎شناسان و پزشکان، سبک زندگی را در سطح فردی یا اصطلاحا در سطح «تکنیکی» بررسی می‎کنند. جامعه‎شناسان، سبک زندگی را در سطح «تاکتیکی» مطالعه می‎کنند. اما سبک زندگی فرد در «جامعه» از حیث «آن‎چه که باید»، در سطح «استراتژیک» مطالعه می‎شود. لذا تمایز در این است که در تلقی نخست، سبک زندگی در «جامعه‎شناسی» مطرح است، اما در تلقی دوم، یعنی رویکرد استراتژیک، سبک زندگی در «جامعه‎سازی» مورد مطالعه قرار می‎گیرد.

 

تمایز جامعه‎شناسی از دانش استراتژی در این است که دومی به‎جامعه‎سازی می‎پردازد؟

بله! جامعه‎شناس بدون طرح جامعِ Master Plan آینده، جامعه را مطالعه می‎کند. اما استراتژیست‎‎ها برای جامعه‎سازی نیازمند طرح جامع پیشینی هستند. از این‎رو، تخصص آن‎ها در حوزه‎ای محک می‎خورد به نام Strategic Planning یا طرح‎ریزی استراتژیک، که ابزار جامعه‎سازی است. برای ساختن یک جامعه، از زوایای گوناگون می‎توان وارد شد. یکی از این زوایای نوین جامعه‎سازی در غرب، زاویه تبیین و تنظیم سبک زندگی یا Life style است. البته تلقی قرآنی کاملی نیز در این زمینه، برای جامعه‎سازی وجود دارد که همان تفکیک دو نوع زندگی یا حیات است: حیات طیبه و حیات خبیثه. پس در یک تلقی قرآنی نیز می‎توان از زاویه زندگی و حیات برای جامعه‎سازی وارد عرصه شد. اما این موضوع در غرب قدمت کوتاهی دارد، که علی‎رغم آن، به مسأله طراز نخست فرهنگی غرب تبدیل شده است. در نتیجه، اگر موضوع سبک زندگی را یکی از مدخل‎‎های جامعه‎سازی، یعنی جامعه از حیث آن‎چه که «باید» باشد، بدانیم، پس چیستی، چرایی و چگونگی سبک زندگی، یک موضوع استراتژیک است.

 

گفتید که سبک زندگی با تلقی جدید از آن، قدمت کوتاهی در غرب دارد. این قدمت به چه هنگام برمی‎گردد و مقوله سبک زندگی در آن هنگام چگونه مطرح شد؟

 

زندگی و چگونگی آن، همواره دغدغه بشر بوده است. مفاهیم «حیات» در قرآن، «Life» در انگلیسی، و «زندش» یا «زندگی» در فارسی، مبین این قدمت هستند. اما سبک زندگی که امروز بر زبان‎ها جاری است، اغلب منظور سبک زندگی مهاجم و هژمون آمریکایی است که با عنوان American Lifestyle یا An American Way of Life که «راه و روش زندگی آمریکایی» است، معرفی می‎شود. سبک زندگی آمریکایی با این تلقی، مبتنی بر بررسی «آدام کورتیس»، در حدود 40 سال پیشینه دارد.

 

یعنی از دهه 1970 به این سو.

بله! آدام کورتیس، دریک بررسی مستند، تحت عنوان «قرن خود» The Century of the Self، در دوره‎ای یک قرنی، از 1901 تا 2001، تاریخ حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آمریکا را بررسی می‎‎کند. بررسی مبسوط او، روند شکل‎گیری و تحقق «نیوایندیویژوالیسم» یا «نوفردگرایی» و تفرد جدید را نشان می‎دهد. مدرنیته، در قرون اخیر، «اصالت فرد» را بشارت داده بود، و پس از تحقق آن، جامعه آمریکا، در نیمه دوم قرن بیستم، قدم به مرحله نوین اصالت فرد گذارد.

 

کورتیس روند تحقق این «تفرد جدید» را چگونه ترسیم می‎کند؟

روند متفردسازی نوین افراد جامعه آمریکا که «نیوایندیویژوالیزاسیون» خوانده می‎شود، در قرن بیستم، دو عصر پیاپی را در برمی‎گیرد: عصر فرویدیسم و عصر ریچیسم. عصر فرویدیسم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در آمریکا از 1910 آغاز و تا اواسط دهه 1960 در دوره ریاست‎جمهوری جان اف کندی استمرار می‎یابد.

 

مبدع عصر فرویدیسم در آمریکا کیست؟

خواهرزاده زیگموند فروید، مرد جوانی به نام «ادوارد برنیز» است. او که جوان جویای نام و فرصت‎طلبی است، در جریان جنگ جهانی اول، به «ویلسون» رییس‎جمهوری وقت آمریکا نزدیک شده و در سفر پیروزی جنگ جهانی، در شهر پاریس فرانسه، با او همراه می‎شود. وقتی مردم پاریس، رییس‎جمهوری آمریکا را به‎عنوان یکی از رهبران پیروز جنگ می‎پذیرند و به دور او حلقه می‎زنند، ادوارد برنیز با خود می‎اندیشد که از این اقبال و توجه مردم، چگونه می‎توان مدلی ساخت برای سایر حوزه‎ها! مثلا در حوزه سیاست و اقتصاد چگونه می‎توان اقبال و توجه مردم را جلب کرد؟

برای یافتن پاسخی برای این دغدغه خود، به‎سراغ دیدگاه‎‎های علمی دایی خود، زیگموند فروید می‎رود. فروید، انسان را واجد دو بخش کلی معرفی می‎کرد: بخش خردورز، و بخش غیرخردورز. انسان‎‎ها اغلب اسیر بخش غیرخردورز خود هستند. این بخش، در بر گیرنده قوه غضب و شهوت بشر است. لذا فروید مدعی بود که توده انسان‎ها، اسیر بخش خشم و شهوت خود هستند. کورتیس اذعان می‎کند که این نگاه بدبینانه فروید به انسان تا آخر عمر او همراهش بود و می‎انگاشت انسان حیوانی غیرقابل‎اصلاح است. خواهرزاده او ادوارد برنیز، کلید حل معما را یافته بود:

اگر توده‎‎های انسان‎ها، چیزی جز توده خشم و شهوت بالقوه نیستند، راه جلب‎اعتماد و توجه آن‎ها، کنترل و جهت دادن به این قوه آن‎هاست؛ یعنی جهت دادن به امیال و تمناها. او دیدگاه‎‎های فروید را برای جهت دادن به امیال و خواهش‎‎های انسان به‎کار بست و در تلفیق آن با روش‎‎های جامعه‎شناس سیاسی معروف آن دوران یعنی «والتر لیپمن»، بنای یک نظریه نوین در روان‎شناسی سیاسی را نهاد: نظریه مهندسی رضایت!

 

تئوری مهندسی رضایت، حاکی از آن بود که از راه جهت دادن به خواسته‎‎ها و امیال و آرزو‎های غیرعقلانی انسان‎ها، می‎توان رضایت سیاسی - اجتماعی آن‎ها را جلب کرد. پروژه مشترک برنیز - لیپمن، به‎شدت مورد توجه کاخ سفید واقع شد. در این مرحله، ادوارد برنیز، در رقابت با سازمان تبلیغات ژنرال دکتر گوبلز در آلمان نازی، طرح ایجاد مؤسسه روابط عمومی را ارائه نمود. نهاد روابط عمومی Public Relation، نهاد تبلیغات ویژه‎ای است که درصدد مهندسی رضایت مخاطب سازمان متبوع آن است. آن‎چه امروز در جهان و در ایران به نام نهاد روابط عمومی شناخته می‎شود، ساخته و پرداخته ادوارد برنیز، با این مبانی ویژه است: مبانی فرویدی، که قائل به برتری و تفوق بعد غیرعقلانی انسان است و با مدیریت این بعد انسان، می‎توان خواسته‎‎ها و آرزو‎های او را پروراند و جهت داد.

 

عصر روابط عمومی که تا دوره روزولت در اواسط دهه 1930 ادامه یافت، یک دکترین قطعی فرهنگی را تعقیب می‎کرد: انسان حیوان غیرقابل اعتمادی است، لذا باید ذهن او توسط جامعه کنترل شده و به امیال و تمنا‎های او جهت داده شود. پیامد اقتصادی این دکترین، رواج مصرف‎گرایی بود. آن‎گونه که آدام کورتیس نشان می‎دهد، ادوارد برنیز، با دستگاه روابط عمومی خود، تبلیغات رسانه‎ای را برای جهت دادن به خواسته‎‎های مردم سامان داد و مبدع تکنیک‎‎های تبلیغاتی گسترده‎ای شد که شما اکنون در تلویزیون‎ها، روزنامه‎‎ها و بیلبورد‎ها می‎بینید.

 

در یک مورد که خود برنیز تعریف می‎کند، رییس کمپانی تنباکو در ایالات متحده به‎سراغ او آمده و می‎پرسد چه راهی برای جلب توجه زنان جهت کشیدن سیگار پیشنهاد می‎کند! او شکوه می‎کند که نیمی از جمعیت آمریکا که زنان هستند، سیگار نمی‎کشند و این یعنی نیمی از بازار. ادوارد برنیز پاسخ می‎دهد که این‎گونه تبلیغ کنید که سیگار علامت رجلیت است و با یک ترفند تبلیغاتی، زنان را به صحنه آورده و در مدت کوتاهی، کشیدن سیگار در بین زنان آمریکا رایج و عادی می‎شود.

 

«هوور» رییس‎جمهوری آمریکا در دهه 1920 از این دکترین فرهنگی - اقتصادی استقبال کرد و شعار «مصرف‎گرایی، موتور محرک اقتصاد آمریکا» را مطرح کرد. کورتیس از این دوره، به عصر تبدیل دموکراسی به کان‎سیومرکراسی یاد می‎کند، یعنی عصری که در آن مفهوم رایج «حاکمیت توده مردم»، جای خود را به «حاکمیت توده مصرف‎کننده» می‎دهد.

 

آلفرد کینزی در دهه بعد، یعنی در دهه 1930 بر پایه ترکیب تلقی فروید با تلقی داروین از حیات، نوع دوم مهندسی امیال و خواهش‎‎های توده‎‎های انسانی را ارائه می‎کند: مهندسی مناسبات جنسی. کینزی، دو مجلد کتاب هنجارشکنانه می‎نویسد: مناسبات جنسی مردان و مناسبات جنسی زنان. او با یک نمونه‎گیری گسترده 6 هزار نفری در سطح آمریکا، روابط جنسی آحاد جامعه آمریکایی را طبقه‎بندی می‎کند؛ اقدامی که راه را برای انقلاب جنسی در آمریکای دهه 1960 هموار کرد.

 

در عصر هوور، رکود بزرگ اقتصاد آمریکا رقم خورد، شبیه آن‎چه اکنون در آمریکا پدید آمده است. پس پذیرش دکترین ادوارد برنیز در مهندسی رضایت و کان‎سیومرکراسی خیلی مؤثر نبود.

بله! همین‎طور است. اما موفقیت دکترین برنیز در آن زمان نبود و خود را بعدا نشان داد. به تبع رکود عظیم اقتصاد آمریکا در دوره «هوور»، قدرت به «روزولت» رسید. او دهه 1930 را با تغییر دکترین قطعی فرهنگی دوره «ویلسون تا هوور» آغاز کرد. در دوره روزولت اعلام شد که انسان، حیوان غیرقابل اعتمادی نیست، بلکه «حیوان قابل اعتمادی» است. لذا جامعه برای کنترل ذهن و خواسته‎‎های این حیوان قابل‎اعتماد، بایستی از خودش کمک بگیرد. یعنی در این کنترل ذهن، باید نظر خود او نیز لحاظ شود. مبتنی بر این دکترین فرهنگی - سیاسی - اقتصادی، روزولت به تضعیف پدیده روابط عمومی ادوراد برنیز پرداخت و راه را برای «جورج گالوپ» هموار کرد تا سیستم جای‎گزینی ایجاد کند به نام «مؤسسه سنجش افکار عمومی». در واقع مؤسسه سنجش افکار عمومی با مراجعه به خود مردم و اخذ نظرات آن‎ها، راه‎‎های کنترل ذهن و جهت دادن به امیال و تمنا‎های آن‎ها را مهندسی می‎کرد. به این ترتیب، عصر سنجش افکار عمومی جایگزین عصر روابط عمومی شد.

اکنون در کنار پدیده روابط عمومی، نهاد سنجش افکار عمومی نیز در جهان نهادینه شده است، که رهاورد عصر پذیرش تلقی «انسان، حیوان غیرقابل» در دوره 33 ساله دوم قرن بیستم (1966 - 1933) در آمریکاست.

 

ادوارد برنیز چه شد؟

جنگ جهانی دوم و هجوم نخبگان یهودی و غیریهودی ساکن اتریش و آلمان به آمریکا از یک سو، و روی کار آمدن «ترومن» و «آیزنهاور» به‎جای روزولت در کاخ سفید از سوی دیگر، زمینه را برای بازگشت ادوارد برنیز به صحنه مهیا کرد. او با سرمایه‎گذاری کمپانی جنرال موتورز، شهرکی ساخت که در آن ترکیب اقتصاد سرمایه‎داری با دموکراسی توده‎ای را به نمایش گذارد. برنیز نام این شهرک را هوشمندانه «دموکرا - سیتی» نهاد.

 

شهر دموکرا - سیتی، شهر سرمایه‎داری بازار بود: چشم‎اندازی از آمریکای آینده. در این «دموکراسی» او اتوپیای کاپیتالیسم را ارائه کرد. در این دوره، دختر دایی برنیز، یعنی آنا فروید، دختر فروید، در کنار فوج عظیمی از دانشمندان علوم پایه –مانند انیشتین که بمب اتم را برای آمریکا به ارمغان آورد - تا دانشمندان علم روان‎شناسی، به آمریکا رسید و سردمدار پروژه‎‎های روان‎کاری در آمریکای ماتم‎زده شد. دانشمندان روان‎کاو آن دوره، به آدام کورتیس گفتند که عمق نابه‎سامانی روانی و ماتم‎زدگی توده‎‎های انسانی جامعه آمریکای دهه 1950 - 1940 حیرت‎انگیز بوده است.

 

عصر طلایی روان‎کاوی در آمریکا، در این دوره است. ثروت و منزلت روان‎کاوانی که دستورالعمل کنترل ذهن و رفتار انسان آمریکایی را تجویز می‎کنند، برای آن‎ها موقعیت ممتاز یک صنف برگزیده و خوش‎اقبال را پدید آورد.

 

این موقعیت ممتاز اجتماعی روان‎کاوان فرویدی، موجب بهره‎گیری هم‎زمان مدل برنیز در مهندسی رضایت مبتنی بر روابط عمومی، و مدل گالوپ در نظرسنجی است. این ترکیب را کسی به نام ارنست دیکتر کامل کرد. او با روش گالوپ به‎سراغ مصرف‎کننده رفته و انگیزه افراد را در خرید و مصرف بررسی کرد. سپس مبتنی بر مهندسی رضایت، انگیزه‎‎های فهرست‎شده را مبنای تولید کالا و تبلیغات قرار داد.

 

این روند، زیاد طول نکشید که با واکنش نخبگان و مردم مواجه شد. جرقه آن با خودکشی مرلین مونرو، ستاره محبوب سینمای آمریکا زده شد. بنابر گزارش کورتیس، در اواسط دهه 1960 مردم به فریب‎کاری روان‎کاوان اعتراض کردند و آن‎ها را شیاد خواندند. البته نیم قرن بعد یعنی در ابتدای دهه 1390 در ایرانِ امروز، روان‎شناسان به‎جای معلمان اخلاق نشسته‎اند و از منزلت مشابه دهه‎‎1950 ایالات متحده برخوردارند؛ یعنی نیم قرن عقب‎ماندگی، که بروز آن را در سریال ساختمان پزشکان دیدید.

 

نتیجه اعتراض‎‎ها به روان‎کاوان در آمریکا چه شد؟

اعتراض‎‎ها صرفا به روان‎کاوان نبود، بلکه به هیأت حاکمه آمریکا نیز بود که مبتنی بر ایدئولوژی فرویدیسم در فرهنگ، سیاست و اقتصاد، قائل به کنترل ذهن تک تک افراد، توسط جامعه بودند. در هیأت حاکمه آمریکا، گروهی انسان را حیوان غیرقابل اعتماد و گروهی دیگر، او را حیوان قابل اعتماد می‎دانستند، اما هر دو گروه معتقد بودند که باید ذهن افراد جامعه را کنترل کرد. گروه روان‎شناسان CIA پس از این دوره نتایج تحقیقات خود را منتشر کرده و رییس آن‎ها، به کورتیس می‎گوید: باورکردنی نیست، اما ما در شناخت ذهن انسان‎‎ها اشتباه کرده بودیم.

 

این رویکرد کاخ سفید با دستیاری روان‎کاوان، از سوی نخبگانی چون «هربرت مارکوزه» مورد نقد و اعتراض واقع شد. مارکوزه کتاب «انسان تک ساحتی» را نوشت و در این کتاب چهره انسان کنترل‎شده مزبور را نشان داد.

 

نتیجه اعتراض‎‎ها به روان‎کاو‎ها و هیأت حاکمه آمریکا به اغتشاش‎‎های خیابانی انجامید. جنبش‎‎های دانشجویی در 1968 در دانشگاه‎‎های گوناگون از شیکاگو تا واشنگتن‎دی‎سی به حرکت درآمدند. تنها در یک برخورد پلیس با آن‎ها، چهار دانشجو کشته شدند. شعار دانشجویان واژگون ساختن هیأت حاکمه آمریکا بود. کورتیس می‎گوید که جنبش دانشجویی به بدترین شکل سرکوب شد و پس از این مرحله، استراتژی خود را تغییر داد: «به‎جای تغییر جهان، خود را باید تغییر داد». دانشجویان که از سرکوب جنبش خود سرخورده و مأیوس شده بودند، برای درمان افسردگی سیاسی خود به محلی به نام اسلان در کالیفرنیا کوچ کردند. آن‎ها به این نتیجه رسیدند که اکنون که نمی‎توانند جهان را تغییر دهند، پس باید خود را تغییر دهند و با شرایط کنار آیند. مشابه یک ضرب‎المثل فارسی که می‎گوید «زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز!»

 

پس عملا اعتراض‎‎ها به روند کنترل ذهن شهروندان از طریق تبلیغات شکست خورد؟!

نه! شدت سرکوب جنبش و انزوای آن، یک راه‎کار برای سیا و اف‎بی‎آی پدید آورد: باید از روش فشار مستقیم، برای استحاله از درون جنبش‎‎های اجتماعی استفاده کرد. مثلا جنبش سیاهان آمریکا در جست‎و‎جوی احقاق حق خود بودند. مارتین لوترکینگ و مالکم ایکس پیش‎تاز این جنبش بودند. آدام کورتیس نشان می‎دهد که چگونه سیاهان را نیز به درون بازی کشیدند و جنبش آن‎ها را خنثی کردند. در این دوره، در رد کنترل ذهن، سازمان سیا به انتشار تحقیقات در حوزه کنترل ذهن پرداخت و در سطح عموم آن را بد جلوه داد. اکنون کتاب معروف Mind Control که در دهه 1970 در تقبیح آن دوران منتشر شد در فضای سایبر موجود است. این کتاب حدود 30 سال قبل به فارسی نیز ترجمه شد.

 

ایدئولوژی فرویدیسم با این شکست، آیا بدیل و جایگزین یافت؟

رقیب زیگموند فروید، یعنی ویلهلم ریچ نیز به آمریکا گریخته بود. تئوری او برخلاف ایدئولوژی فرویدیسم که قائل به کنترل ذهن انسان‎‎ها بود، یک ایدئولوژی غیرممانعتی بود. او معتقد به «رهاسازی» به‎جای کنترل بود. «لسه‎فر» Laissez Faire یا «بگذار هرچه می‎خواهد بکند»، دکترین رایج فرهنگی - اجتماعی شد، دکترینی که در اقتصاد، قلب تئوری‎‎های اقتصاد بازار را شکل می‎داد.

 

عملا از 1968 به این سو، ایدئولوژی فرهنگی - سیاسی - اقتصادی - اجتماعی ریچیسم، جایگزین فرویدیسم شد. دکترین فرهنگی این دوره، نفی دکترین انسان حیوان قابل اعتماد یا غیرقابل‎اعتماد بود، و در مقابل، قائل به این شد که «انسان، حیوان خودشکوفا» است. انسان، به‎عنوان حیوان خودشکوفا، به‎جای تغییر جامعه، به تفسیر خود پرداخت. این انسان، خود را ر‎ها کرد»؛ هرگونه دوست می‎داشت پوشید، نوشید، خورد، زیست و مرد.

 

در این دوره، جنبش فلسفی اگزیستانسیالیسم در آلمان و فرانسه و آمریکا، بروز اجتماعی داشت. در آلمان، هایدگر، در فرانسه آشوب‎زده 1968، ژان پل سارتر، و در آمریکا، کسی به نام «اِرهارد»، سران این «برآمدن از خود» و این اگزیستانس بودند. اِرهارد به کورتیس گفت، وجود خود را چون پیازی ببین. سپس لایه لایه آن را کنار بزن. در لایه نهایی و مرکزی پیاز، به هیچ می‎رسی. انسان نیز این‎گونه است: هیچ و پوچ! خود را واکاو، و لایه لایه کنار بزن، در نهایت به هیچِ خود می‎رسی. اکنون پروژه EST اِرهارد در سراسر جهان از جمله ایران دارای مؤسسات گوناگونی است: مؤسسات خودشکوفایی اگزیستانسیالیستی و نیهیلیستی EST.

 

بر اساس اگزیستانسیالیسم ارهارد در آمریکا، در دهه‎‎های اخیر جنبش‎‎های اجتماعی متعددی در حوزه خودشکوفایی پدید آمد: جنبش بیتل‎ها، جنبش هیپی‎ها، جنبش پانک، جنبش رپ، جنبش سدومین‎‎ها و جنبش سیطنیزم.

 

همچنین در این دوره، در ادامه اقدامات آلفرد کینزی در مهندسی مناسبات سکس در جامعه آمریکا، خانم نانسی فرایدی، مشابه اقدامات کینزی را با رویکرد فمینیستی در حوزه زنان انجام داد و انقلاب جنسی دهه 1960 را در دهه 1970 نهایی کرد. تسهیل‎کننده این انقلاب در سکس، روند خودشکوفایی ارهارد و دیگران در آمریکای دهه 1970 – 1960 بود.

 

این‎روند نسبتا طولانی چگونه به مقوله تبیین و تثبیت «سبک زندگی» انجامید؟

مفهوم سبک زندگی را ابتدا جامعه‎شناس آلمانی ماکس وبر در دهه 1920 و سپس یک روان‎شناس اروپایی «آلفرد آدلر» در دهه 1930 در متن قاره اروپا مطرح کرده بودند، اما از منظری صرفا جامعه‎شناختی و روان‎شناختی. در دهه 1970 سران اقتصاد سرمایه‎داری برای نجات دلار دست به دامن روان‎شناسی به نام «آبراهام مازلو» شدند. پس از رکود عظیم اقتصادی دهه 1920، پشتوانه دلار آمریکا، فلزات گران‎بها از جمله طلا بود. این پشتوانه در 1970 دچار مشکل شد و با اعلام نیکسون مبنی بر قطع ارتباط دلار با طلا، چند سال بعد بر اساس پروژه «ایگنوتوس» که از سوی هنری کیسینجر مطرح شد، پشتوانه دلار، منابع نفتی و روند استخراج و فرآوری و فروش این پدیده به‎عنوان طلای سیاه شد. سرخوردگی شکست ویتنام و جنگ 1973 اعراب و صهیونیسم که منجر به قطع صادرات نفت به غرب شد، ضرورت «بازمهندسی» مصرف در اقتصاد مصرف‎گرای آمریکا را نشان داد. اقتصاددانان نظام سرمایه‎داری در جوار روان‎شناسان از جمله «مازلو» به چاره‎جویی نشستند. نتیجه این چاره‎جویی، تشکیل تیم تحققاتی SRI در دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا بود. آبراهام مازلو، جدولی را در قالب کارت پستالی طراحی کرد و از طریق پست، به خانه شهروندان آمریکایی فرستاد. او در این کارت پستال، نیاز‎های انسان را طیف‎شناسی کرده بود. پاسخ‎‎ها که برگشت، گروه SRI آن‎ها را به سوپرکامپیوتر دانشگاه استنفورد در ایالت کالیفرنیا سپردند. نتیجه پردازش سوپرکامپیوتر مزبور، پدید آمدن «هرم نیاز‎های انسان خودشکوفا» موسوم به هرم نیاز‎های مازلو شد. تیم تحقیقاتی SRI به سرپرستی مازلو، اطلاعات به دست آمده از این هرم را در دسته‎‎هایی خاص مبتنی بر انواع نیاز‎ها و تمایلات، طبقه‎بندی کرده و عنوان کلی «سبک زندگی» را به آن اطلاق کردند. نام این هرم و روش‎‎های جهت‎دهی به نیاز‎ها و امیال افراد را «سبک زندگی» نهادند. در این تلقی، دیگر طبقه اجتماعی معنی نداشت. آن‎چه مطرح بود، طبقه‎بندی افراد بر حسب نیاز‎ها و خواهش‎‎‎های آن‎ها بود.

 

همین هرم نیاز‎های معروف مازلو؟!

بله! همین هرم نیاز‎های معروف مازلو که به تعبیر کورتیس اساس شکل‎گیری مفهومی به نام «سبک زندگی آمریکایی»، یا «راه و روش آمریکایی برای زندگی» شد. هرچند این هرم در ایران یک پدیده روان‎شناختی ارزیابی می‎شود، اما در واقع یک مقوله اقتصادی، برای بقای نظام کاپیتالیستی بوده و هست، که تلفیق تئوری مهندسی رضایت و پدیده روابط عمومی مورد نظر ادوارد برنیز، با مهندسی مناسبات جنسی کینزی و سیستم سنجش افکار گالوپ، با عمل‎کرد ارنست دیکتر در بررسی انگیزه افراد در خرید و مصرف، سپس ترکیب این موارد با انسان خودشکوفای ارهارد، و در نهایت هرم نیاز‎های مازلو محسوب می‎شود. پس آن‎چه شما سبک زندگی می‎نامید و برخی در ایران آن را به میزان نمک و کلسترول در غذا، یا مدل مو و لباس، یا طراحی دکوراسیون منزل فروکاست می‎کنند، یک پدیده استراتژیک است که با مطالعه و برنامه و طرح استراتژیک توسط برنیز و ارهارد و مازلو، برای کاربرد‎های اقتصاد استراتژیک آمریکا تهیه و تدارک شده است. ادوارد برنیز در طول عمر قریب به یک‎صد ساله خود، مشاور تبلیغات و روابط عمومی هفت رییس‎جمهوری آمریکا بود.

 

سبک زندگی از عصر آبراهام مازلو به این سو، یک پدیده استراتژیک، در سیاست و فرهنگ و اقتصاد است، و آن‎گونه که آدام کورتیس نشان می‎دهد، رونالد ریگان، بیل کلینتون و جرج بوش در آمریکا، و مارگارت تاچر، جان میجر و تونی بلر در انگلیس، از روش‎‎های مربوط به مدیریت خواهش‎‎ها و امیال انسان‎‎ها استفاده کرده و با تکیه بر گزاره‎‎های سبک زندگی، توانسته‎اند در انتخابات پیروز شده و بر کرسی قدرت بنشینند. در واقعه 11 سپتامبر 2001 که برج‎‎های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک فرو ریخت، جورج دبلیو بوش اذعان کرد: اکنون سبک زندگی آمریکایی زیر حمله است. این جمله بوش یک انگاره استراتژیک است نه جامعه‎شناختی و روان‎شناختی. جالب است که بدانید در سال 1993 نیز در زیرزمین برج‎‎های دوقلوی نیویورک یک حمله، در حد یک انفجار زیرزمینی صورت گرفت و در آن زمان نیز رییس‎جمهوری وقت آمریکا، بیل کلینتون اعلام کرد: سبک زندگی آمریکایی مورد حمله واقع شده است. چرا سبک زندگی آمریکایی یک گزاره استراتژیک است؟ چون هرم نیاز‎های مازلو با مقاصد اقتصاد سرمایه‎داری تهیه شد و مبتنی بر آن هرم، حیات یک انسان بورژوا طبقه‎بندی و طیف‎شناسی شد. در واقع سبک زندگی آمریکایی یک عنوان دقیق‎تر دارد: «سبک زندگی بورژوایی». سیر سبک زندگی بورژوایی، سیر تحقق فردگرایی جدید با نیوایندیویژوالیزاسیون است. این همه راز مسأله سبک زندگی آمریکایی است.

 

سبک زندگی بورژوایی از زوایای جامعه‎شناختی، روان‎شناختی و حتی استراتژیک مورد اشاره واقع شد، اما از منظر دین‎پژوهی چگونه می‎توان آن را دید؟

منظر دین‎پژوهی نیز به همان منظر استراتژیک می‎رسد. ببینید؛ سوپرپارادایم جامعه آمریکا را چیزی جز «اومانیسم» شکل نمی‎دهد. جامعه آمریکا یک جامعه اومانیست است، یعنی اصالت را به بشر می‎دهد. وقتی بشر اصالت یافت، همه چیز با بشر تعریف می‎شود، حتی خدا. در این صورت بشر حق دارد نه کس یا چیز دیگری. لذا مبتنی بر اومانیسم Humanism، مفهومی پدید می‎آید تحت عنوان Human Rights که در ایران به غلط به حقوق بشر ترجمه شده است. وقتی بشر اصالت یافت و حق او مبنا قرار گرفت، از این حق، پدیده‎ای شکل می‎گیرد به نام سبک زندگی. در واقع هفت میلیارد بشر ساکن کره زمین، هفت میلیارد «حق خود» مبتنی بر «لسه‎فر» را در پی دارد، یعنی هفت میلیارد سبک زندگی. مهم‎ترین و کامل‎ترین تعریفی که در میان تعاریف متعدد از دین در فلسفه دین وجود دارد این است که «دین، راه و روش زندگی است». پس دین، یعنی سبک زندگی. اکنون قاعده برعکس است، یعنی با اصالت یافتن انسان، حق انسان موجب شکل‎گیری حدود و ثغور زندگی شده، و این حدود، سبک و استیل زندگی را شکل می‎دهند. وقتی استیل و سبک زندگی شکل گرفت اکنون آن زندگی یک دین است: سبک زندگی به مثابه دین. پس سبک زندگی بورژوایی، به تنوع و تکثر دین برآمده از آن می‎انجامد، از این‎جا پلورالیسم دینی و کثرت‎گرایی در دین، مبتنی بر کثرت در سبک زندگی پدید می‎آید.

 

اگر به‎جای این‎که سبک زندگی را منشأ دین بدانیم، ما دین را منشأ سبک زندگی بشناسیم، قاعده چگونه خواهد شد؟

در این تلقی سنتی که اشاره کردید، اصالت از آن خداست نه بشر. در این صورت، به تعبیر غربی‎ها، سوپرپارادایم تئوئیسم رقم می‎خورد. وقتی اصالت خدا مطرح باشد، حق از آن خداست نه غیر خدا، یعنی غیر خدا حق ندارد حدود را تعیین کند. برخی از حدود الهی سلبی هستند مانند «ربا نخورید» و برخی ایجابی مانند «روزه بگیرید». مرجعی که این حدود را وضع کرده، ابتدا حق با اوست و حقوق او مقدم بر حقوق دیگران است. پس وقتی اصالت از آن خداست و خدا، محور است، حقوق الهی مطرح می‎شود. حقوق الهی در قالب حدود الهی، که در قواره دین ظهور و بروز می‎یابد. چون خدا یکی است، پس حق او نیز واحد است. حق واحد یک خدا، به یک دین منتهی و منتج می‎شود «إنّ الدینَ عِندَ اللهِ الإسلام». از یک دین واحد با احکام و حدود مشخص، یک سبک و روش زندگی پدید می‎آید. پس در این‎جا «سینگولاریسم دینی» مطرح می‎شود نه پلورالیسم دینی.

 

سیر حرکت از اومانیسم تا هیومن رایتز، سپس سبک زندگی بورژوایی، و در نهایت دینِ زمینیِ متکثر مبتنی بر آن سبک زندگی، در تلقی دینی به «حیات خبیثه» معروف است، چون ریشه در شرک و عدم توحید دارد و کسی مانند بشر با خدا شریک و حتی جای‎گزین شده است. ضمن این‎که با نفی حدود الهی، او خود، حد و حدود مشخص کرده است. اما سیر حرکت از خدامحوری به حق خدا، و سپس به دین، و در نهایت به سیره و روش زندگی برآمده از دین حنیف، «حیات طیبه» نامیده می‎شد. در سبک زندگی بورژوایی، سبک زندگی به‎مثابه دین است، اما در اسلام، دین به مثابه سبک زندگی است.

 

اگر سبک زندگی آمریکایی یا به تعبیر شما بورژوایی بر ایران سیطره پیدا کند چه می‎شود؟

اکنون در جمهوری اسلامی، بیش از 50 درصد نهاد‎های رسمی، مروج و مقوم سبک زندگی بورژوایی هستند و اتفاق خاصی نیفتاده است. اقتصاد ایران امروز، یک اقتصاد پول‎مبنا در برزخ کینز - فریدمن است، یعنی یک اقتصاد بورژوایی. سه نهاد اساسی اقتصاد بورژوایی که شاکله آن‎ها را «ربا» رقم می‎زند یعنی بیمه، بورس و بانک، تار و پود زندگی ایرانیان را در بر گرفته است. هر قدر برای این سه نهاد ضریب نفوذ قائل هستید، همان ضریب نفوذ اقتصاد بورژوایی و سبک زندگی بورژوایی در ایران است. ریشه نظام دو حزبی یا اصطلاحا «بای‎پارتیزان» در توده مردم، در تیم‎‎های فوتبال دو قطبی است. آمریکا از دهه 1960 به بعد این مدل را برای همه کشور‎های وابسته به خود تجویز کرده است. در واقع تیم‎‎های فوتبال دو قطبی مانند آبی و قرمز در ایران که برگرفته از رنگ دو حزب دموکرات و جمهوری‎خواه در آمریکا هستند و با همان تلقی دو حزبی در عصر پهلوی دوم در ایران سامان داده شدند، اجزای زندگی سیاسی دو حزبی در سبک زندگی بورژوایی هستند. به آن اضافه کنید رسانه دو حزبی آبی و قرمز عصر پهلوی که اکنون با عنوان کیهان و اطلاعات، با دو رنگ آبی در کره مرکز کلمه کیهان و قرمز در نام روزنامه اطلاعات چاپ می‌شود. دو تیم ورزشی و دو تیم رسانه‎ای، اساس نظام دو حزبی را در توده رقم زده و می‎زنند، و حتی جمهوری اسلامی نیز اکنون دو جناح چپ و راست، رفرمیست و اصول‎گرا دارد، که از مظاهر سبک زندگی بورژوایی در نظام دو حزبی محسوب می‎شوند.

 

از سوی دیگر، بیش از 50 درصد علوم انسانی موجود در دانشگاه‎‎های ایران، مقوم بنیان‎‎های حیات بورژوایی هستند: جامعه‎شناسی در ایران، بیش از 70 درصد لیبرالی و بورژوایی است. روان‎شناسی در ایران، بیش از 80 درصد (از فروید، یونگ، هورنای، اریکسون، پیاژه، تا مازلو و دیگران) لیبرالی و بورژوایی است. علم اقتصاد در ایران بیش از 90 درصد لیبرالی و بورژوایی است. در علم مدیریت نیز از تیلور تا میتزبرگ بیش از 90 درصد لیبرالی و بورژوایی است. اکنون دانش استراتژی به‎جای فقه نشسته است، این خطرناک نیست؟ در علوم سیاسی، ارتباطات، فلسفه و غیره نیز وضع کمابیش به همین منوال است. نگاهی به وضعیت آگهی‎‎های بازرگانی در تلویزیون، روزنامه‎‎ها و بیل‎بورد‎های سطح شهر‎ها بیندازید، تا عمق عمل شاگردان ادوارد برنیز در ترغیب مردم به مصرف‎گرایی و تعمیق سبک زندگی بورژوایی را ببینید. هنر در ایران امروز، به‎ویژه پدیده «لیبرال‎سینما»، بیش از پیش بر سبیل بورژوازی می‎تازد. نهاد دین در یک عقب‎نشینی آشکار جایگاه اخلاق و موعظه و ارشاد مردم را به شاگردان مکتب فروید واگذارده و در ایران امروز روان‎شناسان، معلم اخلاق شده و به‎جای روحانیان نشسته‎اند. آیا این‎جایگزینی روان‎شناسی بورژوایی (به تعبیر مرحوم شریعتی) با علم اخلاق دینی، مشهود و نگران‎کننده نیست؟

 

سبک زندگی بورژوایی، معماری ایران امروز را نابود کرده است. آپارتمان‎‎های کوچک با آشپزخانه‎‎های اُپن، حرم و حریم خانواده را به چالش کشیده است. این پیشروی بورژوازی و انگاره‎‎های لیبرالیسم در مجلس شورای اسلامی نیست که وزارت مسکن را به‎عنوان یک نهاد معماری و فرهنگی، به مثابه توده‎ای از گچ و خاک و آهن و آجر، با وزارت راه و ترابری، به‎مثابه خرواری از آسفالت و بتن و ریل راه‎آهن ادغام کرده‎اند؟ حکمای معماری دو پرسش را مطرح می‎کنند: غایت خلقت پدیده (در این‎جا غایت خلقت انسان)، و ظرفیت شکل حیات آن! پاسخ به این دو پرسش، معمای معماری را رقم می‎زند. اگر غایت خلقت پدیده (یعنی انسان) در تلقی فرویدی، حیوان غیرقابل اعتماد، یا در تلقی ارهارد و مازلو، حیوان خودشکوفاست، که چنین حیوانی را طویله بس است. اما اگر غایت خلقت انسان، به تعبیر قرآن «عبودیت» است، آپارتمان و سوئیت چگونه ظرفیت شکل حیات او را رقم خواهد زد؟ این مباحث البته در دولت و مجلس شورا که نگاه سخت‎افزاری به مسکن دارند نه نگاه فرهنگی و نرم‎افزاری، غریب و عجیب است. آن‎قدر که مسئولان، دغدغه کاهش مصرف انرژی با شیشه‎‎های دوجداره و عایق‎بندی لوله‎‎ها را دارند، دغدغه نرم‎افزاری حفظ و صیانت از حرم و حیای ساکنان خانه‎‎ها را ندارند.

به آموزش و پروش بنگرید: همان‎گونه که ابطال‎پذیری پوپر مبنای تحقیق در نظام آموزش عالی است (البته بدون تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی!)، ژان پیاژه و مازلو نیز مبنای عمل تعلیم و تربیت هستند، باز هم بدون تصویب شورای عالی مزبور. در وزارت بهداشت نیز داروینیسم، نفَس قلب سلیم قرآنی را بریده است. پرسش شما ناظر به جمهوری اسلامی بود، یعنی سبک زندگی آمریکایی یا بورژوایی چه تأثیری بر جمهوری اسلامی خواهد داشت! باید گفت اکنون سبک زندگی بورژوایی بخش‎‎های عمده‎ای از ساختار جمهوری اسلامی را تشکیل داده و انقلاب فرهنگی مورد‎نظر امام راحل (رحمت‎الله‎علیه) در زدودن بورژوازیِ باقی مانده از عصر پهلوی هنوز محقق نشده است. اما این‎که این التقاط میان اسلام و بورژوازی چه تأثیری بر مردم دارد، هرچند بی‎تأثیر نبوده و نیست اما نگران نیستم. زیرا بر این باورم که مردم دین خود را از نهاد‎های گوناگون جمهوری اسلامی ندارند، بلکه جمهوری اسلامی را از ایمان خود دارند. مادامی که این‎گونه باشد، می‎توان امیدوار بود که انقلاب فرهنگی مردمی شکل گیرد و بورژوازی موجود در نهاد‎ها و دستگاه‎‎های جمهوری اسلامی را بزداید.

 

موقعیت سبک زندگی آمریکایی یا بورژوایی، در حال حاضر در خود آمریکا یا در سایر نقاط جهان چگونه است؟

1- بستر سبک زندگی بورژوایی، یعنی بیمه و بورس و بانکِ ربامبنا. ربا که جنگ با خداست، موجب فروپاشی اقتصاد ربوی ایالات متحده شده و شکست آمریکا در جنگ با خدا قطعی و حتمی است. نظام سرمایه‎داری بدون اقتصاد خود چه بُعد الهام‎بخشی در سبک زندگی بورژوایی برای ارائه خواهد داشت؟ آشوب‎‎های یونان، فرانسه، آلمان، اسپانیا، و انگلیس، نمایان‎گر چهره واقعی سبک زندگی بورژوایی هستند.

2- بدهی 5/14 تریلیون دلاری آمریکا، چهره واقعی سبک زندگی آمریکایی است.

3- به گزارش تلویزیون راشاتودی در سال قبل، که در رسانه‎‎های داخلی انعکاس گسترده‎ای یافت، ایالات متحده 25 میلیون وب‎سایت رسمی پُرن ایجاد کرده است. یعنی به ازای هر 13 نفر آمریکایی، یک وب‎سایت پُرن. این بُعد اجتماعی - اخلاقی انسان خودشکوفای ارهارد - مازلو در سبک زندگی بورژوایی است که کلام خمینی کبیر (رحمت‎الله‎علیه) را تداعی می‎کند: آمریکا، ام‎الفساد قرن. تمدن بورژوایی آمریکا، مادر همه فساد‎ها در جهان است که گزارش راشاتودی تنها یک برگ و جلوه از آن است.

 

4- حمایت آمریکا به‎عنوان مهد سبک زندگی آمریکایی از دیکتاتوری‎‎ها در بحرین، یمن، مصر، عربستان، اردن، مراکش و غیره، خوشبختانه چنان‎چهره او را در میان مردم این کشور‎ها مخدوش کرده که زدودن خاطره آن از نسل‎‎های کنونی و آتی این سرزمین‎ها، دهه‎‎ها به طول می‎انجامد. اکنون دو نوع طغیان علیه سبک زندگی بورژوایی در حال انجام است: طغیان مردم اروپا علیه این سبک زندگی ناکارآمد، و طغیان مردم مسلمان در جهان عرب علیه این سبک زندگی هژمون و متجاوز.

 

5- وجود بیش از 15 هزار کلاهک اتمی در دست ارتش آمریکا، از مجموع 27 هزار کلاهک اتمی موجود در جهان، معرف چهره سبک زندگی بورژوایی این کشور و تمدن غرب است.

 

6- این‎که در 160 سال اخیر، تنها نمایندگانی از دو حزب در آمریکا به کاخ سفید راه یافته‎اند، نمایانگر چهره واقعی سبک زندگی بوروژوایی است.

 

7- نهاد فروپاشی شده خانواده در غرب، چهره رئال سبک زندگی بورژوایی است.

 

8- سبک زندگی بورژوایی نیز همچون سبک زندگی مارکسیستی به تاریخ خواهد پیوست. اما حسرت آن برای کسانی می‎ماند که اکنون در ایران آن را دو دستی چسبیده‎اند. البته موارد متعددی را می‎توان برشمرد. اما واقعیت این است که سبک زندگی بورژوایی، همچون یک قالب یخ که در ظهر تابستان در آفتاب قرار گرفته است، به‎سرعت در حال ذوب شدن است.

 

از شما نقل شده است که در مکتب چهارم امنیتی، همچون عمل‎کرد صدف که وقتی سنگ کوچکی به درون آن می‎غلتد، از جوهر خود به آن ترشح می‎کند و آن را به مروارید تبدیل می‎کند، در تهدید‎های فرهنگی کنونی مانند سبک زندگی آمریکایی نیز، مردم ایران، آن را مصادره می‎کنند؟!

بله! این تلقی در مورد ظرفیت فرهنگی مردم مسلمان ایران در مطالعات امنیتی در جهان زبان‎زد است. مدل ایران در مواجهه با تهدید همواره این بوده است که تهدید را درمی‎یابد و می‎بلعد، و به مرور با ترشح جوهر و ذاتیات خود به آن، از تهدید یک مروارید گران‎بها برای خود می‎سازد. اسکندر پس از حمله به ایران با لباس ایرانی از این سرزمین بیرون رفت. مغول‎‎ها در ایران مسلمان شدند و سپس به‎سمت هند برای حکومت رهسپار شدند. عرب‎ها، اسلام را که به ایران آوردند هیچ‎گاه فکر نمی‎کردند نخستین جمهوری اسلامی پس از صدر اسلام در این سرزمین شکل بگیرد و مردم این کشور، مدافعان حقیقی اسلام شوند. در دوره اخیر نیز، تهدید رژیم بعثی صدام، موجب شکل‎گیری و قوام شجره بسیج مستضعفین بود که در جهان کنونی، مقتدرترین ارتش معنوی و ایمانی نرم‎افزاری و سخت‎افزاری است. در مقابل شیوع بیماری سبک زندگی بورژوایی، در درون نهاد‎های جمهوری اسلامی نگران باشید، اما با این ظرفیت فرهنگی، از شیوع این بیماری در میان خود مردم، هیچ دل‎واپسی به خود راه ندهید. تا ایمان این مردم هست، جمهوری اسلامی هم خواهد بود. ان‎شاءالله


نشریه پنجره/ لعیا اعتمادسعید

مولا ویلا نداشت

گفتم: چیزی بخوان.

گفت: شرمنده‏‌ام.

یک سال است چیزی نگفته‏‌ام.

گفتم: برای عاطفه‏‌ای که در ما مرده است

رحم الله من یقرء الفاتحة مع الصلواة!

گفتم: چیزی بخوان.

گفت: رویم سیاه،

آخر می دانی که . . .

گفتم: می‎دانم خشکسالی است

اما در کیف‎های سامسونت هم

یک خروار مضمون ناب نهفته است.

امسال شعرها چنگی به دل نزد

رباعی‎ها مثل هم بود

بعضی خودشان را کشف کردند

بعضی خودشان را باور کردند

بعضی خودشان را گم کردند

بعضی در مصاحبه‎هایشان خودکشی کردند

شاعران پروازی

هتل بازی

آدمهای از خود راضی

دکه‎های سکه‎سازی!

اصلاً مردم حق دارند کاسه «انوری» را بر سرتان خرد کنند

کارمندان هنر فقط گزارش کار پر می‎کنند

وقتی تابوت عاطفه بر زمین مانده بود

جمعی به جیغ بنفش می‎اندیشیدند

و برای کشف زوزه صورتی

هفت مرتبه «الیوت» و «اکتاویو پاز» را ورق می‎زدند

چقدر وقت ما صرف آدامس‎های بادکنکی شد

بعضی شعرهایشان را

به مینا و سوزی تقدیم می‎کردند

احمق‎ترها برای گرفتن نوبل

به شبکه‎های بی‎بی‎سی و واشنگتن دخیل می‎بستند

امروز هم بینش هنرمندان

از سقف تالارها بالاتر نمی‎رود

بهار برای مردم آواز می‎خواند

خدا برای مردم نقاشی می‎کشد

نقاش‎ها فکر می‎کنند زندگی یعنی فتح قله «پیکاسو»

خطاط‎ها برای خدا خط و نشان می‎کشند

قصه‎نویس‎های شنگول

در زمستان حبّه انگور می‎خورند

شاعران را میل جاودانه شدن کور کرده است

شاعران کم‎حوصله شده‎اند

می‎ترسم روزی به‎نام تمدن

به گردن بعضی زنگوله بیندازند!

می‎ترسم شلوارهای «جین» و «چارلی» کار دستمان بدهد

و شکلات‎های انگلیسی دهانمان را ببندد

گاوهای چشم‎چران، آزادانه در خیابان می‎چرند

پسرخوانده‎های مایکل جکسون به دانشگاه می‎روند

انیشتین بی‎خوابگاه می‎ماند،

دیوار مسافرخانه‎های ناصرخسرو

فرمول نسبیت را از بر می‎کند

با این‎همه در دانشگاه ما

یک استاد پاپیون می‎زند

و فرانسه صحبت می‎کند

شعرهای سبک قصیده و عینک

برای اهل قبور شعر می‎خوانند

بوفالوهای آمریکا خلیج فارس را شخم می‎زنند

برادرم با پوتین‌های کهنه سربازی‎اش

بسیج می‎شود

مادرم آب و آیینه و قرآن می‎آورد

پدرم “فالله خیر حافظاً ” می‎خواند

اما بعضی خاطرشان جمع است

که ناوگان آمریکا

به استخرهای سرپوشیده‌شان کاری ندارد.

کامبیزخان دوست دارد پسرش را «آلفرد» صدا کند

آلفرد فکر می‎کند

از دماغ فیل افتاده است

برای همین می‎خواهد به هندوستان پناهنده شود!

«گیتی» گیتار را ترجیح می‎دهد

سوزی بی‎آنکه خجالت بکشد

نامه بوی‎فرندهایش را برای مادرش می‎خواند

رادیو از ماووت می‎گوید

مادرم آماده می‎شود به بهشت زهرا برود.

امروز پسر همسایه‎مان شهید شد

اما این باعث نمی‎شود که ساسان

دوستانش را به قهوه و اسب‎سواری دعوت نکند

و برای سگش بستنی نخرد

شاپورخان اما عاشق فیلم‎های سرخپوستی است

و این را از افتخاراتش می‎داند

که در آمریکا، همبرگر را درست تلفظ می‎کرده است

شاپورخان به مشتری‎هایش سیگار وینستون تعارف می‎کند

و مطمئن است که قیمت سکه و طلا

پایین نمی‎آید

او فکر می‎کند هنوز هم خرمشهر

دست عراقی‎هاست!

و چقدر خوشحال است که پسرش را معاف کرده‎اند

به خانه برمی‎گردم

تلویزیون دعای «نام‎ها و نشانه‎ها» می‎خواند

بعضی اوقات خاموشی هم چیز بدی نیست

امسال به ساعت‎های «کاسیو» اطمینان کردیم

و نماز صبحمان قضا شد!

امسال متولی‎های مسجد و امامزاده

با هم مسابقه گذاشتند

و همه از رساله امام یک جور سؤال دادند

تلویزیون‎های رنگی

سشوار

هدف بالا بردن معلومات است

کودکان شش‎ماهه هم می‎توانند شرکت کنند

بشتابید

تبلیغات فلان مسجد

رنو و پیکان پخش می‎کند

در عتیقه‎فروشی‎ها پیکان صفرکیلومتر می‎فروشند

در میدان انقلاب

اتحادیه خرید و فروش کوپن

حوصله مردم را سر آورده است

دلالان کامپیوتر و روغن‎چراغ

دلالان شیر مرغ و جان آدمی‎زاد

با ارز غیرآزاد، تجارت می‎کنند

شرکت‎های ثبت‎نشده

سیاست‎بازان لرد مستضعف

جیب‎برهای باجواز

جیب‎برهای بی‎جواز

غول‎های پوشیده در لباس مذهب

مقاطعه‎کاران خیابان زعفرانیه

شرکت صادرات زعفران

شرکت صادرات فرش . . .

خجالت هم چیز نایابی است

حتماً باید مسئله جنگ بماند برای بعد از جنگ

سیاست‎بازان باز سرگیجه گرفته‎اند

باند ارتشا

باند زنا

باند مهدی هاشمی هزارپا (۱)

اصلاً گور پدر مال دنیا

ریاضت‎کش به ویلایی بسازد!

باری ما هرچه می‎کشیم

از دست مرغ و بنز و ویلاست

ما هرچه می‎کشیم از اینهاست

اصلاً با این طرح چطورید؟

جان‎دادن از ما

طرح اقتصادی از شما!

من فکر می‎کنم شاعری زخم‎زبان می‎خواهد

نه مبانی نه بیان می‎خواهد

شاعر یعنی موی‎دماغ سیاست‎بازان

شاعری که با خیال راحت می‎خوابد

اصلاً شاعر نیست

بیا به آفتابی نهج البلاغه برگردیم

چرا نهج البلاغه را جدی نمی‎گیریم؟

مولا ویلا نداشت

معاویه کاخ سبز داشت

پیامبر به شکمش سنگ می‎بست

البته به شما توهین نشود

بعضی برای جنگ شعار می‎دهند

و خودشان از جاده شمال به جبهه می‎روند

پیش از آنکه بر من حدّ تهمت جاری کنید

من بر خویشتن حد وجدان جاری کرده‎ام

من دو شاهد عادل دارم: قرآن و نهج البلاغه

من چاپلوس نیستم

تملق نمی‎گویم

اما قدر امام را می‎دانم

بیایید قدر مردم را بدانیم

بیایید مثل مولا با مردم همدردی کنیم

بیایید امام را اذیت نکنیم

بیایید امام را نصیحت نکنیم

اردوگاه‎های فلسطینی را نگاه کن

ابوالفضل با مشک تشنه برمی‎گردد

صدای گریه رقیه را می‎شنوی؟

«گورباچف» و «ریگان» هم کاندید صلح نوبل شده‎اند

قرآن «فهد» زیباتر از قرآن «قابوس» چاپ می‎شود

«عرفات» شلوار اسرائیلی می‎پوشد

راستی یاد شهیدان بیت المقدس به خیر!

«جهان‎آرا» که بود؟

«حاج همّت» که بود؟

«حاج عباس» از دنیا یک قرآن جیبی داشت

شهید خرازی

شهید نوری

سرداران بی‎دست

شهیدان گمنام

بی‎یادنامه

بی‎سنگ‎قبر

«عاصمی» پودر شد

یوسف نوشته بود:

“خدایا، یوسف هم شهید شد،

او را بیامرز! “.

اسماعیل وصیت کرد روی قبرش بنویسند:

“پر کاهی تقدیم به آستان الهی. “

امسال هیچ شاعری با «حلق اسماعیل» همصدا نشد.

راستی شماره قطعه شهدا چند بود؟!

این روزها مردم را با هوشیار و بیدار خواب می‎کنند!

خنده و چشم‎بندی

شوهای تالار وحدت

هنرمندان فخرفروش

خدا کند «روایت فتح» را فراموش نکنیم

امسال در جلوی «امجدیه» کوررنگی بیداد می‎کرد

امسال همه چیز را

یا آبی دیدیم یا قرمز

امسال هم انصاف‎های ما حسابی چُرت زد

امسال وجدان‎های ما آنفلوآنزا گرفت

امسال تاکسی‎ها به پاهای قطع‎شده

با دنده چهار احترام گذاشتند

چرا باید از زیر روسری‎های «ژرژت»

رشته‎های جهنم شعله بکشد

مگر اینجا الجزایر است؟

امسال در خیابان ولی عصر(عج)

هیچ‎کس مثل خود «آقا» غریب نبود!

یک‎روز یک کراواتی سرمایه‎دار

با بنز قهوه‎ای‎اش از جلوی پایم ویراژ داد

و به عبای وصله‎دارم وصله‎های عوضی چسباند

دیشب جلوی مهمانم، تخم‎مرغ آب‎پز گذاشتم

دیشب مادرم با چایی و کشمش سر کرد

او قلبش برای انقلاب می‎تپد

اما وسعش نمی‏رسد یک نوار قلب بگیرد

و من می‏دانم که نوار قلب هم

همه منحنی‎های دردش را نشان نمی‎دهد

مادرم دفترچه خدمات درمانی ندارد

و همیشه ابوالفضل به دادش می‎رسد

او برای شهیدان اشک می‎ریزد

حلوا می‎پزد

و به ما یاد می‎دهد که چگونه شب‎های جمعه

با چهار قاشق حلوای نذری سیر شویم

او قبر شهیدان را با دست می‎شوید

وقتی باد، چادر وصله‎دارش را تکان می‎دهد

بوی فقر و غربت

تمام پرچم‎های سبز و سرخ را به بوسه می‎گیرد

او یک شب خواب خیمه‎های امام حسین(ع) را دید

خواب زینب را

خواب رقیه را

و فردایش مرا به آقا سپرد و روانه کرد

یک بار هم در خواب

آینده سبز برادرم را دید

و فردا وقتی خوابش را تعریف می‎کرد

«مارش حمله» می‎زدند

او نمی‎داند «کادیلاک» چه جانوری است

و داخل هواپیما چه شکلی است

اما خوب می‎داند

که شمشیر امام حسین(ع) از طلا نبوده است

و امام زمان در «جزیره خضرا» نیست

او قلبش برای انقلاب می‏تپد

و هرشب دعا می‏کند که پیروزی با امام باشد

و آقا بیاید . . . !

(زمستان ۱۳۶۶)

۱- مهدی هاشمی، برادر هادی هاشمی داماد آقای منتظری

پی نوشت: شعر هم مثل سینما؛ «مولا ویلا نداشت» مثل «آژانس شیشه‌ای»؛ هم حکایت حال است و هم داستان تلخ گذشته!

رجوی و صدام حرم ائمه(ع) را تخریب کردند+عکس

منافقین و بعثی ها در جریان انتفاضه 1990 در اقدامی ضد اسلامی و با انواع تجهیزات سنگین نظامی افدام به تخریب حرم های ائمه نمودند.

به گزارش سیاست ما، تصاویر زیر گوشه ای از جنایات رژیم بعثی صدام است که با همکاری مسعود رجوی و عوامل گروهک نفاق اقدام به حمله و تخریب عتبات عالیات در نجف و کربلا نمودند که سازمان منافقین در جریان سرکوب انتفاضه مردم عراق در سال 1990 به عنوان بازوی سرکوب شیعیان جنوب عراق با ارتش و استخبارات رژیم صدام همکاری نزدیکی داشت.

منافقین و بعثی ها جریان انتفاضه 1990 در اقدامی ضداسلامی و وحشیانه برای سرکوب مردم جنوب عراق به مردمی که در حرمهای ائمه اطهار در نجف و کربلا پناه برده بودند، حمله نمودند و هزاران زن و کودک را قتل عام کرده و با انواع تجهیزات سنگین نظامی افدام به تخریب حرم های ائمه نمودند.

نقدي تحليلي بر مواضع كساني كه اعتقادي به جنگ فرهنگي ندارند؛ باور كنيد جنگ نرم جدي است


بسيار عجيب و حيرت‌آور است كه چرا و با چه اهدافي برخي از مسئولان سعي دارند "دغدغه‌هاي فرهنگي نظام جمهوري اسلامي" در يك جنگ فرهنگي را به "ناز و عشوه‌هاي فرهنگي" روي فرش قرمز تبديل كنند؟

گرداب- استفاده از ابزار فرهنگ در جهان امروز آنچنان در پازل قدرت گنجانده شده كه با يك نگاه گذرا چرخاندن ابعاد و زواياي فرهنگ به سمت استفاده‌هاي سياسي، اقتصادي و حتي نظامي از سوی بسياري از كشورها كاملاً مشهود است.

در اين چرخه، نگاه متقابل فرهنگ به مقولات ديگر به گونه‌اي است كه دولت‌ها مي‌كوشند تا از طريق ترويج و اشاعه فرهنگ خود در قالب بسته‌هاي فرهنگي به ساير كشورها، در مسير اهداف سياسي، اقتصادي و نظامي خود گام‌هاي بلندي را بردارند و از سوي ديگر سياست، اقتصاد و اهداف نظامي و جنگي خود را در مسير اشاعه فرهنگ مورد قبول خود به سراسر جهان به كار گيرند.

قدرت فرهنگ در دنياي امروز به گونه‌اي پيش مي‌رود كه جنگ فرهنگي را ميان بسياري از كشورها شكل داده است. جنگ براي كسب قدرت بيشتر ميان دولت‌ها مسئله‌اي انكارناپذير است كه در قرن حاضر پس از چند صد سال قتل‌عام و خونريزي و استفاده از ادوات نظامي از سوی استعمارطلبان، تبديل به تهاجم و شبيخون فرهنگي شده است و در اين جنگ كه فقط ابزار آن از نظامي به فرهنگي تغيير كرده است، اگر دولت‌هاي اسلامي در برابر نظام سلطه منفعلانه عمل كنند و در برابر هجوم فرهنگي و جنگ نرم دشمنان گرفتار تحليل و درك غلط از موقعيت‌ و خوش‌بيني بيش از حد شوند، بي‌شك بازنده ميدان خواهند بود.

فرهنگ بزرگترين سرمايه جنگ امروز غرب عليه ايرانكشور ايران يكي از كشورهايي است كه در هر دوره‌اي به مقتضاي شرايط زمان مورد تهاجم نظام سلطه بوده است. پس از شكست قطعي مهار منطقه‌اي و بين‌المللي ايران كه در ابعاد نظامي و سياسي و اقتصادي دنبال شد، دنياي غرب در شرايط حاضر بيش از پيش مي‌كوشد تا جمهوري اسلامي را آماج حملات خود قرار دهد؛ اين حملات اما به شيوه سخت سابق نيست و در قالب جنگي نرم و با عملياتي نظير شبيخون و تهاجم فرهنگي دنبال مي‌شود. فرهنگ بزرگترين دستمايه و سرمايه جنگ كنوني غرب عليه جمهوري اسلامي است.

براي اثبات اين مدعا مي‌توان به مواردي از اين قبيل اشاره كرد:
۱- بودجه‌هاي مصوب غرب براي جنگ نرم عليه ايران همچون "بودجه ۵۵ ميليون دلاري پنتاگون در سال ۲۰۱۰ براي جنگ نرم در ايران"، "هزينه ۱۷ ميليارد دلاري غرب طي فتنه ۸۸"، "۴۲ ميليون دلار بودجه صنعت اسلام‌هراسي امريكا كه عمده آن با بودجه ايران‌هراسي مخلوط است"، و ميليون‌ها دلار بودجه ديگر كه مراكز و بنيادهاي غربي سالانه براي جنگ نرم عليه ايران به كار مي‌گيرند.
 
در اكثر اين موارد بسياري از مراكز نظامي نيز دخيل هستند و نقش فعالي دارند كه اين حاكي از نگرش و روحيه تهاجمي آنان به مقوله فرهنگ براي پيشبرد اهداف جنگ نرم است. بي‌ترديد در اين شرايط اگر دولتي "شرايط جنگي با تهاجم فرهنگي" را درك نكند، دچار خوش خيالي افراطي شده است.

۲- اعتراف نظام سلطه و نظريه‌پردازان غربي به شكست حمله نظامي در برابر ايران و ضرورت پيگيري اهداف نظامي در ابعاد فرهنگي و شكست و فروپاشي ايران از درون كه انجام تحقيقات گسترده در موسسه بروكينگز آمريكا در اين باره يكي از نمونه‌هاي درگيري فرهنگي با ايران است.

۳- وقوع حوادثي نظير ۱۸ تير ۷۸ و فتنه ۸۸ در ايران كه رنگ و بوي يك تهاجم از خارج به داخل ايران را داشت و از نوع تهاجمات فرهنگي محسوب شد، ثابت كرد كه عده‌اي براي شكست ايران همان نقشه‌هاي دهه اول انقلاب را در ابعادي ديگر دنبال مي‌كنند، زيرا در آن شرايط هدف نهايي بسياري از دولت‌هاي غربي و آمريكا، براندازي نظام جمهوري اسلامي با يك جنگ فرهنگي بود؛ جنگي كه اگرچه در آن خبري از ابزارآلات سخت نظامي نظير هواپيما و ناو جنگي و تانك و موشك نبود، اما با ادوات نرم جنگ از جمله فرهنگ پايه‌ريزي شده بود.

تأكيد رهبر انقلاب بر وجود "جنگ فرهنگي" در شرايط امروز دنيا
جنگ فرهنگي دشمنان اسلام و ايران عليه جمهوري اسلامي كه از حدود ۲۵ سال گذشته با سرعتي وصف ناپذير روند صعودي حمله نرم به ايران را مي‌پيمايد، باعث شده تا طي اين سال‌ها رهبر معظم انقلاب با سخناني روشنگرانه مسئولان كشور و مردم را از "ناتوي فرهنگي" و "شبيخون فرهنگي" غرب عليه ايران آگاه سازند.
 
ايشان در يكي از ديدارهاي امسال خود كه با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي داشتند، با اشاره به جنگ فرهنگي خاطرنشان كردند: «با تحولات عظيم ارتباطاتي كه امروز در دنيا به‌وجود آمده، جنگ فرهنگي به عرصه‌اي با ابعاد مختلف و فراگير و پيچيده تبديل شده است
 
رهبر انقلاب در آن ديدار علاوه برآنكه مهمترين هدف تهاجم فرهنگي جبهه استكبار را نظام جمهوري اسلامي دانستند، موضوعي را مطرح كردند كه حاكي از خواست ايشان مبني بر آرايش جنگي گرفتن مسئولان نظام در برابر جنگ فرهنگي غرب است. آنچنان كه رهبر انقلاب اسلامي با يادآوري تعبير چند سال گذشته خود از شوراي عالي انقلاب فرهنگي به عنوان "قرارگاه اصلي فرهنگي كشور" افزودند: «در آن زمان براي برخي سؤال يا ابهام به‌وجود آمده بود كه چرا يك اصطلاح نظامي براي مسائل فرهنگي استفاده مي‌شود در حالي كه اگر به شرايط كنوني فرهنگي دنيا دقت شود، مشاهده مي‌شود كه يك تهاجم عظيم و پيچيده در عرصه فرهنگ در جريان است

با توجه به اصطلاحات نظامي كه رهبر انقلاب در زمينه مقابله با تهاجم فرهنگي غرب طي چندين سال به كار برده‌اند و همچنين با يادآوري ديدار چند روز گذشته هيئت دولت با رهبر انقلاب به مناسبت هفته دولت كه در آن مقام عظماي ولايت توصيه‌هاي فرهنگي خود را به دولتمردان فرمودند و بر مسائلي چون "توجه بسيار جدي به موضوع فرهنگ"، "لحاظ شدن جهت گيري‌هاي انقلابي و اسلامي بدون رودربايستي و قاطعيت در موضوع فرهنگ"، «"پرهيز از حاشيه سازي" و "لزوم تعيين اولويتها" تأكيد فرمودند، بسيار عجيب و حيرت‌آور است كه چرا و با چه اهدافي برخي از مسئولان سعي دارند "دغدغه‌هاي فرهنگي نظام جمهوري اسلامي" در يك جنگ فرهنگي را به "ناز و عشوه‌هاي فرهنگي" روي فرش قرمز تبديل كنند؟
به راستي اين عده با تأكيد براينكه "اعتقادي به جنگ فرهنگي ندارند" و ابراز سخنان حاشيه ساز درباره فرهنگ، چگونه مي‌توانند تعارض اينگونه حرف‌هاي خود را كه برآمده از افكار و انديشه‌هاي افراد و جريان‌هاي حاشيه ساز و منحرف است، با سخنان رهبري در خصوص "شبيخون فرهنگي"، "ناتوي فرهنگي"، "قرارگاه فرهنگي" و "جنگ فرهنگي" توجيه و برطرف كنند؟

چند سؤال از آنان كه اعتقادي به جنگ فرهنگي ندارند:
اين افراد با بيان اينگونه اظهار نظرات، سؤالاتي را در ذهن مخاطبان خود ايجاد مي‌كنند كه اگر در گفتار خود انديشيده باشند و صادق باشند بايد بتوانند اين سؤالات را نيز پاسخ دهند.

اولين سؤال آنكه: شما كه در دنياي امروز هيچ اعتقادي به جنگ فرهنگي نداريد، آيا مي‌توانيد اين اعتقاد خود را به جبهه استكبار و استعمارطلبان هم تسري و انتقال دهيد و آنان را قانع كنيد به اينكه شما هم بياييد و دست از دشمني و جنگ فرهنگي عليه ايران برداريد؟

دومين سؤال آنكه: اگر شما بر اين اعتقاد منفعلانه خود در برابر جنگ فرهنگي نظام سلطه پايدار بمانيد و در عوض آنان بر شدت تهاجم فرهنگي خود عليه جمهوري اسلامي بيفزايند، آيا مي‌دانيد چه سرنوشتي نصيب ايران و ايرانيان خواهد شد؟

سومين سؤال آنكه: آيا بي‌اعتقادي آن مقام مسئول به جنگ فرهنگي برداشتي سبك از نظريه سوخته گفت‌و‌گوي تمدن‌ها كه حاصل بي‌مايه دولت‌هاي قبلي بود، نيست؟ آيا آنان از اين ساده‌انگاري‌ها و خوش‌خيالي‌ها، سود و منفعتي نصيب كشور و ملت كردند كه اكنون نيز عده‌اي قصد تكرار و پرورش سوژه‌هايي موازي با اهداف بيگانه نظير "توهم توطئه" كه در دوران اصلاحات بسيار مطرح بود و اتخاذ "مواضع منفعلانه"در برابر شورش فرهنگي غرب عليه ايران را دارند؟

و چهارمين سؤال آنكه: آيا به خاطر بي‌اعتقادي جنابعالي و جريانات حاشيه‌ساز به جنگ فرهنگي است كه بودجه‌هاي فرهنگي بعضاً در مسيرهاي ديگري هزينه مي‌شود يا اين مورد عوامل و علل ديگري دارد؟!

پيگيري اهداف قدرت‌طلبانه از ابراز اعتقاداتي خاص
بي ترديد اين عده از چنين اعتقاداتي به دنبال اهداف ديگري مي‌گردند كه در اينجا فقط به چند نمونه از مهم‌ترين آنها اشاره مي‌شود:

۱- ايجاد حواس پرتي جمعي در جامعه و ارسال پيام‌هايي كه منجر به انحراف افكار عمومي از حقايق و مسير اصلي كشور منجر شود.

۲- تثبيت تقابل با سياست‌هاي نظام و پيام به اپوزيسيون داخلي و خارج از كشور.

۳- ايجاد فضايي در افكار عمومي از وجود حاكميت دوگانه در ايران.

۴- سوءاستفاده از شكاف نسلي و قطبي‌سازي فرهنگي در كشور.

۵- شليك چالش‌هاي نوظهور در عرصه فرهنگي.

۶- زمينه‌سازي براي هنجارشكني منتها به سبك و سياق ديگر كه يك نمونه آن اخيراً با انتشار ويژه نامه‌اي انحرافي رخ داد.

۷- جذب آرا و علايق مخالفان خود و نظام به منظور تضمين حضور جرياني خاص در قدرت.

۸- پنهان كردن پروژه‌اي بزرگ‌تر پشت پرده ابهامات عقيدتي- سياسي و افتتاح مسير بزرگ‌تر انحراف در زمان معين.
علی رضایی
 
منبع: جوان

جریان شناسی جنگ نرم در ایران

کتاب الکترونیک - E-Book

در این مجلد به موضوعاتی در رابطه با مفهوم و چیستی جنگ نرم پرداخته شده است.

در این مجلد به موضوعاتی در رابطه با عاملان جنگ نرم پرداخته شده است.

در این مجلد به موضوعاتی در رابطه با نقش جنبش دانشجویی در فضای جنگ نرم پرداخته شده است.

در این مجلد به کارکرد رسانه در جنگ نرم پرداخته شده است.

در این مجلد به کارکرد رسانه در جنگ نرم با تکیه بر عملکرد بی بی سی پرداخته شده است.

در این مجلد به سبک زندگی در فضای جنگ نرم پرداخته شده است.

در این مجلد به موضوعاتی در رابطه با جایگاه علوم انسانی در جنگ نرم پرداخته شده است.

در این مجلد به موضوعاتی در رابطه با مفهوم دفاع نرم پرداخته شده است.

خر دجٌال سواران


للحق

عکس بالا، در بهشت زهرای تهران گرفته شده. درست در قلب قطعه ی شهدا. نمی دانم اسم این حرکت، شادی دخترانه است یا عشوه ی شیطان صفتانه . اما هر چه هست ، دلم را سوزاند … طرح زیر تقدیم به خردجال سواران در بهشت !!!

کاملا بی ربط : چندی ترسیدم مرا بیازمایی به بلا. اکنون می ترسم که مرا بفریبی به عطا

بحث جنجالی درباره تدریس اندیشه وهابیت در سعودی



بر اساس برنامه ریزی حکومت سعودی، بیش از 90 درصد از برنامه هایی که از تلویزیون پخش می شود نیز حاوی مطالبی است که برگرفته از اندیشه وهابیت است.
به گزارش شیعه آنلاین، شبکه ماهواره ای "الحره" که به دولت آمریکا تعلق دارد، در یکی از برنامه های هفتگی خود با دعوت از یک نویسنده و یک مفتی وهابی، موضوع تدریس اندیشه وهابیت در مدارس سعودی را به چالش کشید.

"هانی نقشبندی" نویسنده سرشناس سعودی و شیخ "محسن العواجی" مفتی سرشناس وهابی در این برنامه به مناظره ای جنجالی با یکدیگر پرداختند.

"نقشبندی" تدریس دروس دینی که برگرفته از اندیشه وهابیت است، برای سطوح ابتدایی را مضر و زیانبار دانست و گفت: چنین کاری در واقع جنایت در حق خود کودکان و جامعه است.

این در حالی است که شیخ "العواجی" به شدت از تدریس دروس دیدنی از سال های اولیه تحصیل دفاع کرد و گفت: چنین دروسی باید از سنین پایین و ابتدایی آغاز شود تا ملکه ذهن کودکان باشد.

"هانی نقشبندی" در ادامه افزود: این دروس دینی اندیشه القاء می کند که همه افراد به غیر از خودمان را کافر بدانیم.

در همین هنگام "محسن العواجی" نسبت به این حرف ابراز تعجب کرد و گفت: این حرف بذله گویی است.

گفتنی است در حال حاضر از مجموع 10 کتاب درسی دانش آموزان ابتدایی عربستان، حاوی متون دینی برگرفته از اندیشه وهابیت است. این در حالی است که بر اساس برنامه ریزی حکومت سعودی، بیش از 90 درصد از برنامه هایی که از تلویزیون پخش می شود نیز حاوی مطالبی است که برگرفته از اندیشه وهابیت است.

از حج 1 میلیونی تا حج 10 میلیونی



با نگاهی گذرا به هزینه واقعی یک سفر عمره یا حج، تنها چیزی که برای عمره گذاران و حجاج باقی می ماند حسرت است اما در همین حال مسئولان، دست اندرکاران، کاروان داران، دلالان و مالکان دفاتر زیارتی پول های باد آورده ای به جیب می زنند.
به گزارش شیعه آنلاین، "سعد جمیل القرشی" رئیس کمیته ملی حج و عمره در اتاق بازرگانی شهر مکه مکرمه طی اظهاراتی گفت: بررسی های انجام شده نشان می دهد که امسال حدود 10 تا 12 میلیون مسلمان از سراسر جهان برای ادای مناسک حج، به عربستان سعودی سفر خواهند کرد.

وی در ادامه افزود: با نگاهی گذرا به درآمد سال های گذشته عربستان از عمره و حج و نیز با توجه به تعداد عمره گذاران و حجاج، به راحتی می توان به این نتیجه رسید که مجموع درآمد امسال عربستان از حج و عمره بین 10 تا 12 میلیارد دلار خواهد بود و این به معنی آن است که هر حاجی و یا عمره گذار به طور میانگین حدود 1250 دلار (حدود یک میلیون و 300 هزار تومان) در سفر حج یا عمره خود خرج می کند.

گفتنی است به رغم این مبلغ اعلام شده توسط این مقام عربستانی، اما به دلیل بازار سیاه و عدم نظارت درست مسئولان مربوطه و نیز کم کاری سازمان حج و زیارت، هزینه هر سفر عمره برای شهروندان ایرانی حدود چهار تا پنج میلیون و هزینه هر سفر حج بیش از 10 میلیون تومان است.

با نگاهی گذرا به هزینه واقعی یک سفر عمره یا حج، تنها چیزی که برای عمره گذاران و حجاج باقی می ماند حسرت است اما در همین حال مسئولان، دست اندرکاران، کاروان داران، دلالان و مالکان دفاتر زیارتی پول های باد آورده ای به جیب می زنند.

در پایان می توان گفت: بدون شک اگر چنین سود کلانی در این بازار سیاه وجود نداشت، هیچ گاه دلالانی برای خرید و فروش و دست یابی به سودهای کلان از این طریق پیدا نمی شد.

بزرگ ترین عیب چیست؟



"مومن، سرگرم به عیب‌های خویش و رها از عیوب دیگران است"(مستدرک الوسائل) همچنین فرمودند: "کسی که به عیب خویش بینا شود، عیب هیچ کس نگوید"(غررالحکم:234).
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از خبر آنلاین، امام علی علیه السلام فرمودند: « اَکبَرُ العَیبِ اَن تَعیبَ ما فیک مِثلُهُ»

بزرگترین عیب آن است که آنچه را که مانند آن در خود توست عیب بشماری.

در آیینه روایات، توجه به عیوب دیگران و غفلت از لغزشهای خود، بزرگ‌ترین عیب برای انسان دانسته شده است.

امام باقر (ع) ضمن توجه دادن مردم به نقاط ضعف و لغزشهای خود، می فرماید: بزرگترین عیب برای انسان، این است که عیب دیگران را با کنجکاوی به دست آورد و خود، دارای همان عیب باشد، و آن را حس نکند"(کافی459 2:).

از رسول خدا (ص) روایت شده: "خوشا به حال کسی که عیب خودش او را از پرداختن به عیب برادران مومنش باز دارد"(همان168 :8 ).

امیرالمومنین علی (ع) نیز در بیان اوصاف اهل ایمان فرمودند: "مومن، سرگرم به عیب‌های خویش و رها از عیوب دیگران است"(مستدرک الوسائل) همچنین فرمودند: "کسی که به عیب خویش بینا شود، عیب هیچ کس نگوید"(غررالحکم:234).

امیرالمومنین (ع) در کلامی دیگر به صراحت، ارتباط بین توجه و سرگرم شدن به عیب‌های خود و بی توجه شدن به عیب‌های دیگران را بازگو کرده، می فرماید: "عیب های مردم را جستجو مکن، پس همانا تو عیبهایی داری که اگر به آنها بیندیشی از بیان عیب دیگران مشغولت کند"(همان:438 ).

اهداف شبکه ماهواره ای وصال



رژیمی که از طرف دولت ایران به یهودی بودن و نوکر اسرائیل بودن متهم می شود، و به ادعای آقای قزوینی و اساتیدش مرکز نشر وهابیت و گمراه سازی و استحاله جهان اسلام و کفر و بی دینی است، چگونه می توان مخفی کردن جنایتها و رسواییهایش را جائز دانست؟!
به گزارش شیعه آنلاین، سید میثم رحمتی از بینندگان تابناک در مقاله ای نوشت: اتخاذ راهبرد ایجاد وحدت در میان امت اسلامی و توجه به امر خطیر امت واحده که مقام معظم رهبری توجه ویژه ای به آن دارند؛ از جمله مواردی است که بدون شک برای غرب مسئله ساز می باشد.

از جمله روندهایی که بیگانگان برای ایجاد شکاف و تفرقه اندازی در میان امت اسلامی و علی الخصوص اقوام شیعه و سنی ایران در پیش گرفته اند بهره گیری از تاثیرگذاری رسانه در این حوزه می باشد، چراکه به اذعان خودشان، تاثیر گذاری که رسانه در مدت کوتاهی دارد، چاپ و تکثیر هزاران هزار نوشته و کتاب در مدت طولانی نخواهد داشت.

شبهه پردازی و ضد تبلیغ با هدف ایجاد شکاف؛

استفاده از تکنیک های تبلیغاتی در راستای تاثیرگذاری بر قشری خاص، با شیوه های نرم و ابزارهایی که کشور سعودی و دیگر ایادی امریکا ،در این راه در اختیار این شبکه ها گذاشته اند، در بلند مدت می تواند سئوالات بی پاسخ فراوانی را برای مخاطبان عام در زمینه های مختلف به وجود آورد، که از جمله آنها عبارتند از مفاهیمی تحت عناوین: "حکومت اسلامی، ضرورت و وجوب حکومت اسلامی، ضمانت اجرای احکام اسلامی در حکومت، امکان پذیری جمع میان شیعه و سنی ، شبهه در اصول تفکر شیعی، کمرنگ نمودن نقش اهل بیت در تاریخ اسلام، نشر اکاذیب ذیل موضوع تاریخ اسلام، مخدوش نمودن چهره علمای تشیع در اذهان عمومی و..." اما  آنچه در این میان حائز اهمیت است، تلاش این رسانه ها برای بسط و گسترش موضوع شبهه سازی و شبهه آفرینی در موضوعات گسترده ذیل مبانی مذهبی در میان اقشار مختلف جامعه می باشد.

ورود این شبهات به بطن اذهان جامعه و از طرفی بی پاسخ ماندن آنها در ذهن مخاطبین امری است که بی تردید منتج به انحراف از اصول اعتقادی در طولانی مدت  و "موجب جدایی و افتراق هر چه بیشتر گروهها و خطوط فکری شیعه و سنی" در جامعه اسلامی می گردد.

تاسیس شبکه های ماهواره ای با هدفگزاری بلند مدت؛

در راستای شبهه سازی، شبکه های تازه تاسیس "وصال فارسی و کلمه" و همینطور، دیگر شبکه های وهابی فعال در این حوزه تمام تلاش خود را بر موضوع مذکور متمرکز نموده اند.

البته آنچه که در ظاهر شاهد آن هستیم، اظهار تقید موسسان این شبکه های فارسی زبان در خصوص این موضوع است که؛ "هدف کلی از راه اندازی این شبکه ها، صرفا تقدیم عقیده خود مبنی بر قرآن و سنت است" اما در حقیقت آنچه که در حال اجرا و انجام است چیزی غیر از این است؛ در این خصوص مشاهده می کنیم؛ این شبکه با قرار دادن خود در حیطه اهل سنت و چسباندن عنوان "تریبون اهل سنت فارسی زبان" به خود، در مرام نامه اش می آورد" اهل سنت در شبکۀ وصال با توجه با عقیدۀ پاک و مرام صادقانه ای که دارند ، جز خدمت به جامعۀ بشری و عموم هموطنان و همزبانانی که حرفشان را می فهمند؛ جز تقدیم و معرفی عقیدۀ پاک و زلال خود که مبنی بر قرآن و سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و عقل و فطرت سالم و برهان و استدلال محکم و صادقانه با فهم پیشگامان امت به شمول صحابه و اهل بیت گرامی آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم است هیچ طرح و برنامۀ دیگری ندارند."

بر خلاف آنچه چهره ی متظاهر  و ظاهرالخیر  برنامه هایی که از شبکه فارسی زبان وصال پخش می شود؛ "أبو منتصر بلوچی" که سرسپرده کشور سعودی بوده و از منابع مالی وهابیت تامین می شود، به عنوان دست اندر کار راه اندازی شبکه وصال، درادعاهای خود گفت: ما نمی خواهیم جنگ طایفه ای بر انگیزیم! بلکه می خواهیم مثل دیگر ملت ها با امنیت و آزادی زندگی کنیم!

تلاش جهت تخریب وجهه اهل سنت عزیز داخل ایران؛

جالب توجه است؛ آنچه که از آن به عنوان اهل سنت یاد می شود، چیزی غیر از عقاید پر از حقد و بغض و غضب وهابیت نیست، بی تردید با توجه به آنچه  در این شبکه برای مسلمانان فارسی زبان روایت می شود اهل سنت عزیز کشورمان کاملا از این عقاید و تقیدات متعصبانه و کورکورانه مبری هستند. چراکه در بسیاری از نقاط کشور شیعه و سنی در معیت یکدیگر به شکلی مسالمت آمیز و با علاقه در حال سپری نمودن لحظات هستند.

در این میان آنچه دارای اهمیت فراوان است اینکه؛ با توجه به نقاط مورد سوء استفاده در این شبکه ها و بهره گیری این محافل خبری،  از بیانات علمای شیعه و سخنرانی های روحانیون و مطلعان، علی الخصوص در حوزه های دینی و مذهبی ، اشخاص فعال در این حوزه باید توجه خود را به این موضوع گسیل دارند که ؛ "بلاشک  هرآنچه که توسط این عزیزان در مواقع عصبیت یا عصبانیت ، با منظور و یا بدون هدف خاص بیان می شود ، مورد رصد این شبکه ها قرار گرفته و با توجه به هدف گذاری های بلند مدت، به شکلی مقطعی و فرسایشی مورد تحریف و استفاده ابزاری در جهت تفرقه افکنی قرار می گیرد."

لزوم توجه سازمان ها و نهاد های ذیربط به این امر:

- سازمان صدا و سیما:

سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران باید توجه خاص خود را به این موضو ع معطوف دارد.
چرا که بدون تردید آنچه که می تواند پاسخ برای یک رسانه ضد فرهنگی داشته باشد و آنچه می تواند در پاسخ گویی به شبهه افکنی یک  رسانه تصویری اثرگذار باشد و تهدید های ضد دینی آن را باطل نماید، فقط تاسیس و برنامه سازی تصویری و ایجاد شبکه های برون مرزی فعال در این حوزه ها می باشد.

البته مسلم است که تاسیس یک شبکه ماهواره ای که صرفا به مسایل مذهبی و آموزه های قرآنی و سنت و اهل بیت به شکلی خشک و نا منعطف بپردازد ، حتما از لحاظ کیفیت و درصد جذب مخاطب، دچار کاستی هایی خواهد گردید ، چراکه امروز فقط جذابیت ها ی فرهنگی است که می تواند اثرگذار باشد.

تاسیس شبکه های ماهواره ای برون مرزی با زبان های بین المللی و فارسی، با هدف تامین وحدت اسلامی در میان اقشار مختلف ، می تواند چاره ای  باشد برای اینکه توانمندی خنثی سازی اهداف شوم این شبکه و شبکه هایی از این دست فراهم گردد.

- سازمان تبلیغات اسلامی:

جهت استحضار دستگاههای مسئول در حوزه های تبلیغی و ترویجی جمهوری اسلامی و آشنایی بیشتر با این شبکه های ضد فرهنگی و ضد دینی لازم دانستم به ذکر این موضوع که ؛ شبکه فارسی وصال ، زاده ی شبکه ماهواره ای "الوصال" کویت ، از منابع مالی وهابیت تغذیه نموده و به درخواست و پیشنهاد " عبدالرحیم ملا زاده " تاسیس گردیده و هم اکنون مشغول به فعالیت است. ملازاده از ایران سالها پیش به کویت پناهنده شده و از توهین  به تمام ارکان جمهوری اسلامی پرهیز نمی کند.  او در گفت و گوی خود با شبکه الوصال کویت آورده است " شبکه «وصال فارسی» می تواند از هزاران مسجد و منبر تأثیر بیشتری داشته باشد" او همچنین افزوده است " بزرگ ترین جهاد، جهاد زبانی است و تأثیری که یک شبکه ماهواره ای در مدت پنج سال می تواند داشته باشد، از 500 سال فعالیت و تبلیغ عادی بیشتر است".

باید یاد آور شویم یکی از مهم ترین دستگاههایی که به عنوان ارگانی با نقش بازدارندگی در حوزه شبهه افکنی درزمینه مذهبی، باید نقش فعال از خود نشان دهد ، سازمان تبلیغات اسلامی است. به نظر میرسد گسیل داشتن مروجان دینی  و راه اندازی سایت اینترنتی پیرامون عقاید وحدت گرایانه شیعه شاید به کمک شایان توجهی در زمینه پاسخگویی و تشهیذ اذهان عموم در حوزه های دینی نینجامد.

سازمان مزبور به عنوان یکی از ارگان هایی که در زمینه های دینی کشور مسئولیت سنگینی دارد باید عنایت داشته باشد که، هزینه نمودن میلیاردها تومان در زمینه" فیلترینگ  سایت های اینترنتی"در کشور، در کنار عدم توجه کافی به برنامه هایی که از طریق ماهواره در سراسر کشور قابل دریافت است، موضوعی متناقض، غیر قابل جمع و در تعارض با اهداف بلند مدت و راهبردی و کلان کل نظام خواهد بود. چرا که اگر شبکه های مجازی می تواند تاثیری بر ذهن و اندیشه ی اقشار و جوانان داشته باشد ، بلاشک شبکه های ماهواره ای که در زمینه های بنیادین با ماهیت ضد تبلیغی ، فعالند نیز می تواند تاثیرگذاری فراتر از سایت ها در فضای مجازی داشته باشد.

لذا بر این دستگاهها که می بایست در حوزه های دینی فعال  باشند واجب و لازم است تا به خوبی با فعالیت های این محافل خبری و شایعه پرداز به مقابله بپردازند. البته به نظر می رسد امروزه آنچه که از آن می توان به عنوان فعالیت فرهنگی و مذهبی نام برد، حتما فعالیتی است که به روز بوده و پیرامون فناوری ها و تاثیرگزاری هایی که به مقتضای هر زمانی پدید می آید بی توجه نباشد.

هدف اصلی شبکه های ضد تبلیغی فارسی زبان؛

به هر تقدیر آنچه مسلم است اینکه، اهداف اصلی این شبکه ها تضعیف و نابودی باورهای شیعی و ایجاد تفرقه در میان امت واحده و جدایی میان مذاهب است.

البته راهبردهای یکسو گرایانه و فارغ  از بی طرفی موجب گردیده تا این شبکه ها از ظلمی که بر شیعیان یمن و عربستان و یا برخی از سرزمین های اسلامی روا داشته می شود هرگز ذکری ننموده و حتی از شیعیان به عنوان "دعوتگران به جهنم" و "مرده پرستان" یاد می شود، حتی در مصاحبه ابو منتصر بلوچی ( ملازاده ) عنوان می شود" اهل سنت در ایران آرزو می کنند شرایطی را که شیعیان در عربستان سعودی دارند، آنها در ایران داشته باشند" در حالیکه در عربستان، شیعیان حتی از حقوقی مانند تملک یک مغازه محقر و یا ظریف ترین فعالیت فرهنگی و اقتصادی هم برخوردار نیستند.

البته از این دست اکاذیب و اهانت ها به ساحت شیعیان، در برنامه های فرمایشی و جهت دار وصال فارسی و کلمه ، بسیار است، برای مثال؛ مجددا در یکی از برنامه های وصال، ملازاده به عنوان مجری وهابی این شبکه، اظهار داشت:"دجال آخر الزمانی ،ادعای خدایی می کند. ویژگی های دجال همانند امام زمان(ع) شیعیان است، چرا که شیعیان معتقدند امام زمانشان دارای ولایت تکوینی است"

معرفی و توصیف شبکه وصال:

خط فکری پشتوانه این شبکه وهابی مسلک ، در معارفه ی شبکه فارسی وصال، با هدفمندی خاصی اظهار میدارد، "وصال پیام وصلی است بین بندگان و پروردگارشان به دور از سلطه قهریه و جبروت کاذب مستبدان و دیکتاتوران و جاه طلبانی که می خواهند تمام امور دین و دینا را با منطق زور و فشار و تقلید کورکورانه بر مردم تحمیل کنند"  البته در تفسیر این جمله باید توجه خود را معطوف داریم که؛ بی تردید آنکه در پی منطق زور و فشار و با پیروی از اندیشه های "کاردستی  غرب" از جمله " دوگماتیزم " و سرسپردگی " فاشیسم " ، به استفاده از منطق زور و تهدید و کشتار دست می زند و با اغناء ناصحیح لایه اول منطق انسانی از طریق سفسطه و توجیه افکار خود، به نابودی اسلام و مسلمین و ترویج اسلام ستیزی در جهان دامن زده، اندیشه وهابی گری است که البته حاجتی به بیان این نکته نیست که؛ این اندیشه رهرو بی چون و چرای زباله ها و دورریز های اندیشه غرب است.

در معرفی این شبکه به روشنی و کمال می توان ظهور و بروز اندیشه و تفکر بیمار وهابی گری را مشاهده نمود، به عنوان مثال در ادامه آورده است که"... بین بندگان و آفریدگارشان هیچ واسطه ای نیست ، و الله متعال از رگ گردن نیز به بندگانش نزدیکتر است" که نمونه ای از تلاش این طرز تفکر، برای از میان برداشتن واسطه های فیض الهی است.

و در ادامه ؛ ضمن این توهین به ساحت مقدس اهل بیت پیامبر (س) که همگی حلقه های متصل به زنجیر نبوت اند، با چرخشی 180 درجه ای اشاره می نماید که  "وصال آمده تا حلقۀ وصلی باشد بین مؤمنان و تمام حق جويانى که در طلب حق مي تپند, تا از منبر آن، حق بگویند، و حق بشنوند، و با حق خالص و بي شائبه آشنا گردند" و همچنین می افزاید  "وصال آمده تا کدورتها، کينه ها، حسادتها، و دشمنیهایی که مدعیان اسلام ناب و پیروی از اهل بیت پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به نام دين در بین ملتها کاشته را ریشه کن نمايد، و فضايي از محبت و اخوت و برادری و برابري و همزیستی مسالمت آمیز را در ميان آحاد جامعه بوجود آورد" اما اشاره نمی کند در صورتیکه هدف اصلی، اخوت و برداری و باصطلاح "روشن نمودن اذهان مسلمانان" و اصلاح جامعه اسلامی می باشد، چرا باید مدام و به شکلی ناپسند در برنامه های مختلف خود به اندیشه ها و آراء مختلف مسلمانان و علی الخصوص عقاید شیعیان و ناسزا گفته و به شکل دائمی به تمسخر اندیشه شیعی و نخبگان شیعی پرداخته شود.

در حالیکه در مرام نامه این شبکه و دیگر شبکه هایی که به سود عربستان به ترویج وهابیت و گمراه و تحریک نمودن اهل سنت می پردازند و بنا بر آیه قرآن کریم، اشاره می نماید که " لااکراه فی الدین" در دین هیچ اجباری نیست، اما در عمل، آنچه در برنامه های تبلیغی این شبکه ها مشاهده می شود، مسایلی جز موضوعات تفرقه افکنانه نیست.

شبکه وصال در تبیین مسئولیت خود ساخته اش، به شکل آشکار به دو محور اصلی اشاره می نماید؛که  عبارتند از:

اول: توحید خالص و یکتاپرستی ناب و شفاف به دور از هرگونه شرک و بدعت و قطار واسطه ها و وسیله ها، همان توحیدی که پیام آشکار قرآن کریم و دعوت تمام پیامبران الهی و مقصود اصلی آفرینش, و تنها سبب نجات و سعادت انسان در جهان است."

در تحلیل محور اول آنچه قابل توجه و تامل است ، اینست که؛ این طرز تفکر به صراحت از واسطه های بی چون و چرای فیض خداوند و عاملان رحمت حق تعالی در زمین ، برائت جسته و راه فیض خداوند را بر خود بسته اند، در حالیکه با این بیان که "برای خود مسئولیتی همچون انتقال پیام آشکار قرآن و ابلاغ دعوت پیامبران و ترویج توحید ناب را تبیین نموده اند" ، پس چگونه می شود که، شأن خود را در حدود جایگاه یک واسطه رحمت و معانی ناب الهی، میان خداوند و بندگان دانسته اند و در صورتیکه خود را واسطه قرار گیرند، موضوع را بلا اشکال می دانند، آیا این موضوع چیزی غیر از جمع اضداد ویا امری پارادوکسیکال است؟

با عنایت به مشهودات فوق ، لازم است به بررسی هر چند کوتاه پیرامون برخی بخش ها و شکل بندی ساختاری و محتوایی و هدف سنجی هر یک از برنامه های در حال پخش ازشبکه فارسی وصال بپردازیم:

بخش های مختلفی از شبکه فارسی وصال با عنوان برنامه های این شبکه وهابی روزانه از این شبکه در حال پخش است که عبارتند از:

 اصلاح (ملازاده) ، درس هایی از مدرسه رسول الله ، تفسیر قرآن کریم ، عقیدۀ جاویدان ، بازسازی اندیشه ، منبر جهانی ، میانه روی در اسلام ، کاروان یکتا پرستان ، اسلام و خانواده ، منبر جهانى (عبدالرحیم ملازاده و...)
 
اهداف راه اندازي شبکه هاي ماهواره اي وصال و کلمه:

معهذا؛ با توجه تبليغات هدفمند و دید ترویجی و تفرقه افکنانه این شبکه، در خصوص اهداف و نوع گزینش برنامه هاي اين شبکه ها ، موارد ذيل قابل تأمل مي باشد:

• هدف بلند مدت و دارای اولویت، در بررسی تحلیلی بخش های وصال فارسی، تشکیک در اصل مهدویت و حقیقت اهل بیت (سلام الله علیهم) و همچنین نابودی فرسایشی اصول اعتقادی شیعیان می باشد.

• طبق اصول مبهم و نامفهوم و فارغ از معقولات وهابیون؛ و با عنایت با مخالفت شدید آنها با اصل معاد و همچنین روایات موجود در خصوص ارتباطات موجود پس از مرگ، میان جهان باقی و دنیای مادی، شبهه پردازی در اصل معاد از محورهای برنامه سازی این شبکه ها می باشد.

• محور بعدی مورد هجوم آنان نیز، تقبیح موضوع زيارت امام زادگان و امامان و ابرار  بوده که از دیدگاه آنها، این سیره،  عملی است که به عنوان بدعت انگاشته می شود!!!

• موضوع دیگر، اهانت و دروغ پردازی در خصوص مراجع بزرگ و برجسته عالم تشیع و توهین به روحانیون و دروغ بستن به آنها و همچنین بزرگ نمایی و بهره برداری های سوء از برخی کاستی های موجود می باشد.

• تعمیم دادن اعمالی که توسط عده ای جاهل و به شکل بسیار محدود صورت پذیرفته است، به کلیه شیعیان و محکوم نمودن دولت و حکومت جمهوری اسلامی در این خصوص ، که در همین راستا بطور مثال، توهین یک نفر به تعدادی از همسایگان؛ به عنوان سیاست کلی حکومت جمهوری اسلامی در قبال برادران افغان انگاشته شده و"ملازاده" شخصا روی آن تحلیل نموده و ابراز میدارد " این سیره و برخورد کشوری اسلامی ، با پیشوند جمهوری اسلامی با همسایه و برادر دینی خود است!!" در حالیکه بی تردید این گونه اعمال حتما توسط حکومت جمهوری اسلامی نیز محکوم  خواهد بود.

• بهره برداری گزینشی با استفاده از مونتاژ فیلم های موجود سخنرانی های خطیبان شیعه و منتخب نمودن بعضي از سخنراني هايي که به برداشت خودشان از مضمون سخنرانی ها، خطابه ای در راستای "حمایت از اهل سنت" ارزیابی شود که معمولا به دفعات و کرارا  بروی آنتن می رود.

• تلاش در راستای القاء " وجود کاستی" در دانسته ها و سطح علمی دانشمندان، علماء و روحانیون شیعه با استفاده از ریز بینی و نکته سنجی در خصوص بیانات آقایان و در جهت تخریب و بی اعتبار نمودن علما و سخنرانان عالم تشیع.

• تلاش برای تخریب وجهه ی مسئولان نظام و تلقین این موضوع که ؛ مسئولان کلان نظام و سطوح فوقانی قدرت، هرگز در پی پرهیز از تفرقه، نبوده و اساسا این موضوع صرفا در حد یک شعار ابراز میشود. در حالیکه مشهود است؛ آنچه که در سیاست های راهبردی نظام، پیرامون جهت گیری های مختص به فرقه گرایی در حوزه روابط تشیع و تسنن و یا سیاست های کاربردی که به حوزه کشورهای اسلامی مربوط باشد، در جمیع موارد، جمهوری اسلامی راهبردی صلح طلبانه و بدور از مخاصمه و یا تقابل را در پیش گرفته است و قالبا به لزوم تمسک جستن به وحدت کلمه و حل و فصل معضلات جهان اسلام اذعان داشته است. از جهت دیگر این موضوع در برگزاری همایش ها و یاحتی نامگذاری سالها و سیاست های کلان نظام نیز قابل مشاهده است.

• مظلوم نمایی با استفاده ابزاری و تفسیر به رای قرآن کریم و روایات و همچنین احادیث مربوط به شیعیان، در جهت تخریب چهره شیعیان و معرفی نمودن آنها به عنوان کسانی که در اکثر امور و جهت گیری های اعتقادی در حال تخلف از منویات قرآنی بوده و از توهین و تخلف از قرآن کریم ابایی ندارند!!!

مع الوصف؛ با در نظر گرفتن راهبرد های کلی شبکه ، به بررسی بخش های اساسی از برنامه های آن نیز می پردازیم:

• برنامه منبر جهانی: (مدت: 15 دقیقه)

عبارت است از 60 قسمت در موضوعات مختلف عقیدتی و اخلاقی و اجتماعی که توسط موسسۀ (المنبر العالمی) که با سرپرستی، پیگیری و هدایت از جمله اشخاصی به نامهای ؛ "شیخ عايض القحطانی و  عبدالله باهمام" تهیه شده است.

وصال در معرفی این برنامه طی مطلبی شعارگونه اظهار می دارد؛"در سايه منبر ایمان و در شعاع خطبه جمعه است که مردم امور دینشان را یاد میگیرند وآنچه فراموش کرده اند را بیاد می آورند، و از همین فضای منبر و خطبه است که مسلمانان انگیزه میابند ندانسته هایشان را از علما بپرسند"

در ادامه به نوعی و با شیوه ای ادبی و با برانگیختن احساسات زیبایی شناسانه سعی دارد تا طی مکتوب نمودن متنی  با جذابیت های برگرفته از ادبیات فارسی جامعه هدف خود را به زعم خود به توبه و قرار گرفتن در طریق وهابیت فراخواند، در ادامه جالب است که با کنار هم قرار دادن دو موضوع متضاد و پارادوکسیکال ، در حین به فراموشی سپردن اصل "وحدت مجموعه امت اسلامی" از  "نزدیک شدن دلهای اهل ایمان به یکدیگر" و " تمرکز بر محور اسلام و ایمان و همچنین مجد و عظمت اسلام "سخن به میان می آورد، و اشاره می دارد: "باید هر فرد مسلمان فرصت بیابد... با استفاده از فضای روحانی منبر،اگر گنهکار است توبه کند؛ اگر راه گم کرده و سرگردان است به آغوش دین باز گردد؛ اگر غافل و مغرور است به خود باز آید... تا سرانجام دلهای اهل ایمان پاک گردد و به یکدیگر نزدیک شود و بدینوسیله همه با تمرکز بر محور اسلام و ایمان ، عملا از دین و آبرو و حیثیت و مقدسات دینی دفاع نمایند، و دعوت پروردگار را به سایر انسانها برسانند تا باشد که اسلام عزیز مجد و عزت و عظمت خود را باز یابد.

همچنین توجه به این نکته خالی از لطف نیست، این برنامه در معرفینامه خود به صراحت از دعوت هدفدار و خطابه هدفمند یاد می کند: "... چه مسئولیت بزرگ و چه کار شرافتمندانه ای است دعوت و خطابت هدفمند" البته با نیم نگاهی به روند برنامه سازی ها و عناد واضح این تیره ء فکری نسبت به جهان تشیع، راهبرد و اهداف مغرضانه و کینه جویانه آنها به راحتی بر همگان مشخص می شود.

در ادامه مطلب قبلی پیرامون فعالیت های شبکه فارسی وصال؛ موارد ذیل نیز در راستای تحلیل و بررسی کوتاه و بسیار اجمالی راهبردها و اهداف این شبکه ها و تلاش برای شناساندن ماهیت استکباری و تفرقه گرای آن تقدیم می گردد:

ادامه معرفی و تفسیر کوتاه اهداف مغرضانه و شوم برنامه های شبکه وصال فارسی:
1- درسهایی از مدرسه رسول الله (ص): (مدت: 25 دقیقه)

در این برنامه نیز طی مراتبی شعارگونه و حاوی مضامین ادبی،که حتی در جای خود نیز مورد استفاده قرار نگرفته است، در توصیف شخصیت پیامبر(ص) آورده است "در صفحات تاریخ از علامات پیش از نبوت گرفته تا آنچه را در مسیر زندگی چندان اثری نیست چون؛ اسب و قاطر و شتر او، شمشیر و زره و عصای او، کفش و لباس او، چه رسد به شکل و شمایل و ریش و موی او.. همه و همه این تفاصیل را صفحات تاریخ برای آیندگان به ثبت رسانیده است."

و در ادامه با صراحت و اطمینانی کامل ادعا اشاره می دارد که "یک نقاش برجسته یا صاحب خیال باز، اگر پرتو هیبت زنده آن حضرت بدو اجازه دهد تا تابلوی از آن ذات مبارک در یکی از حالتهای زندگیش... نقاشی کند، تصویری که جلوی رویمان خواهد بود با رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بیش از نود و نه درصد شباهت خواهد داشت" !!.. حالا این اطمینان کامل و این اعتماد به نفس از کجا و بنا بر کدام مستند و با این همه جزئیات آمده، خدا می داند؟!! و همچنین در صورتیکه این اسناد معتبر در خصوص شخصیت ، حیات و وفات و ریزه کاریهای زندگی شخصی ایشان وجود دارد که در حد 99 درصد نیز  با زندگی ایشان مطابقت دارد، چرا به آنچه که ایشان در روایات و احادیث معتبر که بر اسناد و کتب خود اهل سنت مبتنی است بدرستی عمل ننموده و بسیاری از احادیث متواتر را که در شأن امیرالمومنین امام علی (ع) و خاندان عصمت و طهارت آمده است نادیده گرفته می شود؟

برنامه (اصلاح): 
     
مدت برنامه: 2ساعت

 برنامه ای است برای بیداری امت اسلامی و بازگشت به اصل دین یعنی قرآن کریم و سنت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و مبارزه با خرافات و بدعت هایی که باندهای سیاسی باطنیه در قالب تشیع و به نام اهل بیت مردم را فریفته اند و دین و عقیدۀ مردم را آلوده کرده اند و به نوبه خود این بدعت های شوم را از باندهای سیاسی ادیان تحریف شده و قدرت های شکست خوردۀ قبل از اسلام به ارث برده اند.

این برنامه توسط "ملازاده" تهیه و به صورت زنده اجراء می گردد، از راهبردهای اصلی این برنامه تخریب وجهه علما و روحانیون شیعه است.

تکنیک اصلی که این برنامه برای تخریب و مخدوش نمودن چهره علمای عالم تشیع در کنار دیگر روشهای خاص خود، بکار می برد عبارتست از برچسب زنی و بهره گیری های نامتعارف و  مرموزانه به شکلی گزینشی، از برخی قسمت های مونتاژ و بریده شده از یک سخنرانی که توسط این اندیشمندان صورت میگیرد و سپس، قرار دادن آن قسمت گزینش شده، در کنار صحبت دیگری از همان اندیشمند، اما در موضوع کاملا متفاوت و یا بی ربط به موضوع سخنرانی اول که البته با تبحر خاصی و با حذف نمودن سر و ته خطابه به موضوع اول ربط  داده می شود و لذا تناقض گویی و عدم همخوانی سخن این علماء با عمل آنها را به مخاطبان القاء می نماید.

عنادورزی بی اساس وصال با شبکه برون مرزی"ولایت":

در همین راستا یکی از عمده ترین دشمنی هایی که به صورت فاحش و مشخص در این شبکه صورت می گیرد مقابله و مواجهه با "شبکه ولایت" و یا برخی از شبکه های تلوزیون دولتی کشور است که پیرامون همین موضوع به طور مثال با بیانی حاکی از توهین و تهدید ابراز می نماید که: "آیت الله قزويني مدیر شبکه تفرقه افکن ولایت ، بعد از اینکه دروغ ها و خیانت های علمی ایشان توسط شبکه وصال افشا گردید طبق عادت همیشگی به زور و تهدید متوسل شد" ، در صورتیکه با این  همه ادعا و لحن توهین آمیز، بزرگان وهابی هرگز ،حتی پیشنهاد نزدیک شدن  و مناظره علمی با علمای شیعه را نه تنها مطرح ننموده ، بلکه حتی به ذهن خطور نمی دهند، چراکه خود اشعار میدارند که در این مبارزه و مناظره علمی نه تنها  هرگز نمی توانند حقانیت وجودی خود را اثبات نمایند، بلکه چیزی از عقاید کور کورانه و توهم محور آنها نیز باقی نخواهد ماند که پایه و سند و اساس محکم و صحیحی داشته باشد.

"تعریف از خود" شبکه وصال ناشی از عدم کارآیی و نتیجه معکوس برنامه آن:

از طرف دیگر وصال فارسی، عدم ذکر نام شبکه های فارسی زبان وهابی ،توسط آیت الله قزوینی را در راستای " ترسی بی حدو حصر" از مطالبی دانسته که تا کنون توسط ایشان مطرح گردیده است!!! در حالیکه بی تردید عدم ذکر نام این شبکه ها مبتنی بر تلاش بی انتهای علمای شیعه پیرامون حفظ وحدت کلمه در میان شاکله ی کلی مسلمانان تحلیل می شود، چراکه مشاهده می شود ، حتی با توجه به ظرفیت ها ی موجود در رسانه ملی جمهوری اسلامی اما باز در راستای پرهیز از افتراق و شکاف در امت واحد،  حتی الامکان از درج و تبلیغ مسایل تفرقه افکنانه پرهیز می شود.

خودشیفتگی شبکه وصال ناشی از عدم کارآیی و نتیجه معکوس برنامه آن:
از طرف دیگر وصال فارسی، عدم ذکر نام شبکه های فارسی زبان وهابی ،توسط آیت الله قزوینی را در راستای " ترسی بی حدو حصر" از مطالبی دانسته که تا کنون توسط ایشان مطرح گردیده است!!! در حالیکه بی تردید عدم ذکر نام این شبکه ها مبتنی بر تلاش بی انتهای علمای شیعه پیرامون حفظ وحدت کلمه در میان شاکله ی کلی مسلمانان تحلیل می شود، چراکه مشاهده می شود ، حتی با توجه به ظرفیت ها ی موجود در رسانه ملی جمهوری اسلامی اما باز در راستای پرهیز از افتراق و شکاف در امت واحد،  حتی الامکان از درج و تبلیغ مسایل تفرقه افکنانه پرهیز می شود.

به عنوان مثالی برای مورد مذکور ذکر این نقل از شبکه فارسی وصال، حائز اهمیت است: "تاکید آقای قزوینی بر عدم ذکر نام شبکه ها و افراد، نشان دهنده ترس بی حد و حصر این فرد از مطالبی است که این رسانه ها تاکنون بیان کرده اند، و همین به تنهایی دلیلی است بر این که مطالب مطرح شده توسط وصال فارسی و نور و کلمه نه لاطائلات است، و نه تنها فحش و اهانت. اگر چنین بود، نیازی به این همه تاکید بر عدم ذکر نام و منع بینندگان از مشاهده شبکه وجود نداشت"!

از جهت دیگر ؛ طی مطلبی و با حالتی که حاکی از غلبه ی احساس خودشیفتگی و زیرکی کاذب در اذهان سیاستگزاران این شبکه می باشد، و با بکارگیری نوعی ادبیات خاص که سعی دارد تا "زکاوت بی منتهای" نویسنگان و سیاستگزاران را (که البته احساسی کاذب است که صرفا وجود خودشان را تسخیر کرده، اما در خواننده عمق ساده لوحی و ظاهر اندیشی کانون اداره کننده این شبکه را ایجاد میکند) به مخاطب تفهیم کند، به علمای عظام اهانت صریح نموده و با الفاظ ناصحیح و بعضا رکیک که ناشی از مطرح شدن "ملک عبدالعزیز و فیصل" (که همگی نوامیس شبکه وهابی وصال محسوب میشوند) می باشد، اشاره می نماید که" تهدید آقای قزوینی به افشاگری و ارائه کلیپ هایی از ملک عبدالعزیز و ملک فیصل گرفته تا فهد و دیگران، چند نکته در خود دارد: الف) ظاهرا آقای قزوینی دنباله رو رئیس جمهور ایران است، و عادت دارد هرگاه احساس عجز یا ترس نمود، به تهدیدهای پوچ و توخالی دست زده و به شروع به هارت و پورت! نماید،... و این تهدیدها نیز بی ارزش و نشان دهنده عصبانیت و استیصال اوست.

در ذکر مورد دوم، با تلاش در راستای دور زدن آقای قزوینی و با نوعی احساس تیزبینی ابراز داشته که " ب)اگر آقای قزوینی واقعا راست می گوید و کلیپهایی این چنین خطرناک و فضیحت بار در اختیار دارد و تاکنون از نشر آنها خودداری کرده است، باید ایشان را فردی خائن و بی مسئولیت توصیف نمود که مصالح امت اسلامی و سیاستهای کشور هیچ اهمیتی برایش ندارد! رژیمی که از طرف دولت ایران به یهودی بودن و نوکر اسرائیل بودن متهم می شود، و به ادعای آقای قزوینی و اساتیدش مرکز نشر وهابیت و گمراه سازی و استحاله جهان اسلام و کفر و بی دینی است، چگونه می توان مخفی کردن جنایتها و رسواییهایش را جائز دانست؟!

همچنین در تفسیری کودکانه و سطحی نگر ادامه می دهد "اگر این جمله آقای قزوینی: "من رسما اعلام می کنم" را اگر در کنار تهدیدها و موضعگیری های مختلف او قرار دهیم، بسادگی می توان فهمید که با یک داعی و شخصیت علمی و فرهنگی روبرو نیستیم، بلکه گوینده ای که با چنین اطمینان و قاطعیتی یک کشور دیگر را تهدید کرده و موضع "رسمی" می گیرد، احتمالا یکی از بازجوها یا آدمکش های وزارت اطلاعات است... وگرنه یک شخصیت فرهنگی و علمی نمی تواند مانند یک مقام رسمی کشوری در مورد کشورها یا اشخاص خارج از ایران و حیطه اختیارات حکومت ایران اظهارنظر کند" !!! در حالیکه با کوچکترین تعمقی می توان دریافت که بلاشک جمله تحت عنوان  "من رسما اعلام می کنم" چیزی غیر از یک تکه کلام  نبوده و صرفا برای تاکید بیشتر ابراز گردیده است ، حال این شبکه و ایادی سعودی پرست آن ، هرگونه که می خواهند فکر و برداشت نمایند.

قرآن هاي آلماني و ايتاليايي هم وارد کشور شده است !

به گفته معاون نظارت بر چاپ و نشر قرآن، سازمان دارالقرآن الکريم علاوه بر قرآن هاي چاپي کشور چين که داراي اشکالات چاپي است، قرآن هايي در آلمان نيز چاپ شده که داراي اين اشکالات است. احمد حاجي شريف در گفت وگو با ايکنا مي گويد: قرآن هايي هم در کشور آلمان چاپ مي شود که تعدادي از اين آثار به صورت قاچاق وارد کشور شده است. در رابطه با کيفيت اين نوع قرآن ها بايد گفت که با غلط هايي در متن آيات همراه است. اين اشتباهات از نسخه هايي نشات مي گيرد که بر اساس آن شبيه سازي شده است.
SHIA-NEWS شيعه نيوز:

به گزارش «شيعه نيوز» ، قرآن کتاب مقدس ميليون ها مسلمان و معجزه جاويدان پيامبر اکرم(صلي الله عليه و اله) است که خداوند آيات آن را طي ۲۳ سال براي هدايت و سعادت انسان ها نازل کرد. چنان که در قرآن آمده است، خداوند قرآن را از دستبرد و تحريف حفظ کرده است و خواهد کرد، (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) و وظيفه هر مسلماني است که همواره پاسدار حريم قرآن باشد و در حفظ و نگهداري آن از هر آسيبي بکوشد.

حال وقتي که مسلمان  تنها با طهارت مي تواند به آيات قرآن دست بزند، طبيعي است که وظيفه اش در قبال جلوگيري از تحريف و غلط هاي چاپي آن بسيار سنگين تر است. به سبب همين احکام و دستورات ديني و اهميت حفظ و حراست از قرآن است که پس از انقلاب اسلامي سازمان دارالقرآن الکريم براي نظارت بر چاپ و نشر قرآن ايجاد شد و اين مسئوليت خطير را بر عهده گرفت. با وجود دستورات مذهبي و تمهيدات فراهم شده براي اين امر متاسفانه حدود ۵ سال است که شاهد ورود قرآن ها و محصولات قرآني از چين و آلمان و کشورهاي ديگر هستيم که به گفته مسئولان دارالقرآن داراي اشتباهات چاپي است و در يک سال اخير ورود آن ها افزايش نيز يافته است. چاپ قرآن در کشورهاي ديگر را مي توان از ابعاد مختلف فرهنگي و اقتصادي بررسي و اين سوال را مطرح کرد که چگونه در حالي که چاپ قرآن در داخل با نظارت و دقت انجام مي شود، قرآن هاي چاپ خارج به راحتي وارد کشور مي شود؟ آيا نبايد بر اين قرآن ها از همان آغاز نظارت صورت گيرد و يا دست کم ورود آن تنها با مجوز سازمان هاي مربوطه انجام شود؟ اساسا سياست وزارت ارشاد در زمينه ورود قرآن از خارج چيست؟

وزير ارشاد: ورود اين قرآن ها مطلوب ما نيست
دکتر سيدمحمد حسيني درباره موضع وزارت خانه متبوعش درباره ورود قرآن هاي چيني به کشور گفت: وارد کردن اين قرآن ها مطلوب ما نيست چون اصل اين است که قرآن در داخل کشور چاپ شود و بايد صنعت چاپ کشور آن قدر پيشرفته باشد که به وارد کردن قرآن از بقيه کشورها مثل چين نيازي نداشته باشيم هر چند برخي به دليل داخل کردن قرآن هاي سبک با کاغذهاي چندگرمي اين کار را انجام مي دهند ولي مطلوب ما چاپ قرآن با کيفيت عالي در داخل کشور است.

غلط هاي چاپي در قرآن هاي چيني
وظيفه نظارت بر چاپ و نشر قرآن در کشور بر عهده سازمان دارالقرآن کشور است و آن ها قرآن هاي چاپ شده را مورد بررسي قرار مي دهند تا اگر مشکلي وجود داشت، آن را برطرف کنند. مهم ترين ايرادي که به قرآن هاي چيني وارد است، وجود اشکالات چاپي و املايي است.

قره شيخلو، مسئول دارالقرآن سازمان تبليغات اسلامي کشور در گفت وگو با خراسان وجود چنين اشکالي را تاييد مي کند و مي گويد: در بررسي هايي که ما روي اين قرآن ها انجام داديم، به چنين اشکالاتي برخورده ايم. وي در پاسخ به اين سوال که چگونه با وجود نظارت بر قرآ ن هاي ورودي از کشور چين توسط سازمان دارالقرآن کشور باز اين مصحف ها داراي اشتباهات چاپي است، مي گويد: وقتي به يکباره ۲۰۰ هزار جلد قرآن وارد کشور مي شود ما امکان نظارت بر آن ها را نداريم. علاوه بر اين که، اين نظارت بايد در مراحل چاپ و نشر قرآن هم وجود داشته باشد چون امکان ايجاد مشکل وجود دارد.

ارزان بودن قرآ ن هاي چيني
به گفته احمد حاجي شريف، معاون نظارت بر چاپ و نشر قرآن کريم سازمان دارالقرآن الکريم، ارزان بودن هزينه چاپ قرآن در چين موجب شده است برخي ناشران مسلمان به چاپ قرآن در اين کشور اقدام کنند که البته اين مصحف ها به طور عمده داراي اشکالات چاپي است و مورد تاييد نمي باشد. به گفته وي، در حال حاضر هزار ناشر در کشور وجود دارند که قرآن را به شيوه هاي متنوع چاپ مي کنند. به عنوان نمونه در شرق و جنوب شرق کشور قرآن به شيوه شبه قاره (هند و پاکستان) و در غرب و جنوب به شيوه عربي علامت گذاري و کتابت مي شود و انتشار مي يابد که البته همگي معتبر و مورد تاييد است.

قرآن هاي آلماني و ايتاليايي هم وارد کشور شده است
به گفته معاون نظارت بر چاپ و نشر قرآن، سازمان دارالقرآن الکريم علاوه بر قرآن هاي چاپي کشور چين که داراي اشکالات چاپي است، قرآن هايي در آلمان نيز چاپ شده که داراي اين اشکالات است. احمد حاجي شريف در گفت وگو با ايکنا مي گويد: قرآن هايي هم در کشور آلمان چاپ مي شود که تعدادي از اين آثار به صورت قاچاق وارد کشور شده است. در رابطه با کيفيت اين نوع قرآن ها بايد گفت که با غلط هايي در متن آيات همراه است. اين اشتباهات از نسخه هايي نشات مي گيرد که بر اساس آن شبيه سازي شده است.

به اين معني که کاتب در قرن ۶ به دليل مشکلات کتابت در قديم، برخي از واژگان و عبارات را ننوشته است که اين خود در قرآن هاي شبيه سازي شده رفع نشده است. الان هم دو نوع قرآن از اين طريق وارد کشور شده است که يک نمونه آن را هنوز تهيه و بررسي نکرده ايم. نمونه ديگري را که در دست داشتيم، بررسي کرده ايم و غلط هاي آن را در ذيل نامه اي به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي يادآور شديم.

به عنوان نمونه، در آيه «والله عزيز حکيم» کلمه «الله» حذف شده است. درهمين راستا، با هماهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، اين قرآن ها که در قطع جيبي بود، از نوزدهمين نمايشگاه قرآن کريم جمع آوري شد اما بايد به اين نکته توجه کنيم که اين قرآن ها هنوز در فروشگاه ها به فروش مي رسد.

وي ابراز نگراني مي کند که به تازگي ۱۵ هزار جلد قرآن با اين ويژگي به صورت قاچاق وارد کشور شده است.

حاجي شريف به چاپ قرآن هايي با کاغذهاي زير ۳۰گرم در لبنان اشاره مي کند و مي افزايد: چندي پيش به دليل نبود دستگاه ويژه چاپ با کاغذهاي زير ۳۰گرم، سفارش نشر اين نوع قرآن ها به لبنان داده شد که با توجه به اين نکته که لبنان کشور مسلماني است، با نشر قرآن در اين کشور موافقت شد اما بعد از مدتي، متوجه شديم که لبنان هم همانند ايران صنعت چاپ با اين ويژگي را ندارد و اين سفارش را به ايتاليا واگذار مي کند. به اين صورت که قرآن در ايتاليا چاپ مي شود و بعد از آن براي صحافي وارد لبنان و بعد از اتمام اين مراحل، قرآن ها وارد کشور مي شود.

انگيزه هاي چاپ قرآن در خارج
نبود کاغذ مرغوب در کشور، فرسوده بودن دستگاه هاي چاپ، گران بودن قرآن هاي نفيس، نبود ماشين آلات نوين صنعت چاپ، از جمله مشکلات اقتصادي است که ورود قرآن از چين و آلمان و مانند آن را به کشور رقم زده است.

جالب است که قرآن هاي چيني بيشتر به شکل فانتزي در قطعات کوچک جيبي و بيشتر براي مراسمي چون عقد و عروسي توليد و عرضه شده است و به دليل قيمت پايين توسط مردم خريداري مي شود.

اماقره شيخلو مسئول سازمان دارالقرآن کشور، اين مسئله را که چاپ قرآن در چين به لحاظ اقتصادي ارزان تر است رد مي کند و مي گويد: طبق بررسي هاي ما هزينه چاپ قرآن در قطعات معمولي در کشور ما حتي پايين تر تمام مي شود و فقط در مورد کاغذهاي ۳۰گرمي که دستگاه هاي چاپ خانه هاي ما نمي توانند آن را انجام دهند قيمت قرآن هاي چيني و مانند آن ارزان تر تمام مي شود. درحالي که ضرورتي وجود ندارد که حتما ما با اين نوع کاغذ اقدام به چاپ قرآن کنيم زيرا در کشور قرآن به اندازه کافي وجود دارد و قرآن با کاغذهاي ۳۰گرمي فقط سبک تر و ارزان تر است. به نظر من اولويت ما در زمينه قرآن اين نيست که به بهاي داشتن اين نوع قرآن، صنعت چاپ و نشر کشور متضرر و قرآن هايي با اشتباهات چاپي وارد کشور شود. وي ادامه مي دهد:ما بايد نسبت به خروج ارز از کشور حساس باشيم در شرايطي که در داخل کشور مشکل اشتغال وجود دارد، نبايد به اين راحتي از خارج از کشور محصولي که به لحاظ مذهبي هم براي مردم مهم است، وارد شود.

اگر اين مسئله ادامه يابد، چاپخانه هاي داخل کشور متضرر مي شوند و حتي ممکن است، به تعطيلي کشيده شوند.

اشتباهات فراوان در تابلوها و قلم هاي گوياي قرآني وارداتي
علاوه بر قرآن هاي ورودي از کشور چين که داراي اشکالات چاپي و متني است، تابلوها و قلم هاي گوياي قرآن نيز از اين کشور وارد شده است که به گفته مسئول سازمان دارالقرآن اشکالات آن ها به مراتب بيشتر است. وي در اين زمينه مي گويد: متاسفانه اشکالاتي که در اين تابلو از نظر متن آيات قرآن وجود دارد، به مراتب بيشتر از قرآن هاي چاپي است. اين قرآن ها توسط شرکت هاي ايراني خريداري و از طريق گمرکات وارد کشور شده است. قره شيخلو درباره اقدامات اين سازمان در زمينه تابلوهاي قرآني مي گويد: ما اين تابلوها را بيشتر بررسي مي کنيم و اگر در آن ها اشکالي وجود داشته باشد اجازه ورود اين تابلوها را به کشور نمي دهيم.

قلم هاي هوشمند قرآني نيز از ديگر محصولات قرآني است که وارد کشور شده و در نوزدهمين نمايشگاه قرآن کشور به فروش رسيده است. اين محصول قرآني نيز داراي اشکالاتي بوده است.

حاجي شريف در اين زمينه مي گويد: قرآن هاي وارد شده از کشور چين، در بسته اي همراه با قلم گويا و گوشي است که تاجر آن را با قيمت ۲۵هزار تومان تهيه مي کند. اين درحالي است که در نمايشگاه قرآن کريم، همين بسته ها با قيمت ۶۰هزار تومان به فروش مي رفت. يعني براي هر بسته، ۳۵هزار تومان سود مي بردند. البته ناگفته نماند که برخي از اين قلم هاي گويا با تفاسير انحرافي نيز همراه است.
اما مسئول دارالقرآن کشور با اشاره به اين که فناوري توليد اين نوع قلم ها در کشور وجود ندارد، مي گويد: چون اين فناوري در اختيار ما نيست و از طرفي ممکن است اين قلم ها مورد نياز مردم باشد و سبب تقويت ارتباط آن ها با قرآن شود، به همين دليل ورود آن ها به کشور توجيه دارد.

شرايط چاپ قرآن در کشورهاي غير اسلامي
گفته مي شود چاپ قرآن ضوابط خاصي دارد و با بقيه توليدات حوزه نشر متفاوت است. به اين معنا که اصول شرعي بايد در مراحل توليد و نشر قرآن مراعات شود. به عنوان نمونه افراد نمي توانند بدون وضو به صفحات قرآن دست بزنند.

حجت الاسلام مودب قرآن پژوه و رئيس انجمن قرآن پژوهان حوزه علميه قم در پاسخ به اين سوال خراسان که آيا چاپ قرآن در کشوري غير اسلامي و توسط غيرمسلمانان به لحاظ شرعي اشکال دارد، مي گويد: البته چون آن ها اصلا مسلمان نيستند در اين زمينه احساس تکليف نمي کنندکه بخواهند وضو بگيرند و... اما اين که گفته مي شود امکان توليد اين قرآن ها توسط مسلمانان يا شيعيان چين هست، بسيار بعيد است چون شيعيان اين کشور در منطقه کوهستاني تبت زندگي مي کنند در حالي که بيش تر فعاليت هاي اقتصادي چين در پکن و توسط غيرمسلمانان انجام مي شود، ضمن اين که چيني ها اهداف اقتصادي در اين زمينه دارند نه اهداف فرهنگي. به همين دليل به احتمال زياد اين اشکالات سهوي است و آن ها براي اين که مشتريان خود را از دست ندهند اين اشکالات را در آينده اصلاح خواهند کرد.

مسئول سازمان دارالقرآن کشور نيز در اين زمينه مي گويد: مراجع و علما بايد در اين زمينه اظهار نظر کنند ولي آن چه مهم است اين که قرآن کتاب آسماني و مقدس ماست و قطعا در مراحل چاپ و توزيع آن بايد شئونات اسلامي و شرعي مراعات شود. به عنوان نمونه ما بدون وضو نمي توانيم به قرآن دست بزنيم، پس در چاپخانه هاي قرآن بايد مراعات اين مسئله شود. افرادي که با قرآن تماس پيدا مي کنند بايد طاهر و وضو داشته باشند که بعيد به نظر مي رسد در کشوري مثل چين اين مسائل رعايت شود. ما به اين نتيجه رسيده ايم که در آن کشور اين شئونات رعايت نمي شود چون براي آن ها قرآن با بقيه کتاب ها فرقي ندارد.

تلاش براي پيشگيري از ورود قرآن هاي چيني
مهم ترين پرسشي که هم اکنون در زمينه قرآن هاي وارداتي مطرح است، اين که مسئولان ذي ربط چه تصميمي را در رابطه با ورود اين قرآن ها اتخاذ خواهند کرد. مسئول دارالقرآن کشور در اين زمينه مي گويد: ما با وزارت ارشاد هماهنگي هايي را انجام داده ايم تا به ناشران کشور تذکر بدهند که سفارش چاپ قرآن را به چين ندهند و اگر هم قرآني از اين کشور وارد شد، حتما اين قرآن ها در دفتر نظارت و چاپ و نشر قرآن، بررسي شود تا اگر اشکالي نداشت اجازه ورود آن را بدهيم اما من باز هم تاکيد مي کنم که ما اصل اين کار را به دلايل مختلف به صلاح کشور نمي دانيم. به گفته قره شيخلو اقدامات جدي تاکنون در اين زمينه انجام شده است تا از ورود قرآن هاي وارداتي پيشگيري شود. وي تاکيد مي کند: ما اميدواريم با اطلاع رساني هايي که صورت مي گيرد، نيازي به وضع قانون و استفاده از سازوکارهاي قانوني پيدا نکنيم.

دکتر حسابی : حفظ سنن اعتقادی، ملی و نبوغ نژادی، واجب است

SHIA-NEWS شیعه نیوز :

جملات کوتاه زیر از مرحوم دکتر حسابی میباشد :


زندگی، یعنی پژوهش، و فهمیدن چیزی جدید.
                     
4 اصل پیشرفت: مردانگی، عدالت، شرم و عشق است.             

یک عمل درست، بهتر است از هزار نصیحت.
              
راه پیشرفت، ارزش نـهــــــــــــــادن به علم و تحقیق، احترام به معلمین، اســـاتید، دانش آموزان و دانشجویـــــــــــــــان  است.

تقلید (از غرب)، خطری است جدی، که چشمه های نبوغ را، خشک می کند.               

حفظ سنن اعتقادی، ملی و نبوغ نژادی، واجب است.

فعال باشیم، ولی ملایم، عادل باشیم، ولی با گذشت.              

سادگی و عشق از عوامل پیشرفت است، که در قلب ما ایرانیان است.

احساس اجبار به فداکاری، لازمه زندگیست.

انجام وظیفه، لازمه جهش بسوی پیشرفت است.

کار کنیم، زحمت بکشیم، از سرمایه چیزی کم نداریم.

سازماندهی، لازمه و خواسته الگوی پیشرفت است.

نظامی که، دارای سازمان باشد، چارچوبی استوار دارد.
 
باید جوانان، حفظ سازمان را، آموزش داد.

عشق، به وجود آورنده اعمال زیباست.

دولت، وظیفه دارد، خوشحال کنندگان مردم را، تشویق کند.

داشتن هدف، و رفتن به دنبالش، خوب است ولی عاشق هدف بودن و گرفتار شدن چیز دیگری است.

ایران، جزیره هوش و ذکاوت است.

با بچه ها، با اطمینان رفتار کنید تا قابل اطمینان بار بیایند، و قابل اطمینان شوند.

طنز در مملکت ما، یک مقاومت ملی است، و همیشه حافظ ایران بوده است.

موسیقی خوب ایرانی، یک طرز تفکر است. یک فلسفه است، و بیان یک آرزوست.

هنر، با احساسات آدمی بازی می کند.

شخصیت یک ملت را، ادبای آن ملت می سازند.

هنر، چاشنی زندگیست.

عشق زندگی را به شیوش می آورد.

بزرگترین خوشحالی من در زندگی: هوش و استعداد جوانان ایرانی است.

سه اصل عاشقی: محبت ، احترام و راستگویی است.
    
 باید به جوانان، حفظ سازمان را آموزش داد.     

چه ها، آدم کوچولو هستند، قابل اعتماد و شایسته احترام.




منبع : سایت دکتر حسابی

ظلم هنر هفتم به روحانیت

اگر چه روحانیون، از دیر باز رهبران دینی جامعه مسلمان ایرانی بوده اند و به ویژه در انقلاب سال 57 13به رهبری بت شکن قرن، حضرت امام خمینی (ره) و همگام با توده‌های مردم، معجزه دیگری از قدرت اسلام سیاسی را به غرب و شرق عالم نشان دادند، اما ...
SHIA-NEWS شیعه نیوز:
 
به گزارش «شیعه نیوز» ، اگر چه روحانیون، از دیر باز رهبران دینی جامعه مسلمان ایرانی بوده اند و به ویژه در انقلاب سال 57 13به رهبری بت شکن قرن، امام خمینی (ره) و همگام با توده‌های مردم، معجزه دیگری از قدرت اسلام سیاسی را به غرب و شرق عالم نشان دادند، اما به نظر می‌رسد، سیمای این قشر تاثیرگذار در نزد برخی اقشار جامعه از جمله اهالی هنر و سینما مخدوش و غیر شفاف است.

شاید یکی از دلایل مهم این مساله، نوع پرداخت رسانه‌ها به ویژه رسانه ملی و نیز فیلم‌های سینمایی به مقوله زندگی و حضور روحانیت در اجتماع باشد.

بیستم و یکم شهریورماه به عنوان روزملی سینما، بهانه خوبی است که درنگی دیگرباره در خصوص نوع حضور روحانیون در سینما و البته تلویزیون داشته باشیم.

هرچند در این مجال کوتاه فرصت آن نیست که به صورت مبسوط ظلمی که از ناحیه اهل هند و سینما بر این قشر محبوب می‌رود را تشریح کرد، با این حال اشاره ای کوتاه می‌تواند مفید و تامل برانگیز باشد.

واقعیت امر آن است، جدای از برخی آثار، به تصویرکشیدن نقش روحانیون در پرده نقره ای و البته جعبه جادویی آن طور که باید و شاید مطلوب و قابل دفاع، از آب در نیامده است.

از این منظر باید گفت؛ حضور افرادی در کسوت و لباس روحانیت در فیلم‌ها و سریال‌ها بیشتر در قالب سخنرانان کلیشه ای و یا در موقعیت استخاره گرفتن برای افراد مردد و احیانا نصیحت گری به دزد‌ها و زندانی‌ها و ... بوده است، این در حالی است که در بسیاری از فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی غرب، به ویژه از جنس‌هالیوودی آن، نقش کشیش مسیحی، یک نقش فعال و کاملا تاثیرگذار است؛ به گونه ای که در بیننده این باور عمیق شکل می‌گیرد که اولا روحانی مسیحیان همپای مردم در همه عرصه‌های اجتماعی حضور دارد و ثانیا حضور او کاملا لازم و بایسته است.

بگذریم از این که اساس و بنیان فرهنگ و تمدن امروز غرب مبتنی بر نفی دین و تقدس زدایی از عناصر دینی به هر شکل ممکن است، اما با این حال دست کم در فیلم‌های تاثیر گذار‌هالیوودی می‌توان حضور موثر روحانیون مسیحی ولو در مقام بدگویی از کلیسا را احساس کرد.

در واقع غرب با استفاده از ظرفیت عظیم هنر هفتم، تلاش می‌کند ذهن مذهبی مخاطب خود را بسازد و به آن جهت دهی مورد نظر خود را بدهد، نه این که خود را مدافع دین نشان دهد، بلکه لااقل می‌کوشد تصویر واقع گرایانه تری را در این خصوص به نمایش در آورد؛ امری که گویا فیلم سازان وطنی ما تا حدود زیادی از آن غافل شده اند.

متاسفانه برخی خیال می‌کنند برای ساخت یک اثر دینی، صرف حضور یک بازیگر با لباس روحانیت، کافی است، در صورتی که گاهی، این حضور خشک و خالی و بی محتوا، اثر عکس را در انتقال پیام می‌گذارد.

به نظر می‌رسد، جدای از غفلت و کم توجهی سینماگران، نگاه شبه سکولار به حضور روحانیون در سینما و تلویزیون در این امر بی تاثیر نبوده باشد، البته اگر بدور از نگاه بدبینانه، قائل به قصد و غرض‌هایی در این باره نبوده نباشیم!

از این حیث بی شک، نگاهی سطحی به مقوله معنویت در فیلم‌ها و سریال‌هایی که عموما به برداشتی دم دستی از مقولاتی چون معنویت، روح، جن و شیطان خلاصه می‌شود، یا نمایش تصویر یک روحانی منفعل در یک مکان مذهبی و امامزاده و... نمی تواند، معرف یکی از تاثیرگذارترین اقشار جامعه ایرانی در طول قرون متمادی باشد.

از سویی دیگر در فیلم‌هایی که در آن نشانی از فرد روحانی وجود دارد، نقش آنان حتی اگر مدت زمان حضورشان در فیلم زیاد بوده باشد، نقشی حاشیه ای و جانبی است.

متاسفانه برخی از سینماگران حتی از نوع متعهد آن فکر می‌کنند طلبه و روحانی که کاری به هیچ چیز ندارد و به تعبیر بهتر در سیاست وارد نمی شود، بیشتر مورد پسند سینما و مخاطب آن است، حال آن که در برهه کنونی که موج بیداری اسلامی در منطقه به ویژه کشور لیبی شکل گرفته است و بالطبع بیش از پیش یاد و نامی از امام موسی صدر برده می‌شود، جای این سوال به طور جدی وجود دارد که چرا تاکنون فیلمی درباره این شخصیت تاثیرگذار لبنان و جهان اسلام ساخته نشده است؟!

البته از این دست سئوالات بسیار است به عنوان نمونه، چرا داستان طلبه ای که چند سال پیش به کشور گویان در آمریکای جنوبی برای تبلیغ رفت و به دست دشمنان اسلام به شهادت رسید، به تصویر کشیده نشده است؟

به راستی چرا طلاب جوانی که به امر تبلیغ در کشور مشغولند و مخلصانه در قالب گروه‌های جهادی، آن هم برای رضای خدا، لبخند بر لبان مردم محروم کشور می‌نشانند، در سینمای ایران و متاسفانه در سریال‌های تلویزیونی جایی ندارند ؟

نکته پایانی این که؛ کسی مدعی نیست، روحانیون در ایفای وظایف خود بی عیب و نقص هستند، اما بی‌انصافی است، در پرداخت هنری به وجوه زندگی فردی و اجتماعی آن‌ها، از واقع بینی و حقیقت به دور ماند.

امید آنکه قبیله هنر و سینما به خود آید و با ساخت آثار فاخر هنری، نقش دیده‌بان دین و معنویت را آن گونه هست به تصویر کشد.

اینترنت چند صفحه دارد؟

چند صفحه وب در فضای اینترنت وجود دارند؟ شاید این سوالی قابل پاسخ به نظر بیاید اما در واقع هیچکس نمی داند چند صفحه وب و یا وب سایت این جهان بی نهایت دیجیتال را که اینترنت نام گرفته، به وجود آورده است.

به گزارش مهر، بنیانگذار مجله وایرد معتقد است در حال حاضر یک تریلیون صفحه وب وجود دارد، این به آن معنی است که مجموعه مغز اینترنت از نورونهای بیشتری نسبت به مغز انسان برخوردار است.

وی می گوید اینترنت یک تریلیون صفحه دارد و مغز انسان ۱۰۰ میلیارد نورون، هر نورون با هزاران نورون دیگر از طریق سیناپسها اتصال پیدا می کند در حالی که هر صفحه وب به صورت متوسط با ۶۰ صفحه دیگر در ارتباط است، اتصالات مغز انسان ۱۰۰ برابر اینترنت است با این تفاوت که این ابعاد عضو هر چند سال یکبار دوبرابر نمی شود، در حالی که اینترنت این ویژگی را دارد.

با این همه پاسخ قطعی این سوال به زودی مشخص خواهد شد. زیرا گروهی به نام انجمن شبکه گسترده جهانی یا WWW که بنیانگذاری به نام "تیم برنرز لی" خالق اولیه اینترنت دارد، در تلاش است تا تعداد قطعی صفحات اینترنت را با درجه بالایی از قطعیت مشخص کند.

این انجمن با دریافت بودجه مطالعاتی یک میلیون دلاری از سوی گوگل، در نظر دارد نتایج مطالعات آنلاین خود را در اوایل سال آینده با عنوان فهرست شبکه گسترده جهانی منتشر کند. این فهرست به عنوان اولین مقیاس چند بعدی تاثیر اینترنت بر روی انسانها و کشورها معرفی شده است. پروژه محدوده گسترده ای از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را پوشش خواهد داد و با استفاده از آن امکان ارزیابی گرایش اینترنت در طول زمان و نشانه گذاری عملکرد آن در میان کشورهای مختلف به وجود خواهد آمد.

با این همه نتیجه این مطالعه نمی تواند به تمامی پرسشهایی که افراد درباره اینترنت دارند، پاسخ دهد اما امید می رود این گزارش که از این پس در قلب گزارشهای سالیانه منتشر خواهند شد بتوانند برخی از ناآگاهی ها درباره اینترنت را برطرف سازد. این انجمن با انجام تحقیقاتی بر روی کاربران اینترنت، مصاحبه با افراد مرتبط با این موضوع و تلاش برای جمع آوری اطلاعات از تامین کنندگان خدمات اینترنتی، دولتها و موتورهای جستجویی مانند گوگل قصد تکمیل و ارائه این گزارش را دارد.

بر اساس گزارش سی ان ان، به منظور یافتن میزان بزرگی شبکه، این گروه قصد دارد طی مطالعات خود به نقش شبکه های اجتماعی در تحولات اخیر خاورمیانه نیز تاکیدی داشته باشد، تعیین کند کاربران در سرتاسر جهان در جستجوی چه وب سایتهایی هستند، چه وب سایتهایی وجود دارند و تعیین کند گرایش اینترنت از یک کشور به کشوری دیگر و از منطقه ای به منطقه دیگر چگونه تغییر می کند.

وجود سی میلیون برده در جهان

مدیر انجمن بین المللی مقابله با برده داری در جهان تاکید کرد بیش از سی میلیون نفر در جهان قربانی برده داری نوین هستند.

به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از شبکه تلویزیونی سی ان ان، ایدان مک کوئید با اشاره به آمار تکان دهنده قربانیان برده داری در جهان گفت: هم اکنون بیشترین قربانیان برده داری مربوط به کشورهای جنوب شرق آسیاست.

بنا به گزارش سازمان جهانی کار برده داری در اروپا و امریکای شمالی نیز برده داری وجود دارد اما شمار ان کمتر است با وجود این ارزش تجاری برده داری در این مناطق بیشتر از مناطق دیگر است. در این مناطق قاچاقچیان انسان سالیانه صدها میلیون دلار درامد کسب می کنند.

چرا این مرد بزرگ هنوز هم محبوب دل‌هاست؟+تصاویر

جهات عظمت شخصیت، در وجود ایشان جمع شده بود. بزرگ‌ترین آنها بیم از خدا و حساب روز جزا بود. با تمام وجود، خدا را باور و به قیامت اعتقاد داشت. دنیاطلبی و ریاست‌خواهی در او دیده نمی‌شد.

به گزارش مشرق، گفتاری از آیت‌الله صافی گلپایگانی به مناسبت سالروز رحلت آیت‌الله بروجردی در تجلیل مقام این مرجع عالیقدر شیعه منتشر شد.

متن این گفتار به شرح زیر است:

«سیزده شوال، سالروز رحلت مرحوم استاد اعظم حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی اعلی‌الله مقامه زعیم بزرگ شیعه است كه در عصر خود، نمونه‌ ممتاز و آسمانی، از رجال ایمان و خداپرستی و خداخواهی و وجودش سرشار از عقیده و توحید بود.
 
این فقیه عالی‌مقام در اخلاق كریمه و بزرگی و بزرگواری ـ به‌حق ـ یادگاری از جد بزرگوارش سبط اكبر علیه‌السلام بود.

تصویر به ترتیب شماره: 1- آیت الله العظمی بروجردی (ره)، 2- مرحوم كمپانی، 3- مرحوم شیخ اعظم آخوند خراسانی (ره)


جهات عظمت شخصیت، در وجود ایشان جمع شده بود. بزرگ‌ترین آنها بیم از خدا و حساب روز جزا بود. با تمام وجود، خدا را باور و به قیامت اعتقاد داشت. دنیاطلبی و ریاست‌خواهی در او دیده نمی‌شد.
 
او كه در صداقت و راستگویی‌اش شكی نبود، می‌فرمود: من برای این مقام یعنی مرجعیت و ریاست قدمی برنداشتم.
 
صفاتی كه امیرالمومنین علیه‌السلام برای همام از متقین برشمرد، در او لمس می‌شد: «فَهُمْ وَ الْجَنَّه كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ»
 
در صرف بیت‌المال دقت فراوانی داشت و می‌شود گفت حتی دیناری به كسی برای غیر خدا نپرداخته بود. شخصا و برای حوائج شخصی خود مثل لباس و بلكه غذا از سهم مبارك و بیت‌المال استفاده نمی‌كرد. خانه و اندرون بیت او ساده و بی‌پیرایه و به فرش‌های كهنه كه شاید از گذشته به او ارث رسیده بود، مفروش بود. به بزرگان گذشته و معاصر ادای احترام می‌كرد. در اظهار حق و ابطال باطل، مسامحه و مجامله نمی‌كرد و بر رعایت امور و حقوقی كه رعایت آنها از مستحبات و مكارم اخلاق و آداب بود، كمال اهتمام را داشت.

تصاویر دیدار آیت الله بروجردی و آیت الله كاشانی


هر كس قدمی در راه خدا برداشته بود و مصدر خدمتی به دین و مذهب شده بود، نزد او احترام خاص داشت. یاد دارم زمانی به پدر بزرگوارم فرمود: من یك شب هم شما را فراموش نمی‌كنم.
 
در امر ترویج دین و دفاع از حدود و ثغور اسلام و مذهب، آنچه را در توان داشت انجام می‌داد. غم و غصه‌ای اگر برایش بود، همان فكر و اندیشه‌ مسائل اسلامی بود.
 
در موقعیت علمی چنان بود كه هر دانشمند و عالم و استادی به محضر او می‌رسید، شیفته‌ او می‌شد. در مسائل علمی و اطلاع از آرای علمای مذاهب و فرق اسلامی، متبحرتر از خود آنان بود. مثل اینكه «كتاب خلاف» شیخ، صفحه به صفحه‌اش پیش رویش حاضر باشد، سخن می‌گفت و بر علم رجال و اسناد حدیث تسلط و آگاهی خارق‌العاده داشت.
 
دانشمند معروف شیخ باقوری وزیر اوقاف مصر، در اثر یك ملاقات، چنان مجذوب او شد كه همه‌ تذكرات ایشان را به سمع اجابت شنید و در ضمن نامه‌ای كه از آنجا به عرض ایشان رساند، وعده انجام همه را داد و عبارتش نسبت به آن وعده‌ها این بود كه «لایزال یخلد فی كیانی».
 
مرحوم علامه شیخ محمدتقی قمی می‌گفت: آنگاه كه نامه حضرت آقا را به شیخ محمد سلیم تسلیم ‌كردم، بر‌خاست و ‌ایستاد و نامه را ‌گرفت و ‌بوسید و نیز شیخ محمد شلتوت، صاحب آن فتوای تاریخی هم برمی‌خاست و به احترام می‌ایستاد و نامه را دریافت می‌كرد.
 
بی‌شك در عصر ایشان، در بین همه علمای فِرَق، كسی اعلم از ایشان در فقه فِرَق نبود. آن بزرگوار در حفظ حدود مكتب اهل بیت علیهم‌السلام در برابر همین اشخاص كه به او كمال احترام را اظهار می‌كردند از حقی و موضعی تنازل نمی‌كرد؛ چنان‌كه وقتی شیخ شلتوت در تفسیری كه می‌نوشت در تفسیر آیه‌ «وأن تستقسموا بالأزلام» سخن نابه‌جایی گفته بود، در مقام رد بر او، به اینجانب امر فرمود تا جواب كافی و شافی طی رساله «حول الاستقسام بالازلام» نگاشتم و برای او ارسال كردند.
 
از سوی دیگر مثل جورج جرداق دانشمند مسیحی، نویسنده كتاب «الامام علی صوت العداله الانسانیه»، كتابش را طی نامه‌ای بسیار بلیغ و پرمحتوا به ایشان اهدا كرد.


 
13شوال، سالروز رحلت چنین شخصی است كه عظمت‌های وجودی‌اش همه افتخارآفرین بود و اسوه‌ای ستودنی برای علما و شیعیان.
 
در تشرع و تعبد تام و التزام به احكام و عبادت و دعا و محاسبه نفس و توجه به خدا و استغفار و توبه و تعظیم شعائر و سنت‌ها، از جمله سوگواری و مراسم عزاداری حسینی علیه السلام و عاشورا، در همه مثل و نمونه بود. باید این روز و این شخصیت و تاریخ حیاتش، همیشه زنده نگه داشته شود و برای همه سرمشق باشد.
 
و این مقاله را با سخن یكی از بزرگ‌ترین علمای مصر كه در ارتحال ایشان نوشته بود به پایان می‌رسانم: اغدق الله علی جدثه الطاهر من سحائب رحمته و حشره فی زمره جده سید المرسلین. و السلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا.»

مراسم تشییع جنازه آیت الله بروجردی

حقایقی که در هیاهوها گم شد/ آیا افریقای جنوبی برنده جام جهانی بود؟


افریقای جنوبی نتوانست به عنوان شایسته ای در جام جهانی 2010 دست یابد؛ اما این پرسش همچنان باقی است که آیا از نظر اقتصادی به موفقیتی دست یافتند؟

به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، آنچه هر کس درباره جام جهانی 2010 در افریقای جنوبی به یاد دارد، نتایج فوتبالی آن است؛ اما آنچه نگاه کارشناسان و فعالان اقتصادی را به خود معطوف کرد، این است که این رقابت ها توانست اهرمی جهت رونق اقتصادی این کشور قاره سیاه باشد؟ پرسشی که پیش از برگزاری این دیدارها نیز با ابهامات فراوانی مواجه بود؛ اما اکنون که هیاهوها خوابیده، فرصتی است تا مروری بر این رویداد جهانی داشته باشیم و لایه های پنهان آن را مورد بررسی اجمالی قرار دهیم.

* آیا افریقا نصیبی از جام جهانی داشت؟گزارش های رسمی دولت افریقای جنوبی حکایت از سرمایه گذاری 4.3 میلیارد دلاری این کشور در زمینه ورزشگاه ها، جاده ها و حمل و نقل شهری برای رسیدن به محل برگزاری بازی ها داشت. البته، هزینه بالایی نیز برای امنیت برگزاری جام صرف کردند تا این کشور به محل امنی برای حضور علاقه مندان تبدیل شود.
رقمی معادل 130 هزار شغل میان سال های 2007 تا 2010 در این کشور در زمینه تجهیز و نگهداری ورزشگاه های محل برگزاری مسابقات ایجاد شد. این رقم هنگامی قابل توجه نشان می دهد که از هر چهار نفر، یک نفر در این سرزمین بیکار است. برآوردها نیز حکایت از آن دارد که عددی معادل 450 هزار نفر هم در سال 2010، فقط برای حمایت تیم های مورد علاقه خود وارد این کشور شده اند که افزایش گردشگر به این کشور افریقایی را نشان می دهد.
این در شرایطی است که منتقدان بر این باورند، بودجه ای نزدیک به 12 میلیارد دلار از سوی دولت افریقای جنوبی برای این دیدارها هزینه شده است. آنها عنوان می دارند دولت این پول را می توانست در آن دوران صرف رفع فقر در این کشور قاره سیاه کند که چنین نشد. در حقیقت، سود ناشی از برگزاری جام جهانی، به مردم افریقا نرسیده و نصیب شرکت ها و سازمان های بین المللی و اقتصادی شده است.
 

* درآمدهای ورزشی همیشه کمتر از حد انتظار استبسیاری از کارشناسان اقتصادی ورزش بر این باورند که تاریخ نشان دهنده آن است که پیش بینی ها درباره میزان درآمد ناشی از میزبانی رویدادهای نادرست است و سطح واقعی بسیار پایین تر است. در این بین نیز از مثال آلمان و جام جهانی 2006 یاد می شود. آنها پیش بینی می کردند این جام منتهی به افزوده شدن به رشد اقتصادی تا 1.6 درصد شود که عملا چنین اتفاقی روی نداد. 10 هزار شغل کمتر از سطح برآوردها ایجاد شد و درآمد ناشی از گردشگران نیز 250 میلیون دلار کمتر از آن چیزی بود که ژرمن ها حدس می زدند.
اقتصاددانان بر این باورند که در سایر رقابت ها مانند المپیک سیدنی و جام جهانی کره- ژاپن نیز چنین اتفاقی روی داد؛ اما در افریقا این وضعیت بدتر بود چرا که زیر ساخت های اقتصادی این کشور نیز ضعیف است.

* وقتی افریقا با جام جهانی شاد شد!در این بین، برای بسیاری از افریقایی ها مبرهن است که این میزبانی با سود چندانی همراه نبوده؛ اما برخی عنوان می کنند همه چیز در سود اقتصادی قابلیت تحلیل ندارد.
سیمون کوپر و استفان سیمانسکی در گزارشی عنوان داشتند که اگرچه برخی رویدادهای تورنمنتی ورزش دارای سود سرشاری نیستند؛ اما موجب افزایش شادی مردم می شوند. آنها معتقدند اگرچه افریقای جنوبی در جام جهانی به درآمدزایی دست نیافت و چه بسا با ضرر هم مواجه شد؛ اما موجب شادمانی ملت در نسبت با سایر کشورهای این قاره شده است. در حقیقت، میزبانی جام جهانی موجب افزایش شادی و غرور ملی آنها شده است.
در این منظر، اگرچه مردمان قاره سیاه نصیبی از میلیاردها دلار رد و بدل شده در این رویداد ندارند؛ اما می توانند مغرور و خوشحال باشند که حق برگزاری چنین رقابتی را داشته اند.

* قاره سیاه و تداوم روزهای سیاهاکنون جام جهانی فوتبال در افریقای جنوبی برگزار شده و ماه ها نیز می گذرد. نصیب این قاره و مردمش از برگزاری چنین تورنمنتی چه بوده است؟ میلیاردها دلار میان شرکت ها و کمپانی های امریکایی و اروپایی و نهادهای بین المللی ورزش و فوتبال رد و بدل شده و نصیب مردمان این سرزمین، اعتصاب عدم پرداخت حقوق چند دلاری کارکنان بومی در حین مسابقات است؟ این کشور که گردش مالی اش از سوی بانک های سوئیسی و انگلیسی مدیریت می شود، برای بیش از چهار سال خزانه داری میلیاردها دلار هزینه و سودهای عایدی اربابان قدرت را به نام آنها زده و افریقا جنوبی مانده و 10 ورزشگاه که نمی داند با آنها چه کند و ...
آری، حکایت این قاره چون رنگ پوست ساکنانش، سیاه است؛ سیاه ...

روایتی از زندگی شهید «سیدکاظم کاظمی» رئیس اداره اطلاعات سپاه/


فرمانده‌اي كه حاضر بود جانش را فداي يك تبسم امام كند

خبرگزاری فارس: هرگاه به او کاری واگذار می‌شد و می‌خواستیم از انجام آن مطمئن شویم، می‌گفتیم این مأموریت قلب امام را شاد می‌کند و وقتی خبر آن به حضرتشان برسد، تبسم بر لبان ایشان می‌نشیند. او خنده‌ای می‌کرد و می‌گفت «همه ما فدای یک تبسم امام» و تا پای جان می‌ایستاد.

خبرگزاری فارس: فرمانده‌اي كه حاضر بود جانش را فداي يك تبسم امام كند

به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، شهریورماه یادآور عروج آسمانی فرزندی از فرزندان برومند حضرت روح‌الله است که از اوان کودکی جرعه نوش مکتب نورانی اسلام و اهل بیت (ع) بود و در مسیر رشد و نموش چه در دوران تحصیل در ینگه دنیا و چه در دوران خدمت‌اش در سپاه دلاورانه و شجاعانه بر سبیل حقانیت استوار ماند و با همه وجودش پای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایستاد.
او «سید کاظم کاظمی»، فرمانده وقت اطلاعات سپاه و عضو شورای عالی سپاه پاسداران است؛ مردی که حاضر بود همه هستی‌اش را فدای یک لبخند امام کند.

سردار شهید «سید کاظم کاظمی» در سال 1336 در بخش «آرادان» شهرستان «گرمسار»، دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی در زادگاهش، در سن شش سالگی به همراه خانواده به شهرستان «گرگان» نقل مکان کردند.

با توجه به نوع کار پدر که به شغل کشاورزی مشغول بود، سید کاظم از همان ابتدا با مشکلات و سختی‌های زندگی آشنا شد و از زمانی که خود را شناخت در کمک به خانواده کوتاهی نکرد. او در خانواده‌ای مؤمن و متقی پرورش یافت و از همان دوران کودکی و نوجوانی، اهمیت خاصی برای ادای فرایض دینی و مذهبی قایل بود. در دوران تحصیل نیز دانش‌آموزی کوشا، فعال و اهل مطالعه بود.

*به دلیل نگهداری کتاب‌های حضرت امام (ره)‌ و زندگی معصومین در خانه توسط ساواک دستگیر شد

سید کاظم علاقه شدیدی به مطالعه کتاب داشت، از سن شانزده سالگی برایش از قم مجلات مذهبی می‌فرستادند. او با تشکیل کتابخانه کوچکی به نام «حر» بسیاری از کتاب‌های مذهبی ممنوعه (از نظر نظام شاهنشاهی) مانند کتاب حکومت اسلامی حضرت امام خمینی (ره) و رساله ایشان را همراه زندگینامه ائمه اطهار (ع) و ... جمع‌آوری کرده و در اختیار جوانان قرار می‌داد. در این دوران عوامل ساواک به وی مشکوک شده و به منزلشان یورش بردند و دستگیر شد.

شهید کاظمی علاقه خاصی به روحانیت داشت و در گرگان با بعضی از علمای آن خطه در تماس بود و بیشتر اوقات فراغت خود را در مسجد و حوزه علمیه این شهر می‌گذراند. در سال 1354 موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد. با توجه به وضعیت جسمانی، در همان سال به نظام وظیفه مراجعه و با دریافت معافیت پزشکی از خدمت سربازی معاف شد. سپس جهت کار و آمادگی برای ورود به دانشگاه، به تهران عزیمت کرد. ابتدا دوره کوتاه مدت نقشه کشی ساختمان را پشت سر گذاشت و بعد از آن در سازمان تربیت بدنی استخدام شد.

در این ایام از طریق یکی از دوستان، با تعدادی از دانشجویان فعال دانشگاه مرتبط بود و در فعالیت‌های مخفی دانشجویی شرکت داشت، تا اینکه دومین بار توسط ساواک دستگیر شد و به مدت 10 روز در کمیته ضد خرابکاری نگه داشته شد و مورد اذیت و شکنجه قرار گرفت. او با همه رنج‌ها و مشکلاتی که متحمل شد، با جدیت و پشتکار، موفق به قبولی در کنکور سال 1355 شد، اما به دلیل وجود سوابق در سازمان امنیت، از ادامه تحصیل وی جلوگیری به عمل آمد.

پس از چندی با کمک و تشویق پدرش برای ادامه تحصیل به «آمریکا» رفت و موفق به تحصیل به رشته مهندس مکانیک شد، بعدها از طریق دوستان قدیمی‌اش به انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا راه یافت و در فضای جدید، فعالیت‌های سیاسی - مذهبی خود را ادامه داد. با توجه به شرایط خاص خارج از کشور و شکل مبارزه در آنجا، ایشان همزمان با قیام امت اسلامی ایران، در تظاهرات دانشجویی علیه رژیم منحوس پهلوی شرکت می‌کرد و از هر فرصتی در افشای ماهیت رژیم و پخش اعلامیه و ... بهره می‌جست.

*برای دوستان و همکاسی‌هایش در آمریکا نوشت "با تمام توان از امام خمینی (ره) پیروی کنید"

با اوج گیری نهضت، تمام اوقات خود را صرف مبارزه کرد که در نتیجه دوبار توسط پلیس آمریکا به دلیل همین فعالیت‌ها دستگیر شد. شهید کاظمی از جمله کسانی بود که در جذب و آگاه کردن جوانانی که برای ادامه تحصیل به آمریکا می‌آمدند، نقش مؤثری داشت. به دلیل زحمات و تلاش مخلصانه و شبانه‌روزی، وی را به عنوان معاون انجمن اسلامی ایالت محل زندگی انتخاب کردند، که بعدها مسئولیت همین انجمن به عهده او گذاشته شد.

از نکات بارز زندگی مبارزاتی وی، بینش عمیق فکری و شناخت حرکت‌های سیاسی اوست که در این مرحله ایشان در کنار مبارزه با رژیم شاهنشاهی، از مبارزه با گروهک‌های منحرف چپ،‌ راست و التقاطی نیز غافل نبود و با توجه به ارتباط نزدیک و تنگاتنگی که با آنها داشت، دقیقاً به ماهیت ضداسلامی و انسانی و منفعت‌طلبی آنها پی برد و شناخت عمیقی از آنها به دست آورد.

وی در نامه‌ای از (آمریکا) خطاب به خواهر و برادران می‌نویسد: "مواظب گروهک‌ها باشید؛ مبادا در دامان آنها بیفتید، با تمام توان از امام خمینی (ره) پیروی کنید که اسلام راستین در وجود این مرد خدا نهفته است".

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در دوازدهم اسفند سال 1357، تحصیل در خارج کشور را رها کرده و به میهن اسلامی بازگشت و با شور و شعف وصف‌ناپذیری در خدمت انقلاب شکوهمند اسلامی قرار رفت. سید کاظم در فروردین سال 1358 با گذراندن دوره آموزش عمومی سپاه در پادگان امام علی (ع) به عضویت سپاه در آمد و پس از اتمام دوره، با توجه به اینکه کردستان توسط ضدانقلاب دچار آشوب شده بود به نقده اعزام شد. او در این مأموریت تجربیات ذی‌قیمتی در ارتباط با کار اطلاعاتی و مبارزه با ضدانقلاب کسب کرد و بعدها با همین تجارب، مسئولیت‌های خطیری را به عهده گرفت.

با بازگشایی دانشگاه‌ها، سید کاظم در نخستین کنکور سراسری بعد از انقلاب (که در سال 1358 برگزار شد) شرکت کرد و در یکی از رشته‌های علوم انسانی دانشگاه تهران پذیرفته شد. او با حضور در محیط دانشگاه، اوضاع را نامساعد یافت و احساس کرد دانشگاه جولانگاه مشتی فریب خورده شده است. برایش قابل تحمل نبود که به نام فعالیت دانشجویی و آزادی، مقاصد استکبار جهانی از طریق عده‌ای بازی خورده که اعتقادی به اسلام و نظام نداشتند، دنبال شود. لذا دست به کار شد و تلاش همه جانبه‌ای در جهت افشای چهره گروهک‌های منحرف خصوصاً پیشگام، پیکار، توده، راه کارگر، منافقین و ... با کمک دانشجویان مسلمان و مؤمن و وفادار به نظام شروع کرد.

*موضع‌گیری سرسختانه و شجاعانه در برابر تحرکات گروهک‌های ضد انقلاب

یکی از دوستان دوران دانشجویی‌اش عنوان می‌کند: در شرایطی که گروهک‌ها با ائتلاف قبلی به منظور به دست گرفتن جو دانشگاه قصد داشتند اعضای شورای دانشکده را به اصطلاح در جوی دمکراتیک و آزاد، از طریق انتخابات مشخص کنند – تا بتوانند بر امور دانشگاه و دانشجویان مسلط شوند و دانشگاه را به سنگری علیه انقلاب و نظام تبدیل کنند – او در آگاه‌سازی دانشجویان نقش به سزایی ایفا کرد.

نقل می‌کنند، در جلسه‌ای که همه حضور داشتند و قرار بود پس از مشخص شدن اسامی کاندیداها، رأی‌گیری شود، او با شجاعت و صلابت برخاست و با قاطعیت گفت "ما نه شما را قبول داریم و نه انتخابات را" بدین ترتیب آنها را در به اجرا گذاشتن نقشه شوم و از قبل طراحی شده‌شان ناکام گذاشت.

*حضور در جریان اشغال لانه جاسوسی و زیر نظر گرفتن تحرکات

در جریان اشغال لانه جاسوسی، هنگامی که آمریکای جنایتکار با کمک عوامل داخلی‌اش برای آزادی گروگانها تلاش می‌کرد و بیم آن می‌رفت هر لحظه اتفاقی رخ دهد، این شهید بزرگوار با کمک دانشجویان انجمن اسلامی دانشکده، شب‌ها تا صبح در هوای سرد اطرف جاسوسخانه، بیتوته کرده و رفت و آمدها را تحت نظر داشت.

شهید کاظمی، پس از مراجعت از مأموریت کردستان با تعدادی از برادران جان برکف و مخلص انقلاب و سپاه، واحد اطلاعات را با تشکیلات منسجمی پایه ریزی کرد. در آن زمان مسئولیت تشکیلات گروهک‌های چپگرا به عهده ایشان گذاشته شد. او با آشنایی و شناختی که از جریانات فکری و مشی گروهک‌های الحادی داشت و جدیت و پشتکاری که در به دست آوردن ترفتندها و تاکتیک‌های آنان از خود نشان داد، توانست با توکل به خدا، شیوه‌های جدید این منحرفین را برای تخدیر افکار جوانان و جدایی آنها از دین و به کارگیری‌شان در مقابل انقلاب و مردم شناسایی کند. او با افشای چهره واقعی آنها، اذهان افراد فریب خورده را کاملاً روشن و آنان را به دامان اسلام باز می‌گرداند.

سعه صدر و گفت‌وگوهای دوستانه و محبت‌آمیز او و سایر برادران واحد اطلاعات با افراد دستگیر شده وابسته به گروهک‌ها و همچنین تسلط این عزیزان به دیدگاه‌های فکری و تاکتیک‌های کاری آنها، همه و همه باعث شد که اعضاء و طرفداران چشم و گوش بسته، در فاصله کوتاهی دست از عقاید و مواضع سیاسی خود برداشته و به اهداف شوم سازمان‌های وابسته به استکبار و اذنابش پی ببرند و همکاری خود را با سپاه اعلان کنند؛ آنها وقتی برخوردهای صادقانه و دلسوزانه را از افراد مخلصی چون شهید کاظمی می‌دیدند، خجل و شرمسار می‌شدند که چگونه با بی اطلاعی از اسلام و عقاید پوچ مارکسیستی و مادی خودشان، آلت دست عده‌ای ریاست‌طلب و وابسته به بیگانه قرار گرفته و در برابر امت انقلابی و حزب الله قد علم کرده و راه طغیان و مقابله با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را در پیش گرفته‌اند.

گروهک‌های مزدور برای فریب طرفدارانشان القاء می‌کردند که جوانان حزب‌الهی و سپاهی توان کار اطلاعاتی را ندارند و با کمک عوامل سابق ساواک و افسران اطلاعاتی شهربانی رژیم شاه و حمایت عوامل خارجی دیگر کار می‌کنند تا بر روی ضعف‌های خودشان سرپوش گذاشته و مرگ تدریجی و اضمحلال تشکیلات و گروهشان را از دید اعضاء و هواداران، مخفی نگاه دارند.

*افشاگری علیه گروهک‌های الحادی

برای پی بردن به ارزش زحمات و تلاش‌های شبانه‌روزی این شهید بزرگوار، قسمتی از خاطرات یکی از مسئولین سپاه که مربوط به اوج فعالیت گروهک‌ها و بیان نقش واحد اطلاعات سپاه است در ادامه می‌آید: "... به یاد دارم که در آن مرحله، نخستین گروهی که بعد از گروهک فرقان ضربه خورد، یکی از گروه‌های چپ (که اسم‌اش را به خاطر ندارم) بود، اینها هم تجربه منافقین را داشتند و هم شگردها و شیوه‌های خاص خودشان را مغرورانه به این امر مدعی بودند و دیگر گروهک‌ها را نصیحت می‌کردند که ضربه خواهید خورد، زیرا روش صحیح مبارزه را نمی‌دانید و در برخورد با رژیم، پیچیدگی به خرج نمی‌دهید و ... اما به لطف خدا و تلاش مخلصانه این شهید بزرگوار (شهید کاظمی) و همکارانش در نفوذ به درون این گروهک‌های پوشالی، ضربات کاری و موثری از سوی سربازان گمنام آقا امام زمان(عج)، به مرکزیت تشکیلات آنها وارد شد و در فاصله کوتاهی بساط این گروهک‌های الحادی برچیده شد".

شهید کاظمی در ارتباط با اضمحلال دیگر گروهک‌های چپ مانند اکثریت و رنجبران و ... نیز نقش مهمی داشت و پشتکار و جدیت چنین برادران مخلصی باعث شد که با انجام کار اطلاعاتی حساب شده و دراز مدت، آخرین ضربه به تشکیلات حزب توده نیز وارد آید. در آن موقعیت به دلیل گسترگی توطئه دشمنان و حجم سنگین کار، اکثر برادران واحد اطلاعات از جمله این شهید والامقام، فرصت سرکشی از خانواده‌هایشان را نیز ماه به ماه پیدا نمی‌کردند.

به گفته کارشناسان، سپاه در برخورد با گروهک‌های ملحدی که به رغم خود در طی سالیان متمادی تجربه مبارزاتی کسب کرده و از سوی سرویس‌های اطلاعاتی نیز تغذیه می‌شدند با ظرافت و قدرت عمل کرد؛ به گونه‌ای که همه شاهد بودند به قدرت الهی چگونه این گروهک‌های معاند را چون برف در برابر خورشید انقلاب ذوب کرد و ارکان حیاتشان توسط پاسداران جان بر کف انقلاب اسلامی و در پرتو انوار قدسی حضرت امام خمینی (ره) فروریخته و پرونده سیاهشان برای همیشه بسته شد.

*شهید کاظمی در شکل‌گیری سازمان اطلاعاتی کشور نقش به سزایی داشته است

فرمانده کل سپاه در این ارتباط می‌گوید "شهید کاظمی از برادران قدیمی و مخلص سپاه و یکی از افرادی است که در شکل‌گیری سازمان اطلاعاتی کشور نقش به سزایی داشته است. در آن زمان با اینکه حداقل فرصت برای آموزش و کادرسازی و تهیه مقررات وجود داشت، در سایه مجاهدت‌ها و تلاش شبانه‌روزی افرادی مثل این سردار گمنام و دلاور اسلام، تشکیلات اطلاعات شکل گرفت و در بحران‌های اول انقلاب (به خصوص سال‌های 1358 تا 1360) عظمت و اقتدار انقلاب و اسلام در دنیا به نمایش گذاشته شد".

پس از گذراندن مراحل مختلف مسئولیتی در واحد اطلاعات سپاه و کاهش تهدیدهای داخلی، به درخواست استانداری سیستان و بلوچستان و موافقت فرماندهی سپاه به این استان عزیمت کرد و در سمت معاونت سیاسی – امنیتی استانداری سیستان و بلوچستان مشغول کار شد.

شهید کاظمی در این استان زحمات زیادی را متحمل شد و در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر تلاش همه جانبه‌ای را انجام داد. پس از اتمام ماموریت در این منطقه محروم، وزارت کشور و جهاد سازندگی از او تقاضای همکاری کردند. اما هیچ یک از این پیشنهادات، نمی‌توانست روح پرتلاطم او را اقناع سازد و با آنکه به وجود وی در آنجا نیاز داشتند، مجدداً به سپاه بازگشت و با همان شور و اشتیاق اولیه در سمت سرپرستی واحد اطلاعات و عضو شورای عالی سپاه فعالیت شبانه روزی خود را ادامه داد و تحرک قابل توجهی در شبکه اطلاعاتی سپاه ایجاد کرد.

سید کاظم علاقه خاصی به جبهه و رزمندگان اسلام داشت. در مواقع ضروری خصوصاً هنگام عملیات‌ها حضوری فعال داشت و برای اینکه از موقعیت مکانی و خطوط دفاعی رزمندگان دقیقاً آگاهی پیدا کند، در خطوط مقدم جبهه حاضر می‌شد و در مقابل برادرانی که می‌گفتند نیازی نیست شما به خط بیایید، می‌گفت "آنچه را انسان با چشم خود ببیند بهتر می‌تواند تصمیم گیری کند، تا اینکه روی کاغذ برایش توضیح دهند".

*"همه ما فدای یک تبسم امام"

او به راستی از سربازان گمنام امام زمان (عج) در سپاه بود، نسبت به ائمه اطهار (ع) عشق و علاقه خاصی داشت. زیارت عاشورا را همیشه می‌خواند. با قرآن مأنوس بود. صبح‌ها بدون تلاوت قرآن از خانه خارج نمی‌شد. نسبت به حضرت امام خمینی(ره) شناختی عارفانه داشت. به ایشان عشق می‌ورزید و وقتی نام امام را می‌بردند، چهره‌اش برافروخته می‌شد.

یکی از مسئولان این شهید والامقام نقل می‌کند "هرگاه به او کاری واگذار می‌شد و می‌خواستیم از انجام آن مطمئن شویم، می‌گفتیم این مأموریت قلب امام را شاد می‌کند و وقتی خبر آن به حضرتشان برسد، تبسم بر لبان ایشان می‌نشیند. او خنده‌ای می‌کرد و می‌گفت «همه ما فدای یک تبسم امام» و تا پای جان می‌ایستاد و آن کار را به نتیجه می‌رساند. او مانند رودی خروشان و دریایی متلاطم در تکاپو و تلاش و حرکت بود".

اساس جدیت او، ایمان، عشق و علاقه به اسلام، انقلاب، امام و مردم مستضعف و مظلوم بود. شهید کاظمی فردی خاکی، مردمی، خوش برخورد، متواضع، خودمانی، صریح اللهجه، انتقادپذیر و در کار و مسئولیت جدی، قاطع، صبور و مقاوم بود. هیچگاه به واسطه مشکلات، از زیر بار مسئولیت‌ها شانه خالی نمی‌کرد و سعی می‌کرد با مشکلات دست و پنجه نرم کند.
او عموماً به تدبیر، راه حل مناسبی جهت رفع موانع پیدا می‌کرد. زود از کوره در نمی‌رفت و کمتر دیده می‌شد عصبانی شود، همواره چهره‌ای خندان و بشاش داشت.

*وصیت‌‌نامه‌اش را همزمان با بمباران مسجد جامع خرمشهر نوشت

کارهایش را روی نظم و انضباط انجام می‌داد و برای بیت‌المال اهمیت و حساسیت خاصی قائل بود. نحوه برخورد و سلوک او با اقوام و دوستان و همکاران باعث شده بود که مورد علاقه و احترام همه باشد. نسبت به والدین خود احترام و محبت وافری داشت و هیچگاه جلوتر از آنها قدم برنمی‌داشت. بنا به اظهار برادران، ایشان وصیتنامه‌اش را همزمان با بمباران مسجد جامع خرمشهر نوشت. او همواره به مادرش می‌گفت "شما باید مانند مادر وهب باشید، اگر من به راه اسلام نرفتم، شیرتان را حلالم نکنید".

بینش سیاسی خوبی داشت و از قدرت تجزیه و تحلیل بالایی برخوردار بود. او اخبار جهان اسلام و دنیا را با دقت دنبال می‌کرد و نسبت به موقعیت انقلاب اسلامی به خوبی واقف بود. نقش رهبر را به عنوان ناخدای کشتی، خوب می‌فهمید و به جایگاه و نقش روحانیت معظم در انقلاب آگاه بود. در یک کلام، لحظه لحظه زندگی و حیات او عشق به تبعیت از ولایت بود.

عاقبت سردار رشید سپاه اسلام و فرزند برومند امام روح‌الله، در سحرگاه دوم شهریور ماه سال 1364 و همزمان با شهادت مولا و جد بزرگوارش امام محمد باقر(ع)، همراه تعدادی از برادران رزمنده برای بازدید از خطوط مقدم جبهه جنوب در منطقه طلاییه، از طریق آب در حال حرکت بودند که بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به سختی مجروح و به درجه رفیع شهادت نایل شد.

*سجده بر بال ملائک در مسیر کربلا...

شهید حسینی فرمانده تیپ اطلاعات که در لحظه شهادت کنار او حضور داشت، چنین نقل کرده است "وقتی در داخل قایق، ترکش به سر شهید کاظمی اصابت کرد، از جای خود برخاست و دست‌ها را به سوی آسمان بلند کرد و با خدایش راز و نیاز کرد و لحظه‌ای بعد در کف قایق به سجده رفت و آنگاه شهید شد".
بدین گونه شهید دیگری از تبار حسینیان زمان و از سلاله رسول الله (ص) به صف عاشوراییان پیوست و در محضر حق مأوا گرفت و به فوز ابدی دست یافت.

هدیه امام هادی علیه‌السلام به اهل تهران

راز بزرگی نهفته است در کلام گهربار امام هادی ـ‌ علیه السلام ـ به یکی از اهالی ری که از زیارت حسین ابن علی ـ‌ علیه السلام ـ‌از کربلا بازگشته بود فرمودند: اگر قبر عبدالعظیم(ع) را در «ری» را زیارت می‌کردی، مانند آن بود که حسین (ع) را در کربلا زیارت کرده باشی.

به گزارش مشرق به نقل از تابناک، مقید ساختن جمله «من زار عبدالعظیم بِرِی» با نشانه‌گذاری و تأکید مکانی که هیچ کس را بهانه‌ای برای گمراه شدن از نشانی ارایه شده نباشد و از سوی دیگر، قرینه ساختن سرزمین «ری» با «کربلا» از ویژگی‌های این کلام گهربار حضرت هادی ـ‌ علیه السلام ـ‌ است که نیازمند به تفسیر و تعمیق دارد.

چنانکه در روایات عدیده واقعه غدیر نیز آمده است که در آن رسول گرامی (ص) نخست دستان مبارک حضرت علی ابن ابیطالب (ع) را بالا برد و بالا برد، تا جايي كه سفيدي زير بغل او بر همه مردم نمايان شد و همه حضرت علي ـ‌ عليه السلام ـ‌ را در كنار پيامبر‌ ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ‌ ديدند و او را به خوبي شناختند و دريافتند كه مقصود از اين اجتماع مسأله اي است كه مربوط به حضرت علي (ع) است و همگي با ولع خاصي آماده شدند كه به سخنان پيامبر (ص) گوش فرا دهند.

و سپس فرمود: «من کنت مولا فهذا علی مولا»؛ یعنی ولایت و جانشینی را مقید کرد به «هذا علیٌ» تا حتی مسأله ای به مانند تشابه در نام و عنوان بهانه ای برای «جانشینان جعلی» فراهم نکرده و در تاریخ، مفری موجه برای گمراهی و گمراه کردن نمانده باشد.

از این روی، حضرت هادی ـ علیه السلام ـ اهالی تهران و پیرامون آن را در آن برهه از تاریخ که بخشی از «ملک ری» به شمار می‌رفت، بشارت داد به کسب فیض و توفیق زیارت مزار نورانی فقیه و عالم لازم التعظیم و امامزاده واجب التکریم جناب عبدالعظیم الحسنی ـ‌علیه السلام ـ‌و ضمانت نمود به پاداش بیکران زیارت ارباب معرفت حضرت حسین ابن علی (ع) در کربلا به موجب این زیارت.

یعنی پاداشی برابر زیارت امام معصومی که براى هيچ یک از امامان معصوم به اندازه زيارت ایشان تأکید نشده است و حضرت صادق (ع) فرمودند: «والله لو اني حدثتکم بفضل زيارته و بفضل قبره لترکتم الحج راسا و ما حج منکم احد...»؛ به خدا سوگند اگر در فضيلت زيارت و فضيلت مزار امام حسين ـ‌علیه السلام ـ به شما مي‌گفتم، به کلي حج را ترک مي‌کرديد و هيچ کس از شما حج نمي نمود. (کامل الزياره، ص 267)

و نیز حضرتشان فرمودند: «كسى كه ‏توانايى زيارت حسين را داشته باشد ولى زيارت نكند، نسبت به پيامبر اسلام و ائمه عاق شده است»؛ که این ها همه تأکید اهل بیت (ع) و اهمیت والای زیارت حضرت حسین ابن علی (ع) را می رساند.

این هدیه گرانبها موجب شد تا «ری» به تعبیر رهبر معظم انقلاب به قبله تهران و نقطه امیدی برای ارادتمندان به ساحت قدسی کربلا مبدل شود و تهران امروز به عنوان پایتخت ام القرای جهان اسلام در زیر سایه معنوی این بارگاه ملکوتی قرار گیرد.

پس از کسب فیض از این کلام گهربار معصوم نیز در رجوع به مشی و مرام صالحان و عرفای عصر حاضر مواجه می‌شویم، به بیان عارف سالک حضرت آیت‌الله بهجت (ره) که درباره زیارت امامزاده والامقام و این عالم و محدث جلیل القدر فرمودند: اهل تهران اگر هفته ای یک بار به زیارت حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) نروند، جفا کرده اند.

و نیز کلام حضرت آیت‌الله خوشوقت که فرمودند: «امیدوارم همه شیعیان، بخصوص کسانی که نزدیک حرم مطهر ایشان هستند مثل اهالی محترم تهران و اطراف، قدر ایشان را بدانند و به زیارت ایشان مشرف شوند و اشتغال به دنیا مانع نشود از اینکه از این زیارت محروم شوند.»

که اینها و سایر بیانات و مستندات همه نشان از قدر و عظمت این قطعه از خاک ایران اسلامی است که به مثابه سرزمین مقدس کربلا در جهان در خاک پر افتخار ایران اسلامی تلالو و درخشش دارد و اهل تهران و ری به آن مفتخرند و سلام رو به قبله خود را به قبر مطهر و منور حضرت سیدالشهدا (ع) پس از هر فریضه واجب به سلام به مرقد منور حضرت سیدالکریم علیه السلام ختم می‌کنند.

در این روزها که مصادف است با سالروز وفات حضرت عبدالعظیم الحسنی ـ علیه السلام ـ‌ و نیز همزمان است با ایام شهادت عموی گرانقدر پیامبراکرم حضرت حمزه (س) عرض ادب و احترام می‌کنیم به روح مقدس آن والامقام که قوت قلب جناب محمد ابن عبدالله (ص) در سال‌های ترویج رسالت بود و سر تعظیم فرو می‌آوریم نزد این سلاله اهل بیت (ع) که سال‌های سال حضور و مجاهدت و مبارزه‌اش قوت قلب حضرت هادی (ع) و ائمه طاهرین معاصر خود بود و بر لب جاری می‌سازیم: «السلام علیک یا سیدالکریم و السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی».

نخستين دانشمند جهان كيست؟

كلمه دانشمند (scientist) از سال 1834 وارد زبان انگليسي شده و از آن زمان تاكنون تلاش‌هاي زيادي براي شناسايي اولين دانشمند جهان صورت گرفته است.

به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، قابل پيش‌بيني است كه توافق كمي در مورد اين شخص وجود داشته باشد؛ چرا كه نامزدهاي مشهور زيادي مانند گاليله، ارشميدوس و حتي فيثاغورث، بسياري از خصوصيات اساسي امروز در علوم مدرن را دارا بوده و كمك‌هاي طولاني‌ مدتي در اين زمينه انجام داده‌اند؛ اما متفكران و انديشمندان پيش‌از آنها نيز وجود داشته‌اند كه مي‌توانند مدعي اين عنوان باشند.

در مقاله «نخستين دانشمند»، كارلو روولي به اين مبحث مي‌پردازد كه اين جايگاه در تاريخ به «آناکسيماندر»(Anaximander)، فيلسوف كمتر شناخته شده يوناني تعلق دارد.

طبق بسياري از گزارش‌ها، آناکسيماندر، نخستين شخصي بود كه درمورد شناور بودن زمين در فضا، برخوردار بودن تمام موجودات زنده از يك جد مشترك و بي‌ارتباط بودن وقوع پديده‌هاي هواشناسي با خدايان يوناني سخن گفت.

چنين داستان‌هايي نشان دهنده آن است كه آناکسيماندر مي‌تواند دانشمند بزرگي در زمان خود باشد.

او مطمئنا از بسياري از ويژگي‌هايي كه فيلسوفان علمي از فرانسيس بيكن گرفته تا كارل پوپر در خود داشته‌اند، ‌برخوردار بوده است: وي مصمم، كنجكاو، شكاك و بالاتر از همه تا حدي مستقل و تكرو بود.

اما اساس بحث روولي را بايد با احتياط بيشتري در نظر گرفت. تنها چيزي كه از كار اصلي آناکسيماندر باقي مانده، چهار خط نوشته است كه با وجود الهام بخش بودن از دامنه محدودي برخوردار است.

لزوما انتخاب روولي بر اساس مدارك دست دوم از ديگر نوشته‌هاي قديمي بوده و از اين رو سرعت و تاثير خود را از دست داده ‌است.

آناکسيماندر احتمالا به خوبي از ديگر نقاط قوت مورد نياز يك دانشمند برخوردار بوده است.

اگرچه در نهايت كمبود ميراث ملموسي از كارهاي آناكسيماندر باعث شده كه تلاش‌هاي روولي براي نامگذاري وي به عنوان نخستين دانشمند جهان تا حدي بلندپروازانه جلوه كند.