فرمان 8 ماده ای رهبر معظم انقلاب

 

توجه: نشريه ي عبرت هاي عاشورا در راستاي تحقق خواسته ي ولي امر مسلمين، طي چند شماره ي اخير اقدام به انعكاس گزارش رئيس جمهور به مناسبت هفته ي دولت نموده است.ليكن در اين شماره با توجه به ابراز نگراني رهبر معظم انقلاب از موضوع مفاسد اقتصادي و اشاره ي ايشان به كم توجهي مسئولان به فرمان 8 ماده اي ده سال قبل، خلاصه اي از اين پيام مهم كه در دهم ارديبيهشت سال 80 خطاب به سران سه قوه صادر شده است را درج مي نماييم:


فرمان 8 ماده اي رهبر معظم انقلاب :


1- با آغاز مبارزه ي جدي با فساد اقتصادي و مالي، يقينا زمزمه ها و بتدريج فريادها و نعره هاي مخالفت با آن بلند خواهد شد. اين مخالفت ها عمدتا از سوي كساني خواهد بود كه از اين اقدام بزرگ متضرر مي شوند و طبيعي است بددلاني كه با سعادت ملت و كشور مخالفند يا ساده دلاني كه از القائات آنان تاثيرپذيرفته اند با آنان همصدا شوند. اين مخالفت ها نبايد در عزم راسخ شما ترديد بيفكند! به مسئولان خيرخواه درقواي سه گانه بياموزيد كه تسامح در مبارزه با فساد،به نوعي هم دستي با فاسدان و مفسدان است. اعتماد عمومي به دستگاه ها رخورد با مجرم و متخلف قاطعيت و عدم تزلزل خود را نشان دهد.
2- ممكن است كساني يه خطا تصور كنند كه مبارزه با مفسدان و سوء استفاده كنندگان از ثروت هاي ملي موجب ناامني اقتصادي و فرار سرمايه ها است. به اين اشخاص تفهيم كنند كه به عكس،اين مبارزه موجب امنيت فضاي اقتصادي و اطمينان كساني كه مي خواهند فعاليت سالم اقتصادي داشته باشند، توليد كنندگان اين كشور نخستين قربانيان فساد مالي و اقتصاد ناسالمند.
3- كارمبارزه با فساد را چه در دولت و چه در قوه ي قضائيه به افراد مطمئن و برخوردار از سلامت و امانت بسپاريد. دستي كه مي خواهد با ناپاكي دربيفتد بايد خود پاك باشد و كساني كه مي خواهند در راه اصلاح عمل كنند بايد خود برخوردار از صلاح باشند.
4- ضربه ي عدالت بايد قاطع ولي در عين حال دقيق و ظريف باشد. متهم كردن بي گناهان يا معامله ي يكسان ميان خيانت و اشتباه يا يكسان گرفتن گناهان كوچك با گناهان بزرگ جايز نيست.
5- بخش هاي مختلف نظارتي در سه قوه از قبيل سازمان بازرسي كل كشور، ديوان محاسبات و وزارت اطلاعات بايد با همكاري صميمانه ، نقاط دچار آسيب در گردش مالي و اقتصادي كشور را به درستي شناسايي كنند و محاكم قضايي و نيز مسئولان آسيب زدايي در هر مورد را ياري رسانند.
6-وزارت اطلاعات موظف است در چارچوب وظايف قانوني خود نقاط آسيب پذير در فعاليت هاي اقتصادي دولتي كلان مانند معاملات و قراردادهاي خارجي و سرمايه گذاري هاي بزرگ طرح هاي ملي و نيز مراكز مهم تصميم گيري اقتصادي و پولي كشور را پوشش اطلاعاتي دهد و به دولت و دستگاه قضايي در تحقق سلامت اقتصادي ياري رسانند و بطور منظم به رئيس جمهور گزارش دهند.
7-در امر مبارزه با فساد نبايد هيچ تبعيضي ديده شود. هيچكس و هيچ نهاد و دستگاهي نبايد استثنا شود. هيچ شخص يا نهاد نمي تواند با عذر انتساب به اينجانب و يا ديگر مسئولان كشور خود را از حساب كشي معاف بشمارد.بافساد در هرجا و هر مسند بايد برخورد يكسان صورت گيرد.
8- با اين امر مهم و حياتي نبايد به گونه اي شعاري و تبليغاتي و تظاهرگونه رفتار شود. بجاي تبليغات بايد آثار و بركات عمل مشهود گردد. يه دست اندركاران اين مهم تاكيد كنيد كه بجاي پرداختن به ريشه ها و ام الفسادها به سراغ ضعفا و خطاهاي كوچك نروند و نقاط اصلي را رها نكنند.
سيد علي خامنه اي

ناگفته‌هایي از مسیح بلوچستان سردار شهيد نور علي شوشتري


پرده اول: سرنوشتی که یک لحظه تغییر کرد

گروه استان‌ها: فرماندهان ارشد سپاه از جمله فرمانده کل سپاه پاسداران سردار عزیز جعفری برای تودیع و معارفه فرمانده ارشد جدید جنوب شرق و قرارگاه قدس به زاهدان آمده بودند. تعداد زیادی از مردم، فرماندهان نظامی، سران طوایف، مسوولین ارشد استانی و... در سالن مورد نظر جمع بودند.

سردار جعفری به یک‌باره می گوید تصمیمش عوض شده و می خواهد به‌جای سردار خضرايي، آقای شوشتری را معرفی کند. همراهان می گویند که دیگر فرصتی نیست. عزیز جعفری می گوید از خود شوشتری بپرسیم. سردار شوشتری دست‌هایش را به علامت کسب اجازه برای سخن گفتن بالا می کند ولی به یک‌باره رها می کند و می گوید هرچه شما امر کنید، قبول می کنم، موافقم!

چند روز بعد؛ وقتی از سردار شوشتری ماجرای دست بلند کردنش را پرسیدند، گفت: دستم را بلند کردم که بگویم من مشکل دارم، اجازه بدهید خود سردار خضرایی باشد. من هنوز خانواده ام در مشهد هستند. اما یک حسی در درونم گفت از امام رضا خجالت نمی کشی؟ او مشکلات تو را حل می کند، قبول کن. لذا دستم را سریع پایین آوردم و مخالفتی نکردم.

پرده دوم: خدمت‌گزاری شبانه روزی سردار 61 ساله

فروردین ماه سال 88 شهید شوشتری ضمن حفظ سمت جانشینی نیروی زمینی سپاه مأموریت خود را در سیستان وبلوچستان آغاز به‌کار می کند. او که پیش از این در مناطق مرزی مانند کردستان و غرب کشور سال‌ها فرماندهی کرده است، کار در مرزهای شرقی را هم به‌خوبی بلد است. شبانه روزی فعالیت و تلاش می کند.

تمام فکر سردار این شده بود تا ناامنی های جنوب شرق را تبدیل به امنیت پایدار کند. برای این کار، مهم‎ترین روش را واگذاری امنيت جنوب شرق كشور به مردم خود آن منطقه می دانست و می گفت تنها دادن سلاح کافی نیست بلکه باید به مردم این منطقه برای رفع مشکلات‌شان در ابعاد مختلف نقش های پررنگ داد.

در کنار این موضوع، مسائلی همچون محرومیت زدایی، دیدار با سران طوایف و برپایی بیمارستان های صحرایی را به صورت دوره ای و مرتب دنبال مي‌كرد. چه بسیار مردم محرومی که هزینه درمان خود را نداشتند و به صورت رایگان در این بیمارستان های صحرایی درمان شدند.

این اقدامات خالصانه موجب شد که خیلی زود نام سردار "نورعلی" در منطقه طنین انداز شود. باور بعضی ها نمی‎شد كه یک سردار 61 ساله این‌قدر انرژی داشته باشد.

پرده سوم: سردار در قامت یک پدر برای محرومین

سردار شوشتری تنها وقتش را به دیدار سران طوایف و جلسات امنیتی کلان اختصاص نمی داد. هر زمانی که فرصتی پیش می آمد، خودش مستقیم به مناطق محروم می رفت و حتی برای ایجاد اشتغال جوانان آن منطقه دست به‌کار می‌شد.

ارتباطش چنان با مردم صمیمی شده بود که خیلی از آن‌ها حتی شماره موبایل شخصی او را هم داشتند و هروقت با مشکلی برخورد می کردند، مستقیما به خود او زنگ می زدند و او هم صمیمانه جواب‎شان را می داد و مشکل‌شان را پیگیری می کرد.

یک‌بار در یکی از مناطق بلوچستان نام بیش از 300 زن بلوچ را به او دادند که بی‌سرپرست شده بودند. در بلوچستان تعداد زیادی از ازدواج ها ثبت نمی شوند، زنان پس از طلاق یا فوت همسرشان از بسیاری خدمات از جمله بیمه و... محروم می مانند. سردار، بیمه این زنان را خود شخصا پیگیری کرد و به مسئولین استانی می گفت نیاز به آوردن مدرک نیست و پس از آن هم تمام آن‌ها را تحت پوشش کمیته امداد قرار داد.

سردار به‌اينجا نيز اكتفا نكرد و دستور داد تا براي آن‌ها اشتغال‌ ايجاد شود. بعد از شهادت شوشتری برخی از همان زنان می گفتند که دوباره ما بی سرپرست شدیم و بچه هایمان یتیم. سردار حتي براي خانواده اعداميان هم كار مي‌كرد و مي‌گفت اگر كسي اعدام شده، خانواده او چه گناهي كرده است؟ به خانواده فقرا سركشي كرده و مشكلات آنها را برطرف مي‌كرد، به طوري كه بعد از شهادت ايشان در هر روستايي كه تا اسم سردار شوشتري آورده مي‌شود، مردم غصه‌دار می شوند.

پرده چهارم: سنگ اندازی‌های شروع می‌شود

با آمدن سردار، برخی جریان‌هاي وهابی در منطقه شروع به تبلیغات مسموم علیه وی کردند و تلاش می کردند که مردم بلوچ را از او دور کنند. همان زمان، سال 88، فتنه برای فضای کشور حاکم شده بود. مسئول ستاد موسوی در سیستان و بلوچستان در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی اقدامات سردار را تفرقه‌انگیز لقب می دهد!

از سوی دیگر، گروهک ریگی نیز كه از اغتشاشگران سبز حمایت می کرد، با عناوین مختلف در فضای مجازی و از طریق عواملش تلاش می کرد با جوسازی مردم را نسبت به او بدبین کنند. با همه‎ی هجمه رسانه ای که عوامل فتنه و وهابیون درباره شهید شوشتری مي‌كردند، راه به جایی نبردند و هر روز سران طوایف و مردم به او نزدیک‎تر می شدند.

کار به جایی رسید که برخی از سران طوایف را که سال‌ها بود باهم درگیر بودند، با واسطه‌گری سردار با هم آشتی کردند. برای همین بود که عوامل استکبار تنها گزینه باقی مانده در مواجهه با سردار شوشتری را ترور وی قرار دادند.

پرده پنجم: گزارش چند ماه خدمت

روز قبل از حادثه پیشین که شهید شد، در تهران به دفتر فرمانده نیروی زمینی سپاه رفت، گزارش اقداماتش را با حزن و اندوه خاصی می داد، می گفت، آقای اسدی! در بلوچستان عده ای نان خوردن هم ندارند. خیلی از کسانی که قاچاقی هستند، به دلیل فقر مالی است. او ادامه داد که سپاه در این منطقه تمام قد وارد میدان شده و به بسیاری از مشکلات منطقه رسیدگی کرده از مسائل بهداشتی تا امنیتی؛ ا لآن وضع استان بسیار مطلوب شده است، گزارش که تمام شد، گفت ولی این استان آینده خیلی بهتري هم خواهد داشت.

پرده ششم: پيش بيني محل شهادت

احمد کاظمی که از غرب آمد و فرمانده نیروی زمینی سپاه شد، شوشتری را نیز با خود آورد و به عنوان جانشین خود منصوب کرد. پس از شهادت کاظمی، شوشتری حالات عجیبی داشت، گویا خودش نیز می‌دانست که بعد از احمد کاظمی نوبت اوست. یک‌بار در گعده‌ی دوستانه‎اي گفت: «از خدا خواسته ام اینجا -بلوچستان- محل شهادتم شود و دلم گواهی می دهد که خداوند آرزوی مرا برآورده خواهد کرد. بعد از احمد کاظمی و دیگر یاران، من تنها شده ام و به همین خاطر انتظار شهادتم را می کشم. امیدوارم خداوند با شهادت من، مشکلات این منطقه و معضلات آن را حل کند." حرف هایش به‌گونه ای بود که می دانستیم همين‌طور خواهد شد.

پرده هفتم: آخرین سخنرانی قبل از شهادت

قبل از آخرین همایش که قرار بود در پیشین برگزار شود، در جلسه ای با حضور برخی از سران طوایف و معتمدین سیستان و بلوچستان گفت: «اگر امروز هم هر دیوانه و هر ابلهی دستش به این کشور دراز شود، دستش را قطع می کنیم. ما همان آدم ها هستیم و با همان انگیزه و همان اراده. حالا درست است که موهای‌مان سپید شده است، اما امروز برای شهید شدن بیشتر آماده هستیم، چون آن روز یک آرزوهایی توی دل‌مان بود، اما امروز همه آرزوهای‌مان تمام شده. امروز برای شهادت از هر روزی آماده تر هستیم."

پرده هشتم: سفر آخر

مشهد که بود خادم حرم امام رضا هم شد. یک‌بار یکی از خادمین به او گفته بود "من چند سالی در سیستان و بلوچستان بوده ام و به لحاظ محرومیت با هیچ جای ایران قابل قیاس نیست، بهتر است که دیگر از خدمت کردن دست بکشید و بیایید مشهد و استراحت کنید، سردار هم جواب داده بود: نه!، الان خدمت کردن در سیستان و بلوچستان لازم است و باید به مردم محروم این استان خدمت کرد."

برای آخرین بار که در سفر آخرش برای خادمی حرم امام رضا مشهد آمده بود، به یکی از خادمین گفته بود که شاید این آخرین کشیک من دم در طلا حرم باشد!

پرده آخر: ساعت پرواز 9 صبح

محل همایش بعدی، منطقه پیشین بلوچستان بود. شب قبل از حادثه تروریستی پیشین برخی از بلوچ‌ها تابلوهایی با شعارهای "‌ای رهبر آزاده آماده‌ایم، آماده"، "ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند"، در سالن همایش نصب کردند و معتقد بودند که این شعارهای ملی و مذهبی ماست و ما به حمایت رهبری زنده هستیم. برخی از برادران پاسدار گفتند در محل همایش با توجه به اوضاع امنیتی یک ایست بازرسی برپا کنیم ولی این کار را نکردند زیرا شوشتری همه برنامه‌ها را به خود مردم واگذار کرده بود و هیچ دخالتی نداشت و این‌بار هم با ایست بازرسی مخالفت کرد و گفت: این کار را نکنید و بگذارید مردم بلوچ خودشان کارها را بكنند.

عقربه های ساعت، 9 صبح را نشان می داد که شوشتری وارد محل برگزاری همایش شد و در ابتدای کار به قسمتی رفت که تعدادی از بلوچ ها در حال حصیر بافی بودند. یک پیرمرد به همراه نوه خردسالش هم در میان حصیرباف‌ها بودند. عامل انتحاری ریگی که قبلا به جرم حمل کراک و دزدی دستگیر شده بود و صبح زود از پاکستان برای اقدام تروریستی به همایش آمده بود نیز خود را در میان حصیر باف‌ها پنهان کرده بود که ناگهان صدای مهیبی همه را در بهت فرو برد. هرکسی به گوشه ای پرتاب شد. پیرمرد و کودک خردسال جنازه‌های‌شان تکه تکه شد.

برخی افراد که کمی از شوک خارج شده بودند، به دنبال شهید شوشتری می گشتند. سردار کمی حالت نشسته به خود گرفته بود با همان حال شهادتین را به زبان جاری می کرد و لحظاتی بعد هم به هم‌رزمان شهیدش کاظمی، باکری و برونسی پیوست.

اسرارزیارت امام رضاعلیه السلام

در روايات شيعه بيست و سه ذيقعده، روز زيارتي امام رضا (ع) بيان شده، بدين معنا كه زيارت امام رضا (ع) دراين روز سفارش شده و داراي ثواب خاص است.

در احاديث نقل شده است: «هر كس امام رضا (ع) را زيارت كند، ‌مانند آن است كه خداوند را در عرش زيارت كرده باشد. به زائر حرم وي ثواب هفتاد حج مقبول عطا مي‌شود. گناهان گذشته و آينده زائر آمرزيده مي‌شود. بهشت از براي او مي‌شود و در روز قيامت در كنار منبر رسول الله براي او نيز منبري قرار داده مي‌شود تا مردم از حساب فارغ شوند.»

همچنين امام رضا (ع) فرموده‌اند: «هر كس به زيارت من بيايد من در سه جا به ديدن او مي‌روم. هنگامي كه كتاب‌ها (نامه‌اعمال) به دست‌هاي راست و چپ داده مي‌شود، در وقت نهادن اعمال در ميزان در هنگام عبور از صراط.»

به راستي چه سري در زيارت ائمه معصومين (ع) نهفته است كه خداوند تا بدين جايگاه به زائر اجر و ثواب عطا مي‌كند. به عنوان نمونه كسي كه مشرف به سفر حج مي شود مكلف است به محرم شدن و به جا‌آوردن اعمال خاص حج. پس از برگزاري مراسم حج، مقبول قرار گرفتن اعمال به درگاه حضرت احديت و جلب رضايت آن حضرت ثابت شده نيست.

اما شخصي كه به زيارت علي بن‌موسي الرضا (ع) مشرف مي‌شود و فقط تنها يك شب از سفر خود را در جوار مضجع شريف آن حضرت بيتوته كند خداوند ثواب هفتاد هزار حج مقبول رابه وي تفضل مي‌كند.

بي شك در زيارت ائمه معصومين سري بزرگ و واقعيتي بلند مرتبه وجود دارد كه تا بدين حد به آن سفارش شده و براي آن اجر لحاظ شده است.

اولين نكته اساسي براي زائر معرفت داشتن به حق امام است

اولين امري كه زائر بايستي به آن توجه كند آن است كه در زيارت، تسليم امر امامت باشد و نسبت به حقوق امام معرفت داشته باشد.

امام موسي كاظم (ع) مي‌فرمايد: هر كس پسرم (علي بن موسي) را در سرزميني كه به حالت غربت از دنيا مي رود زيارت كند و تسليم امرش بوده و به حقش آگاه و عارف باشد نزد خدا مقامش همچون مقام شهدا بدر است.

دومين نكته‌اي كه اربابان خرد بايد به آن توجه كنند اين است كه در اعمال مستحب عبادي هيچ امري به اندازه زيارت سفارش شده نيست كه خداوند اجر آن را آمرزش گناهان و بهشت قرار داده است، علت ارزش گذراي زيارت بدين مرتبه آن است كه زيارت تنها يك عمل عبادي مستحب نيست، بلكه يك امر اعتقادي محسوب مي شود زيرا كسي كه به زيارت امام معصوم (ع) مي‌رود بدين معناست كه نبوت را پذيرفته و به معاد و توحيد اعتقاد پيدا كرده است.

محال است كسي به امامت علي بن‌موسي الرضا اعتقاد داشته باشد اما نبوت و معاد وتوحيد كه اصول دين هستند را نپذيرفته باشد و همان طور كه در زيارت جامعه آمده است «اركانا لتوحيده» ائمه اركان‌هاي توحيد هستند وبه وسيله‌ آنها خداوند پرستش مي‌شود.

در نتيجه زيارت ائمه معصومين يك عمل عبادي صرف نيست و يك پشتوانه عميق و جدي اعتقادي دارد همان‌طور كه در دعاي ندبه‌ مي‌خوانيم، پيامبر فرمودند: «انامدينه‌العلم و علي بابها و من ارادالحكمه فلياتها من بابها »؛ من شهر علمم و علي درب آن است و هركس خواهان حكمت است از درب آن وارد شود.

دومين دليلي كه زيارت ائمه بدين منزلت و مرتبت در دين ارزش‌گذاري شده است، توجه به نقش ائمه در دين و سعادت مردم است، همان‌طور كه در زيارت جامعه كبيره مي‌خوانيم: «اشهدانكم كلمه التقوي و باب الهدي»؛ همانا شهادت مي‌دهم شما كلمه تقوي و باب هدايت هستيد.

بدين معنا كه هر كس خواهان هدايت است به ناچار بايد از اين درب (ائمه) وارد شود. تا در صراط مستقيم باشد و به دارالسلام برسد. در زيارت نامه‌ها مي‌خوانيم كه «اني اتوجه‌الي الله بحبهم»؛ من به سوي خدا روي مي‌كنم به وسيله حب و دوست داشتن شما. زيارت ائمه نشان از دوست داشتن و ارادت مسلمانان به آن نورهاي الهي است.

زيارت؛ انسان را از سرگرداني نجات مي دهد و به دارالسلام مي رساند

ائمه معصومين نورهاي خدا در تاريكي‌ زمين هستند كه مردم به بركت و يمن حضور آنها راه دين و سعادت را پيدا مي‌كنند. «السلام عليك يا نورالله في ظلمات الارض».

امامان هدي همانند فانوس هاي روشن «منارا في‌بلده» هستند كه راه را به مسافران سرگردان نشان مي‌دهند و آنها را از هلاكت نجات مي‌دهند، به زيارت ائمه معصومين شتافتن مانند اين كار است كه انسان به‌سوي نور و چراغ هدايت و راه رسيدن به خدا حركت كند بدين علت از اجر وثواب بالايي برخوردار است.

سومين دليل كه زيارت، عمل بسيار مهم و سفارش شده اي است به خاصيت دنيا باز مي‌گردد. امام علي (ع) مي‌فرمايد: «خاصيت دنيا اين است كه انسان را سرگرم بازي مي‌كند و براي آن چه پس از آن است فراموشي مي‌آورد.»

زيارت ائمه معصومين كمك مي‌كند كه نه تنها انسان به ياد آخرت باشد بلكه براي آن جهان نيز ذخيره‌اي ارزشمند فراهم كند و قلب انسان را متوجه امور معنوي و اعتقادي مي‌كند.

زيارت يكي از راه هاي ابراز ارادت و علاقه به اهل بيت است

امام علي (ع) مي‌فرمايد:‌«كجايند عقل‌هاي روشني خواه از چراغ‌ هدايت»، منظور اين احاديث لزوم توجه و رجوع كردن شيعيان به ائمه معصومين را نشان مي‌دهد تا از ايشان به وسع خود بهره گيرند.

زيارت اهل بيت سبب مي شود انسان از اشتغال به دنيا بكاهد و به امور معنوي متوجه شود

در آخر بايد گفت زيارت امام معصوم عبادتي بزرگ است كه در بطن خويش رابطه‌اي مستقيم و تنگاتنگ با توحيد و نبوت و معاد دارد و به انسان كه ناچارا درگير دنياي مادي و لذات است فرصت مي دهد تا با ركن‌هاي ايمان وچراغ‌هدايت ارتباط برقرار كند و موجبات سعادتمندي خويش را فراهم كند.

تصاویر: شباهت سرنوشت قذافی و صدام

خبر مرگ قذافی دیکتاتور لیبی روز تاریخی برای جهانیان رقم زد، مانند روزی که صدام اسیر شد، سرنوشت دیکتاتور عراق با دیکتاتور لیبی بی شباهت نبود.


قدافی که بود و چه کرد ؟ روز شمار سقوط دیکتاتوری« کلنل قذافی »


در سال 1946 در سرت زاده شد؛ در سنت و ساختاری قبیله ای به جوانی رسید؛متأثر از جمال عبدالناصر به سال1969 کودتا کرد و با برانداختن حکومت ملک ادریس دولتی توتالیتر برپا کرد؛42 سال با کیش شخصیت بر کشور لیبی حکم راند؛ و امروز خبرگزاری ها از پایکوبی لیبیایی ها در مرگش، خبر و عکس و فیلم منتشر کردند. روز شمار سقوط دیکتاتور از رنج انقلابیون برای سرنگونی کسی حکایت دارد که یکی از طولانی ترین دیکتاتوری ها قرن بیستم را تاسیس کرد
سرویس بین الملل - نبرد برای سرنگونی معمر قذافی نسبتا طولانی بود ، نبردی که از اوایل سال جاری میلادی آغاز و در اواخر آن به پایان رسید . روز شمار سقوط  حکومت 42 ساله قذافی ، این نبرد نسبتا طولانی را به تصویر می کشد:

15فوریه ۲۰۱۱:
موج اعتراضات مردمی از تونس و مصر به لیبی سرایت می‌کند. درگیری‌ میان مخالفان و هوادارن قذافی در بنغازی زخمی‌های زیادی برجای می‌گذارد. این درگیری‌ها نبردهای خونین را به دنبال دارد.

۲۵ فوریه: نیروهای دولتی از بنغازی رانده می‌شوند. این شهر به پایگاه اصلی مخافان تبدیل می‌شود. آمریکا لیبی را تحریم می‌کند.

۲۷ فوریه: بخشی از مخالفان "شورای ملی موقت" را در بنغازی تشکیل می‌دهند. تا این تاریخ هزاران نفر کشته یا زخمی شده‌اند. نبردها ادامه می‌یابد.

۲ مارس: جنگنده‌های قذافی مواضع مخالفان را در شرق کشور بمباران می‌کنند. شورای ملی لیبی خواستار ایجاد حریم "ممنوعیت پرواز" می‌شود.

۱۷ مارس: شورای امنیت سازمان ملل متحد ایجاد حریم "ممنوعیت پرواز" را تصویب می‌کند. آلمان رای ممتنع می‌دهد. قذافی تهدید به راه‌انداختن حمام خون می‌کند.


۱۸ مارس: رژیم قذافی پیشنهاد آتش‌بس می‌دهد، اما انقلابیون می‌گویند که سرکوب از سوی رژیم ادامه دارد.

۱۹ مارس: حریم "ممنوعیت پرواز" با توسل به زور با رأی مثبت شورای امنیت سازمان ملل برقرار می‌شود. جنگنده‌های متحدین کشورهای غربی، به رهبری نظامی ناتو، بر فراز بنغازی به پرواز در می‌آیند.


۲۱ اوت: قذافی هواداران خود را به «جنگ تا آخرین قطره خون» فرا می‌خواند. بعد از درگیری‌های مسلحانه شدید در طرابلس، صدها نفر در میدان سبز سقوط دیکتاتور را جشن می‌گیرند. قذافی پنهان می‌شود.

۲۴ اوت: درگیری‌های مسلحانه در طرابلس و مناطق دیگر ادامه می‌یابد. دولت موقت اعلام می‌کند، ظرف ۸ ماه پس از سقوط قذافی انتخابات آزاد در لیبی برگزار خواهد شد.

۲۵ اوت: نخستین وزیران دولت موقت در میان استقبال مردم وارد طرابلس می‌شوند. یک واحد ویژه ارتش بریتانیا در جست‌وجوی قذافی و پسران او است.

۲۹ اوت: سوفیا همسر، هانیبال و محمد پسران و عایشه دختر قذافی به الجزایر می‌گریزند.

۸ سپتامبر: قذافی خبرهای مربوط به فرار خویش به نیجر را تکذیب می‌کند. اما خبر می‌رسد که کاروان خودروهای حامل نمایندگان بلندپایه رژیم از مرز  گذشته‌اند.

۱۲ سپتامبر: السعدی، یکی دیگر از پسران قذافی نیز به نیجر می‌گریزد.

۱۳ سپتامبر: مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای ملی انتقالی در برابر هواداران این شورا در طرابلس می‌گوید که در لیبی باید یک حکومت اسلامی معتدل قانونمدار با الگوی ترکیه ایجاد شود.

۱۵ سپتامبر: نیکلا سارکوزی، رئیس‌جمهور فرانسه و دیوید کامرون، نخست‌وزیر بریتانیا به عنوان نخستین سیاستمداران غربی وارد طرابلس می‌شوند. این دو، مهم‌ترین مدافع و محرک دخالت نظامی ناتو در لیبی بوده‌اند.

۱۶ سپتامبر: مجمع عمومی سازمان ملل متحد عضویت مخالفان قذافی را در این سازمان تضمین می‌کند. همزمان، انفلابیون حمله به آخرین پایگاه دیکتاتور پیشین را آغاز می‌کنند.

۲۲ سپتامبر: نیروهای شورای ملی انتقالی با تصرف تعداد زیادی از واحه‌ها، راه‌های فرار قذافی را از میان صحرا به کشورهای همسایه آفریقایی می‌بندند.

۲۸ سپتامبر: گقته می‌شود که قذافی در یک منطقه مرزی میان لیبی، الجزایر و تونس دیده شده است. او در پیامی که از تلویزیون الرای سوریه پخش می‌شود اعلام می‌کند که ترجیح می‌دهد در کشور خودش شهید شود.

۱۷ اکتبر: شبه‌نظامیان شورای موقت ملی شهر بنی ولید را تصرف‌می‌کنند. به این ترتیب تنها بخشی از شهر سرت، زادگاه قذافی، در کنترل وفاداران او باقی می‌ماند.

۲۰ اکتبر: پس از آخرین درگیری‌های مسلحانه، بخشی از وفاداران دیکتاتور لیبی از سرت می‌گریزند و گروهی از آن‌ها دستگیر می‌شوند. خبر می‌رسد که معمر قذافی کشته شده است.


اما سرهنگ قذافی که بود و چه کرد ؟

معمر قذافی در سپتامبر سال ۱۹۶۹ در پی یک کودتای نظامی و با سرنگونی حکومت ملک ادریس، شاه لیبی، به قدرت رسید. قذافی در آن زمان یک افسر ۲۷ ساله و تحت تاثیر افکار جمال عبدالناصر، رییس جمهور کشور همسایه مصر، قرار داشت. او در طی نزدیک به ۴۱ سال در قدرت یک نظام سیاسی جدیدی را در لیبی بنا نهاد.

 سرهنگ قذافی در سال ۱۹۴۶ در شهر سرت به دنیا آمد. خانواده او از یک عشیره بادیه نشین بودند و او اغلب به ریشه های ساده و قبیله ای خود استناد می کرد و حتی از میهمانان رسمی حکومت لیبی در چادر خود استقبال می کرد و در سفرهای خارجی نیز چادرش را در کشور میزبان بر می افراشت.

او مشروعیت خود را ابتدا بر اساس اجرای سیاستی ضد استعماری بنا نهاد و فلسفه سیاسی خود را بر اساس حکومت توده ای در کتابی کوچک موسوم به کتاب سبز تشریح و منتشر کرد. در لیبی قذافی، حاکمیت ظاهرا توسط خود مردم و از طریق شوراهای انقلابی محلی اعمال می شد ولی در عمل تمام تصمیمات اساسی توسط او گرفته می شد و ثروت کشور نیز در دست او بود.

قذافی در واقع، با پرورش دادن یک کیش شخصیت کنترل خود را بر یک "حکومت پلیسی" افزایش می داد و در دهه ۱۹۸۰ میلادی حتی صنعت و تجارت بخش خصوصی را هدف قرار داده و سیاست کتاب سوزی را نسبت به کتابهای "منحرف" در پیش گرفت.

 
مخالفان قذافی از فساد و نابود شدن ثروت ملی به دست حکومت او شکایت داشتند. جمعیت لیبی تنها شش میلیون نفر است و درآمد نفتی آن در سال گذشته میلادی ۳۲ میلیارد دلار بود. با این حال نرخ بیکاری ۳۰ در صد یا بیشتر است و به دلیل توسعه نیافتگی بخش خصوصی، تولید مشاغل در خارج از بخش دولتی به سختی میسر است.

با این حال باید اذعان داشت که تحصیلات در لیبی آزاد و مجانی بوده است، خدمات بهداشتی گسترده ای وجود داشته و مسکن و حمل و نقل به دلیل وجود سوبسیدهای دولتی ارزان بود.
قذافی در سال ۲۰۰۳ – هشت سال پیش - گفت برنامه های تولید سلاح های کشتار جمعی را تعطیل می کند و در پی آن روابط او با کشورهای غربی بهبود یافت و پای شرکت‌های نفتی غربی باری دیگر به لیبی باز شد.

 در سال های اخیر باز توجه غرب به منابع غنی انرژی لیبی و امکان انعقاد قراردادهای سودآور برای توسعه آن کشور جلب شد.
 
اما قیامی که به سرنگونی قذافی انجامید از  شهر بنغازی در شرق لیبی شروع شد. مردم بنغازی می گویند قذافی به دلیل عدم اعتماد به اهالی شهر، به توسعه خدمات شهری و اجتماعی در بنغازی توجهی نداشت.

نمادهای ماسونی مهمان شبکه2+عکس

مطمئنا نتیجه این مقاله تحلیلی، ماسون بودن دست اندرکاران "جمع ما" نیست اما چرا نباید به اینهمه علامت ریز و درشت توجه داشت؟!!!

به گزارش مشرق به نقل از بولتن،چند وقتی است که برنامه "جمع ما" با اجرای "آزاده نامداری" از شبکه 2 سیما بر روی آنتن می رود. این برنامه با خمیرمایه اجتماعی و از گروه فرهنگی و اجتماعی شبکه دو پخش می شود.در لوگو و تیتراژ ابتدایی این برنامه نکات قابل توجهی به چشم می خورد که توجه شما را به آنها جلب می کنم.

قبل از پرداختن به محتویات لوگو و تیتراژ این برنامه به معرفی تعداد معدودی از علائم و نشانه های ماسونی اشاره کوتاهی می کنیم.

در این برنامه از حلقه و پلاس(+) به وفور استفاده شده است

استفاده از صلیب و حلقه توسط فراعنه رایج بوده است.
صلیب مصری یا آنخ را در دست الهه ایزیس مشاهده می کنید

تکامل شکل صلیب از آنخ مصری به صلیب کاتولیک (صلیب همراه با حلقه)

کلاه پاپ و کاردینال مسیحیان با علامت پلاس (+)

ترکیب حلقه و پلاس
علامت پرستندگان خدای اودین

خدای اودین کیست؟

اودین هم خدای جنگ و مرگ است و هم خدای جامه و خرد.

دو کلاغ به نامهای هوگین (اندیشه) و مونین (سرشت) هر روز گرد جهان ژرواز کرده و برای او رخدادهای جهان را بازگو می کنند.

اودین تنها یک چشم دارد

در روز نبرد فرجامین (آخرالزمان) اودین بدست گرگ غول پیکری کشته خواهد شد

تصویری از فیلم هالیوودی ثور Thor))
که درباره خدای اودین ساخته شده است:


odin's cross یا Sun cross یا Woden’s cross

آیا ما باید اودین پرست شویم؟!!!


نشان رسمی صلیبیون هم ترکیبی از حلقه و پلاس است


در سال 2001 جرج بوش رسما اعلام کرد که جنگ صلیبی آغاز شده است!!!

علاقه هیتلر به حلقه و پلاس

تمام مدال های نازی ها ترکیبی از حلقه و پلاس است

پلاس علامت همیشگی نازیسم و نئونازیسم


تصرف جهان، آرزوی ناتمام هیتلر و وارثان صهیونیست او!!!

آیا براستی اینان در تحقق این آرزو موفق خواهند شد؟


آیا "جمع ما" می خواهد "ارباب حلقه ها"ی برنامه های اجتماعی سیما باشد؟!!!


در این تیتراژ همانطور که ملاحظه می کنید "حلقه و پلاس" نماد همبستگی مابین تمام اقشار جامعه اعم از دانشجو (قشر روشن فکر جامعه)، رفتگر(قشر متوسط جامعه)، قهرمان رالی (قشر ورزشکار جامعه)، یک خانم چادر(قشر مذهبی)، کودکان، سالمندان، راننده تاکسی و .... می باشد.

آیا براستی حلقه و پلاس که همان نماد صهیونیست ها و پلاس که نماد مسیحیت می باشد، عامل همبستگی بین اقشار مختلف ایرانیان است؟!!!

در ادامه تیتراژ، پلاس روی گهواره که با حرکت گهواره در تقاطع خطوط تشکیل صلیب میدهد.حلقه های پشت سر فردی که گهواره را تکان میدهد هم قابل توجه میباشد.

1. پلاس قرار گرفته روی کتابها کاملا تشکیل صلیب داده.طرز قرار گرفتن پلاس روی کتب طوریست که قسمت بالایی پلاس از پایین کوتاهتر شده و تشکیل صلیب داده.

1. پلاس در دست دانشجوی دختر که نماد قشر روشن فکر میباشد؛ با بالا رفتن پلاس روی سر دانشجو کلاهها به بالا پرتاب شده که نماد فارغ التحصیلی و تکمیل دروس میباشد.

2. پلاس روی کاپوت ماشین قرار گرفته که جلوی آن طرحی شطرنجی قرار دارد که نمادی از حرکت در فراماسونی میباشد.

3. رنگهای بکار رفته در درختان از چپ به راست دقیقا رنگهاییست که در پرچم همجنسبازان بکاررفته.

صورتی یا بنفش، آبی، زرد خورشید، قرمز، نارنجی و سبز که پشت سر رفتگر نیز محو میشود.

و اما لوگوی برنامه:


لوگوی برنامه از سه بخش تشکیل شده.

بخش اول علامت + ،بخش دوم ما و بخش سوم حلقه دور بخش اول و دوم.

تلفیق بخش اول و دوم تشکیل علامت آنخ را میدهد.

متاسفانه باید گفت که این روزها هیچ نظارتی نیست

مطمئنا نتیجه این مقاله تحلیلی، ماسون بودن دست اندرکاران "جمع ما" نیست اما چرا نباید به اینهمه علامت ریز و درشت توجه داشت؟!!!

عکس/ آخرین لباس دیکتاتور

معمر قذافي سرانجام روز پنجشنبه پس از ۴۳ سال حكومت بر مردم ليبي در زادگاهش سرت، كشته شد و با مرگش فصل جديدي در ليبي آغاز شد.

  

صداي ما را از بهشت مي شنويد/3 محل شهادت: مدینه منوره، محل دفن: تهران+عکس


زیارت بهشت زهرای تهران بار دیگر روزی خبرنگار ما شد و سوغات این زیارت ، تصویر مزار شهید «علی فیضی» است. شهیدی که بنا بر مندرجات سنگ مزارش ، در سن 47 سالگی شربت شهادت نوشیده است اما نکته قابل توجه ، محل شهادت او است
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، زیارت بهشت زهرای تهران بار دیگر روزی خبرنگار ما شد و سوغات این زیارت ، تصویر مزار شهید «علی فیضی» است. شهیدی که بنا بر مندرجات سنگ مزارش ، در سن 47 سالگی شربت شهادت نوشیده است اما نکته قابل توجه ، محل شهادت او است:
 
پاسدار وفادار اسلام
شهید حاج علی فیضی
فرزند حسن
ولادت: سوم مرداد سال 1316
شهادت:23 شهریور 1363
محل شهادت: مدینه منوره
نشانی مزار: قطعه 26- ردیف 80 - شماره 52
 
از این شهید عزیز و علت شهادتش در مدینه منوره هیچ اطلاعی در دست نداریم. عزیزانی که بتوانند در ارتباط گروه جهاد و مقاومت مشرق با بستگان و آشنایان ایشان ، ما را یاری نمایند ، بدون شک در ثواب معرفی و انتشار یادگارهای این شهید سهیم خواهند بود ، ان شاءالله
روحمان با یادش شاد
 

عکس / بمباران بوعلی سینا

استان همدان از جمله شهرهایی است که به دلیل اهداف استراتژیک موجود در آن ، در طول سال های دفاع مقدس ، ده ها بار مورد حملات هوایی دشمن بعثی قرار گرفت.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، استان همدان از جمله استانهایی است که به دلیل اهداف استراتژیک موجود در آن ، در طول سال های دفاع مقدس ، ده ها بار مورد حملات هوایی دشمن بعثی قرار گرفت. این استان تنها در سال 1365 ، نوزده بار مورد بمباران هوایی قرار گرفت. تصویری که مشاهده می کنید ، در تاریخ اول بهمن ماه سال 1365 توسط هنرمند عکاس ، آقای امیر لطفیان به ثبت رسیده است. در این تصویر ، میدان آرامگاه بوعلی سینا دقایقی پس از حمله هوایی دشمن بعثی دیده می شود.

به مناسبت 23 ذی‌القعده روز زیارتی مخصوص امام رضا(ع)؛ گفتن «صلی الله علیک یا اباالحسن» ما را زائر اما

خبرگزاری فارس: امروز برای همه دل‌هایی که از غربت تا قربت را به نام امام رضا(ع) طی می‌کنند، روز زیارتی خاص امام رضاست؛ بیایید تنها با گفتن «صلی الله علیک یا ابالحسن» زائر امام رئوف شویم.

خبرگزاری فارس: گفتن «صلی الله علیک یا اباالحسن» ما را زائر امام رئوف می‌کند

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، 23 ذی القعده روز بسیار شریفی است: زیارتی مخصوص امام رضا علیه‌السلام و زیارت آن حضرت از دور و نزدیک سنت است.
«علامه مجلسی» در این باره می‌گوید: زیارت حضرت رضا علیه‌السلام در روزهای مقدس اسلامی افضل است؛ خصوصاً روزهایی که اختصاص به آن حضرت دارد، مثل روز ولادت ایشان در 11 ذی القعده و روز شهادت آن حضرت (مطابق مشهور آخر ماه صفر)؛ سپس از کتاب «اقبال» مرحوم سید بن طاووس استحباب زیارت آن حضرت را در روز 23 ذی القعده (طبق روایتی روز شهادت آن حضرت) نیز نقل می‌کند و مرحوم محدث قمی روز 25 ذی القعده را نیز به این موارد ضمیمه کرده است.
قال سید بن طاووس فی الاقبال: «و رایت فی بعض تصانیف اصحابنا العجم رضوان الله علیهم، انه یستحب ان یزار مولانا الرضا علیه السلام یوم ثالث وعشیرین من ذی القعده، من قرب او بعید، ببعض زیارته المعروفه او بما یکون کالزیاره من الروایه بذلک»؛ «سیّد ابن طاووس در کتاب «اقبال» گفت که در بعضى از کتاب‌هاى علماى شیعه غیر عرب‏ (رضوان اللّه علیهم) دیدم که مستحبّ است، مولایمان حضرت رضا(ع) در روز بیست‏ و سوم از ماه ذى القعده از نزدیک و دور زیارت شود، به بعضى از زیارت‌هاى معروف یا به آنچه که همانند زیارت باشد، از روایاتى که در این باب رسیده است».
در خصوص فضیلت زیارت امام رضا علیه‌السلام، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود «به زودی پاره تن من در زمین خراسان دفن می‌شود، هر غمناک و محزونی که او را زیارت کند، بدون شک خداوند غم و اندوه او را برطرف می‌سازد و هر گنهکاری که او را زیارت کند، بدون شک خداوند گناهان او را می‌آمرزد»، همچنین خود وجود مقدس امام رضا علیه‌السلام در این باره فرمود «هر که مرا با این دوری قبر و غربت زیارت کند، در روز قیامت در سه جا نزد او می‌آیم تا او را از هول و هراس های وحشتناک رهایی بخشم، هنگامی که نامه‌های اعمال نیکوکاران در دست راست و نامه‌های اعمال بدکاران در دست چپ آنان پرواز کند، نزد صراط و نزد میزان و ترازوی اعمال».
در خصوص چرایی متبرک شدن این روز به نام امام رضا علیه‌السلام «علامه مجلسی» در کتاب «بحارالانوار» در باب شهادت امام رضا (ع) نقل کرده که برخی از افراد معتقدند آن حضرت در روز ۲۳ ذیقعده به شهادت رسیده است - اما در جامعه ما روز آخر ماه صفر به عنوان روز شهادت ایشان مطرح است- باید گفت این روز، روز زیارتی مخصوص ایشان نامیده شده است تا مردم با توجه کردن به ذات آن حضرت، نسبت به نقشی که ایشان در ایجاد مدینه رضوی داشتند، پی ببرند.
چرا که ضامن آهو علیه‌السلام با آمدن به سمت مرو، یک مدینه دوم برای نشر معارف اسلامی ایجاد کردند که به اصطلاح «مدینه رضویه» گفته می‌شود، برای این‌که مردم این معنا را در نظر بگیرند و نسبت به زحمات ایشان حالت شکر داشته باشند و شاید این عنوان را مطرح کرده‌اند تا در این روز مخصوص به وجود مبارک امام رئوف بیش از پیش توجه کنیم.
بزرگان دین بهترین اعمال را در روز 25 ذی‌القعده «دحو الارض» را، زیارت امام رضا علیه‌اسلام می‌دانند؛ چرا که ثامن‌الحجج(ع) موضوع توجه به دین را در حیطه خاور دور شروع کردند، همانند روز دحوالارض که زمین از یک نقطه از زیر آب خود را بیرون کشید، امام رضا (ع) نیز اسلام را در بخش خاور دور به طور گسترده نشان دادند.
آری! امام رضا علیه‌السلام واسطه فیض میان مولا و بندگان است، آن گاه که عنایت آن امام مهربان، رحمت الهی را شامل حال زائر می‌سازد و او را بر سفره کرم خویش مهمان می‌کند، دل هر عاشقی را به وجد می آورد و او را به سوی حرم باصفایش می‌کشاند. 
چه زیباست که زائر کوی ثامن‌الحجج با توجه به حضورش در مقابل معصوم، آداب زیارت را از جمله معرفت به ولایت، رعایت تقوا، یاری همراهان، داشتن وضو و غسل زیارت؛ پوشیدن لباس پاکیزه؛ با وقار و آرامی گام برداشتن، ذکر و تسبیح خداوند گفتن، گرفتن اذن دخول هنگام ورود، خواندن زیارت نامه، خواندن دو رکعت نماز زیارت، رعایت حقوق و احترام دیگران، مقدم داشتن اولیای خدا بر خود، بهره‌گیری معنوی و وداع به امید زیارت دوباره رعایت کند.
لذا امروز یک کارت دعوت برای همه عاشقان صادر می‌شود و برای همه دل هایی که از غربت تا قربت را به نام امام رضا(ع) طی می‌کنند، امروز روز زیارتی خاص امام رضاست، بیائید کارت دعوت را بخوانیم، بر دیده بگذاریم، وضو تازه کنیم و به حرم برویم، اگر در مشهد نیستیم، دل خویش را با مشبک های ضریح آقا گره بزنیم، چرا که امروز، امروز روز دیگری است و با گفتن «صلی الله علیک یا اباالحسن»، زائر امام رضا (ع) شویم.

چرا بگوییم امام خامنه ای؟

چرا باید بگوییم "امام خامنه ای"؟ غربی‌ها با سه کلیدواژه‌ی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره می‌کردند. شرقی‌ها با دو کلیدواژه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام پنج کلیدواژه‌ی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند .اصل «امامت‌محوری» مهم‌ترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصه‌ی سیاست احیا شد ده سال هر کاری کردیم، یک رسانه‌ی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه می‌گفتند «آیت‌الله خمینی» سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانه‌های شما نمی‌گویند امام خمینی؟». خنده‌ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیف‌اش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمه‌ی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص می‌شود. چون کلمه‌ی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار می‌دهیم. کلمه‌ی "رهبر" به نفع ما و کلمه‌ی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان می‌گوییم "آیت‌الله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور می‌شود امام امت اسلامی که مسلمان‌های دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت : یک رسانه‌ی غربی یا شرقی را پیدا نمی‌کنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانه‌های غربی آیا می‌پذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ می‌خواستیم 60000 مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند.شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمه‌ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمی‌توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته‌جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم . امامت‌محوری، امّت‌گرایی، عدالت‌گستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود . امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبه‌ی اولین نمازجمعه‌ی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمی‌خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشی ایشان "امام" بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما می‌گویی نمی‌خواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشین‌اش نمی‌گوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را می‌خواهم با شما دفن کنم! جمله‌ی دوم‌شان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام . وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن»اما کلمه‌ی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدس‌ترین کلمه‌ای که آقای هاشمی در دوران ریاست‌جمهوری‌شان ابداع و به تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمه‌ی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف می‌کنند، اما «توسعه» را صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست‌های عالَم . در عرصه‌ی بین‌الملل هم دو کلیدواژه‌ی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهین‌آمیز است! به جایش بگوییم «قدرت‌های جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آن‌ها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرت‌های جهانی» باید با آن‌ها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیب‌پذیر»؛ یعنی آدم‌های بی‌عرضه‌ای که خودشان پذیرای آسیب‌اند . پنج کلیدواژه‌ی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه‌هایی که دشمنان می‌خواستند . تا موقعی که کلیدواژه‌های قرآنی امام خمینی –که رأس آن‌ها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصله‌پینه کردن است . شما هر لعنی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی‌سوزد که بگویید«امام خامنه‌ای» مشکلی که هست هم این است که همه می‌گویند «دیگران بگویند ما هم می‌گوییم!». اصولگراها می‌گویند صداوسیما شروع کند، ما هم می‌گوییم! صداوسیما می‌گوید ما که از روحانیون نمی‌توانیم جلو بیفتیم! روحانیون می‌گویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمی‌توانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد می‌گویند وقتی جوانان انقلابی هم نمی‌گویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و بعضی هم می‌گویند نگوییم چون قبلاً کسی (حشمت‌الله طبرزدی) این کار را کرده و سابقه‌ی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوب‌ها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آن‌ها ثبت شود و آن سابقه پاک شود.آیت‌الله سید محمدباقر حکیم پا می‌شود می‌رود نجف. از آن‌جا نامه می‌نویسد به «حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای». یک هفته بعد شهیدش می‌کنند. آن مرد بزرگ می‌فهمد که باید از آن‌جا پیغام دهد «امام خامنه‌ای». سید حسن نصرالله می‌فهمد در سخت‌ترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنه‌ای! ما اینجا نشسته‌ایم و نمی‌گوییم .اگر نعمت خدا را قدر ندانیم، می‌فرماید «انّ عذابی لشدید». روز قیامت هم آن‌جا ندا داده می‌شود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون». هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف.

تصاویری قدیمی از حضور زائران ایرانی در جوار ائمه بقیع (ع)  

این تصاویر قدیمی حضور زائران ایرانی در قبرستان بقیع را به ترسیم کشیده است. ...





عكس / موسسه فرهنگي هنري مشعر - پايگاه اطلاع رساني حج

امام جماعت شيعيان مدينه: قدر نعمت حضور در خانه‌ي اهل بيت (ع ) را بدانيد  

امام جماعت شيعيان مدينه با اشاره به اهميت حضور در شهر رسول الله (ص) و ضرورت درک اين موقعيت معنوي، گفت: زيارت مدينة‌النبي نعمت بزرگي است که بايد قدر آن را به درستي دانست، چرا که مدينه، سرزمين وحي و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) است. ...


امام جماعت شيعيان مدينه با اشاره به اهميت حضور در شهر رسول الله (ص) و ضرورت درک اين موقعيت معنوي، گفت: زيارت مدينة‌النبي نعمت بزرگي است که بايد قدر آن را به درستي دانست، چرا که مدينه، سرزمين وحي و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) است.

حجت‌الاسلام و المسلمين شيخ کاظم العمري در گفت‌وگو با خبرنگار اعزامي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به مدينه‌ي منوره، با بيان توصيه‌هاي قابل توجه به زائران که به مدينه‌ي منوره مشرف مي‌شوند، اظهار كرد: اين سرزمين به صاحب الزمان (عج) تعلق دارد که در حقيقت اميرالحاج است. خود حضرت در اين باره مي‌فرمايند: «بهترين خانه‌ي من، مدينه است.»

عمري خاطرنشان کرد: شهر مدينه اصالتا خانه‌ي اهل بيت(ع) است، بنابراين بايد حجاج به اين مساله توجه کافي داشته باشند.بايد بدانيم که دعا در اين مکان مقدس حتما مستجاب مي‌شود. در حديث نقل است که هر گاه زائري به نزديکي مدينه مي‌رسد، فرشته‌اي نزد مرقد منور رسول اکرم (ص) فرود مي‌آيد و زائران را با اسم و مشخصات به پيامبر (ص) معرفي مي‌کند و حضرت از اين امر خشنود و خرسند مي‌شوند و از فرشتگان، رفع حوائج زئران و طلب طول عمر آن‌ها را مسألت مي‌کنند.

او در ادامه با اشاره به سنت پذيرايي از مهمانان مدينه بويژه در مضيف الحسن که اکنون مسجد شيعيان در مدينه است و يکي از هفت باغ منتسب به امام حسن (ع) است، افزود: نقل است که امام حسن (ع) در طول حيات پر برکت خود براي خير مقدم به زئران، به خارج از مدينه تشريف فرما مي‌شدند و با نهايت کرامت به زائران مي‌فرمودند: «بفرماييد که منزل من بزرگ است و خوراک کافي براي پذيرايي از ميهمانان وجود دارد.» ما نيز به تأسي از اين اخلاق کريمه‌ي امام حسن سال‌هاست در شهر مدينه، مهمانخانه‌ي امام حسن (ع) را دائر کرديم و از مهمانان عزيز خصوصا شيعيان پذيرايي مي‌کنيم.

امام جماعت شيعيان مدينه يادآور شد: در آيه‌ي 64 سوره‌ي نساء، خداوند تبارک و تعالي مي‌فرمايد: «و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما»، يعني «اي پيامبر اگر اين مخالفان که فرمان‌هاي خدا را زير پا مي‌گذارند نزد تو مي‌آمدند و از خدا طلب آمرزش مي‌کردند و پيامبر (ص) هم براي آن‌ها استغفار مي‌کرد، خدا را توبه‌پذير و مهربان مي‌يافتند.»

عمري با بيان اين‌که اين مسأله شرح حال وضعيت فعلي ماست که اگرچه بار گناهان بر دوش ما سنگيني مي‌کند و ظلم به نفس، ما را گرفتار کرده است؛ اما از رسول اکرم (ص) از خداوند توبه‌پذير و مهربان، آمرزش گناهان ما را مي‌خواهيم.

وي با اشاره به مقام بزرگ و متعالي زائران مدينه و خانه‌ي خدا گفت: فقط خدا و رسولش اين جايگاه را مي‌دانند و ما نيز پذيرايي از زائران مسجدالنبي (ص) و مسجدالحرام را وظيفه‌اي بزرگ و گران براي خود مي‌دانيم و به آن افتخار مي‌کنيم که در اهميت اين امر همين بس که خداوند در آيه‌ي 54 سوره‌ي انعام مي‌فرمايند: «هرگاه کساني که به آيات ما ايمان دارند و نزد تو مي‌آيند، به آن‌ها بگو سلام بر شما و خدا رحمت را بر خود لازم شمرده است.»

امام جماعت شيعيان مدينه تاکيد کرد: به اين دليل از زائران مي‌خواهم که در اين شهر نور و رحمت از کريم اهل بيت (ع) رفع حوائج خود و مسلمانان را بخواهند که انشاءالله خود آن حضرت حوائج حاجتمندان را برطرف خواهد کرد.

مدیونند کسانی که در پی این جنازه بدوند +عکس

متعاقب این مسًئله بودم که سینه را سپر کردم و تا نرسیدن به این هدف, از درس و بحث و زن وزندگی وپدر و مادر و؛بریدم و در این بیابان بر هوت تنها فدا شدم و تنها به شهادت رسیدم و مدیونند کسانی که در پی چنازه ام می دوند
 
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، محمد علی ملک ، در اول فروردین سال 1344 در روستای قرن آباد واقع در بیست کیلومتری شهرستان گرگان متولد شد. پس از پایان دوره دبستان در سال تحصیلی 56 به جمع طلاب حوزه علمیه امام جعفر صادق گرگان پیوست.
سرانجام حجت الاسلام محمد علی ملک شاهکوئی در 24 دی ماه سال 1365 ، طی عملیات کربلای 5 بال در بال ملائک گشود. وی در زمان شهادت ، فرماندهی گردان حمزه سیدالشهدا(علیه السلام) از لشکر 25 کربلا را بر عهده داشت.
آن چه می خوانید متن وصیت نامه تاثیر گذاری است که از آن عزیز بر جای مانده است.
روحمان با یادش شاد

بسم الله الرحمن الرحیم
لن تنالو البر حتى تنفقوا مماتحبون
قرآن کریم

اینک که رایحه دل انگیز و مست کننده شهادت مشامم را نوازش می دهد و سرتا سر وجود مرا عشق و شوق آن وصلت زیبا فرا گرفته وتمامی سلول هایم را التهاب این دیدار باور نکردنی پر کرده و تمامی روح وجان و هستی ام را مجذوب این معشوق به سوی خود جلب کرده و مرا مات و مبهوت از این همه جلال و عظمت وزیبائی به گوشه ای خزانده و قلم رابه دستم سپرده که کمی با نسل به یغما رفته این دوران به نوشتن بنشینم ،
احساس می کنم که اصلاً وجود خارجی ندارم و اصلاً نیستم  اما وقتی کمی به خود می آیم احساس می کنم نه من هستم ، و حال در میدان نبرد چکا چک شمشیر را و قهقهه مستانه اهریمنان را و صدای مظلومانه درد کشیدگان را و حسرت آن کودک بی پدر را و نگاه آن دختر یتیم را, همه و همه در حال دیدن هستم و تماشای این حرکت کُند زمان آنقدر مشامم را پر کرده که به تهوع ام انداخته.  آخ که چقدر زیباست بعد از این همه تحمل درد و اینک احساس می کنم که دستم را رسانده ام . در لابلای جرقه ها ی آتشین ، به دست های این معبود و معشوق که دیر زمانی در انتظار این لحظات, لحظه شماری می کردم. خوب دیدم در آین اخرین لحظاتی که چند ساعت دیگر باید با هجوم به قلب سپاه ظلم در برابر سیل تماشاگر رقص مرگ عاشقانه ام را آغاز کنم؛ چند کلامی به یاد گار برایتان می گذارم:
واقعیت در این است که هر چه ضعف و استضغاف را در خود می یافتم وهر چه شبنامه هایم برای بیرون پریدن از قفس تن فروکش می کرد پر ریخته تر و بال شکسته تر ومجروح تر می شدم و بیشتر از نفس می افتادم و هر چه دیوارها نزدیک تر و سقف ها کوتاه تر وپنجه هافشرده تر می شد ویا قدرت خارق العاده ام در تحمل درد شکننده تر و حوصله ام در چیدن در دانه هایی که پیاپی می پا شید ,تنگ تر می گردید و نیز در دنیای درونم هر چه در پیرامونم موجی از تباهی ها وسیاهی، زشتی ها وعبودیت و بیگانگی واز خود بریدگی و وسواس وخناس ,نفاس مهیب تر وریشه برانداز تر می آمد .
سموم زمستانی بر بو ستان ایمان وفرهنگ واخلاق این همه انسان بی تفاوت بیشتر می وزید وشقایق های عشق وسرخ گل های شهادت و یاس های خاطره و بنفشه های شرم وتاًمل و نجابت وگلهای رنگارنگ فضیلت های انسانی مان وزیبایی های مزارع سبز سیادت وعزت حیات ما و چراهای جان های ما وجوانه های امیدهای ما و شکوفه های پیرانه ما به زردی وخشکی رومی کرد و رسوب سخت و سیاه این سیل دمادمی که همچو صلصال کالفخار برخاک حاصلخیز ما و کشتزار پدران ما بیشتر فرود می آمدو بذرشوروشوق ها ی شکافتن وسرزدن و رویئدن و به برک و بار نشستن را در کامی می می راند .
قنات این مومن, آبادی است که میراث تاریخی ماو سرمایه هستی ما و سرمنزل مقصود ما بود را از بلای لجن پر می کردند و چاه هایمان را پیاپی می ریختند وچشمه های امید مان را یکایک فرومی خشکاندند.کلنگ های آن مغنی و اصحابش را در فوران منجلاب این زمین و انفجار هیاهوی این زمان ,هردم خاموش تر و فر اموش تر می کردند. من با تمام احساسم این جریان سیاه وتاریک وخسته کننده دوران را می دیدم. آیاراهی به جز فدا شدن در راه رسیدن به این اهداف واحیای این همه مرده شده ها داشتم ؟ و آیامی توانستم تمامی این جغد صفتان را با چشمانی باز مشاهده بکنم و دم بر نیاورم وخاموش بنشینم ؟مسلماً خیر . و متعاقب این مسًئله بودم که سینه را سپر کردم و تا نرسیدن به این هدف, از درس و بحث و زن و زندگی وپدر و مادر و؛ بریدم و در این بیابان بر هوت تنها فدا شدم و تنها به شهادت رسیدم و مدیونند کسانی که در پی چنازه ام می دوند وبه سر وصورت می زنند وبه این وصیت نامه ام گوش می دهند وخاموش اند .
هر چه فریاد دارید باهم بکشید که این کاخ ستم را در هم بکوبید.
در آخر پدر جان ومادرجان به عرض برسانم که نمی توانم از شما تشکر کنم چون اگر شیر تو مادر با اسم حسین در هم آمیخته نمی شد و به آیه آیه های وجودم نمی رسید تحقیقاً من اصلاً نمی توانستم اهل درد باشم و اگر راهنمائی های تو پدر ونصیحت های سمج وار تو مادرم نمی بود معلوم نبود که در کدام از دسته و گروه های ملحد می بودم . آی مادرجان و آی پدر جان دستانتان را می بوسم و قول می دهم اگر در روز قیامت شافی بودم ,شما را شفاعت می کنم .
باید به خواهر خوبم سفارش کنم که حال وقت آن رسیده که با حجابت در سنگر مقاومت کنی .من تو را خیلی دوست داشتم و دارم
و تو برادرم علی اکبر! برادر ارشدم ! باید سفارش کنم که هوای پدر و مادر را نگهدار .
داداشم حسن وحسین ! به شما تاًکید می کنم که درستان را حتماَ ادامه دهید آن هم با جدیت تمام .
ودر آخر باید به داداش بسیار ارجمندم که لباس سبز سپاه را به تن دارد تاً کید نمایم که به هیچ وجه این لباس را رها نکن ودر آن سنگر خونین مقاومت کن و در آخر صبر و تحمل شما را از خدای بزرگ خواهانم .
برایم یکسال نماز و چون دو ماه روزه بدهکارم را بگیرید . البته روزه ها را حتماَ و نماز را برای احتیاط ، کتاب هایم را هر جا که دوست داشتید بدهید وچون تازگی ها لباس روحانیت را پوشیده بودم به عنوان یادگار نگهدار ید .
چند ساعت قبل از عملیات کربلای پنج در هفت تپه
ساعت 5: 12 شب . 19 :10: 65
والسلام
محمد علی ملک شاهکوئی





افزایش انتقادها به عربستان در اروپا؛ مرکز گفت‌وگوی ادیان عربستان در اروپا به دنبال نشر وهابیت است


خبرگزاری فارس: در پی تلاش عربستان سعودی برای ایجاد مرکز گفت‌وگوی ادیان در پایتخت اتریش و اسپانیا انتقادها به عربستان در اروپا افزایش یافته و منتقدان معتقدند مرکز گفت‌وگوی ادیان عربستان در اروپا به دنبال نشر وهابیت است.

خبرگزاری فارس: مرکز گفت‌وگوی ادیان عربستان در اروپا به دنبال نشر وهابیت است

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه راصد، پس از اعلام عربستان سعودی برای ایجاد مرکز گفت‌وگوی ادیان در پایتخت اتریش و اسپانیا و انتقادات شدید صورت گرفته در اینباره، سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی از این طرح حمایت کرده و گفته است بودجه این مرکز را دولت سعودی تامین خواهد کرد.
عربستان که با انتقادات بسیاری مبنی بر این که این مرکز نماینده اسلام وهابی و تندرو است مواجه شده، اعلام کرده است همه ادسان از جمله یهودیان در این مرکز نماینده خواهند داشت و فعالیت‌های آن سیاسی نخواهد بود.
گفته شده دفاتر «مرکز جهانی ملک عبدالله برای گفت‌وگوی ادیان و فرهنگ‌ها» در اتریش و اسپانیا توسط این دو کشور نیز تامین مالی می‌شود اما عربستان اعلام کرده آماده است درصد بالایی از بودجه این دفاتر را تامین کند.

* واتیکان به دنبال بازرس در مرکز گفت‌وگوی ادیان عربستان در اتریش

در همین حال «کاردینال جان لوی توران» رئیس مرکز گفت‌وگوی ادیان واتیکان به صورت ضمنی از این مرکز حمایت کرده اما اعلام کرده است عربستان باید قبل از هر چیز مشکل نبود آزادی ادیان در خاک خود را معالجه کند.
وی تاکید کرده است که واتیکان از کنار این مرکز به سادگی نمی‌گذرد و به احتمال زیاد واتیکان خواستار قرار گرفتن بازرس خود در این مرکز خواهد شد.
همچنین حزب سبز اتریش که در این کشور دولت را در دست دارد اعلام کرده است: این مرکز دولتی را می‌ستاید که در آن آزادی ادیان و آزادی بیان دو امر غریب است.

* برگزاری تظاهرات علیه مرکز گفت‌وگوی ادیان عربستان در اتریش

این حزب اعلام کرده است که اتریش نباید در روشن جلوه دادن چهره رژیم جنایتکار سعودی عمل کند و این مرکز کارت برنده‌ای در دست عربستان خواهد بود تا از نقض حقوق بشر در کشورش بگریزد.
همچنین «عمر البیاتی» سخنگوی مرکز مسلمانان آزاد اتریش با برپایی تظاهراتی در مقابل این مرکز در وین نسبت به تلاش مرکز گفت‌وگوی ادیان عربستان برای نشر وهابیت در اروپا هشدار داد.
این در حالی است که «مایکل اسپیندلگر» وزیر خارجه اتریش انتقادات را رد کرده و گفته است: این مرکز گفت‌وگوی ادیان مربوط به یک سری ادیان مختلف نخواهد بود.
به گزارش فارس، پیش از این نیز «احمد الطیب» شیخ الازهر از تأسیس این مرکز انتقاد کرده و به اتریش هشدار داده بود که از ارائه چنین فرصتی به سعودی‌ها اجتناب کنند، چرا که همه آ‌گاه هستند که اهداف سعودی فقط گسترش وهابیت در سراسر دنیا است.

انتقاد طالب زاده از صدا وسیما

نادر طالب‌زاده با انتقاد از این که در زمینه ساخت مستند تلاش زیادی انجام نشده است، گفت: ما باید از 30 سال پیش به دنبال تربیت نیرو برای مقابله با هجمه‌ها علیه ایران می‌بودیم.

به گزارش مشرق به نقل از مهر، نشست نمایش و نقد و بررسی مستند "مهار نشده" با حضور مصطفی رضوانی کارگردان، محمد حسن‌پور تهیه کننده، حسین عابدینی مدیر کل اخبار خارجی صدا و سیما و نادر طالب‌زاده مستندساز و کارشناس رسانه با اجرای محمد لسانی ظهر امروز در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.

طالب زاده در این نشست با بیان این مطلب که در زمینه ساخت مستند تلاش زیادی به انجام نرسیده است، اظهار کرد: ما باید از 30 سال پیش به دنبال تربیت نیرو برای مقابله با هجمه‌ها علیه ایران می‌بودیم. مدیران و مسئولان باید از همان زمان از امثال من می‌خواستند به پرورش نیرو بپردازیم.

وی با اشاره به زمان بازگشت خود به ایالات متحده پس از انقلاب اسلامی گفت: بازگشت من به آنجا با تسخیر لانه جاسوسی که توسط آمریکا به ماجرای گروگان‌گیری شناخته می‌شود، همزمان بود و من بعد از مشاهده رفتار رسانه‌ای خبیثی که از جانب امریکا علیه ایران انجام شد، عطای درس خواندن در این کشور را به لقایش بخشیدم.

کارشناس مجری برنامه "راز" با اشاره به پوشش خبری مغرضانه  CBS TV،  NBC و دیگر شبکه‌ها تصریح کرد: با بازگشت به وطن مستندی به نام "واقعیت" را کارگردانی کردم که در آن با روسای این خبرگزاری‌ها مصاحبه شده بود که این امر با مشارکت فیلمسازان آمریکایی محقق شد.

وی افزود: همان زمان باید صدا و سیما و دیگر نهادها به سراغ ما می‌آمدند و این جریانات را پیگیری می‌کردند. در این حوزه نیز باید کسانی برای کار هنری آموزش داده می‌شدند که از تبار افرادی باشند که در جبهه سینه سپر کردند.

صدا و سیما کاری نکرد گوشه خیابان کلاس گذاشتیم

طالب‌زاده با اظهار ناامیدی از اتخاذ تصمیم صدا و سیما نسبت به این موضوعات ادامه داد: بعد از آن تصور کردم باید خودمان گوشه خیابان هم که شده به تربیت نیرو بپردازیم و پیرو همین تصمیم با همکاری وحید جلیلی سردبیر نشریه راه با گزینش افرادی از میان 120 نفر به برگزاری کلاس‌هایی اقدام کردیم. حتی اگر از این کلاس پنج نفر بیرون بیایند نیز جای شکرگذاری دارد.

وی ادامه این روند را نیازمند فعالیت تبلیغاتی دقیق خواند و افزود: دشمن و رقیب سرسخت در صحنه حاضر است. به ما می‌گویند چرا دست از فعالیت‌هایتان نمی‌کاهید باید گفت وقتی ایران مدام به نیستی و نابودی تهدید می‌شود، چطور می‌تواند فعالیت‌های خود را متوقف کند. همانطور که چند روز پیش اوباما در سخنرانی ایران را دوباره تهدید کرد.

نویسنده و کارگردان فیلم "بشارت منجی" با تاکید بر این که جمهوری اسلامی باید مقابله با هجمه بی منطق رسانه‌های غربی را در دستور کار خود قرار دهد، یادآور شد: بعد از 22 بهمن 57 و زمانی که امام روز قدس را انتخاب کردند غرب فعالیتی منظم، یکدست و پر از شرارت را علیه ایران آغاز کرد که بهانه آن پرونده انرژی هسته‌ای بود.

طالب زاده تصریح کرد: غرب با مستندهای بین المللی که در این زمینه ساخته، جهان را بر شرارت ایران متقاعد کرده و ما باید علیه این جوسازی اقدام کنیم و تلویزیون بخشی از این وظیفه را بر عهده دارد که می‌تواند در قالب عملکرد شبکه‌هایی چون پرس تی‌وی خود را نشان دهد.

وی با اشاره به سازندگان مستند "مهار نشده" گفت: این افراد بدون وابستگی به هیچ جا این فیلم را ساختند و آزاد به صحنه آمدند و حالا تلویزیون باید به دنبالشان بیاید. این ضعف بسیار بزرگی است که در طی این سال‌ها تنها تعداد انگشت شماری مستند تولید شده‌اند. این در حالی است که امریکا می‌خواهد ما نباشیم و اسلام از صحنه روزگار حذف شود. آن‌ها ایران و اسلام را یک تهدید می‌بینند.

شهید آوینی هم معمار بود

این مستندساز با اظهار شگفتی از ساخت مستند "مهار نشده" اظهار کرد: پیش از این نیز مستند "یزدان تفنگ ندارد" در دانشگاه‌ها سر و صدای زیادی به پا کرد. جالب اینجاست که دوستانی که به ساخت این دو مستند اقدام کرده‌اند تحصیلات رسانه‌ای ندارند و در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل می‌کنند. البته شهید آوینی هم معمار بود.

وی تصریح کرد: ریتم و حس و حالی در این مستند وجود دارد که انگار سازندگان آن 20 سال است فیلمسازی می‌کنند! زمانی که با همکاری وحید جلیلی این کلاس‌ها را راه انداختیم تصور می‌کردم آخر این افراد می‌روند و مستخدم تلویزیون می‌شوند! اما در زمانی که هر لحظه صحنه‌های جهانی تغییر می‌کند وقتی برای بازیگوشی نمانده و از طرفی نسل جدید نیز آمادگی انجام کار را دارند.

طالب زاده یادآور شد: امروز اسلام در حال میوه دهی است و باید حواسمان به هرس و کود دادن و مواظبت از میوه‌ها باشد. انقلاب اسلامی در منطقه نیز به میوه رسیده و جریانات تونس و بحرین ماحصل آن هستند که باعث شگفتی اسرائیل شده است. همچنین تظاهرات گسترده‌ای در اوکلند و برکلی و دیگر نقاط کالیفرنیا صورت گرفته که بی سابقه است.

وی افزود: اکنون خداوند صحنه گردان اتفاقات جهانی شده و ما به عنوان خدمه رسانه‌ای به تحول جدی در این عرصه نیازمندیم و عکس العملی که از سوی بی بی سی فارسی و ترس فراوان آن‌ها دیده می‌شود ناشی از آتشفشانی است که ما خود آن را ایجاد کرده‌ایم.

حکم رهبری درباره تهدید عربستان

عربستان مراسم برائت از مشرکان در مراسم حج را برهم زدن امنیت حجاج خواند و هشدار داد با هر اقدامی که امنیت و سلامت خجاج را تهدید کند بشدت مقابله میکند.
به گزارش مشرق به نقل از آفاق عربستان سعودی مراسم برائت از مشرکان در مراسم حج را برهم زدن امنیت حجاج خواند و هشدار داد با هر اقدامی که امنیت و سلامت خجاج را تهدید کند بشدت مقابله میکند.
 
حضرت آيت الله خامنه اي در یکی از ديدارهای کارگزاران حج ابراهيمي درباره  مراسم برائت از مشرکين افزودند: در شرايطي که دشمنان، اسلام را اصلي ترين مانع براي سلطه بر کشورهاي اسلامي و تسلط بر منافع آنها و ترويج فرهنگ خود مي دانند و با شيوه هاي استکباري و صهيونيستي با مسلمانان برخورد مي کنند، اين حق مسلمانان است که نسبت به اين رفتار اعلام موضع کنند و بهترين مکان و زمان براي اين اعلام موضع ميقات عظيم امت اسلامي در حج است. 
 
ايشان با تاکيد بر اينکه دولت سعودي بعنوان ميزبان مسلمانان در مراسم حج بايد پيشقدم در برائت از مشرکين باشد، خاطرنشان کردند: اگر آنها هم به هر دليلي امکان انجام اين وظيفه را نداشتند، ما وظيفه خود را انجام خواهيم داد و با منطق و استدلال اعلام موضع خواهيم کرد.

یادداشت حسین شریعتمداری؛ تاريخ در چند قدمي پيچ بزرگ !


حماسه بي نظير كرمانشاه پاسخي دندان شكن به كساني بود كه از كاهش اعتماد مردم به نظام سخن مي گفتند و با اظهارات بي پايه خود بر صدر اخبار رسانه هاي بيگانه مي نشستند و به خيال خويش توصيه مي كردند كه بايد اعتماد از دست رفته مردم به نظام بازگردانده شود!
1- روز سه شنبه 29 مارس 2011- 9 فروردين ماه 1390- «توماس دانيلون» مشاور امنيت ملي آمريكا طي سخناني در «بنياد كارنگي» در واشنگتن كه بازتاب گسترده اي داشت با تاكيد بر اين كه جمهوري اسلامي ايران اصلي ترين دشمن و كانون فعال تهديد عليه آمريكا در منطقه و عرصه بين المللي است، مي گويد «مقابله با ايران اسلامي از فهرست اولويت هاي سياست خارجي آمريكا حذف نمي شود». دانيلون در بخش ديگري از سخنان خود به ترسيم چشم انداز برخورد آمريكا با جمهوري اسلامي ايران پرداخته و درباره چگونگي برنامه ريزي براي رسيدن به اين هدف- به گفته او- استراتژيك توضيح مي دهد «سياست آمريكا در برخورد با ايران را تحولات دروني اين كشور تعيين مي كند. يعني رخدادها و تحولاتي كه در داخل ايران جريان دارد و يا در حال شكل گرفتن است به ما مي گويند، چه بگوئيم، روي كدام نقطه تمركز كنيم و از كدام حركت و يا جريان سياسي حمايت كنيم»! مشاور امنيت ملي آمريكا، حمايت از جنبش سبز!!- فتنه آمريكايي اسرائيلي 88- را در همين راستا ارزيابي كرده و از ناكامي اين حركت با تاسف ياد مي كند. توماس دانيلون در بخش ديگري از سخنراني بيش از يكساعت و نيمه خود خطاب به كارشناسان و برنامه ريزان امنيتي آمريكا كه در «بنياد كارنگي» گرد آمده اند به «ضريب حمايت مردم» از رهبري اشاره كرده و آن را اصلي ترين فاكتور در محاسبات آمريكا مي داند و پنهان نمي كند كه غلظت اين فاكتور براي آمريكا چيزي شبيه يك «كابوس» است.
2- توماس دانيلون در همان نشست توجيهي كه در گرماگرم انقلاب ها و تحولات اسلامي منطقه تشكيل شده بود و سقوط بن علي در تونس و حسني مبارك در مصر را به دنبال داشت، تاكيد مي كند «امروزه براي آمريكا هيچ اولويتي بالاتر و بااهميت تر از اين نمي شناسيم كه از تبديل ايران به يك «الگو» براي ملت هاي مسلمان منطقه جلوگيري كنيم» و در توضيح اين «اولويت» مي گويد «به خاورميانه و شمال آفريقا نگاه كنيد، اندونزي و مالزي و پاكستان و حتي تركيه را هم ناديده نگيريد. ملت هاي مسلمان در كشورهاي اسلامي بعد از تحولاتي كه شاهد آن هستيم در آستانه يك انتخاب تاريخي قرار گرفته اند و الگوي ايران را به عنوان «نقطه ايده آل» پيش روي خود دارند. و همين نگراني جدي است كه پيشگيري از الگو شدن ايران را به اولويت اصلي ما در خاورميانه تبديل كرده است».
3- ساموئل هانتينگتون استراتژيست بلندآوازه آمريكايي و واضع نظريه معروف «جنگ تمدن ها» كه چند سال قبل چشم از جهان فرو بست و در ديار باقي به اسلاف توطئه گر خود پيوست، در كتاب «موج سوم دموكراسي» به فرمولي براي ارزيابي ميزان مشروعيت- اينجا به معني مقبوليت- نظام هاي حكومتي اشاره مي كند كه صرف نظر از هويت هانتينگتون، يك فرمول علمي و قابل قبول است. او در اين باره مي نويسد؛ كاهش مشروعيت گروه ها و احزاب سياسي در يك نظام حكومتي فقط هنگامي نشانه كاهش مشروعيت آن نظام حكومتي در ميان مردم است كه مردم در اين كشورها، اعتماد خود به كانون اصلي مشروعيت نظام را از دست داده باشند و در غير اين صورت يعني چنانچه ملت ها به كانون اصلي مشروعيت نظام اعتماد و اعتقاد داشته باشند، گروه ها و احزابي كه با نظام زاويه گرفته اند، روي قوس نزولي رفته و به پايان مشروعيت خود نزديك مي شوند.
4- ساموئل هانتينگتون در اجلاس «دموگرافي» كه اوايل سال 2005 در نيكوزيا، پايتخت قبرس تشكيل شده و كارشناسان و صاحبنظران بسياري در آن حضور داشتند، از «ولايت فقيه» به عنوان كانون اصلي مشروعيت جمهوري اسلامي ايران ياد كرده و گفته بود، ميزان مشروعيت و پايداري جمهوري اسلامي ايران با ميزان اعتماد و اعتقاد مردم به ولي فقيه ارتباط مستقيم دارد و با تاسف(!!) يادآوري كرده بود «تمامي داشته ها و برداشت هاي ما از اعتماد و اعتقاد توده هاي عظيم مردم ايران به [آيت الله] خامنه اي [حفظه الله تعالي] حكايت مي كند و همين رويكرد مردمي است كه برنامه هاي برخورد با رژيم جمهوري اسلامي را دشوار و به مرز «ناممكن» رسانده است. هانتينگتون در اجلاس نيكوزيا با اشاره به همين نكته نتيجه مي گيرد كه گروهها و احزاب سكولار و آمريكوفيل- طرفدار آمريكا- در ايران براي ادامه فعاليت خود و جذب طرفدار ناچارند كه علي رغم ميل و خواست دروني خود بر اعتقاد به ولايت فقيه تاكيد كنند!
هانتينگتون زنده نبود تا ببيند كه «بني فتنه» و «بني انحراف» چگونه توصيه او را وانهادند و به توصيه مشترك «ريچارد رورتي، جرج سوروس و جين شارپ» هويت واقعي و مشمئزكننده خود را بيرون ريختند و چه زود به آخر خط رسيدند.
5- انبوه متراكم جمعيت در استقبال بي نظير از رهبرمعظم انقلاب در سفر ايشان به كرمانشاه كه پيش از اين در سفر حضرت آقا به شهر مقدس قم و ساير نقاط اين مرز و بوم نيز تجربه شده بود، براي هيچ ناظر بي طرف و حتي دشمنان نشان دار و بيماردل، كمترين ترديدي باقي نمي گذارد و اجازه كمترين ترديدي نمي دهد كه قلب تمامي مردم ايران در پيوند با امام خامنه اي مي تپد. تا آنجا كه امام خامنه اي آينه تمام نماي همه مردم ايران و همه مردم ايران در امام خامنه اي خلاصه مي شوند. شرح اين دلدادگي، مثنوي هفتادمن كاغذ است و به درازا مي كشد بي آن كه نقطه پاياني داشته باشد و كوتاه سخن
«چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است»؟ چند سال پيش، خبرنگار شبكه تلويزيوني CNN از نگارنده پرسيد، نسبت ميان آيت الله خامنه اي و امام خميني را چگونه مي بيني؟ و پاسخ اين بود كه «روح مطهر امام خميني از كالبد جوان امام خامنه اي طلوع كرده است» و به قول شاعر نكته سنج عرب «روح او، روح من و روح من، روح اوست و عجيب آن كه يك روح در دو بدن حلول كرده است».
اين نوشته اما، موضوع ديگري را پي مي گيرد و آن، پيام روشن و خالي از ابهام اين دلدادگي متقابل امت و امام است. اشاره اي در چند «بند» كه فقط اندكي از بسيارهاست و بسنده كردن به مشتي از خروارها.
6- پيوند يكپارچه و مثال زدني امت با امام خامنه اي و پيروي برخاسته از شور و شعور و ريشه گرفته از دلدادگي توده هاي مردم به حضرت آقا، توهم پراكني چندين و چندساله و مخصوصا چندماهه اخير آمريكا و متحدانش را نقش بر آب كرد كه با بهره گيري از غول هاي رسانه اي خود در منطقه و گروه ها و احزاب فسقلي و دم دستي خويش در داخل كشور، بر طبل پر سر و صدا و صد البته، توخالي «كمرنگ شدن رابطه مردم با نظام اسلامي مي كوبيدند»!مردم كرمانشاه در استقبال بي نظير و مثال زدني خود كه نمونه اي بارها تكرار شده و بارها تكرار شدني در جاي جاي ايران اسلامي است، به دشمنان بيروني نشان دادند- بخوانيد فهماندند- كه نه فقط بر پيمان الهي خود با انقلاب اسلامي كه وجود مبارك امام خامنه اي جلوه ملكوتي آن است، پابرجا هستند، بلكه با درك شرايط حساس كنوني بارها بيشتر و فراتر از هميشه بر اين پيوند و پيمان تاكيد مي ورزند.
بنابراين در پي اظهارنظر مايوسانه «ريچارد هاس» مسئول شوراي روابط خارجي آمريكا كه بعد از حماسه 9 دي گفته بود «مهندسي معكوس فوكوياما براي جدايي مردم از ولي فقيه نتيجه معكوس داده است» امروزه بايد به قيافه ديدني «توماس دانيلون» مشاور امنيت ملي آمريكا خنديد كه مي بيند آنچه در ايران اسلامي در جريان است، تكرار همان كابوس هميشگي آمريكا و متحدانش است و به «لئون پانتا» رئيس سابق سازمان «سيا» و وزير دفاع كنوني آمريكا تسليت گفت كه در ملاقات اخيرش با «نتانياهو» نخست وزير رژيم صهيونيستي به وي دلداري داده بود «تضعيف پايگاه مردمي آيت الله خامنه اي مي تواند از الگو شدن ايران براي كشورهاي در حال تحول منطقه پيشگيري كند»!
اين بخش از اظهارنظر مشترك «لئون پانتا» و «توماس دانيلون» قابل قبول است كه كشورهاي اسلامي در آستانه يك انتخاب تاريخي قرار گرفته اند. رهبر فرزانه ما نيز در كرمانشاه از «پيچ بزرگ تاريخ» خبر دادند. اما بخش ديگر اظهارات آنها- بخوانيد آرزوي آنها- نقش بر آب شده است. آنجا كه از تلاش براي پيشگيري از الگو شدن ايران اسلامي براي انقلاب هاي منطقه سخن مي گفتند.
7- پيوند به نمايش درآمده مردم و رهبري بار ديگر و براي چندمين بار به اصحاب فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 نشان داد كه نه فقط كمترين پايگاهي در ميان مردم ندارند، بلكه فقط از صدقه سر رهبري و به احترام ايشان است كه علي رغم آنهمه وطن فروشي و خيانت و جنايت هنوز فرصت حضور - بخوانيد زندگي نباتي- در كشور را دارند. آيا در اين حال و هوا كه به وضوح شاهد آنند، مسخره و خنده دار نيست كه در يك جنگ زرگري و بازي كودكانه براي شركت در انتخابات شرط و شروط هم مي گذارند؟!
8- حماسه بي نظير كرمانشاه پاسخي دندان شكن به كساني بود كه از كاهش اعتماد مردم به نظام سخن مي گفتند و با اظهارات بي پايه خود بر صدر اخبار رسانه هاي بيگانه مي نشستند و به خيال خويش توصيه مي كردند كه بايد اعتماد از دست رفته مردم به نظام بازگردانده شود! و براي بازگرداندن اين اعتماد- به قول آنها كاهش يافته!- به نسخه اي اشاره مي كردند كه فلان تاريخ در نماز جمعه تهران ارائه كرده بودند! اكنون بايد به اين آقايان گفت؛ بهتر است در فكر نسخه اي براي توبه خود و پذيرش آن از سوي مردمي باشيد كه زلال انديشه و بصيرت و استحكام پيمان آنان با ولي امر مسلمين را پاس نداشتيد و در بزنگاه آزمون بزرگ فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 از دوستان گسستيد و با دشمنان همنوا شديد!
9- حماسه اخير پيام كوبنده اي براي جريان انحرافي نيز داشت كه با بهره گيري انگل گونه از رانت هاي ثروت- بخوانيد بيت المال- و قدرت، هر از چندگاه با حاشيه سازي هاي سفارشي، به دشمنان اميد از دست داده بيروني و اصحاب از نفس افتاده فتنه 88، تنفس مصنوعي مي دادند.
10- و بالاخره بايد از پيام هشداردهنده ديگري ياد كرد كه حماسه بي نظير كرمانشاه و قم و... براي برخي از «خودباوران» در پي داشته و دارد. آنان كه گاه به غفلت و يا به وسوسه اطرافيان، انگيزه رويكرد مردم به خويش را فراموش مي كنند و به خاطر نمي آورند. مردم- به قول ملاي رومي- با «ترازوي احدخوي» رهبري به ارزيابي مسئولان در هر جايگاه و رده اي كه باشند، مي نشينند و هرجا كه ميان عملكرد و مواضع مسئولان با رهبر و مقتداي خويش زاويه اي ببينند، بدون كمترين ترديدي، راه رهبري را برمي گزينند.
حسين شريعتمداري

سلحشور: سینمای ایران فاحشه‌خانه است


فرج الله سلحشور با اشاره به برخی صحبت‌ها درباره حضور آنجلینا جولی در ایران و بازی در یک فیلم سینمایی گفت: هنرپیشه‌های زن ایران خودشان یک پا آنجلیانا جولی هستند و سینمای ایران باید هم برای ادامه فعالیت خود فاحشه بین المللی بیاورد.
SHIA-NEWS.COM  شیعه نیوز :

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از پانا ، فرج الله سلحشوربا اشاره به حضور آنجلینا جولی بازیگر شناخته شده سینمای هالیوود به ایران به خبرنگار فرهنگی پانا گفت : باید دید چه شخصی اجازه می دهد آنجلینا جولی به ایران بیاید، آمدن آنجلینا جولی به ایران اتفاق خوبی است، برای سینمایی که فاحشه خانه است باید برای ادامه فعالیت خود نیز فاحشه بین المللی بیاورد.

وی خاطر نشان کرد : سینمای ایران فاحشه خانه است، مگر صبح تا شب عکس های هنرمندان چاپ نمی شود. وقتی زنهای ما افتخارشان این است که عکس های خود را به صورت نیمه عریان در اینترنت بگذارند، یعنی خودشان یک پا آنجلینا جولی هستند.

سینمای ایران عضوی از مملکت و خانواده ایران نیست

کارگردان فیلم سینمایی حضرت یوسف(ع) در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه سینمای ایران جزوی از مملکت ایران و خانواده ایران نیست اظهار کرد : به دلیل اینکه همه در سینما از یک قماش هستند، باید از آنجلینا جولی نیز دعوت کنند. خانواده سینما صهیونیستی و هالیوودی است و باید اذعان کرد که سینمای ایران برای ایران نیست، سینمای ایران عضوی از سینمای دنیا است و اگر علاقه نشان دهد که یک بازیگر بین المللی به ایران بیاید طبیعی است چون خود سینمای ایران عضوی از جامعه بین المللی هالیوود است .

وی تاکید کرد : سینمای ایران هالیوودی است و بازیگران آن نیز هالیوودی هستند البته ذائقه انسان‌ها و سلیقه آنها قابل تغییر است به نظر من اگر یک جامعه را به سمت رستگاری بردی آن جامعه به سمت ارزشها تمایل پیدا خواهد کرد. اگر به سمت زشتی ها متمایلش کردی آن جامعه به سمت زشتی ها خواهد رفت .

سلحشور یاد آور شد :وقتی آثار مستهجن در سینمای ایران ملاک، معیار و فراگیر می شود تماشاگر خاص خود را نیز خواهد داشت، سینما مال ما نیست و ما دچار اشتباه هستیم و فیلم هایی مثل توبه نصوح، یوسف(ع) و حضرت محمد(ص) اندکی از فیلم های سینمای دنیا و ایران را شامل می شودکه به مقوله اسلام و جامعه دینی می پردازد.

وی تاکید کرد : سینما مال جمهوری اسلامی نیست و جزئی از جامعه جهانی صهیونیستی است و توسط کمپانی های صهیونیستی اداره می شود.

اگر در سینمای ایران آثار مستهجن ساخته شود تعجب ندارد !

کارگردان سریال اصحاب کهف در ادامه به اوضاع سینمای ایران اشاره کرد و گفت : اگر در این سینما آثار مستهجن ساخته شود جای تعجب ندارد، از سینمایی که هدایت آن را بنگاه های صهیونیسیت در اختیار دارد و خط و ربط آن توسط آنها داده می شود بیش از این نیز انتظار نمی‌رود .

وی اضافه کرد: در حال حاضر سینمای هالیوود برای ما تصمیم گیری می کند و ما بازیگران آن هستیم که در زمین صهیونیستی بازی می کنیم و نباید نسبت به شرایط موجود اعتراضی داشته باشیم.

مسئولان حکومت شرایط سینمای فعلی را پذیرفته اند

این کارگردان در ادامه سخنان خود با اشاره به وضعیت سینمای ایران و نگاه مسئولان به آن گفت : جمهوری اسلامی و مسوولان آن این سینمای مبتذل را پذیرفته‌اند، علما نیز این سینما را پذیرفته اند و حرفی و اعتراضی ندارند و این امر نشان‌دهنده آن است که به این ابتذال رأی داده اند ،یعنی این فیلم ها مورد قبول مسوولان است و اعتراض ما بی فایده است و داد زدن ما مانند ضد انقلاب‌ها و اپوزیون ها است .

وی با اشاره به مدیریت سینمای کشور در دولت دهم گفت : شمقدری و سجادپورها تنها تصمیم گرفتند چشم و ابروی این سینما را درست کنند و سعی کردند اشکالات سینمایی موجود را درست کنند، در حالی که این سینما درست نمی شود باید مبانی آن درست شود و مبانی جدیدی را برای آن به نگارش در آورد .

با ریش و جای مهر کسی مسلمان نمی‌شود

سلحشور ادامه داد : آدمی که دین و خدا و پیغمبر را قبول ندارد. اگر ریش حزب اللهی برای او بگذاریم و جای مهر را بر پیشانی او قرار دهیم آیا او مسلمان می‌شود سینمای فعلی ما نیز اینگونه است که تنها یک روسری سر هنرپیشه ها کردند و برادر برادر گفتند و چند صحنه نماز و گلدسته مساجد را گذاشتند آیا ،اینگونه سینمای ایران اسلامی می شود؟ حال معاون سینمایی آن شمقدری ،ضرغامی یا من سلحشور باشد فرقی نمی کند ماهیت سینما باید درست شود و آن کافر باید شهادتینش را بگوید..

وی خاطر نشان کرد : سینمای ما ماهیتی غربی، صهیونیستی و اومانیستی دارد. این ماهیت با اینکه بگوییم اسلام اسلام درست نمی شود، باید ماهیت تغییر کند حال شمقدری باشد یا حتی ضرغامی و سیف الله داد باشد.هر کسی را در این پست گذاشتند نتوانست سینمای ایران را درست کند.

وی در پایان با اشاره به این مطلب که باید علما و دانشمندان اسلامی به مقوله سینما ورود پیدا کنند تاکید کرد : باید علما و بزرگان دین ،اسلام شناسان بنشینند و اوضاع سینمای ایران را ببینند و تعریفی از سینمای درست اسلامی بدهند، این سینما با این ویژگی‌ها، دارای اصولی است که با اسلام در تضاد است.

سلحشور خاطر نشان کرد: سینمای ایران اگر بخواهد اسلامی شود باید تغییراتی داشته باشد. باید با آن مبانی فیلم نامه بنویسند و آزمایشگاهی درست کنند و قدم به قدم نیرو تربیت کنند تا سینمای ایران اسلامی شود.

«بهشت زهرا»؛ رمانی برای سیاه‌نمایی وضعیت ایران + عکس

«بهشت زهرا» که داستان آن به انتخابات 88 باز می پردازد، مقابله با هم‌جنس‌بازی را از مصادیق بی‌فرهنگی مردم و حکومت ایران دانسته و از زبان مادر مهدی ــ که فردی مذهبی بوده و نماز می‌خواند ــ قبح و گناه موجود در لواط و مبارزه با آن را «مخالفت با عشق»‌ اعلام می‌کند.
به گزارش خبرنگار مشرق، «بهشت زهرا» رمانی است که همچون نقاشی‌های آن، دارای محتوایی سیاه و سفید بوده و به گونه‌ای کاملاً کلیشه‌ای و ناآشنا با مسائل اجتماعی و فرهنگی ایران بیان شده است.

«بهشت زهرا» توسط شخصی به نام امیر که ساکن آمریکاست، چند هفته پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 نوشته شده و قرار است به صورت کتابی در 13 زبان مختلف منتشر شود. نقاشی‌های آن توسط یک عرب به نام خلیل، که وی نیز در آمریکا ساکن است، به تصویر کشیده شده است. ویرایش این رمان را نیز یک فرد یهودی که نامش اعلام نشده، انجام داده است.

«بهشت زهرا» که داستان آن مربوط به انتخابات 88 می‌باشد، به گفته خود نویسنده «یک داستان خیالی» در مورد شخص گمشده‌ای به نام مهدی است، پسر جوانی که در ناآرامی‌های پس از انتخابات ناپدید می‌شود. این داستان به بیان کارهایی می‌پردازد که مادر مهدی برای یافتن پسرش انجام می‌دهد تا بلکه بتواند از وی خبری بدست آورد.

نویسنده این رمان، بدون اینکه مطلب جدیدی برای گفتن داشته باشد، با علم به اینکه جامعه ایران یک جامعه مذهبی است، سعی کرده است تا تنها با ارائه یک داستان سطحی و ارائه چند شخصیت مذهبی و غیرمذهبی، از دریچه یک خانواده مذهبی به مسائل ایران نگاه کرده و دست به سیاه‌نمایی اوضاع ایران بزند.

در این داستان و نقاشی‌های آن، به قدری تناقض وجود دارد که بدیهی‌ترین مسائل جامعه ایران نیز نادیده گرفته شده است. نویسنده و طراح داستان آنقدر با فضای اجتماعی ایران بیگانه‌اند که تصور کرده‌اند ایران نیز همانند انگلیس بوده و فرمان ماشین‌ها در سمت راست آنها قرار دارد و رانندگان باید از سمت چپ خود برانند!

وقتی مجریان این طرح چنین امر بدیهی‌ای ــ که می‌توان با دیدن چند فیلم و یا حتی عکس از خیابان‌های تهران به آن پی برد ــ را نادیده می‌گیرند، چطور می‌توانند دست به بیان جزئیات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران بزنند؟ تنها کاری که در این داستان شده است، ایجاد و بیان یک سری سیاه‌نمایی‌ها از جامعه ایران و فرهنگ ایرانی و نیز دولتمردان است، به گونه‌ای که ایران و جامعه ایرانی را حاوی مردمی بسیار غیرمتمدن و دارای حکومتی کاملاً خودکامه معرفی می‌کند.

این داستان نگاهی سیاه و سفید به مسائل داشته و به صورت کاملاً کلیشه‌ای بیان می‌گردد، به گونه‌ای که در آن تنها شخصیت‌های اصلی آن یعنی مهدی و خانواده وی و نیز مخالفان حکومت هستند که دارای ویژگی‌های خوب بوده و مابقی مردم و شخصیت‌ها جزو آدم‌های بد و بی‌فرهنگ به حساب می‌آیند.

این رمان حتی مقابله با هم‌جنس‌بازی را از مصادیق بی‌فرهنگی و بی‌تمدنی مردم و حکومت ایران بیان کرده و از زبان مادر مهدی ــ که فردی مذهبی بوده و نماز می‌خواند ــ قبح و گناه موجود در لواط و مبارزه با آن را «مخالفت با عشق»‌ اعلام می‌کند.

همچنین در این داستان سعی شده است تا تمام ملت ایران کاملاً ناراضی از وضعیت کنونی نشان داده شوند و اشخاص و دولت‌های منتخب، خودکامه و مستبد به تصویر کشیده شوند.

ضرب‌المثل «آشپز که دو تا شد، آش یا شور می‌شود یا بی‌نمک» کاملاً مصداق چنین رمانی است. هنگامی که یک ایرانی ساکن آمریکا، یک عرب و یک یهودی سعی می‌کنند تا با هم دست به نوشتن رمانی در مورد وضعیت اجتماعی و فرهنگی کشوری بزنند که هرگز در آن حضور نداشته‌اند، چیزی بهتر از این از آب در نمی‌آید.

200میلیون هزینه بازی جنگنده ایرانی+عکس

«ایران 140 » نام بازی رایانه ای ایرانی و نام یکی از عملیات هوایی ایران بر علیه رژیم بعث عراق است.

به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، طراحی این بازی در گفت و گو با خبرنگار برنا درباره موضوع بازی می‌گوید: این عملیات با رمز «کمان 99 » در جواب حمله هوایی عراق بوده که در اوایل جنگ بر علیه ایران انجام می شود. از چندین پایگاه هوایی همزمان هواپیماهای جنگنده ایرانی بلند شده و تمام پدافند هوایی عراق را موشک باران می کنند؛ این حمله باعث فلج شدن عراق می شود.

«علی ده شیخ» طراح 27 ساله بازی دارای مدرک مهندسی کامپیوتر و سابقه قبلی از مدلینگ بازی های رایانه ای و انیمیشن سازی است.

وی درباره هزینه تولید این بازی می گوید: 200 میلیون تومان هزینه تولید این بازی هزینه صرف شده و مورد تایید بنیاد ملی بازی های رایانه ای است.


ده شیخ توضیح می‌دهد: برای طراحی هواپیماهای استفاده شده در بازی به سراغ نیروی هوایی ارتش رفته و هواپیماهایی مثل F4، F5 و F14را از روی نمونه های اصلی طراحی کردیم ولی برای طرح میگ‌های عراقی چون امکان دسترسی به آنها وجود نداشته از روی عکس طراحی انجام شد.

بنابراین گزارش در این بازی امیر قهرمان داستان، خلبان جنگنده پایگاه هوایی نوژه همدان است؛ نامزد او ناهید پس از اشغال قصر شیرین در روز 31 شهریور گم می شود و در قسمتی از داستان امیر بر روی زمین به دنبال او می گردد ولی در سایر بخش ها کاراکتر بازی سوار بر هواپیما است.

طراحی این بازی در ادامه گفت و گو می گوید: ایده های پروازی این بازی از روی بازیHAWX گرفته شده و انجین بازی در حد همان بازی است و قابلیت رقابت با نمونه های خارجی را دارد.


وی در انتها عنوان می کند: این بازی از سه بخش، تیم فنی 12 نفره، تیم دوبلاژ و پشتیبانی بهره برده است. این بازی در نمایشگاه دبی عرضه می شود و از اواخر اسفندماه در بازار ایران قابل دسترس است

هفت عضو یک خانواده در پاراچنار به شهادت رسیدند

تروریست‌های وهابی بار دیگر در جنوب پاراچنار حادثه آفریده و اعضاء یک خانه‌واده را تیرباران کردند.
به گزارش مشرق به نقل از واحد اطلاع‌رسانی رزمنده‌گان مقاومت پاراچنار، در ادامه‌ی ددمنشی‌های تندروهای سلفی و وهابیون شمال و شمال غرب پاکستان، هفت عضو یک خانه‌واده در چند کیلومتری جنوب پاراچنار، که با یک خودروی ون قصد عزیمت به پاراچنار را داشت‌ند پس از توقف و تفتیش خودروی‌شان، به جرم شیعه بودن همه‌گی به رگ‌بار بسته شدند.
بنا بر این گزارش این هفت برادر که از اهالی علی‌زای در حد فاصل پاراچنار و پیشاور بودند، تنها با یک خواهر خود زنده‌گی می‌کردند که به این جنایت دچار شدند.
اسامی برادران شهید به این شرح می‌باشد؛ ایران‌علی، نبیل‌حسین، علیم‌حسین، کلیم‌‌حسین، حامد‌حسین، گل‌زارحسین و زاهد حسین.

افزایش علاقه آقایان ايراني به مواد آرایشی

پس از وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 وضعیت مصرف لوازم آرایش در ایران، دچار دگرگونی‌های بسیاری گشت و از ورود آن‌ به کشور تا اندازه‌ای جلوگیری شد، چرا که پس از انقلاب در زمینه پوشش زنان و استفاده آن‌ها از لوازم آرایشی سخت‌گیری‌های زیادی می‌شد، اما این سخت‌گیری‌ها رفته رفته کاهش یافت و استفاده از این لوازم دوباره در میان زنان رواج بیشتری پیدا کرد.

به گزارش مشرق به نقل از تابناك،‌ اين روند باعث افزایش ورود لوازم آرایشی به ایران در سال‌های اخیر شد، به گونه‌ای که اكنون زنان ایرانی برای خرید انواع لوازم آرایش تمایل وصف‌ناشدنی از خود نشان می‌دهند و بنا بر آمار، ايران هفتمين كشور پر مصرف مواد آرايشي در جهان بوده و 30 درصد مواد آرايشي منطقه خاورميانه را استفاده می‌کند.

اما نکته قابل توجه اینجاست که این تنها خانم‌ها نیستند که مشتری لوازم آریشی و بهداشتی هستند، بلکه علاقه آقایان نیز در سال‌های اخیر به مصرف این مواد افزایش یافته و یا اینکه برخی از لوازم و مواد آرایشی و بهداشتی مانند شامپو، کرم‌های مرطوب‌کننده و ضد آفتاب، مام و اسپري‌های بدن میان زنان و مردان مشترک است؛ اما برخی از مردان از ژل مو، ادکلن، رنگ مو و کرم‌های برنزه کننده پوست نیز استفاده می‌کنند.

مجید ابهری، کارشناس علوم رفتاری دانشگاه شهید بهشتی، با مطالعه روی صدها جوان ایرانی، به این نتیجه رسیده که مردان ایرانی، مصرف کننده 12 درصد لوازم آرایشی زنانه هستند.

وی افزود: متأسفانه آمارها نشان می‌دهد که مردان به ‌ویژه جوانان گرایش زیادی به استفاده از مواد آرایشی و بهداشتی زنانه برای زیبایی خود پیدا کرده‌اند، به گونه‌ای که از کرم پودرهای سفید کننده، خط چشم و حتی «اپیلیدی» كه از لوازم آرايشي به شمار می‌رود نیز استفاده می‌کنند.

این پژوهشگر آسیب‌های اجتماعی به جوانان توصیه کرد، به جای استفاده از لوازم آرایشی زنانه برای جلب توجه از عطرهای خوشبو کننده استفاده کنند تا بوی بد بدن آن‌ها که از تحمل گرما، فعالیت زیاد بدن در حین کار و پیاده روی برای فرار از ترافیک شهری ناشی می‌شود، موجب آزار دیگران نشود.

عکس/ چوک بندر

نمی دانیم امروز این «چوک بندر» چه حال و روزی دارد اما دستان تکیده ی این مادر که صورتش را با ماسک ویژه زنان بندری پوشانده نشان می دهد که او شاید دیگر زیر آسمان این سرزمین نباشد و امروز در حال دریافت پاداش خود از بارگاه الهی است.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، در سال های دفاع مقدس ، لحظاتی که بسیجیان از شهر ها به سوی جبهه عازم می شدند ، صحنه های زیبایی به وسیله عکاسان شکار می شد. عکس زیر یکی از همان لحظه ها است.
بندری ها خوب می دانند که علاقه به پسر در میان بومیان بندرعباس چه میزانی دارد. پوشش مادری که فرزندش را در آغوش کشیده است نشان میدهد که او از اهالی بندرعباس یا توابع آن است. نمی دانیم امروز این «چوک بندر» چه حال و روزی دارد اما دستان تکیده ی این مادر که صورتش را با ماسک ویژه زنان بندری پوشانده نشان می دهد که او شاید دیگر زیر آسمان این یرزمین نباشد و امروز در حال دریافت پاداش خود از بارگاه الهی است ؛ پاداش صبری که در فراق پسرش پیشه نموده است که وعده ی الهی حق است.
سلام بر او بر همه ماده شیرانی که مردانِ مردستان اسلام ، از دامن آنان به معراج رسیدند.

سخنان رهبر انقلاب درباره ورزش باستانی

ابتکار و نوآوری در ورزش باستانی مورد تأیید مقام معظم رهبری قرار گرفت.

به گزارش مشرق به نقل از برنا، روز جمعه در دیدار مقام معظم رهبری با هزاران نفر از بسیجیان سرافراز و دلاور استان کرمانشاه، بسیجیان باستانی کاران این استان به اجرای ورزش پهلوانی و زورخانه ای پرداختند .

معظم له پس از مشاهده ورزش زیبای پهلوانی و زورخانه ای طی سخنانی فرمودند: از جوانهایى كه میل به ورزش دارند، آمادگى ورزش دارند، به جد می خواهیم كه این احساس توانایى را در خودشان جدى كنند. مجموعه‌ نسل حاضر ما در كنار پیشرفتهاى معنوى، پیشرفتهاى فكرى و چیزهائى كه انقلاب به ما هدیه داده است - كه من اجمالاً عرض خواهم كرد - آمادگى‌هاى جسمانى خودشان را تأمین كنند. سلامت جسمى و توانائى جسمانى، براى مردانى كه اهل معنا، اهل معنویت، اهل فكر و اهل اهداف والا هستند، چیز لازمى است و بسیار مفید و كمك‌كار آنهاست.

در همه‌ى زمینه‌ها باید ابتكار كرد. من حالا نگاه می كردم به همین ورزش باستانى؛ به قول قدیمى‌ها، این نیم‌گودى كه اینها اجرا كردند، پر از ابتكار بود. خب، ما گودهاى ورزش باستانى را در دوران جوانى دیدیم؛ مكرر، همه جا، همه جور؛ یك روش ثابت و مستقرى داشت، همیشه و همه جا هم همان تكرار میشد. البته بد هم نبود، خوب بود، اما این همه نوآورى در آن نبود.
 
امروز من مى‌بینم كه این جوانها همان پایه‌هاى ورزشىِ قدیمى را گرفته‌اند، این را با انواع و اقسام ابتكارها و زیبائى‌ها و ظرافتها مُذهّبش كردند، خراطى كردند، نقاشى كردند، یك چیز زیبائى از آب درآوردند؛ این ابتكار است. حالا این در زمینه‌ى ورزش باستانى است؛ در همه‌ى زمینه‌ها این ابتكار ممكن است. ابتكار در نوع فرماندهى، ابتكار در نوع جنگیدن، ابتكار در نوع جنگ‌افزار، ابتكار در نوع سازماندهى؛ این مال محدوده‌ى نیروهاى مسلح. بعد برویم بیرونِ نیروهاى مسلح. ابتكار در نوع دیپلماسى.

مسجدي که هفت باب و 81 ورودي دارد+عکس

شکل، ظاهر و مساحت مسجدالنبي به عنوان نخستين مسجد مسلمانان كه زماني پيامبر(ص) با دستان خود بنا کرده بودند، در طول تاريخ دچار تغيير و تحولات زيادي شده است و در نهايت امروز مسجدي را به عنوان مسجدالنبي مي‌شناسيم که داراي ظاهري بسيار زيبا و معماري غني اسلامي است که هفت باب اصلي و در مجموع 81 ورودي دارد.
به گزارش گروه خواندنی های مشرق به نقل از ايسنا، يکي از موضوعات قابل توجه که شايد براي زائران و افرادي که به مدينه سفر مي‌کنند، جاي سوال باشد درباره‌ي درهاي اين مسجد مقدس و تاريخي است. براي پاسخ به اين سوال مروري کوتاه بر پيشينه‌ي اين بنا لازم است.
 

بيشتر مورخان معتقدند؛ در بناي اوليه، مساحت مسجدالنبي حدود 1060 متر مربع بوده است؛ اما پس از بازگشت رسول خدا از غزوه‌ي خيبر در سال هفت هجري قمري، به دليل افزايش تعداد مسلمانان، به مساحت مسجد افزوده شد و طول و عرض آن هر يک نزديك به يک‌صد ذرع افزايش يافت و مساحت آن به 2475 متر مربع رسيد.

نخستين اقدام رسول خدا (ص) در مدينه‌ي منوره ساخت اين مسجد بود. پيش از آن در قبا نيز مسجدي به دست آن حضرت و اصحاب بزرگوارشان ساخته شده بود که چنين اقدامي از اهميت نقش مسجد در اسلام نشان دارد. اين مکان، شريف‏ترين مسجد پس از مسجدالحرام است. رسول خدا(ص) درباره‌ي نماز خواندن در اين مسجد فرمودند: «نماز در مسجد من، نزد خداوند برابر با 10 هزار نماز در مساجد ديگر است، جز مسجدالحرام که نماز در آن برابر با 100هزار نماز است.»

مساحت مسجدالنبي در زمان خليفه‌ي دوم در سال 17هجري قمري از طرف غرب 10 متر، از جانب قبله پنج متر و از سوي شمال 25 متر توسعه يافت. در دوره‌ي عثمان بن عفان در سال 29 - 30 هجري قمري، 496 متر مربع به‏ مسجدالنبي (ص) افزود و مساحت آن به 4071 متر مربع رسيد و تا زمان وليدبن عبدالملک به همين شکل باقي ماند.

در زمان وليدبن عبدالملک‏ بين سال‌هاي 88 ـ 91 هجري قمري، 2369 متر مربع به مساحت مسجد افزوده شد و مساحت آن به 6440 متر مربع رسيد.

همچنين در عصر مهدي عباسي‏ در سال 161 هجري قمري بار ديگر دست به توسعه‌ي مسجد زدند و مساحت آن را به 8890 متر مربع رساندند.‏ در عصر مماليک، قايتباي به سال 888 هجري قمري، 120 متر مربع به مساحت مسجد اضافه شد كه مساحت آن را به 9010 متر مربع رساندند.

در دوران عثماني‏، سلطان عبدالمجيد عثماني در سال‌هاي 1265 تا 1277 هجري قمري، 1293 متر مربع به مساحت اين مسجد افزوده شد و مساحتش به 10303 متر مربع رسيد.


به دنبال روي کار آمدن آل سعود، در دو مرحله‌ي توسعه، 88 هزار و 24 متر به مساحت کل مسجدالنبي افزوده شد که بيش از 167 هزار نمازگزار را در خود جاي مي‏دهد. با توسعه‌ي اطراف حرم، هزاران‏ نفر ديگر به ظرفيت نمازگزاران افزوده شده است.


آنچه از آثار و اسامي امامان شيعه، خلفا و برخي صحابه بر کتيبه‏هاي مسجدالنبي به چشم مي‏خورد، يادگاري از سلاطين عثماني است که ميانِ فرق اسلامي تجميع شده است.


بهتر است براي آشنايي بيشتر پيش از سفر، آگاهي اجمالي از بخش‏هاي مختلف مسجدالنبي که گنجينه‌اي از تاريخ اسلام را در خود جاي داده است، داشته باشيم که به اختصار به اطلاعات منتشر شده در برخي منابع مكتوب تاريخي، اشاره مي‌شود:

روضه‌ي شريف: قسمتي از مسجدالنبي که در ناحيه‌ي جنوب شرقي (رو به سمت قبله) قرار دارد، به نام روضه‌ي مطهر شناخته مي‏شود. اين قسمت فضيلت زيادي دارد و در حديثي از رسول خدا (ص) به عنوان باغي از باغ‏هاي بهشت معرفي شده است. در محدوده‌ي روضه‌ي مطهره، سه مکان مقدس ديگر نيز وجود دارد که عبارتند از مرقد مطهر پيامبر(ص)، منبر و محراب.

در کناره‌ي شرقي مسجد، رسول خدا (ص) حجره‏هايي براي زندگي همسران خود ساخته بودند که تا نزديك 90 سال پس از رحلت آن حضرت نيز سرپا بود. ابتدا حجره‏اي براي سوده، پس از آن براي عايشه و در امتداد آن حجره‏اي براي حضرت فاطمه (س) ساخته شد.

منبر: يکي از مکان‌هاي مقدس در مسجد، محل منبر رسول خدا (ص) است. در روايات آمده است که پيامبر در آغاز با تکيه بر درخت خرما، به ايراد خطبه مي‏پرداخت. يکي از اصحاب پيشنهاد ساختن منبري را داد تا رسول خدا (ص) روي آن بنشيند تا هم مردم او را ببينند و هم آن حضرت از ايستادن خسته نشود. اين منبر داراي سه پله بوده است. منبر رسول خدا (ص) هشت بار نوسازي شده و هر بار در جاي پيشين خود قرار داده شده است. منبري که در حال حاضر وجود دارد، منبري است که سلطان مراد عثماني در سال 999 هجري قمري دستور ساخت و نصب آن را داد.

محراب: محراب در محلي ساخته شده است که رسول خدا (ص) در آنجا نماز مي‏گزارد و در اين که محل نماز آن حضرت همين محراب فعلي است، ترديدي نيست.


ستون‏هاي مسجد: سقف مسجد پيامبر (ص) بر ستون‏هايي قرار داشت‏ که علاوه بر نگهداري سقف، مورد استفاده‌ي رسول خدا (ص) و اصحاب آن حضرت بود. از ستون‏هاي هشتگانه‌ي آن زمان خاطرات ويژه‏اي باقي مانده که سبب تقدس آن شده است، به طوري که اکنون نزديک به 706 ستون در مسجد وجود دارد. ستون‏هايي که در محل قديمي مسجد، در قسمت جنوبي آن قرار دارد، اکنون با رنگ سفيد از بقيه ستون‏ها مشخص شده است که برخي از آن‌ها عبارتند از ستون مَحْرَس، علي بن ابيطالب (ع) در کنار اين ستون مي‏ايستاد و از رسول خدا (ص) محافظت مي‏کرد. استوانه‌ي محرس را به نام استوانه‌ي علي بن ابيطالب نيز مي‏شناسند.


ستون توبه: اين ستون را استوانه‌ي ابولبابه نيز ناميده‏اند. ابولبابه پس از کاري که به سود يهوديان بني‏قريظه از او سر زد، در عذاب وجدان قرار گرفت و به منظور توبه و تنبيه خويش، خود را به ستون بست و افزون بر 10 شبانه روز بر آن حال باقي ماند و تنها در اوقات نماز و هنگام قضاي حاجت، دخترش او را از ستون مي‏گشود تا اين‌که بر پيامبر خدا (ص) در مورد پذيرش توبه‌ي ابولبابه وحي نازل شد. آن حضرت به مسجد آمد و او را از ستون باز کرد. نماز و توبه در کنار اين ستون فضيلت دارد.


ستون وفود: يکي از کارهاي روزانه‌ي رسول خدا (ص) ملاقات با سران قبايل بود. محل اين ملاقات در کنار ستوني از ستون‏هاي مسجد بود که بعدها به نام «اسطوان الوفود» معروف شد و اکنون نيز به همين نام شناخته مي‏شود.

ستون سرير: محلي است که پيامبر تختي از شاخه‏هاي خرما را در کنار آن مي‏گذاشت و روي آن به استراحت مي‏پرداخت.

ستون مهاجرين: علت انتخاب نام مهاجرين براي اين ستون، شايد اين بوده است که مهاجران مکه در کنار اين ستون، نماز مي‌گزاردند و مي‏نشستند. اين ستون به نام عايشه نيز شناخته مي‏شود زيرا از عايشه نقل شده است که اگر مردم فضيلت نماز در کنار اين ستون را مي‏دانستند بر سر آمدن کنار آن قرعه مي‏زدند و به همين دليل به آن ستون قرعه هم گفته شده است.


ستون تهجد: در روايت است که پيامبر (ص) شب هنگام که مردم، مسجد را به سوي خانه‏هاي‌شان ترک مي‏کردند، حصيري در کنار اين ستون مي‏گستراندند و به تهجد و نماز شب مي‏پرداخت و به همين مناسبت به اين اسم معروف شد.

ستون مربعةالقبر: اين استوانه که به آن مقام جبرئيل نيز مي‏گويند، چسبيده به ضلع شمالي ضريح مطهر است و در خانه‌ي حضرت فاطمه (س) از آنجا گشوده مي‏شد. اين همان دري است که به روايت ابن عباس، پيامبر خدا (ص) هر روز پنج بار در وقت نمازهاي پنجگانه، به مدت نه ماه کنار آن در مي‏ايستاد و مي‏گفتند: «اَلسَّلامُ عَلَيْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ، إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکُمْ تَطْهِيراً.»


ستون مخلقه: رسول خدا در آغاز بر تنه‌ي درخت خرمايي تکيه مي‏کردند و خطبه مي‏خواندند. نوشته‏اند؛ زماني که براي آن حضرت منبر ساخته شد از اين درخت ناله‏اي برخاست شبيه ناله‌ي شتر ماده‏اي که از بچه‌ي خود جدا شده است، از اين رو اين ستون را، ستون حنّانه ناميده‏اند. ستون مخلقه در محل همان تنه‌ي نخل نصب شده است.


صفه‏: صفه نام مکاني است که گروهي از مهاجران مسلمان بي‏سرپناه در سال‏هاي اوليه‌ي هجرت در آنجا سکونت داشتند. زميني که به آن‌ها اختصاص داده شده بود حدود 96 متر مساحت داشت و مسقف بود و در ميان باب جبرئيل و باب النساء قرار داشت. افرادي مانند بلال، ابوذر، مقداد، حذيفه و... از اصحاب صفه بودند.

مقام جبرئيل: اين محل به خاطر اين به عنوان مقام جبرئيل شناخته شد که اين فرشته‌ي مقرب الهي از آنجا بر رسول خدا (ص) وارد مي‏شد و به خدمت آن حضرت مي‏رسيد، اين محل اکنون داخل حجره‌ي شريفه قرار دارد و قابل دسترسي نيست.


اما درباره‌ي درهاي نخستين مسجدالنبي (ص) در منابع تاريخي چنين ذکر شده است؛ زماني که مسجدالنبي ساخته شد، سه در براي ورود و خروج داشت؛ اما در سال سوم هجرت به دستور پيامبر (ص) همه‌ي درهاي خانه‌ها به جز در خانه‌ي علي (ع) به مسجد بسته شد.

باب جبرئيل: اين در محل ورود رسول خدا (ص) بوده است. همچنين پيامبر (ص) در ورودي اين باب با جبرئيل ملاقات کرده است.

باب الرحمه: نامگذاري اين در برگرفته از حديث رسول خدا (ص) است. ايشان به درخواست شخصي که از اين در وارد شده بود از خداوند طلب نزول باران کردند و پس از هفت روز نيز طبق درخواست همان شخص تقاضاي قطع باران کردند.

باب السلام: اين در از زمان بناي نخستين مسجد وجود داشته است.

باب النساء: اين در اختصاص به رفت و آمد زن‌ها به مسجد داشته است.

باب البقيع: از درهاي قديمي مسجد است که روبه‌روي قبرستان بقيع قرار دارد.

يکي ديگر از نمادهاي مسجد در معماري اسلامي وجود مناره وماذنه در آن است. مناره‏هاي مسجدالنبي زماني که وليد، مسجد را توسعه داد، چهار مناره بر چهار گوشه‌ي مسجدالنبي ساخت، اين مناره‏ها در گذر زمان جاي خود را به مناره‏هاي بزرگتر و محکم‏تري دادند و مناره‏هاي جديدي نيز براي مسجد ساخته شد. چهار مناره‌ي اصلي مسجد عبارتند از مناره‏هاي سليمانيه و مجيديه که در دو سوي ضلع شمالي قرار گرفته و مناره‏هاي قايتباي و باب‌السلام که در دو سوي ضلع جنوبي (قبله) واقع شده‌اند. در حال حاضر مناره‏هاي ديگري نيز بر مسجد افزوده شده و تعداد آن‌ها به 10 رسيده است.

میثاق نامه علی اکبری ها + سند

بچه هايي که بيش از نيمي از آن ها بعد ها به شهادت مي رسند در اين ميثاق نامه با يکديگر عهد مي بندند تا سرکوب متجاوز يا شهادت خود ، دفاع ازدين و ميهن را فراموش نکنند.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، آن چه مشاهده می کنید ميثاق نامه اي که در اسفند ماه سال 1365، پس از مرحله سوم عمليات کربلاي 5 توسط تعدادي از بازماندگان گردان علی اکبر(علیه السلام) پس از سه مرحله عمليات سنگين ، به امضاء رسيده و بچه هايي که بيش از نيمي از آن ها بعد ها به شهادت مي رسند در اين ميثاق نامه با يکديگر عهد مي بندند تا سرکوب متجاوز يا شهادت خود ، دفاع ازدين و ميهن را فراموش نکنند.
اسامی تعدادی از شهدایی که امضای آنان در این میثاق نامه وجود دارد به این ترتیب است:


شهید باقر آقايي(
فرمانده گروهان نصر)


شهید مسلم اسدي رازي(جانشين گردان)


شهید محسن ايوبي(
فرمانده گروهان فتح)

شهید منصور صادقپور


شهید مهدي عين اللهي(
مسئول مخابرات گردان)


شهید ميثم نجفي


شهید علي کوثري(
فرمانده دسته ويژه)

روحمان با یادشان شاد

به مناسبت اولین یادواره «آشنای غریب»؛ فرماندهی که با 40 نفر صدام را تا پشت بستان به عقب راند


اولین یادواره شهید غیور اصلی فرمانده دلاور عملیات مرحله اول آزاد سازی شهر عاشقان شهادت «سوسنگرد» پنج شنبه در تهران برگزار می شود.
به گزارش مشرق، اولین یادواره شهید غیور اصلی فرمانده دلاور عملیات مرحله اول آزاد سازی شهر عاشقان شهادت «سوسنگرد» در تهران برگزار می شود. 
در این عملیات بسیار نابرابر نیروهای شهید غیور اصلی توانستند با کمک یگان های هوانیروز ارتش، دشمن که استعداد آن ده ها برابر نیروهای خودی بود را با اتکاء به ایمان و توکل خود به ایزد متعال و تأسی از مکتب امام حسین (ع) در هم کوفته و با وارد نمودن تلفات بسیار سنگینی از جمله انهدام و به غنیمت درآوردن دهها دستگاه تانک،آنها را تا پشت شهر مرزی بستان عقب برانند.
بدین ترتیب شهید غیور اصلی با عملیات خود نقش مؤثری را در شکست طرح صدام در سقوط خوزستان و اشغال اهواز ایفاء نمود. این شهید عزیز در ادامه این عملیات بهنگام شناسایی مواضع جدید دشمن مجروح شد و در11 مهر1359 به یاران شهیدش پیوست. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
به همین مناسبت اولین یادواره شهید غیور اصلی با سخنرانی امیر سرلشکر علی شمخانی و با حضور مردم عزیز و شهید پرورمان از جمله جمعی از فرماندهان دفاع مقدس، نمایندگان استان خوزستان در مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، همرزمان و خانواده آن شهید برگزار می شود.

زمان: پنج شنبه مورخه 21/07/1390 از ساعت 14 الی 17:30.
مکان:  تهران- خیابان شهید خالد اسلامبولی (وزراء سابق)- جنب پارک ساعی- مسجد حضرت ولیعصر(عج).
 
زندگینامه طراح اولین عملیات شبانه جنگ چه کسی بود
 
سردار شهید علی غیور اصلی در چهارم بهمن ماه سال 1330مصادف با شب اربعین حسینی در مشهد مقدس دیده به جهان گشود. وی طفلی آرام و خوش چهره بود. اعتماد به نفس خصوصیتی دائمی وی بود که از دوران کودکی به مدد آن مشکلات را از میان برداشته و همواره این ویژگی در کنار ادب و مهربانیش باعث جذب دیگران می شد.

از 6 سالگی فرایض دینی را به خوبی انجام می داد و در سن7 سالگی درس و مدرسه را آغاز کرد.

با علاقه درس می خواند و از قدرت درک خوبی برخورداربود. ضمن دارا بودن روحیه فعال و اجتماعی، در کنار فعالیت ها به ورزش نیز می پرداخت. شهید غیور اصلی پس از اتمام تحصیلات به تهران عزیمت کرد و در واحد تیپ نیروهای ویژه هوابرد ارتش استخدام شد.

او بسیار زیرک و باهوش بود لذا پس از اینکه دوره های متعددی را در داخل کشور گذراند، برای تکمیل تجربیات نظامی به چند سفر خارج از کشور از قبیل آلمان، ایتالیا، مصر، اردن و عمان اعزام گردید.
شهید علاوه بر آشنایی هر چه بیشتر با مسائل و تاکتیک های نظامی این فرصت را یافت تا فرهنگ های مختلف دیگر محل را از نزدیک مشاهده کند. وی با تواضع و متانت در رفع مشکلات دیگران از تجربیات خود سود می جست و از هیچ تلاشی فروگذار نبود.

در تمام دوران زندگیش بسیار به مذهب اعتقادات دینی اش اهیمت می داد و اطرافیانش را به نماز اول وقت توصیه می کرد .صراحت بیان داشت، توصیه او همیشه این بود:

«مواظب باشید خطر همیشه همه جا است، فقط با انسان و مومن واقعی دوستی کنید و از افراد بی اعتقاد دوری کنید».

شهید به مطالعه کتاب علاقه زیاد داشت و آثار شهید مطهری را مطالعه می کرد و مصرانه سخنرانی های ایشان را دنبال می کرد .

ارتش رژیم شاهنشاهی که از جانب او بسیار احساس خطر می کرد، او را با تمام تجربیاتش به لشگر92 زرهی اهواز منتقل کرد. شهید به دلیل فعالیت های مختلف علیه رژیم شاه ، مورد تعقیب قرار گرفت و موفق به فرار گردید. ولی در اوایل سال 1357 دستگیر و به بازداشتگاه اهواز منتقل شد، وی در آن دوران دفتر از اشعار خود تهیه کرد. پس از چند ماه حکم  اعدامش صادر شد ولی با پیروزی انقلاب اسلامی به همراه دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد. او به توصیه و وساطت شهید والامقام کلاهدوز با سردار علی شمخانی که در آن موقع فرمانده سپاه خوزستان بود، آشنا و مسئولیت تربیت نیروهای آموزشی سپاه اهواز را به عهده گرفت و از دوره سوم تا یازدهم عهده دار این مهم بود.
شهید غیور اصلی از یکسال قبل از شروع تهاجم عراق، آمادگی رزمی نیروهای عراقی را رصد نموده و معتقد به آغاز قریب الوقوع جنگ داشت و در همین راستا نسبت به تربیت نیروهای کارآمد با تمام توان مبادرت ورزید. در این مدت بیش از دویست نفر نیروی رزمی که بعدها اکثرا جزء سرداران پرافتخار دفاع مقدس شدند را تربیت نمود.
به هنگام شروع جنگ تحمیلی، دوره یازدهم سپاه در حال آموزش بود و شهید با استفاده از تجربیات خود آنان را آماده  ورود مستقیم به دفاع مقدس نمود و با استفاده از آنان اولین و موثرترین عملیات شبانه را طراحی و هدایت نمود.

در روز هشتم مهرماه، عراق با دور زدن سوسنگرد و حمیدیه به 23 کیلومتری اهواز رسید و خود را برای ورود به شهر اهواز در صبح نهم مهرماه آماده می کرد. استاندار وقت طی اطلاعیه ای عمومی، خواستار آمادگی دفاع شهری شد.
در همان شب شهید با اتکاء به همان نیروهای محدود و چند تن دیگر که عدد آنان از 40 نفر تجاوز نمی کرد، در یک رزم شبانه، نیروهای عراقی را به کمک نیروهای هوانیروز که صبح روز بعد به کمک وی شتافتند، تا پشت شهر بستان به عقب راند. در این عملیات تنها یک نفر از نیروهای وی ( شهید محمود مراد اسکندری ) به فیض عظیم شهادت نائل شد.
این تدبیر شهید عزیز ما، علاوه بر مأیوس کردن عراق از اشغال اهواز و شکست طرح صدام برای سقوط خوزستان، روش دفاعی نوینی را برای مقابله با ارتش صدام را برای تمام دوران دفاع مقدس به نیروهای سپاه و ارتش آموزش داد به گونه ای که این روش درتمام دوران دفاع مقدس روش غالب و تاکتیک اصلی ارتش و سپاه اسلام بود.
در غروب روز عملیات، در هنگامی که شهید به همراه سه نفر از همرزمان خود برای شناسایی مواضع جدید دشمن و طرح ریزی تهاجم بعدی در منطقه عملیاتی سوسنگرد در حال تردد بود، مجروح گردید و پس از انتقال به اهواز، در بیمارستان به فیض شهادت نائل گردید.
وی درسال 1352 ازدواج کرد و از او دو فرزند به یادگار مانده است . وصیت نامه ای از او بدست نیامده ، ولی خاطرات ، آموزشها ، روح بزرگ و شجاع او سینه به سینه نقل محافل یاران ، خانواده و دوستان وی است .
روحش شاد و یادش گرامی باد

خاطره رهبر انقلاب از راننده کمپرسی که جزو خواص بود

یکی از اقداماتی که در اوایل انقلاب اسلامی کشورمان توسط مردم انجام گرفت، سه صلواتی بود که به هنگام شنیدن نام حضرت امام(ره) می‌فرستادند و در واقع با این اقدام خود می‌خواستند تا هم موضع خودشان را نسبت به انقلاب اسلامی نشان دهند و هم با آن مبارزه نمایند.
به گزارش مشرق، آنچه در ادامه می‌خوانید خاطره‌ای از حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای درباره حکمت فرستادن سه صلوات به هنگام شنیدن نام امام(ره) و بصیرت برخی از مردم است:

در دوران پیش از پیروزى انقلاب، بنده در ایرانشهر تبعید بودم. در یكى از شهرهاى هم‌جوار، چند نفر آشنا داشتیم كه ‏یكى از آن‌ها راننده بود، یكى شغل آزاد داشت و بالاخره، اهل فرهنگ و معرفت، به معناى خاص كلمه نبودند. به حسب ‏ظاهر، به آنها عامى اطلاق مى‌شد. با این حال جزو خواص بودند. آن‌ها مرتّب براى دیدن ما به ایرانشهر مى‌آمدند و از ‏قضایاى مذاكرات خود با روحانى شهرشان مى‌گفتند. روحانى شهرشان هم آدم خوبى بود؛ منتها جزو عوام بود.

ملاحظه مى‌كنید! راننده‌ كمپرسى جزو خواص، ولى روحانى و پیش‌نماز محترم جزو عوام! مثلاً آن روحانى مى‌گفت: ‏‏«چرا وقتى اسم پیغمبر مى‌آید یك صلوات مى‌فرستید، ولى اسم «آقا» كه مى‌آید، سه صلوات مى‌فرستید؟!» ‏نمى‌فهمید. راننده به او جواب مى‌داد: روزى كه دیگر مبارزه‌اى نداشته باشیم؛ اسلام بر همه جا فائق شود؛ انقلاب ‏پیروز شود؛ ما نه تنها سه صلوات، كه یك صلوات هم نمى‌فرستیم! امروز این سه صلوات، مبارزه است! راننده ‏مى‌فهمید، روحانى نمى‌فهمید!

این را مثال زدم تا بدانید خواص كه مى‌گوییم، معنایش صاحب لباسِ خاصى نیست. ممكن است مرد باشد، ممكن ‏است زن باشد. ممكن است تحصیل‌كرده باشد، ممكن است تحصیل‌نكرده باشد. ممكن است ثروتمند باشد، ممكن ‏است فقیر باشد. ممكن است انسانى باشد كه در دستگاه‌هاى دولتى خدمت مى‌كند، ممكن است جزو مخالفین ‏دستگاههاى دولتىِ طاغوت باشد.

صداي ما را از بهشت مي شنويد/ متولد «عاشورا» سفر کرده «اربعین» + عکس


گشت و گذار امروز خبرنگار گروه جهاد و مقاومت مشرق در گلزار شهدای تهران ، ارمغانش یادی بود از این بنده خوب خدا و سرباز پاکباخته نهضت روح الله
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، گشت و گذار امروز خبرنگار گروه جهاد و مقاومت مشرق در گلزار شهدای تهران ، ارمغانش یادی بود از این بنده خوب خدا و سرباز پاکباخته نهضت روح الله:
 
پاسدار شهید در راه اسلام
شهید محمد حسن امانی همدانی
فرزند مهدی
تولد: عاشورای سال 1339 هجری شمسی
بال گشوده در: اربعین حسینی سال 1360 هجری شمسی
محل شهادت: جبهه غرب - سرپل ذهاب - تنگ کورک
 
 
 
سلام بر آنان ،در روزي كه زاده شدند و در روزي كه شهيد شدند و در روزي كه ديگر بار زنده برانگيخته خواهند شد

ماجرای فرار شیخ رجبعلی خیاط از دختر جوان

آشیخ رجبعلی خیاط راحت می‌توانست گناه کند. منزل خالی بود، اما خودش می‌گوید: وقتی آن دختر به من اعلان کرد، وحشت کردم و از منزل فرار کردم.

به گزارش مشرق به نقل از برنا، آیت الله روح الله قرهی در یکصد و هشتاد و هشتمین جلسه درس اخلاق خود که با موضوع "صفات مخلصین" در مهدیه القائم المنتظر (عج) برگزار شد، درباره دلیل رحمت خداوند به بندگان مخلص خود گفت: مخلَصین عالم، از گناه دورند! گناه عاملی است بر این که انسان به آن مقام الهی سرّ حضرت حق، نرسد.

ایشان همچنین خطاب به افرادی که می‌خواهند به مقام مخلصین دست یابند، گفت: اگر می‌خواهی به اخلاص برسی، جزء مخلصین عالم شوی و برسی به آن مقامی که سر خداست راهش فقط و فقط دوری از گناه است.

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح درس اخلاق آیت الله قرهی است:
دلیل اینکه خدای متعال، اخلاص را به بندگان خاصش هبه کرده است و مخلصین عالم به درجات عالی رسیدند -که از سر حضرت حق، یعنی اخلاص، بهره‌مند شدند- چیست؟ عرض کردیم حسب روایات، اخلاص سر خداست و ذوالجلال والاکرام این سر را به بندگان خودش، آن هم بندگان خاصش مرحمت می‌کند.

دلیل اصلی و عمده‌ای که اولیاء خدا بارها و بارها برای قرب حضرت حق هم این مطلب را تذکار دادند، این است که مخلَصین عالم، از گناه دورند! گناه عاملی است بر این که انسان به آن مقام الهی سر حضرت حق، نرسد.

لذا در باب این که چرا یک عده به این مقام می‌رسند، وجود مقدس مولی‌الموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علی‌بن ابی‌طالب(ع) می‌فرمایند: «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ تَجَنبُ الْمَعَاصِی»(1) اگر کسی بخواهد به اخلاص کامل برسد، تنها راه، دوری کردن از گناهان است!

چه می‌شود مخلِصین عالم مخلَص می‌شوند؟ مولی‌الموالی(ع) می‌فرمایند: دلیل این است که گناه نمی‌کنند. وقتی جدی چشم، دست، زبان و یک‌یک اعضاء و جوارح گناه نکردند و بالجد از گناه دور شدند، آن موقع است که انسان لذت عبادت مخلصین را می‌چشد.

اصلاً کسی که می‌خواهد دیگری عملش را ببیند، به تعبیر آن مرد عظیم‌الشأن و الهی، سلطان‌العارفین، آیت‌الله العظمی سلطان‌آبادی غرق در گناه است؛ چون گناه یعنی آن چیزی که غیر از خدا باشد.

مولی‌الموالی(ع) می‌فرمایند: مخلصین عالم به این خاطر به مقام اخلاص رسیده‌اند که مراقبه کردند و اجتناب از گناه داشتند. دیدید پیش هر کدام از این بزرگان و اولیاء الهی که انسان می‌رود و می‌گوید: آقا چه کنم راه را سریع طی کنم؟ همه یک چیز می‌گویند و آن این که گناه نکنید. گاه انسان متعجب می‌شود، می‌گوید: بله، گناه نکنم، اما یک راه دیگری را به من نشان دهید! امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: راه دیگری ندارد، تنها راه همین است!

اگر می‌خواهی به اخلاص برسی، جزء مخلصین عالم شوی و برسی به آن مقامی که سر خداست - وقتی خدا سر قرار داده، معلوم است که به همه این مقام را نمی‌دهد. دیگر بالاتر از این نعمت که قلب کسی مرکز اخلاص شود، نعمتی نیست که خدا به بنده‌اش بدهد - راهش فقط و فقط دوری از گناه است «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ تَجَنبُ الْمَعَاصِی».

اگر انسان قرب الی الله می‌خواهد، باید دوری از گناه داشته باشد. اگر اخلاص می‌خواهد، با دوری از گناه است؛ یعنی کلید واژه‌ همه مطالبی که می‌تواند انسان را به اوج برساند، همین است. لذا نباید از این مقوله به شوخی بگذریم.

محک اخلاص
خدا حاج اسماعیل آقای دولابی را رحمت کند. ایشان می‌فرمودند: اگر خواستید امتحان کنید چه کسانی به مقام اخلاص رسیدند؛ یعنی کارشان فقط و فقط برای خداست، ببینید چقدر نسبت به مراقبه‌ این که گناه نکنند، جدی هستند. هر چقدر آن‌ها نسبت به این مطالب جدی شدند، بدانید طبعاً نسبت به مقام اخلاص نزدیکترند. این حال مخلصین عالم است!

پس راه رسیدن به اخلاص، این سر الهی از دیدگاه مولی‌الموالی(ع) این است: گناه نکن، به اخلاص می‌رسی!

چه زمانی انسان به کمال اخلاص می‌رسد و مقام مخلَصین عالم را پیدا می کند؟ - إنشاءالله عرض می‌کنیم که اگر کسی به مقام اخلاص رسید، چه خصوصیاتی برای او به‌وجود می‌آید. یکی این است که روایات ما می‌فرمایند: آسمان‌ها بر او سجده می‌کنند «وَ السمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ بِیَدِ الْمُخْلِص» - در فرمایش دیگری، حبیب خدا، طبیب دل‌ها، محمد مصطفی(ص) می‌فرمایند: «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ اِجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ» آن موقعی که از محارم الهی اجتناب کند!

یعنی مقام اخلاص به ذکر و دعا نیست. فقط به این است که انسان گناه نکند و دوری از محارم داشته باشد. در این صورت است که پروردگار عالم آن سر الهی خودش یعنی اخلاص را به او مرحمت می‌کند.

در جلسات قبل عرض کردیم که چرا پروردگار عالم، اخلاص را به عنوان سر گفته و چیز دیگری را به عنوان سر بیان نفرموده است. به آن مباحث مراجعه بفرمایید. مگر آن سر عظمای حضرت حق را - با آن تعابیر و مسائلی که اولیاء هم تمثیل‌هایی زدند و عرض کردیم - به هر کسی می‌دهند؟! اگر بنا بود سر را به همه بدهند که دیگر سر نمی‌شد. به چه کسی می‌دهند؟ به آن کسی که گناه نکند و از محارم دور باشد. آن‌وقت ببیند که چقدر ذوالجلال والاکرام درب‌ها را برای او باز می‌کند.

معنای اجتناب از گناه
آیت‌الله العظمی آسید ابوالحسن اصفهانی فرموده بودند: گاهی پروردگار عالم برای امتحان کردن بندگانش، ابواب گناه را هم به وسیله ابلیس ملعون، جلوی آنها قرار می‌دهد.

کنز خفی الهی، آیت‌الله مولوی قندهاری به نقل از آیت‌الله العظمی آسید ابوالحسن اصفهانی می‌فرمودند: اتفاقاً آن‌ها که می‌خواهند به سر عظمای خدا یعنی اخلاص برسند، بدانند که پروردگار عالم آن‌ها را به ابوابی مبتلا می‌کند که در آن ابواب، امکان ورود به گناه است و اگر اجتناب کردند به اخلاص می‌رسند.

جالب است که در هر دو روایت هم لفظ اجتناب است. مولی‌الموالی(ع) فرمودند: «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ تَجَنبُ الْمَعَاصِی» پیامبر(ص) هم فرمودند: «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ».

آیت‌الله العظمی آسید ابوالحسن اصفهانی فرموده بودند: میرزای شیرازی بزرگ از برادر عرفانی و عالی خود آیت‌الله سلطان‌آبادی بزرگ پرسیده بودند: نظر شما راجع به اجتناب چیست که هر‌گاه می‌خواهند بگویند از گناهان دور شوید، هم پروردگار عالم و هم در روایات، لفظ اجتناب را آورد‌ه‌اند؟

آیت‌الله العظمی سلطان‌آبادی بزرگ(2) تعبیر بسیار زیبا و نابی را بیان فرمودند، فرمودند: اجتناب این نیست که پروردگار عالم می‌خواهد بگوید: در مقابل گناه قرار نگیری! برعکس، یک‌دفعه می‌بینید یک معامله شیرین برایتان پیش می‌آید، هیچ کسی هم از آن معامله شیرین خبر ندارد و می‌توانید راحت هم در آن معامله لقماتی را به دست بیاورید که صورت ظاهرش هم قانونی و حلال است اما خودتان می‌دانید که این لقمه، لقمه حرام است.

اجتناب یعنی این که پروردگار عالم می‌آورد آن را درب خانه‌ات می‌گذارد، حالا شما باید بگویید: نه. اجتناب یعنی آن زمانی که شما تصمیم گرفتید دیگر گناه نکنید، برعکس می‌شود و وسایل گناه برای شما فراهم می‌شود.

بارها شده است که جوان‌های عزیز به ما بیان فرمودند: آن موقعی که دیگر تصمیم می‌گیریم چشممان را کنترل کنیم و دیگر گناه نکنیم، برعکس، یک کسی با عشوه و رفتار آن چنانی در مقابل ما قرار می‌گیرد. اجتناب یعنی آن لحظه که گناه برایتان فراهم شد، گناه نکنید. آیا اجتناب یعنی این که گناه را برای شما برمی‌دارند؟! خیر، برعکس، گناه در مقابل شما قرار می‌گیرد و شما نباید انجام دهید.

«تَجَنبُ الْمَعَاصِی» یعنی اگر خواستید در مقام مخلصین عالم قدم بگذارید و به سر عظمای حق پی ببرید، گناهان برای شما پشت سر هم یکی، دوتا، ده تا، صد تا، مدام می‌آیند و شما باید آن قدر قوی باشید که این گناهان را انجام ندهید و از آنها دور شوید. بهدست آوردن لقمه حرام در معاملههای مختلف، برای شما پیش می‌آید. پول‌های کلان جلوی پای شما قرار میگیرد. گاهی شاید تا آخر عمر هم هیچ احدی نفهمد. زمینه فراهم است، خودتان هستید و پروردگار عالم، این‌جاست که باید اجتناب کنید؛ یعنی گاهی معاصی را جایی قرار می‌دهد که هیچ کس از آن‌چه که بین شما و خدا می‌گذرد، خبردار نمیشود.

باز شدن ابواب گناه!
لذا کنز خفی الهی، آیت‌الله مولوی قندهاری تعبیر بسیار عالی را داشتند. ایشان می‌فرمودند: به نظر می‌رسد اتفاقاً گاهی برای انسانی که می‌خواهد به سمت پروردگار عالم برود و قرب الهی را بگیرد، ابواب ذنب، معاصی و محارم (حرام‌ها) بیشتر باز می‌شوند. این‌جاست که شما باید مراقبه و اجتناب کنید. اجتناب یعنی راه باز است، راحت هم می‌توانید گناه کنید.

آشیخ رجبعلی خیاط راحت می‌توانست گناه کند. منزل خالی بود، اما خودش می‌گوید: وقتی آن دختر به من اعلان کرد، وحشت کردم و از منزل فرار کردم.

ابن‌سیرین جوانی بود که خدا جمال زیبا به او داده بود، ولی مقاومت کرد. شاگرد بزاز بود. آن‌قدر شهوت بر آن زن غلبه کرده بود که هر روز می‌رفت، پارچه می‌خرید و هر بار شعله شهوت او زیادتر می‌شد. یک روز رفت، چند طاقه پارچه ‌خرید - شیطان هم حمایت و کمکش ‌کرد - گفت: من نمی‌توانم بیاورم، بده شاگردت بیاورد. خودش به منزل رفت تا خود را مهیا کند.

ابن‌سیرین آمد، درب را زد، زن ‌گفت: پارچه‌ها را داخل بیاور. همین که داخل آمد، زن درب را بست و خود را در مقابل ابن سیرین با بی‌حیایی برهنه کرد و اعلان کرد که اگر با من نباشی فریاد می‌زنم که این می‌خواست با من عمل منافی عفت انجام دهد.

ابن‌سیرین چه کند؟! گناه جلوی او ظاهر شده است. این‌جاست که «اجْتِنَابُ الْمَعَاصِی» معنا می‌دهد. او توکل به خدا کرد و از پروردگار عالم یاری ‌خواست و به ظاهر اعلان کرد که من میروم تا آماده شوم. به بیت‌الخلاء رفت، در آنجا از آن کثافات بر‌‌داشت – چون در قدیم چاهی نبود و آن‌ها را برای کود حیوانی بر می‌داشتند- و به سر و صورت و لباس خود مالید. وقتی بیرون ‌آمد، زن دید آن جمال زیبا به کثافات انسانی متعفن شده است، در را باز ‌کرد و گفت: برو گمشو بیرون!

ابن‌سیرین می‌توانست به دامن گناه برود و بگوید: خدا! من دیگر چارهای نداشتم، او می‌خواست داد بزند و بعد هم به ظاهر اظهار توبه کند، اما این کار را نکرد. اجتناب از معاصی یعنی این که جلوی او گناه آماده بود، اما او از آن دوری کرد.

آن مرد الهی و عظیم‌الشأن، آیت‌الله العظمی ادیب فرموده بودند: ایشان از گناه اجتناب کرد و رفت با یک درهم یا دیناری خود را شست و تمام شد، اما در مقابل، پروردگار عالم به او چه‌ها که نداد! طوری شد که ابن‌سیرین هر‌جا می‌رفت بدون این که عطر بزند، بدنش بوی عطر می‌داد. تعبیر خواب پیدا کرد، ریاضی‌دان شد. یک شاگرد بزاز از گناه اجتناب کرد، خدا مقامی به او مرحمت کرد که همان مقام مخلصین است.

لذا راه ورود به اخلاص، آن سر عظمای الهی، همین اجتناب از معاصی است؛ یعنی مهم این است که به گناه و حرام نه بگویی و محکم بایستی.

سرعت جوان در رسیدن به اخلاص
جالب این است که پیغمبر اکرم، حضرت محمد مصطفی(ص) برای مخلصین عالم چهار نشانه بیان میکنند و در نهایت هم می‌فرمایند: در جوانهاست که این نشانه‌ها سرعت می‌گیرد و سرعت آن هم زیاد است.

جوان‌های عزیز! فرزندان عزیزم! شما راحت‌تر می‌توانید، چون طبیعی است گناه سراغ شما بیشتر می‌آید. گرچه سراغ همه می‌آید، اما بیشتر سراغ جوان می‌آید. اگر جوان اراده قوی داشت و به گناه نه گفت، چنان پروردگار عالم او را بالا می‌برد که اصلاً نمی‌شود حساب کرد.

آیت‌الله العظمی ادیب که یکی دو تا جوان را انتخاب کرده بود تا آنها را تربیت کند، به آیت‌الله العظمی دزفولی فرموده بودند: من می‌خواهم این‌ها طوری شوند که منِ احمد در مقابل این‌ها شاگردی کنم. آیت‌الله دزفولی تعجب کرده بودند، فرموده بودند: چطور؟

فرموده بودند: چون جوان در رسیدن به این مطالب سرعت می‌گیرد اما همانطور که پیر در جسم پیر شده و نمی‌تواند خیلی حرکت کند، در آن حالت روحی هم دیگر نمی‌تواند آن سرعت را داشته باشد، مگر آن که کسی در جوانی یاد گرفته باشد، که چنین کسی در پیری هم این سرعت را دارد.

دیدید یک کسی در کبر سن هم هست، می‌گویند: در زمستان یخ‌ها را می‌شکند و در آب سرد می‌رود؛ چون از جوانی تمرین کرده بود، جسم عادت کرده است.

اگر انسان از جوانی اخلاص و دوری از گناه را تمرین کند، چه اوجی می‌گیرد! اگر راه اخلاص «اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ» و «اجْتِنَابِ الْمَعَاصِی» است، راه دیگرش این است که پیامبر(ص) می‌فرمایند: جوان می‌تواند سرعت بگیرد.

برای همین آیت‌الله العظمی ادیب فرموده بودند: من می‌خواهم کاری کنم که این دو نفر خلص همه اولیاء الهی بشوند؛ چون جوان هستند.

پس گفتیم: اینطور نیست که گناهی نباشد، اتفاقاً گناهان جلوی پای انسان قرار میگیرند، اما اگر از همان اول کنترل کردی و اجتناب از معاصی داشتی و محکم جواب نه دادی، برنده می‌شوی و راه رسیدن به اخلاص همین‌ است.

نشانه های مخلص
پیغمبر اکرم، حضرت محمد مصطفی(ص) فرمودند:«اما عَلَامَةُ الْمُخْلِصِ فَأَرْبَعَةٌ»(3) مخلصین عالم چهار نشانه دارند.

1- دلسوزی برای بندگان
اولین نشانه این است: «یَسْلَمُ قَلْبُهُ». مهم همین قلب است. میفرمایند: «الْقَلْبُ حَرَمُ اللهِ»(4). انسان نباید کسی را در این حرم الهی قرار دهد. از نشانه‌های مخلصین این است که قلب سلیم دارند - اصلاً راجع به قلب سلیم یک بحثی داریم که به فضل الهی بعدها که به آن برسیم، بیان میکنیم که قلب سلیم یعنی چه؟

یکی از نشانه‌های قلب سلیم این است که برای بندگان خدا خیر می‌خواهد و هیچ‌گاه بد کسی را نمی‌خواهد؛ یعنی برای بندگان خدا دل می‌سوزاند.

شب ولادت حضرت ثامن‌الحجج(ع) روایتی را خواندیم که وقتی از حضرت راجع به «لَتُسْئَلُن یَوْمَئِذٍ عَنِ النعِیمِ‏» سؤال کردند و آن‌ها طور دیگری گفتند، آن امام رئوف با یک حالت عصبانی و با صدای بلند جواب دادند: خیر، این‌ها نیست(5).

ذیل این مطلب شیخ مفید نکته بسیار عالی و بکری را دارند، ایشان می‌فرمایند: دلیل این که گاهی معصومین(ع) مطلبی را بلند بیان می‌کردند و داد می‌زدند درحالی‌که مرکز رحمت و رأفت بودند، این است که دلشان می‌سوخت، آنها خوبی را برای مردم می‌خواستند. اگر آنها یک موقعهایی تشر می‌زدند، تشر آن‌ها همان انذار است، «مُبَشراً وَ نَذیراً»(6) که نکند بندگان خدا به گناه مبتلا شوند. چون آنها خیرخواه امت هستند.

مگر خود خدا به حبیبش نفرمود: «لَعَلكَ باخِعٌ نَفْسَكَ»(7) حبیب من! بس است دیگر، داری خودت را به هلاکت می‌اندازی «أَلا یَكُونُوا مُؤْمِنینَ» که چرا این‌ها ایمان نمی‌آورند.

پس یکی از خصایص قلب سلیم این است که دلش می‌سوزد. گاهی دیدید پدر و مادر از روی دل‌سوزی این حالت را دارند. مثل الآن که زمستان است، اگر بچه پای بخاری برود، می‌گویند: جیز است، اگر یک موقعی متوجه نشود، گاهی روی دستش هم می‌زنند. آیا زدن روی دست دشمنی است؟ خیر، او را دوست دارند، به او عشق می‌ورزند، نمی‌خواهند او بسوزد. او را می‌زنند که یادش باشد رفتن به سمت بخاری خطر است.

قلب سلیم این خصوصیت را دارد. برای دیگران بد نمی‌خواهد. نمی‌گوید: برو خودت را در آتش بینداز. دلش می‌سوزد، می‌گوید: حیف است. این‌ها به سمت گناه نروند.

پیغمبر(ص) و مولی‌الموالی(ع) دلشان برای من و تو سوخته است. این حالت آنها است. مخلصین عالم هم همین حال را دارند، قلبشان سلیم است.

به خدا قسم این‌قدر پیغمبر(ص) و مخلصین برای ما دل‌سوزی کردند که یک مواقعی آسید هاشم حداد می‌فرمودند: وقتی آیت‌الله قاضی میخواستند بفرمایند: «وَ أَشْهَدُ أَن مُحَمداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ»، گاه می‌دیدیم آقا به حالت ده دقیقه نمی‌توانستند ادامه دهند، دائم می‌گفتند: «وَ أَشْهَدُ أَن مُحَمد ...»، « وَ أَشْهَدُ أَن مُحَمد ...» ... و همین‌طور اشک اجازه نمی‌داد. یک مرتبه فرمودند: این دل‌سوزی نبی مکرم و قلب سلیم پیامبر(ص) جلوی چشمم می‌آید، کباب می‌شوم. این حبیب خداست. آنها این‌طور هستند.

چه کنیم مخلص شویم؟ «اجْتِنَابِ الْمَعَاصِی»، «اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ». آن‌وقت چطور می‌شود که قلبمان سالم شود؟ معلوم است قلبی که در آن گناه و حرام نبود، به سمت قلب سلیم می‌رود، یعنی سالم میشود. اصلاً اسلام هم از سلم است، یعنی سالم است.

اگر گناه نکردی، سالم هستی. بعد ببین چه می‌شود! ملک مقرب چنان با اشتیاق میآید که عرض کردم آسید هاشم حداد - که خودشان هم همین‌طور بودند – فرمودند: آیت‌الله قاضی را میدیدیم گاه در نماز با دست اشاره می-کردند. میپرسیدیم: آقا چه هست؟ می‌فرمودند: ملائکه‌الله دور من هستند، رکوع می‌روم، به من رکوع می‌کنند. سجده می‌روم، به من سجده می‌کنند. قیام می‌کنم، رو به من قیام می‌کنند، نه رو به قبله. من برای این که حواسم پرت نشود، با اشاره دست میگویم بروید که حواسم به خدا باشد.

خدا علامه طهرانی را رحمت کند، ایشان نکته بسیار نابی را به نقل از آسید هاشم حداد میفرمودند. میفرمودند: یک موقعی آیت‌الله قاضی در اواخر عمر فرمودند: هرچه ما به این‌ ملائکه‌الله می‌گفتیم بروید، نمی‌رفتند، می‌گفتند: ما با اشتیاق کامل مِن ناحیه الله مأمور هستیم، به شما سجده کنیم. بنده خدا این است. خدا هم فرموده است: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا»8- این‌ها اشتیاق داشتند.

2- تسلیم بودن اعضا و جوارح
وقتی بنده خدا از گناه دور شد، قلبش سلیم شد و پاکِ پاک شد، دیگر معلوم است اعضاء و جوارح او هم تسلیم خداست. دیگر تسلیم گناه نیست، تسلیم خداست. لذا حضرت می‌فرمایند: دومین خصوصیت مخلص این است: «وَ یَسْلَمُ جَوَارِحُهُ» اعضاء و جوارحش تسلیم خداست.

وقتی گناه نبود، معلوم است تسلیم نور است. وقتی ظلمات نبود، معلوم است این حرم (قلب)، حرم خدا می‌شود. حرم که حرم خدا شد؛ چون جایگاه امر به اعضاء و جوارح قلب است، اعضاء و جوارح هم الهی و تسلیم خدا میشوند، دیگر تسلیم شیطان نیستند، دیگر تسلیم گناه و حرام نیستند.

آن مرد الهی، آیت‌الله العظمی ادیب تعبیر بسیار عالی را داشتند، می‌فرمودند: این‌جاست که دیگر هر کسی خودش می‌تواند بفهمد که چقدر من به گناه علاقه یا تنفر دارم.

در آن مباحث گناه بیان کردم، بعضی از اولیاء نمی‌توانستند اسم گناه را به زبان بیاورند. مثلاً فقه تدریس می‌کردند اما اسم زنا را بیان نمیکردند، می‌گفتند: آن عمل شنیع! یک بار اسم آن را می‌آوردند، دیگر می‌گفتند: نمی‌توانم! آنها از اسم زنا فراری و متنفر هستند، چه برسد نعوذبالله نستجیربالله به فکر زنا. اسمش برای آنها زشت جلوه می‌کند.

در مثال مناقشه نیست، دیدید وقتی کسی در عشق‌های مجازی دنیا - که گاهی خیلی هم بدبخت می‌شوند - از کسی ضربه می‌خورد، می‌گوید: دیگر اسمش را هم نیاور. یا یک کسی به مواد مخدرگرفتار شده بوده، حالا رفته آن دوره‌ها را دیده جسمش پاک شده، می‌گوید: دیگر از اسمش بدم می‌آید و تنفر دارم؛ چون هرچه ضربه خورده، همسر و بچههایش را از دست داده، از این مواد لعنتی بوده، حالا می‌گوید: دیگر از اسمش هم متنفرم.

مخلصین عالم از اسم گناه هم بدشان می‌آید. لذا اعضاء و جوارح آنها تسلیم خدا می‌شوند. وقتی اعضا و جوارح دیگر دست شیطان نبود، معلوم است دست کیست؟ دست خدا است. بالعکس اگر دست خدا نبود، دست شیطان است.

معلوم است اگر دست خدا باشد، این ید، یدالله می‌شود. این عین، عین‌الله می‌شود و این لسان، لسان‌الله می‌شود. می‌دیدیم امثال آیت‌الله حق‌شناس یک روایتی را می‌خواندند، گاهی انسان این روایت را قبلاً خودش خوانده و به تعبیر طلبه‌ها منبرش هم رفته بوده اما وقتی ایشان می‌خواند، کأن تازه بود، چرا؟ چون وقتی از قلب تسلیم شده خدایی بیرون بیاید این زبان هم زبان خدا می‌شود، بر دل مینشیند. ولو به این که لحظاتی به دل قسی من بنشیند بعد بروم فراموش کنم، اما حداقل آن موقع چنان آرامش به انسان می‌دهد که احساس می‌کند برای اولین بار است که این مطلب را می‌شنود؛ چون از لسان‌الله بیرون آمده. لسانی که گناه نکند، لسان خدا می‌شود.

بلوتوث روشن!
این که امام فرمودند: من از چهره آیت‌الله شاه‌آبادی بیشتر علم گرفتم، برای این است که وقتی وجه الله بشوی، همین‌طور می‌شود. آن‌وقت است که «النظَرُ إِلَى وَجْهِ الْعَالِمِ عِبَادَةٌ»(9) نظر به چهره عالم عبادت می‌شود، چرا؟ چون این وجه عالم الهی و ربانی، وجه خداست. این صورت دیگر صورت آشیخ محمدعلی شاه‌آبادی نیست، این وجه خدا است که نگاه به او علم می‌دهد.

البته آن طرف هم زمینه‌اش را باید داشته باشد، مثل بلوتوث. برای بلوتوث کردن باید بلوتوث طرف مقابل هم روشن باشد و گیرایی داشته باشد. با این موبایل‌هایی که اصلاً بلوتوث ندارند، نمی‌شود. اگر وجود انسان هم گیرایی نداشته باشد که نمی‌شود. امام آن گیرایی را داشت، آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی هم علم را میداد. خیلی‌ها پیش آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی بودند، چرا نگرفتند؟!

این که وجه عالم مرکز عبادت می‌شود، همین است؛ چون صورت خدایی شده، زبان خدایی شده، چشم خدایی شده. عرض کردیم یک نگاه نافذ حاج میرزا علی‌اصغر هرندی آن شخص را که خودش قمار‌باز قهار، تلکه‌بگیر و به تعبیری رئیس قمار‌بازها بود، نجات داد. خودش می‌گوید چنان نگاه نافذ این مرد الهی روی قلبم اثر گذاشت که همین که داشت به سمتم می‌آمد، فهمیدم می‌خواهد یک خبرهایی شود.

البته خود ایشان هم ارادت به علما داشت. خودش می‌گفت: من هرجا عالم می‌دیدم، سریع تعظیم میکردم و میگفتم: سلام علیکم آقاجان! لذا یک نگاه نافذ این مرد الهی، او را دیگر از گناه بیرون آورد و تغییر داد. اینجاست که عین، عین الله النافذه می‌شود؛ چون اعضا و جوارح تسلیم خدا شده و این دومین خصوصیت مخلصین است.

3- خیرخواه بندگان
نشانه سومی که دارند، این است: «وَ بَذَلَ خَیْرَهُ» خیرخواه مردم هستند و بذل می‌کنند.
عرض کردم آیت‌الله دزفولی از جمهوری الآن (شاه‌آباد سابق) رد می‌شدند. وقتی وضعیت آن خانمی را که به خاطر آن حالت مستی برهنه‌اش کرده بودند و خودکشی کرده بود و آن‌طور افتاده بود، دیدند، عبای خودشان را بر روی او انداختند و به او خیر رساندند، نگذاشتند حیثیت و آبروی او برود.

مرحوم سراج در مورد ایشان می‌فرمودند: گاه مخصوصاً آیت‌الله دزفولی می‌رفتند ببینند اگر کسی یکخورده از این وضع بدمستی که خودش در آن‌جا پیدا کرده، حالت پشیمانی دارد و وضعش بد است - دعای مادری، کسی پشت سر اوست - سریع او را ببرند و روی او کار کنند. خیرشان می‌رسید. یکی هم این که انسان خیر مادیاش برسد، کمک کند و دست دیگران را بگیرد. مخلصین عالم خیرشان به دیگران می‌رسد.

«وَ كَف شَرهُ» و شرش به هیچ عنوان به کسی نمی‌رسد و از بدی کردن خودداری می‌کند. مخلصین عالم اینگونه هستند. اصلاً از بدی بدشان می‌آید، آنوقت چطور می‌توانند بدی کنند؟!

آیت‌الله العظمی آسید احمد آقای خوانساری - که امام فرمودند: ایشان اتقی‌الاتقیاء هستند - همسری داشتند که خیلی آقا را اذیت می‌کرد. حتی اگر در خانه آقا می‌آمدند، می‌گفتند: با آیت‌الله العظمی خوانساری کار داریم. می‌گفت: کدام آیت‌الله؟ بروید و به آقا فحاشی می‌کرد! گاهی آقا را با خاک‌انداز می‌زد. یک مرتبه دیدند سر آقا شکسته، به خصیصینشان گفته بودند: این مرحمتی خانم است!

مرحوم فلسفی تعریف می‌کردند: یکی از آقایان (ظاهراً آیت‌الله خنده‌آبادی) به ایشان گفته بود: آقا! شما چرا این‌طور صبوری می‌کنید؟ طلاقش بدهید برود. گفته بودند: کجا رهایش کنم، بیچاره جایی را ندارد برود، من صبر می‌کنم! احساس می‌کردند اگر او را رها کنند، برایش شر می‌شود.

مخلصین عالم اینگونه هستند. البته این امتحان‌ها را خدا برای هیچ کسی نیاورد. یک موقع خانمی یک چیزی می‌گوید، آقا سریع موضع‌گیری می‌کند و نعوذ بالله ... بشکند دست مردی که روی زنش بلند شود، او مرد نیست، نامرد است.

مخلصین عالم شرشان به هیچ کس نمی‌رسد، مواظب هستند. این را پیامبر دارند میفرمایند. این فرمایش حبیب خدا، خاتم انبیاء، محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) است. این حال مخلصین عالم است. اگر بخواهیم این حال را پیدا کنیم، باید از گناه و همه بدی‌ها دور بشویم. اگر خواستیم به خدا نزدیک شویم راهش فقط اخلاص است.

توسل شبانه
یک نکته هم به ما که ضعیفیم گفتند و آن این که توسل داشته باشیم. از وجود مقدس آقاجانمان امام زمان(‌صلوات الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف) بخواهیم. بگوییم: آقاجان، امام زمان! ما بلد نیستیم، ما جاهلیم، ما نمی‌دانیم چه کنیم.

بارها عرض کردم، شب‌ها موقعی که داری می‌خوابی، از بستر جدا شو، یک چند دقیقه‌ای را با آقا جانت، امام زمان(‌صلوات الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف)‌ خلوت کن. حرف بزن. این‌قدر آقاجان دوست دارد انسان با او حرف بزند.

بگوییم: آقا جان! ما نمی‌فهمیم، ما جاهلیم. آقاجان! تو دست ما را بگیر. ما را به سمت اخلاص ببر. ما را به سمت بندگی خدا ببر. آن‌وقت چه مزهای دارد، چه شیرینی دارد، چه لذتی دارد که آقا دست ما را بگیرد و به این صراط مستقیم ببرد.

یابن‌الحسن! آقاجان! به فدایت شوم، اگر یک آن، عنایتت از ما برداشته شود، بدبختیم. اما تو به ملائکه‌الله دستور بده – که همه چیز در سیطره خلیفه خداست – و بگو: این را کنترل کنید، تا به سمت گناه رفت، تنفر از گناه در دلش بیاورید تا اجتناب کند. آقا جان! ما را رها نکن. ما گدایان کوی توییم یابن‌الحسن!

پی نوشت:
1- بحارالأنوار، ج: 74، ص: 215، باب: 8
2- فضایل آیت‌الله العظمی سلطان‌آبادی را در مباحث قبل عرض کردیم. شمه‌ای از آنها این بود که این مرد الهی غیب‌گو و آینده‌نگر بودند. به شیخ شهید، شیخ فضل‌الله نوری، در‌حالی‌که جوان بود، فرمودند: تو همان شیخی هستی که در تهران به دارت می‌زنند! به آیت‌الله العظمی حائری یزدی هم در جوانی بیان فرمودند: تو مؤسس حوزه علمیه قم هستی!
3- بحارالأنوار، ج: 1، ص: 121، باب: 4
4- بحارالأنوار، ج: 67، ص: 25، باب: 43
5- عیون اخبار الرضا، ج:2، ص: 129
6- اسراء/ 105
7- شعراء/ 3
8- یقره/ 34
9- بحارالأنوار، ج: 1، ص: 195

حسن رحيم پور ازغدي: اگر صداوسيما مهندسي نشود، دهه سوم انقلاب را از دست می دهیم


از يك طرف با سكولاريزم نظري مبارزه مي كنيم و از طرف ديگر به سكولاريزم عملي در جامعه و در خود رسانه صداوسيما ميدان مي دهيم؛ يعني خودمان به خودمان پشت پا مي زنيم، با دست خودمان مي زنيم پشت سر خودمان و بعد برمي گرديم خيلي جدي مي پرسيم كي بود؟
به گزارش مشرق، متن سخنان استاد رحیم پور به این شرح است:
صدا و سيما با داشتن ايستگاه ها و كانال هاي راديويي و تلويزيوني كار سختي را در تامين برنامه هاي اين ايستگاه ها و كانال ها برعهده دارد بستن دهان هميشه باز و معده فراخ اين همه فرستنده، مطلبي است كه واقعا مولدان بسيار پركاري مي طلبد؛ به خصوص كه شما به دلايل اخلاقي و به اقتضاي آنچه شرافت و فضيلت اين ملت ايجاب مي كند، از بسياري جاذبه هاي اصلي رسانه ها در دنياي معاصر به الزام و التزام اخلاقي دستتان كوتاه است؛ يعني به سراغ خشونت، سكس، ماليخوليا، لهو و لعب هاي افراطي، هتك حرمت افراد براي مضحكه، دميدن در شعله ابتذال و تجمل، نبايد برويد و اين معني اش آن است كه در بازار رسانه ها كه بازار كميت است، شما بايد با دستي خالي، دست به ريسك هاي بالا زنيد و وارد يك رقابت نابرابر با رسانه هاي دنيا بشويد و افكار عمومي را از همه آن جاذبه هاي صوري منصرف كنيد و متوجه كنيد به جمال حقيقت كه كار بسيار سخت و البته انبيايي است.
 
آن وقت شدت توليد دو كلمه حرف حساب و قابل شنيدن به نحوي كه گوش هاي مردم را زخمي نكند، كار بسيار كمرشكني است.بنابراين، بنده با قدرداني و تشكر شروع مي كنم. دليل ديگر كه شايد به نفع اهميت كار شما عزيزان بشود اقامه كرد، اهميت «افكار عمومي» است و اعتمادي كه افكار عمومي به كسي يا نهادي مي كنند كه به ديگران نمي كنند و هرآن ممكن است جاي آن دو نفر با هم عوض بشود.
 
چون درست است كه مردم گوش دارند، اما مردم گوش نيستند و ما هم مي دانيم كه خودمان نمي توانيم اين طور تصور كنيم كه بالاخره گوش هاي مردم بخواهيم يا نخواهيم باز است و كافي است كه فضاي خالي گوش اينها را پر كنيم، چون ممكن است مردم خيلي چيزها را بشنوند، اما گوش نكنند. اگر شنيدن غيرارادي است، گوش دادن و گوش كردن ارادي است.
اگر واقعا شما فكر مي كنيد ذهن، زبان و دل ميليون ها انسان در اختيار شماست، آيا مي شود چنين ادعايي كرد كه مستمعان منفعلند و متكلمان فاعل، يا اينكه قضيه اين قدرها هم مكانيكي و قابل تحليل نيست.
 
مخاطبان شما هر آينه ممكن است كه رويشان را از شما برگردانند؛ يعني گوششان را روي حرف بنده و شما ببندند، هرچند حرف حساب بشوند و گاهي به روي زيد و عمرو اين گوش را باز كنند، ولو حرف ناحساب بشنوند.اگر به گوش و چشم مردم و فرصتي كه به ما (رسانه) مي دهند احترام نگذاريم، ممكن است پس بگيرند و آن كساني كه قدر اين اعتماد را بيشتر بدانند و با اين اعتماد عمومي بازيگوشي نكنند، آنها موفق اند.
 
بنابراين بايد آن شيوه هاي حرف زدن با مردم- به خصوص مردمي كه چند ميليون نفر آنها را مي توان جزو نخبگان شمرد و تحت تاثير تربيت هاي امام(ره) و ارتقاي سطح فرهنگ پس از انقلاب اسلامي قرار دارند- دائما ترميم و جراحي بشود و دائم معماري بشود و ببينيم كه كجاي كار ما احيانا نشتي دارد كه گاهي برخي حرف ها در فاصله دهان ما تا گوش مردم، مثل اينكه بخار مي شود و به هوا مي رود يا اينكه يخ مي زند و وارد فاهمه آنها نمي شود.
 
بازي كردن با اعتماد شنيداري و ديداري مردم از بازي كردن با دم شير خطرناك تر است و اين نكته اي است كه مولدان در يك رسانه بايد به آن توجه داشته باشند.جامعه اگر ببيند رسانه اي چند بار آژير بي خودي مي كشد، يا نسبت به يك خطر و يك فساد واقعي كم لطفي و كم اعتنايي مي كند، يا فلان واقعيت را با ابعاد كاريكاتوري و غيرواقعي ارائه مي دهد، آن جامعه ممكن است سامعه و باصره خودش را از رسانه و صاحبان رسانه پس بگيرد.
 
ما با مردمي بسيار هوشيار مواجهيم. من فكر مي كنم، حتي همين عوام ما، داراي يك قوه پنهاني غيرقابل پيش بيني هستند.يك شعور و هوش دسته جمعي، يك حس ششمي كه از آن پنج حس ديگر بيشتر و دقيق تر كار مي كند، ولو اينكه خيلي ها جدي اش نمي گيرند، درست سر وقت درك مي كند و وارد عمل مي شود و تصميم مي گيرد و غافلگير مي كند و اقبال و ادبارش، به نظر من، حساب شده است، ولو اينكه ما به آن بي توجه باشيم و گاهي چه بسا مستمع از متكلم داناتر است و گوينده كه فكر مي كند دارد حرف هاي خيلي مهمي پشت تريبون مي زند، شنونده زير لب به آن مي خندد؛ اگر اين اتفاق خداي ناكرده براي رسانه هاي ما بيفتد كه بيننده و شنونده زيرلب به گوينده بخندد و او متوجه نشود و فكر كند كه جدي به او گوش مي كنند، بسيار خطرناك تر از جاهاي ديگر و كشورها و رسانه هاي ديگر است. چون رسانه ديني يا رسانه منتسب به دين، تمام سرمايه اش اعتماد و ايمان مردم است.
 
از ميان قواي بشري، بيشترين تمركز يك رسانه ديني در جامعه ديني به جاي قوه غضبيه و قوه شهويه، بايد به قوه عاقله و درك مردم و احساس آنها باشد.صداوسيما بايد نسبت به حقوق مردم با دقت و توجه به اقتضائات دهه سوم انقلاب وارد عمل بشود و اگر اين صداوسيما براين اساس دوباره مهندسي نشود، دهه سوم انقلاب را از دست خواهيم داد و از دست دادن اين دهه، از دست دادن خود انقلاب است.
 
تفكيك مشكلات معيشتي و حقوق مردم، حقوق مادي مردم و حقوقي كه شريعت براي مردم در جامعه لحاظ كرده، تفكيك اينها از دين و دغدغه ديني برادران و خواهران، اين خودش عين سكولاريزم است.متأسفانه، اين سكولاريزم عملي را ما خودمان با حسن ظن و حسن نيت ترويج مي كنيم. از يك طرف با سكولاريزم نظري مبارزه مي كنيم و از طرف ديگر به سكولاريزم عملي در جامعه و در خود رسانه صداوسيما ميدان مي دهيم؛ يعني خودمان به خودمان پشت پا مي زنيم، با دست خودمان مي زنيم پشت سر خودمان و بعد برمي گرديم خيلي جدي مي پرسيم كي بود؟ خب، خودمان بوديم؛ يعني بسياري از اين مشكلات ريشه اش، ريشه اي است كه خودمان نشاء كرده ايم و ما بايد حساسيت ديني را نسبت به مشكلات اجتناب ناپذير مردم نشان بدهيم، والا تفكيك دين از زندگي را خودمان دامن مي زنيم، بعد هم مي گوييم اسمش را نياوريد، خودش را بياوريد.
 
ما اگر با تفكيك نظري بين دين و دنيا مبارزه مي كنيم، براي اين است كه مي ترسيم اين نظر به عمل تبديل بشود. اگر زير لواي دين تبديل شد، آن وقت بزرگ ترين اقدام براي ريشه كني نظام ديني و دين لااقل در درازمدت برداشته شده است. اگر رسانه هاي ما و صدا و سيما نسبت به وقوع خارجي اين تفكيك حساس نباشند، نسبت به روال معيشت و اقتصاد و حقوق مردم و سياست خارجي و قضاوت، دستگاه قضايي، دستگاه هاي اجرايي و وزارتخانه ها در اين كشور حساس نباشند، معناي آن اين است كه تن به اين تفكيك داده اند.
 
نظام ما نظامي صالح است و بحمدالله انسان هاي صالحي در بسياري از مسندهايش تكيه زده اند. بايد در همين رسانه روشن شود كه شارع مقدس براي مردم حقوقي شرعي در نظر گرفته است، بدون تأمين اين حقوقشان در عالم طبيعت و جامعه، اكثرا مردم دستشان از همان كمالات معنوي كوتاه خواهد شد.بخش اندكي از مردم اند كه شما حقوق شان را بدهيد يا ندهيد، به تكليفشان عمل مي كنند. در فقر و غنا آنها صادقانه مي توانند بگويند وجهت وجهي للذي فطرالسموات والارض.صدا و سيماي ديني اگر نسبت به حقوق شرعي مردم در جامعه حساس نباشد، نمي تواند فرهنگ را در جامعه منتشر بكند.
 
اصلي ترين راه حفظ دين و حكومت ديني تأكيد بر عدالت ديني است. ما فكر نكنيم مي شود نشست، دائم به شبهه جواب داد و كاري به عدالت نداشت و به نظام هاي حكومتي كاري نداشت، چون بسياري از اين سؤالات و شبهه ها، ريشه نظري ندارند.نمي شود با زبان علي[ع] حرف بزنيم و به زندگي هاي عبدالرحمان بن عوفي در اين جامعه دامن بزنيم و تن بدهيم و بعد بگوييم دين را هم حفظ بكنيم و معنويت را هم ابقا بكنيم.معنويت اسلام معنويت مسيحي و بودايي نيست. عرفان اسلام عرفان كارلوس كاستاندا نيست، عرفان سرخپوستي نيست، عرفان اشرافي و روشنفكري و قهوه خانه اي نيست كه نسبت به فقر و اشرافيت علي السويه باشد، و به حقوق و تكاليف مردم از نوع سياسي، اقتصادي و حقوقي جامعه بي تفاوت باشد.
 
اسلام برخلاف بوديسم و مسيحيت با سكولاريزم قابل جمع نيست. اقتصاد اسلام با اقتصاد ليبرال سرمايه داري تفاوت دارد. قضاوت اسلامي با قضاوت غيرشرعي بايد تفاوت داشته باشد. نظام ما هر جا از دين فاصله گرفته به همان ميزان آسيب زده و آسيب پذير شده است و رسانه ها بايد اين نقاط را پيدا كنند.
 
دين را اوراق نكنيم، به خصوص در صدا و سيما، هر تكه را دست يك جمع، يك جريان بدهيم و بدوند حلوا حلوا كنند و و يك مغازه برايش باز بكنند.اگر مثله كردن انسان حرام است، مثله كردن اسلام به مراتب حرام تر است. صدا و سيماي ديني، بايد دين را به همان ميزان اولويت بندي كند كه خود دين راجع به احكام و معارف و ارزش هايش كرده. با همان تناسب، دين را در جامعه مطرح كند و حساسيت نشان دهد.
 
حق الناس از مقدس ترين حوزه هاي فقهي در شريعت است و فقهاي ما بيشترين حساسيت را به حق الناس يعني حقوق بشر داشته اند؛ چه حقوق معنوي بشر كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:«شهيد متعالي ترين انسان است كه همه چيز خود را در يك لحظه به خاطر حقيقت معامله مي كند، اما اگر حق الناس بر ذمه اش باشد، همه معاصي او بخشيده مي شود، اما حق الناس بخشيده نمي شود». آن قدر فقه سنتي و شريعت ما روي آن حساس است. رسانه ديني ما نمي تواند روي آنها حساس نباشد.
 
نظام ديني بدون عدالت ديني يك نظام لائيك است با نام دين. اين خطري است كه در دهه سوم و چهارم اين انقلاب را تهديد مي كند و اين يك خطر بالفعل است.صدا و سيما بايد براي مقابله با تلاش هايي كه براي پايان بخشيدن به انقلاب و فراموشاندن شيوه عدل علي[ع] در اين جامعه و ارتجاع اجتماعي به پارادايم هاي قبل از انقلاب دارد صورت مي گيرد و توجيه روشنفكران نيز مي شود، اقدام كند.
 
اين مسئله در رأس وظايف صدا و سيماست كه حاكمان و تصميم گيران جامعه اقتصادي، سياسي، فرهنگ قضايي، و همه اينها را بايد در معرض نقد و سؤال مردم بياورد، منتها براساس موازين شرعي و ديني نه با ادبيات لائيك.با ادبيات ديني بايد بيايند به مسئوليت شرعي شان جواب دهند. صدا و سيما مسئول ماست. اصلا شما هيچ مسئوليت نه شرعي و نه قانوني در اين مورد نداريد كه توجيه كنيد خطاي زيد و عمرو را.
 
شما مسئول دين مردم هستيد و دين مردم را فداي زيد و عمرو نكنيد. توجيه هر اتفاق كه در اين جامعه مي افتد به نام دين و به نام حكومت ديني و از زبان يك رسانه ديني، به نظر من، بهترين راه براي دين زدايي است؛ يعني سريع ترين راه براي سكولاريزه كردن حكومت. اين راه است كه كم كم افكار عمومي به اين نتيجه برسند كه ظاهرا بايد بين اصلاحات يا دين يا حكومت ديني، يكي را انتخاب بكنند.
 
صدا و سيما بايد به جامعه تفهيم كند كه مردم حقوق و وظايف شرعي و ديني دارند و همين طور مسئولان و اين رابطه متقابلي بين مردم و مسئولان است و بايد رعايت شود و هر كس از اين موازين شريعت تخلف كرد، بايد نهي از منكر بشود؛ هركس مي خواهد باشد. هيچ دليل و هيچ انگيزه شرعي براي محافظه كاري نداريم. صدا و سيماي ما براي محافظه كاري در اين قبيل قلمروها هيچ حجت شرعي ندارد. نظام هم با آن مخالف است؛ يعني رهبري فرزانه انقلاب. هر كس از راه دور و نزديك با ايشان و با افكار ايشان آشنا باشد، مي داند كه اصلا طرز فكر ايشان اينجوري نيست كه سيم خارداري كشيده شود و مفاسدي اگر وجود دارد اينها توجيه شود. اينها بايد به طور شفاف در صدا و سيما عرضه و اصلاح شود.

بعثه های مراجع عظام تقليد در مکه و مدينه

زائراني كه در موسم حج شركت مي‌كنند گاه با مسائل و ابهامات شرعي مواجه مي‌شوند كه احتياج دارند پاسخ مناسبي را بيابند تا شبهات آن‌ها رفع شود. بنابراين براي سهولت دسترسي زائران ايراني به مراجع تقليد، نمايندگان اين مراجع هر سال دفتري را در مكه و مدينه ايجاد مي‌كنند.
 
به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، نشاني و شماره تماس بعثه‌هاي مراجع عظام در مکه‌ي مکرمه و مدينه‌ي منوره به شرح زير است:

حضرت آيت‌الله حائري؛ مكه، ميدان معابده، ساختمان حسن عابد، طبقه‌ي دوم.

مدينه،‌ العزيات، شرق مسجد بلال، مقابل ساختمان ابوحمدون. 0568443436

حضرت آيت‌الله جوادي آملي؛ مكه، ميدان معابده، جنب محطة مياه الصحيّه بحرالعيون.

مدينه، جنب حرم، هتل دارالرحمه. 0531263930

حضرت آيت‌الله حکيم؛ مكه، ميدان معابده، مقابل مسجد ملک عبدالعزيز.

مدينه، العزيات، شرق مسجد بلال. 0503802499

حضرت آيت‌الله آقا عزالدين زنجاني؛ مكه، ميدان معابده.

مدينه، العزيات، شرق مسجد بلال. 00989121411713 و 0557789956

حضرت آيت‌الله سبحاني؛ مكه، ميدان معابده، مقابل مسجد الاجابه.

مدينه، العزيات، جنب مجموعه تعاون، طبقه همكف. 0508749533

حضرت آيت‌الله سيستاني؛ مكه، ميدان معابده، مقابل مسجد ملک عبدالعزيز.

مدينه، العزيات، شرق مسجد بلال، منزل حسن مسلم الزير. 5739924 و 0553703117

حضرت آيت‌الله شاهرودي؛ مكه، ميدان معابده.

مدينه، العزيات، جنب فندوق جوهرة العزيات. 0532832135 و 0532832235

حضرت آيت‌الله شبيري زنجاني؛ مكه، ميدان معابده، جنب مسجد الاجايه، کوچه‌ي صيدلية الاجابه، انتهاي کوچه.

مدينه، العزيات، پشت مسجد بلال، جنب مجموعه تعاون. 0553789742 و 0530504828

حضرت آيت‌الله صافي گلپايگاني؛ مكه، ميدان معابده، مقابل مسجد الاجابه.

مدينه، العزيات، پشت مسجد بلال. 0542044715

حضرت آيت‌الله فياض؛ مكه، ميدان معابده، مقابل مسجد ملک عبدالعزيز.

مدينه، العزيات، شرق مسجد بلال، عمارت سالم راشد. 0545736847

حضرت آيت‌الله مکارم‌شيرازي؛ مكه، ميدان معابده، قبل از بانک الرياض، جنب پل هوايي.

مدينه، باب العوالي، شارع علي‌بن ابي‌طالب (ع)، روبه‌روي بعثه‌ي مقام معظم رهبري. 0503407556 و 0500881246

حضرت آيت‌الله موسوي اردبيلي؛ مكه، ميدان معابده، بعد از فندق (هتل) سماح، روبروي پل عابر پياده.

مدينه، باب العوالي، شارع علي‌بن ابي‌طالب (ع)، روبه‌روي بعثه‌ي مقام معظم رهبري. 8 ـ 0531971107

حضرت آيت‌الله نوري همداني؛ مكه، ميدان معابده به سمت عزيزيه، دومين کوچه بعد از ساختمان حسن عابد،

مدينه، العزيات، شرق مسجد بلال، منزل ابوسامي. 5742861 ـ 05383933476

حضرت آيت‌الله وحيدخراساني؛ مكه، ميدان معابده، جنب مسجد الاجابه.

مدينه، العزيات، شرق مسجد بلال. 5 ـ 0550041183

مشرق منتشر مي کند؛ اعترافات بندر بن سلطان از پشت پرده ترور عماد مغنیه و رفیق حریری


امير بندر بن سلطان که بطور ناشناس وارد فرودگاه دمشق شد و در آنجا بازداشت شد، اعتراف کرد که عربستان درپس ترور مغنيه بوده و عاملان ترور حريري را مي‌شناسد و هم‌اکنون درصدد براندازي نظام بشار اسد است.
به گزارش گروه بين الملل مشرق، در پس سردي و سپس قطع روابط عربستان سعودي ـ سوريه و پس از آن آشتي يکباره و غافلگيرکننده رياض ـ دمشق در يک چشم برهم زدن رازي بزرگ نهفته است.
 
در 12 فوريه 2008 ميلادي يا سه سال پس از ترور "رفيق حريري"، نخست‌وزير لبنان نوبت به ترور "عماد مغنيه"،‌ يکي از فرمانده‌هان بزرگ و برجسته حزب الله بود تا بار ديگر منطقه شاهد بحراني جديد باشد و برخي از تحليلگران پيش‌بيني کردند، اين ترور ممکن است بر روابط سوريه و حزب الله تأثير بگذارد.

تنها چند روز پس از ترور عماد مغنيه اظهاراتي بيان شد که تأکيد مي‌کرد، تحقيق‌هاي صورت گرفته در ترور شهيد مغنيه پرده از حقايقي برمي‌دارد که در صورت انتشار زلزله‌اي بزرگ در منطقه ايجاد مي‌کند، چون برپايه اين تحقيقات آشکار شده بود که برخي از سرويس‌هاي امنيتي و اطلاعاتي منطقه و از جمله سرويس‌هاي امنيتي عربي در اين ترور دست داشتند، اما روزها گذشت بي‌آن که اين اطلاعات برملا شوند. چرا؟

تماس‌هاي سرّي و سريعي ميان کشورهاي اروپايي با سوريه صورت گرفت تا دمشق نتايج تحقيقات صورت گرفته در ترور شهيد مغنيه را برملا نکند و در مقابل آمريکا و متحدانش از بحران متهم کردن سوريه به ترور حريري بکاهند و با اينکه دمشق در اين ارتباط هيچ قولي به طرف‌هاي تماس گيرنده نداد، با اين حال اروپا و آمريکا يک جانبه از بحران اتهام سوريه به ترور حريري کاستند.

غرب بخوبي دريافته بود، درصورتي که سوريه نتايج تحقيقات صورت گرفته در ترور مغنيه را برملا سازد، نه تنها خشم و غضب طرفداران وي را برمي‌انگيزد و به تبع آن از انتقام آنها در امان نمي‌ماند،‌ بلکه مي‌دانست افشاي اين نتايج، دستاوردهاي سياسي بسياري براي دمشق به همراه مي‌آورد که غرب، اصلاً خواهان آن نبود.

اما حادثه ديگري که اوضاع را بطورکلي تغيير داد، بازداشت "بندر بن سلطان"، رئيس شوراي امنيت ملي عربستان و سفير سابق اين کشور در واشنگتن در فرودگاه دمشق بود.

 به نوشته المنار، ماجرا از اين قرار بود که چند هفته پس از اين حادثه، چند نفر وارد فرودگاه دمشق مي‌شوند که نيروي‌ امنيتي فرودگاه به آنها شک کرده و يکي از آنها را براي بازجويي به دفتر فرودگاه فرامي‌خواند و در آنجا با غافلگيري بزرگي مواجه مي‌شود. فردي که نيروي امنيتي فرودگاه دمشق مي‌خواست از وي بازجويي کند و بسيار مضطرب و نگران به نظر مي‌رسيد، کسي جز شاهزاده بندر بن سلطان نبود که تلاش داشت بطور ناشناس وارد سوريه شود.

شاهزاده با همراهان که همگي داراي گذرنامه‌هاي جعلي بودند، بسرعت بازداشت مي‌شوند و موضوع سريعاً به رؤساي سرويس‌هاي امنيتي و اطلاعاتي سوريه اطلاع داده مي‌شود.

بندر بن سلطان در مکاني که مناسب جايگاه و شخصيتش باشد، تحت اقامت اجباري در دمشق قرار مي‌گيرد، بي آن‌که موضوع به رسانه‌ها درز پيدا کند، اما دمشق، رياض را از قضيه آگاه مي‌کند تا به اين ترتيب عربستان در تنگناي سياسي و ديپلماتيک شديدي قرار گيرد و نداند چه برخوردي با قضيه داشته باشد، بويژه آنکه روابط دو کشور در نهايت سردي قرار داشت، بحدي که رياض تصميم گرفته به براندازي نظام بشار اسد گرفته بود.

از شاهزاده و همراهانش در دمشق بازجويي به عمل مي‌آيد و نتايج تحقيق پرده از حقايقي برمي‌داشت که درز آن به رسانه‌ها زلزله‌اي بزرگ در منطقه بوجود مي‌آورد و براي اينکه بعدها امکان نفي اعترافات وجود نداشته باشد، بشکل صوتي و تصويري اعترافات ضبط مي‌شود.
اعترافات پرده از اسرار روابط آمريکا و عربستان درباره لبنان و دادگاه بين المللي و ترور حريري به صورت مشروح و به همراه نام‌ها و تاريخ‌ها بود.

پس از بحث و مناقشه‌هاي بسيار در دواير تصميم‌گيري سياسي و امنيتي سعودي و رايزني با کاخ سفيد قرار بر اين شد که شاهزاده "سعود الفيصل" مخفيانه راهي دمشق شود و شخصاً با بشار اسد ديدار کند.

 در اين ديدار، سعود الفيصل از بشار اسد مي‌خواهد، موضوع را کاملاً ناديده بگيرد اما چون بشار اسد، نماينده عربستان را از بخشي از اعترافات بندر بن سلطان آگاه ساخت، سعود الفيصل دريافت که قضيه چيزي نيست که با ريش گرو گذاشتن حل شود اما درعين حال اگر اين اعترافات به جايي درز کند، بسياري از منافع ملي و منطقه‌اي عربستان به خطر مي‌افتد.

سعود الفيصل، از رئيس جمهور سوريه اجازه مي‌گيرد که به کشورش بازگردد و پس از رايزني با مسئولان سعودي دوباره نزد وي بازگردد. اسد اين درخواست را با اين شرط مي‌پذيرد که ديدار بعدي سعود علني باشد.

پس از مطلع شدن رياض از ما وقع و اعترافات بندر بن سلطان، به رسانه‌هاي سعودي دستور داده مي‌شود تا از لحن تند خود نسبت به سوريه و کوبيدن دمشق بکاهند، بلکه بر نقش سوريه و لزوم به توافق رسيدن طرف‌هاي لبناني جهت تشکيل دولت ملي تأکيد شود.
پس از آن موضوع به اطلاع کاخ سفيد و قاهره مي‌رسد تا رهبرد جديدي در تعامل با سوريه و حزب الله و لبنان وضع کنند و در اينجا مي‌توان به اقدام انگليسي‌ها در تغيير موضع خود در برابر حزب الله و اعزام هيئتي پارلماني براي ديدار با برخي از رهبران حزب الله اشاره کرد؛ همچنين رهبران 14 مارس لبنان لهجه تند خود در قبال سوريه را نرم نموده و شروع به سخن گفتن از دادگاه بين المللي کردند تا همه چيز به بوته فراموشي سپرده شود.

پس از رايزني با رياض، سعود الفيصل به دمشق بازمي‌گردد و اين‌بار سفر وي در رسانه‌هاي سعودي و سوري درج شده و مورد استقبال رئيس جمهور سوريه قرار مي‌گيرد؛ سخنان دو طرف اين‌بار آرام‌تر و نرم‌تر از قبل بود و بر منافع عربستان تمرکز شده بود.
سوريه از دمشق خواست که بازجويي از بندر بن سلطان و اعترافات وي منتشر و اشاره‌اي به عربستان و متحدانش در قضيه ترور عماد مغنيه و ديگر موارد نشود.

 درحالي‌که بندر بن سلطان در اعترافات خود به موارد بسياري درباره ترور رفيق حريري و اينکه چه کساني و چه سرويس‌ها و سازمان‌هايي در پس از اين حادثه قرار داشتند و توافقنامه‌هاي امنيتي ميان چهار سرويس اطلاعاتي و امنيتي و سيا درباره براندازي نظام اسد و دستيابي به توافق با معارضان سوري و فراتر از آن تجيهز معارضان سوري و انواع سلاح‌ها و ايجاد آشوب و بلوا و فتنه و کشتن غيرنظاميان سوري و کمک مالي و تسليحاتي آمريکايي‌ها و برخي از سرويس‌هاي امنيتي به معارضان اشاره کرده بود.

اما بندر بن سلطان در برابر اين اعترافات از سوري‌ها خواسته بود، از قضيه بازداشت وي سخني به ميان نياورند و رياض نيز در مقابل متعهد مي‌شد، انگشت اتهام به سوي دمشق برداشته و عرصه لبنان به دمشق سپرده شود تا سوريه هرگونه صلاح بداند با آن برخورد کند و زمينه را بر‌اي تشکيل دولت وحدت ملي لبنان با شرايط مورد نظر حزب الله فراهم کند.

براي اثبات اين مدعا کافي است به آزادي چهار افسر لبناني با شرايط مورد نظر حزب الله و تشکيل دولت لبنان به رياست سعد حريري آن هم بنا به خواست حزب الله و عدم گرفتن سلاح از حزب و بازگشت جنبلاط به دامان سوريه پس از عذرخواهي شرم آور و ديدار سعد حريري از سوريه بنا به خواست دمشق و عدم سخن مجدد به ميان آمدن از دادگاه بين المللي و اعزام سفير امريکا به دمشق اشاره کرد.
اما به ادامه ماجرا بازگرديم؛ سعود الفيصل پس از ديدار با اسد به کشور خود بازمي‌گردد تا پس از وي بندر بن سلطان هم به رياض برگردد. چند هفته نگذشت که پادشاه عربستان در سفري دو روزه و رسمي به دمشق مي‌رود و درپي آن دولت لبنان تشکيل شده و روابط سوريه و لبنان به حالت عادي بازمي‌گردد.

شايد بتوان گفت، اين موضوع تاحدي به زيان اسرائيل هم تمام نشد، چون آمريکا به تل‌آويو توصيه کرد که از لحن تند خود نسبت به حزب الله و تهديد آن به جنگ بکاهد و از آنجا که اسرائيل طعم تلخ شکست از حزب الله را کشيده بود و هيچ‌گاه نمي خواست بار ديگر عظمت و شکوه ارتش شکست‌ناپذيرش توسط حزب الله در هم شکسته شود، بنابراين اين توصيه آمريکا را با جان دل پذيرا شد.

اکنون بايد پرسيد آيا آل سعود قصد دارد با تشديد فشارها بر جمهوري اسلامي ايران در عرصه بين المللي و آن گونه که روزنامه سعودي عکاظ امروز به نقل از منابع خود نوشته، انتقال موضوع سناريوي هاليوودي خود به شوراي امنيت سازمان ملل، زمينه پخش فيلم اعترافات بندر بن سلطان از تلويزيون هاي ايران يا سوريه يا لبنان را فراهم آورد و با پيگيري اين سناريو چه هدفي را دنبال مي کند. اين پرسشي است که بزودي به آن پاسخ داده خواهد شد.

پس از 23 سال غربت و مظلومیت انجام شد/ شناسایی پیکر مطهر سردار شهید حسن بهمنی با آزمایش‌های دي.ان.اي


گروه استان‌ها - خوزستان: پیکر مطهر سردار شهید حسن بهمنی فرمانده مخابرات قرارگاه تاکتیکی خاتم 4 و مسئول ارتباطات رادیویی مخابرات سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) جمهوری اسلامی ایران و از همرزمان سردار سرلشگر شهید علی هاشمی پس از 23 سال دوری از وطن با انجام آزمایش های D.N.A شناسایی شد.

به گزارش رجانيوز،‌ حسین عشقی رییس  ستاد قرارگاه عملیاتی کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ضمن بیان این مطلب در خصوص چگونگی شناسایی پیکر این شهید خوزستانی گفت: پیکر پاک شهید حسن بهمنی به همراه پیکر شهید هاشمی و شهید نریمی در قرارگاه خاتم 4 کشف شد ولی چون این شهدا گمنام بودند پس از شناسایی پیکر شهید هاشمی، احتمال دادیم که پیکرهای مطهر این شهدا، متعلق به همراهان شهید هاشمی باشد.

وی افزود: پس از انجام آزمایش های D.N.A از پیکر پاک این شهدا، از خانواده های معظم آنان نیز درخواست شد که این آزمایشات را انجام دهند.

عشقي ادامه داد: پیکر مطهر سردار شهید مهدی نریمی مسئول مخابرات قرارگاه سری نصرت و سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) در سال گذشته شناسایی شد و هم اکنون نیز پیکر پاک شهید حسن بهمنی فرمانده مخابرات قرارگاه تاکتیکی خاتم 4 و مسئول ارتباطات رادیویی مخابرات سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) جمهوری اسلامی ایران پس از 23 سال دوری از وطن شناسایی شد.

عشقی در خصوص مراسم وداع با یان شهید والامقام نیز گفت: مراسم وداع با پیکر پاک این شهید بعد از اقامه نماز مغرب و عشا، روزهای سه شنبه 19 مهرماه در مسجد موسی بن جعفر(ع) کوی انقلاب و چهارشنبه 20 مهرماه در مسجد قبا کوی نفت برگزار خواهد شد.

رییس ستاد قرارگاه عملیاتی کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در خصوص زمان تشییع پیکر پاک شهید حسن بهمنی گفت: پیکر مطهر اين شهيد پنج شنبه 21 مهرماه جاری ساعت 8 صبح از حسینیه ثارالله اهواز واقع در 4 راه طالقانی بر دوش مردم قهرمان و شهید پرور خوزستان به سمت گلزار شهدای اهواز تشییع می شود تا در کنار فرمانده دلیرش شهید علی هاشمی و یار همیشگی اش شهید مهدی نریمی آرام گیرد.

گفتنی است سردار شهید حسن بهمنی فرمانده مخابرات قرارگاه تاکتیکی خاتم 4 و مسئول ارتباطات رادیویی مخابرات سپاه ششم امام جعفر صادق (ع) جمهوری اسلامی ایران فرزند حسین می باشد که در نخستین روز از شهریور سال 1341 در روستای کل محمد حسین شهرستان رامهرمز در استان خوزستان به عنوان هفتمین فرزند خانواده دیده به جهان گشود در تاریخ 4 تیر ماه 1367 در قرارگاه خاتم 4 در منطقه هورالهویزه به همراه شهید علی هاشمی و شهید مهدی نریمی و شهید محمود نویدی جاویدالاثر شد که هم اکنون به عنوان سومین شهید این گروه شناسایی شد و هنوز شهید محمود نویدی شناسایی نشد.

از سردار شهید حسن بهمنی سه فرزند به نام های فاطمه ، محمد و زینب به یادگار مانده است و مادر شهید پس از سال ها فراق فرزند در تاریخ  15 فروردین 1378 چشم از جهان فرو بست و به فرزند شهیدش پیوست.

ناگفته نماند نام این شهید در خبرها حسین آورده شده در حالی که نام پدرش حسین است و نام سردار شهید حسن بهمنی صحیح است.

چند پرده از سریال ستایش/ وقتی نظام علیه خودش سریال می سازد


آیا با این وصف نباید این سوال را از مدیران رسانه ملی داشت که چگونه سریالی که مبانی اعتقادی، اجتماعی و حتی تاریخی نظام را به این شکل مورد هجمه قرار می‌دهد در رسانه ملی ساخته شده تا یاس و سرخوردگی را به جامعه القاء کند و مخاطب را به این نتیجه برساند که پشت سر هر ظاهر موجه و مرتبط با انقلاب، حتی اگر مسوولیتی در نظام نداشته باشد، فردی ریاکار و خطاکار یا لااقل بی مبالات ایستاده است.
گروه فرهنگی مشرق- بعضی سریال های باصطلاح خانوادگی صدا و سیما در مخاطب موشکاف، گاهی آن قدر از تعادل خارج می شوند که بیننده تصور می کند شاید اولویت ها وخطوط قرمز سیما آن چیزی نیست که اعلام می شود و یا اینکه آن قدر عناوین نظارتی بر روی تابلوها بی خاصیت‌تر از آن هستند که به کار بیایند.
سریال ستایش، داستان پیچیده ای ندارد که نیاز به تمرکز فراوان برای فهم پیام ها و روند داستان داشته باشد؛ یک مسیر ساده را طی می کند و این مسیر آنقدر ساده است که اصل قصه را می شود در یکی دو خط خلاصه کرد.آنچه از باقی داستان می‌ماند گره‌هایی است که به منظور حفظ مخاطب به کار می روند، گره‌هایی که تغییری در روند داستان ایجاد نمی‌کنند و اساسا جذابیت داستان به همین گره‌ها است و نه به واسطه روند داستان.

اما خط اصلی داستان ستایش چیست. اگر بخواهیم بگوییم که ستایش دقیقا روایت چیست می شود همه داستان را در یک کلمه خلاصه کرد؛" فروپاشی".
برخلاف آنچه در ابتدا به نظر می رسد داستان ستایش درباره نقش اول آن یعنی ستایش نادری[با بازی نرگس محمدی] نیست. بلکه داستان ستایش بیشتر روایت گر سیر زندگی مردی به نام محمود نادری، پدر ستایش[با بازی محمود عزیزی] است.
اگر چه ستایش  در پوسته درامش تمی هندی- فارسی دارد،  اما نویسنده کوشیده است تا از نمادسازی برای ارائه لایه ای دیگر از داستان استفاده کند؛ بدون اینکه به صورت صریح جهت گیری خاصی را به نمایش گذاشته باشد.

پرده اول
محمود نادری شخصیتی چند وجهی دارد و داستان به صورت مرحله به مرحله از ابتدا او را در تعامل با دیگر شخصیت ها معرفی می کند. در بخش اول داستان ستایش، قصه از طریق محمد نادری پسر بزرگ خانواده آغاز می شود و باقی نقش ها حتی ستایش نادری که قرار است نقش اول قصه باشد در حاشیه هستند. محمد نیز در تعامل با پدر بخشی از شخصیت او را معرفی می کند. محمود نادری فردی مذهبی، ساده زیست و پایبند به انقلاب است. او به این که فرزندش دوران سربازی را در جبهه ها می گذراند افتخار می کند و این افتخار را  پنهان نمی دارد. در عین حال فرزند با عقاید پدرش تفاوت دارد یا بهتر است بگوییم که فرزند تا حدود زیادی متضاد پدر می اندیشد و البته عمل می کند. نوع تصویری که محمد از جبهه و جنگ می دهد تصویری است که آن را تصویر رئال جنگ می خوانند و با فضای حماسی که در ذهن پدر وجود دارد متفاوت است. در این میان عنصر قضاوت نیز وجود دارد، قاضی عادل و معتدل در این بخش از داستان، طاهر دوست نزدیک محمد است که اگر چه عملکرد محمد را احساسی و عجولانه می داند اما تصویر محمد را از جنگ رد نمی کند و اینجاست که حداقل، محمود نادری فردی رویایی شناخته می شود که حاضر نیست حتی حرف های فرزند ترسیده اش را بشنود.

در این بخش از داستان برداشت متفاوت تری نیز وجود دارد. نوع دیالوگ‌های محمود نادری در مواجهه با فرزندش به گونه‌ای است که تنها بوی ریا از آن به مشام می رسد. نادری در همه دیالوگ‌هایی که بر زبان می آورد بیش از هر چیز نگران آبروی خودش است تا آنچنان که محمد نیز می گوید به فکر جان فرزندش. محمد ترسیده است اما این ترس او کمترین ارزشی برای پدر ندارد، در این میان تنها طاهر است که با وجود خام بودن فکرش، منطقی ترین عملکرد را داراست با این همه در نهایت محمد کشته می شود. این پرده اول نمایش و همچنین معرفی محمود نادری است. نمایشی که راویان آن محمد نادری و بعد از او طاهر فردوس و ستایش نادری و مادرش هستند.

پرده دوم
اما پرده دوم داستان، تراژدی دیگری است که راوی آن طاهر فردوس است.درست است که در این بخش از داستان راوی طاهر است اما در عین حال، کم کم نقش ستایش به عنوان ناظر روایت پر رنگ تر می‌شود و اندکی به جایگاه خود نزدیک می‌شود. پس از مرگ محمد نادری خانواده نادری، طاهر را مسوول مرگ او دانسته و از او شکایت می‌کنند.



طاهر در چهره یک قدیس ظاهر می شود و نادری ها غیراز ستایش که آرام آرام داستان دلبستگی های او به طاهر و بالعکس را لو می دهد،علیه طاهر موضع می گیرند، هر چند با توجه به داغی که بر نادری ها وارد شده است هر گونه واکنش تندی از طرف آنها منطقی به نظر می آید اما استدلال های محمود نادری و همسرش گاه آن قدر بی انصافانه می شوند که مخاطب را پس می زند. این اتفاق خصوصا آن چا پر رنگ می شود که داستان برای شخصیت پردازی این خانواده از پی رنگ دینی و ایمانی به تواتر استفاده کرده  و مخاطب با توجه به آموزه‌های دینی توقع دیگری از نادری ها، خصوصا محمود نادری دارد.
بالاخره نادری ها کوتاه می آیند وماجرا ختم بخیر می شود. داستان ستایش و طاهر و زندگی مشترک شان تا مدتی با غیبت محمود نادری جریان پیدا می کند. بازگشت نادری پس از برقراری صلح و صفا میان پدر زن و داماد رخ می دهد، اما درست زمانی که همه چیز به سمت اصلاح پیش می رود، با کینه توزی عروس بزرگ تر خانواده حشمت فردوس، این قسمت تراژدی هم کامل شده و با مرگ طاهر فردوس پایان می‌گیرد.

پرده سوم
سومین پرده از داستان ستایش باز هم به معرفی وجه دیگری از شخصیت محمود نادری باز می گردد. در این پرده دیگر ستایش قدم به قدم به جایگاه خود نزدیک شده و به عنوان راوی اصلی و در کنار پدر طاهر- پدر شوهرش- این پرده داستان را روایت می‌کند. دوره ای که با کش و قوس میان ستایش و حشمت فردوس بر سر فرزندان طاهر معنا می گیرد. در این پرده جنبه ای مثبت از چهره نادری که حالا به دلیل فشارهای متعدد روانی- شامل از دست دادن فرزند، همسر و داماد- تا حدودی دچار حواس پرتی نیز شده است، به نمایش در می آید.


مردی که به هر روشی می کوشد تا تعادل زندگی فرزند و نوه هایش را حفظ کند و به همین جهت است که با دخترش همراهی می کند و البته به اصل داستان که قرار است در پرده نهایی کلید بخورد نزدیک می‌شود.

پرده آخر
پرده آخر داستان باز هم یک تراژدی است ماجرایی که پرده از کل شخصیت نادری بر خواهد داشت و نکات پنهان این شخصیت را برملا می سازد. نکاتی که برخی از آنها ریشه‌های اخلاقی فعلی محمود نادری اشاره دارد.در پرده آخر محمود نادری این بار خود راوی است و ستایش نظاره گر ماجرا.نادری در گذشته اشتباه بزرگی مرتکب شده وبا خود پسندی و غرور سبب شده تا نوجوانی جان خود را از دست بدهد و از همه مهم تر  این خودپسندی او در یک ماجرای با رنگ و بوی مذهبی شکل گرفته است.

چگونه یک سریال علیه مذهبی های انقلابی و نظام ساخته می‌شود؟
سریال "ستایش"، محمود نادری را به عنوان یک تمثیل از شخصیت‌های مذهبی و معتقد به انقلاب مطرح می کند و او را کالبدشکافی می نماید. نادری با وجود همه نقاط مثبت و حتی عاقبت بخیری احتمالی، دارای پیشینه ای است که همه اعمال او را تحت الشعاع قرار می دهد به طوری که حتی نگاه دختر او نیز به پدر تغییر کرده و دیگر حرفی برای دفاع از پدر در آستین ندارد.
غیر از محمود نادری وقایع و اتفاقاتی که در بستر آنها قصه ستایش روایت می شوند نیز با این شخصیت بد سابقه هماهنگی دارد. اگر نادری نماد نسل اول انقلابی سریال ستایش محسوب می شود، خود این انقلاب و نظامی که بر اثر آن به روی کار آمده است از طریق روایت ستایش دست کمی از محمود نادری ندارند.

نظام جمهوری اسلامی در کجای قصه ستایش است
در این فیلم نقش منفعل نظام و انقلاب به ظرافت طراحی شده است. نظام جمهوری اسلامی در کجای این قصه قرار دارد. یک بار در جایی که محمد از جبهه فرار می کند؛ روایت از دفاع مقدس برای اولین بار در تاریخ رسانه ملی تنها تصویر کردن مرگ و تکه تکه شدن و نیستی و نابودی است، و در مقابل حتی برای حفظ توازن داستان هم که شده، هیچ روایت مقابلی هم مطرح نمی‌شود در همین بخش از داستان است که محمد به خاطر فرار از جبهه یا بهتر بگوییم به روایت سریال، دلیل فرار از ماموران نظام جمهوری اسلامی کشته می شود. در بخش دیگر از این فیلم که نظام جمهوری اسلامی رد پایش در قصه دیده می شود زمانی است که یک مدیر دولتی در حجره فردوس سر و کله اش پیدا شده، مردی که حشمت فردوس دختر او را برای پسرش در نظر گرفته است. او مدیری است که به راحتی رشوه دهی فردوس را با لبخند قبول می کند و فردوس آینده پسرش را در وصلت با دختر او تضمین شده می‌داند.
بار دیگری که نظام در سریال ستایش رخ نمایی می‌شود، زمانی است که طاهر به دلیل تهمتی که به او زده می شود تحت تعقیب قرار گرفته و به صورت ناخواسته در این تعقیب و گریز جان خود را از دست می دهد در اینجا نیز حضور نظام نتیجه ای تلخ در پی دارد و خاطره مرگ محمد را در ذهن زنده می کند.
بار دیگر حضور نظام جمهوری اسلامی در داستان مربوط به شکایت فردوس از عروسش ستایش است. دادگاه به عامل اصلی سلب آسایش از این خانواده مصیبت زده است؛ اگر چه این دادگاه ها نمی تواند حقی را از ستایش سلب کند اما همیشه اضطراب فزاینده ای را به خانواده ستایش تزریق می کند و در نهایت دادگاه در یک واقعه غیر منطقی که به نظر می رسد در داستان گنجانیده شده، در نهایت به نفع ستایش رای می دهد، اما این اتفاق زمانی رخ می دهد که ستایش بر اثر فشارهای پدر شوهر فراری شده و کار از کار گذشته است و مخاطب به ناگاه از خود می پرسد حال که حق نگهداری از فرزندان با ستایش نادری بوده  چگونه تا این زمان این حق نادیده گرفته شده و به تاخیر افتاده است سوالی که داستان فیلم هرگز جواب درستی به آن نمی‌دهد.
اواخرقصه جای دیگری نیز نظام و انقلاب در داستان سریال ستایش نه به صورت صریح که به صورت تلویحی حضور می‌یابند. مجتمع کشت و صنعتی که ستایش و پدرش به آن پناه می‌برند توسط مهندسی از جنگ برگشته اداره می شود که اتاقش پر است از عکسهای جنگ و شهدا و چفیه و ... جالب اینجاست که این مجتمع تا گلو در فساد اقتصادی فرو رفته و عده ای سالوس و دزد و قاچاقچی از اموال بیت المال سوء استفاده می‌کنند در حالی که مهندس از جنگ برگشته حتی از این همه دزدی ها و... اطلاع ندارد و این ستایش است که به قول مادر مهندس، گوش مهندس را می پیچاند و به حال خودش می آورد.

چگونه در سیما سریالی علیه نظام ساخته می‌شود
حالا باید قطعات این پازل را در کنار هم چید، نادری به عنوان شخصیت محوری داستان و به عنوان تنها کسی که در این سریال حداقل در بخش کوچکی اعلام اعتقاد به نظام، انقلاب و مذهب داشته به این شکل خاص تصویر می‌شود؛ آن هم در بستری از داستانی که نقش نظامی که نادری به آن اعلام وفاداری کرده جز مرگ و بدبختی، مستقیم یا غیر مستقیم چیز دیگری نبوده است.علاوه کنید به این ماجرا سیاهی، تلخی و یاسی را که این سریال در هر یک از قسمت ها به ذهن مخاطب تزریق می کند. حالا سوال این جا است که به صورت منطقی این سریال به دنبال چه نتیجه ای است.
آیا با این وصف نباید این سوال را از مدیران رسانه ملی داشت که چگونه سریالی که مبانی اعتقادی، اجتماعی و حتی تاریخی نظام را به این شکل مورد هجمه قرار می‌دهد در رسانه ملی ساخته شده تا یاس و سرخوردگی را به جامعه القاء کند و مخاطب را به این نتیجه برساند که پشت سر هر ظاهر موجه و مرتبط با انقلاب، حتی اگر مسوولیتی در نظام نداشته باشد، فردی ریاکار و خطاکار یا لااقل بی مبالات ایستاده است.
فصل دوم سریال ستایش قرار است ساخته شود تا ادامه قصه را در زمان حال روایت کند، باید دید نویسنده داستان این بار چه طرحی را در دست دارد.

تخريب تاريخ در مکه

 

با وجود اين وضعيت، برخي باستان‌شناسان و مورخان برجسته‌ي سعودي، زبان به اعتراض گشوده، چون به اين باور رسيده‌اند که هنوز فرصت اندکي براي نجات آثار باستاني عربستان باقي مانده است.
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از ایسنا، شهر خاک‌گرفته‌اي که زماني در مقابل هجوم مسلمانان دنيا در رنج به سر مي‌برد، اکنون از دوردست‌ها با برج‌هاي پر زرق و برق، مجموعه‌هاي تجاري و هتل‌هاي مجلل نمايان است. در نظر خاندان سلطنتي آل سعود، مکه تصويري از آينده است، پايتختي از آهن و بتن که به‌وسيله‌ي ثروت عظيم نفتي اين کشور به مايه‌ي مباهات ملي عربستان تبديل شده است.

در حال حاضر بيشتر ساکنان شهرهاي مکه و مدينه وحشت‌زده شاهد تخريب ميراث باستاني خود به‌دستور مفتي‌هاي تندروي اين کشور و شرکت‌هاي ساختماني هستند. منتقدان مي‌گويند، شهر مکه که زماني پيامبر اسلام (ص) در آن بر تساوي ميان مسلمانان تأکيد کرد، جولانگاه متمولان شده و نظام سرمايه‌داري بي‌پروا معنويت را از اين شهر ربوده است.

بر اثر پيامدهاي ناگوار مخالفت با سياست رسمي خاندان سلطنتي، تعداد اندکي مايل به اظهار عقيده در اين رابطه هستند. بيشتر کشورهاي مسلمان، به استثناي ايران و ترکيه، از بيم درگيري‌هاي سياسي و عدم صدور رواديد براي اتباع‌شان در زمان حج، از هرگونه انتقاد خودداري مي‌کنند. باستان‌شناسان غربي نيز از ترس قطع دسترسي‌شان به مناطق تاريخي، سکوت اختيار کرده‌اند.

با وجود اين وضعيت، برخي باستان‌شناسان و مورخان برجسته‌ي سعودي، زبان به اعتراض گشوده، چون به اين باور رسيده‌اند که هنوز فرصت اندکي براي نجات آثار باستاني عربستان باقي مانده است.

«هيچ کس جرأت ندارد که بپاخيزد و اين تخريب فرهنگي را محکوم کند» اين جمله‌ي دکتر عرفان العلوي است که به‌عنوان مدير مؤسسه‌ي تحقيقات ميراث اسلامي، تلاش‌هايش براي حفظ محل‌هاي تاريخي عربستان بي‌نتيجه مانده است. «500 ـ 400 بناي تاريخي را تا کنون از دست داده‌ايم، فقط اميدوارم براي حفظ باقي‌مانده‌ي آثار دير نشده باشد.»

همچنين سامي انگوي ـ کارشناس برجسته‌ي معماري اسلامي منطقه ـ با اظهار نگراني، در مصاحبه‌اي با رويترز اعلام کرده است که «اين اعمال کاملا در تضاد با هويت مکه و تقدس خانه خداست. هم مکه و هم مدينه از لحاظ تاريخي کارشان تمام است، ديگر چيزي به‌جز آسمان‌خراش در اين شهرها يافت نمي‌شود.»

مهم‌ترين خطر، به نظر دکتر علوي، طرحي به ارزش 690ميليون پوند براي توسعه‌ي بيت‌الله الحرام است. محمد العيسي ـ وزير دادگستري عربستان ـ اعلام کرده که عمليات ساختماني که از ماه پيش آغاز شده است، به تقدس و عظمت محل خدشه‌اي وارد نخواهد کرد.

طرح توسعه‌ي 400هزار مترمربع در مکه که به‌منظور ايجاد محل‌هايي براي اسکان سالانه 12ميليون زائر علاوه بر ظرفيت کنوني طراحي شده است، بيت‌الله الحرام را به بزرگ‌ترين بناي مذهبي دنيا تبديل خواهد کرد.

مؤسسه‌ي تحقيقات ميراث اسلامي، فهرستي را از بناهاي در معرض تهديد تهيه کرده است. بسياري از بناهاي مهم مکه مانند بخش‌هاي عثماني و عباسي بيت‌الله الحرام، منزل، محل تولد پيغمبر اسلام (ص) و منزل حمزه، عموي ايشان، اکنون در معرض تهديد هستند.

شکي نيست که شهرهاي مکه و مدينه براي پذيرايي از 12ميليون زائر در سال، به توسعه‌ي زيربنايي نياز دارند (اين عدد تا سال 2025 به 17ميليون خواهد رسيد)، اما منتقدان بيم دارند که چنين توسعه‌اي به مسؤولان اين امکان را بدهد که بر بناهاي تاريخي اين شهرها بي‌رحمانه بتازند. طبق برآورد مؤسسه‌ي آمريکايي خليج فارس، 95 درصد بناهاي يک‌هزار ساله‌ي مکه، در دو دهه اخير از ميان برداشته شده‌اند.

تخريب مکه و مدينه به بهانه‌ي وهابيت، برداشتي افراطي که در قرن 19 ميلادي در عربستان پا گرفت، انجام مي‌شود. در نظر وهابيون، بناهاي تاريخي مترادف با شرک هستند و بايد از ميان برداشته شوند. سواران آل سعود که در دهه‌ي 20 ميلادي عربستان را در نورديدند، حکومت خود را با تخريب قبور شخصيت‌هاي اسلامي آغاز کردند. از آن زمان تا به امروز، آل سعود مشغول محو کردن ميراث عربستان است. به‌دليل همين رويکرد، از سه بنايي که امکان درج در فهرست جهاني ميراث مشترک بشري سازمان ملل را داشته‌اند، هيچ کدام در زمره‌ي آثار اسلامي به‌شمار نمي‌آيند.

آن‌ها که به دور کعبه مي‌گردند، کافي است که سر خود را بلند کنند تا جديدترين نمونه از علاقه‌ي پايان‌ناپذير آل سعود را به زرق و برق‌هاي ساختماني مشاهده کنند. با ارتفاع بيش از 600 متر، برج تازه‌افتتاح‌شده‌ي مکه، موسوم به «برج ملوکانه ساعت مکه» قسمتي از برنامه‌ي ساخت آسمان‌خراش‌هايي است که محل هتل‌هاي پنج ستاره‌اي خواهد بود که در مناسک حج، محل اقامت اقليت متمولي از زائران خواهد بود.

براي اين طرح، تمام کوه و قلعه‌ي عثماني اجياد بر فراز آن را با استفاده از ديناميت منفجر کردند. در آن سوي بيت‌الله الحرام، منزل خديجه، همسر پيامبر مکرم، به دستشويي عمومي تبديل شده و سرنوشت خانه‌ي محل تولد پيغمبر (ص) نيز مبهم است. آثار باستاني ديگري نيز در برنامه قرار دارند. ستون‌هاي متعلق به زمان عثماني در بيت‌الله الحرام که حاوي اسامي مهاجران همراه پيامبر هستند، از اين دسته‌اند.

براي اهالي مکه که در منازل باقي‌مانده از زمان عثماني زندگي مي‌کنند، توسعه، به معني از دست دادن منازل آبا و اجدادي‌شان است. اين منازل تنها ساختمان‌هاي يادآور دوره‌ي حکومت عثماني بر مکه است.

با وجود قانون منع ورود غيرمسلمانان به مکه و مدينه، روزنامه‌ي انگليسي اينديپندنت با چند نفر از ساکنان مصاحبه کرده است. آن‌ها نارضايتي خود را از تغييرات در شهرشان ابراز داشتند. خانم جواني که به‌تازگي خانه‌ي پدريش توسط مسؤولان تخريب شده، مي‌گويد که خانواده‌اش هنوز منتظر پرداخت غرامت است. «هيچ هشداري داده نشد، آن‌ها آمدند و به ما اعلام کردند که منزل‌مان بايد با خاک يکسان شود.»

يکي ديگر از اهالي مکه اضافه کرد که «اگر شاهزاده‌اي از خاندان سلطنتي بخواهد کاخ خود را گسترش دهد، اين کار را انجام مي‌دهد. آنچنان رعب و وحشت بر جامعه حکمفرماست که هيچ کس درباره‌ي آن حرف نمي‌زند.»

دکتر علوي اميدوار است که روزي جامعه‌ي جهاني چشمان خود را به آنچه بر مهد اسلام مي‌گذرد، باز کند. «ما به هيچ کس اجازه نمي‌دهيم که اهرام مصر را از ميان بردارد، پس چگونه بر نابودي تاريخ اسلام چشمان خود را بسته‌ايم.»

آثار تاريخي از ميان برداشته‌شده

منزل همسر پيامبر اسلام (ص)؛ منزل حضرت خديجه پس از تخريب براي مدت کوتاهي به دستشويي عمومي تبديل شد. پس از مذاکرات طولاني، محل همراه آثار تاريخي از زمان صدر اسلام تخليه شد.

منزل محل تولد پيامبر (ص) يا مولد النبي؛ پس از اين‌که آل سعود کنترل مکه را برعهده گرفت، گنبد منزل پيامبر اسلام را تخريب و از آن براي نگهداري احشام استفاده کرد. اين مکان به کتابخانه‌اي با نام «مکتبه مکه مکرمه» تبديل شد. به نظر مي‌رسد که توسعه‌ي بيت‌الله الحرام، اين مکان را بار ديگر در خطر قرار داده است. محل تولد پيغمبر (ص) هيچ‌گاه توسط باستان‌شناسان بررسي نشده و آثار تاريخي آن خارج نشده است.

قلعه‌ي اجياد مربوط به زمان عثماني؛ در سال 2002 به‌منظور ساخت برج‌هاي ابرج البيت (معروف به برج ساعت) قلعه اجياد که در اواخر قرن 18 ميلادي توسط دولت عثماني به‌منظور حفاظت از کعبه ساخته شده بود، تخريب شد. کوه بلبل که اين قلعه روي آن قرار داشت نيز از ميان برداشته شد. بناي برج ساعت توسط گروه بن لادن ساخته شده است.

آثار تاريخي در خطر

ستون‌هاي عثماني و عباسي مسجد الحرام؛ آل سعود قصد دارد، در جريان توسعه‌هاي آينده، اين دو ستون را که متعلق به قرن 17 ميلادي هستند و قديمي‌ترين آثار باقي‌مانده در مکه هستند، تخريب کنند.

گنبد خضرا مسجد نبوي؛ وهابيون به‌دنبال از ميان برداشتن قبور حضرت پيامبر (ص)، خليفه‌هاي اول و دوم هستند. در دفترچه‌اي که در سال 2007 توسط وزارت امور اسلامي عربستان منتشر شد، اعلام شده است که با تأييد عبدالعزيز الشيخ، مفتي اعظم عربستان سعودي، قرار است گنبد سبز اين مکان و اين قبور تخريب شوند.

جبل النور؛ افراطيون وهابي به‌دنبال برداشتن پله‌هاي منتهي به غار حرا و تمام جبل النور هستند.

چشم زخم از منظر قرآن کریم



در روایات آمده که پیامبر(ص) برای رفع چشم زخم برای امام حسن و امام حسین دعایی نوشته است و پیامبر می فرماید که حضرت ابراهیم برای حضرت اسماعیل نیز همین تعویذ برای دفع شر چشم را نوشته است. در نهج البلاغه آمده است که العین حق والرقى حق چشم زخم حق است و توسل به دعا براى دفع آن نیز حق است.
به گزارش شیعه آنلاین، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی با اشاره آیاتی که برخی مفسران آن را به چشم زخم نسبت داده و روایاتی که حق بودن چشم زخم و تأثیرات آن را مورد تأکید قرار می‌دهند، گفت: نمی‌توان در اصل تأثیر دعا در رفع چشم زخم تردید کرد.

حجت الاسلام مهدی رستم نژاد عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی و پژوهشگر قرآنی در گفتگو با مهر در رابطه با چشم زخم در قرآن و راهکارهای دینی برای رفع آن گفت: برخی مفسران به برخی از آیات در قرآن به این منظور تمسک کرده اند که یکی از این موارد آیات 51 و 52 سوره قلم ( و ان یکاد)  است که نظرات مفسران را به خود جلب کرده است. خداوند در این دو آیه می فرماید : و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند و مى‏گفتند او واقعا دیوانه‏اى است. حال آنکه [قرآن] جز تذکارى براى جهانیان نیست.

وی افزود: از این آیه برخی معنای چشم زخم را برداشتند. اما عده ای دیگر آن را معنایی کنایی و شدت خشم تعبیر کرده اند. حتی برخی گفته اند که این آیه دلالت بر تضاد رفتاری کفار دارد، یعنی از طرفی با چشمهای خود به اعجاز نگاه می کنند وقتی که قرآن برای آنها خوانده می شود مجذوب می شوند و پشت سر پیامبر می گویند که پیامبر مجنون است.

وی همچنین در ادامه اظهار داشت: آیه ای در سوره یوسف است که حضرت یعقوب به فرزندانش که به سوی مصر و برای دیدار برادر خود می رود می گوید از یک دروازه وارد شهر نشوید؛ چرا که 11 پسر بودند و این احتمال وجود داشت مورد چشم زخم قرار بگیرند. این آیه نیز از جمله آیاتی است که برخی از آن به عنوان مصداق چشم زخم استفاده کرده اند.

رستم نژاد گفت: در پاسخ به این که آیا قطعا قرآن به مسئله چشم زخم اشاره کرده نمی توانیم جواب دقیقی بدهیم. برخی مفسران از برخی آیات اجمالا به این نتیجه رسیده اند که به مسئله چشم زخم اشاره شده است.

عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی با اشاره به این که غیر از از قرآن ما منبع دیگری به عنوان روایات و احادیث هم داریم که برخی روایات مسئله چشم زخم را مورد اشاره قرار داده اند گفت: بسیاری از دانشمندان امروزی هم معتقدند که برخی چشمها از یک نیروی مغناطیسی خاصی برخوردارند که می تواند مثل اشعه لیزر عمل کند. این مسئله هم از نظر علم و هم نظر عقل قابل قبول است که که نیروهای فوق العاده ای در برخی اعضای بدن هست که تأثیراتی اعمال می کند.

وی اظهار داشت: از نگاه روایی نیز نه تنها منعی در این رابطه وجود ندارد، بلکه روایاتی وجود دارد که براساس آن می توان گفت مسئله چشم زخم تا حدی قابل قبول است، برای مثال واژه هایی مثل رقی به معنای تعویذ و نوشتن دعاهایی برای چشم زخم وجود دارد. واژه  حرز که هر معصومی برای خود حرز دارد.

حجت الاسلام مهدی رستم نژاد اضافه کرد: در روایات آمده که پیامبر(ص) برای رفع چشم زخم برای امام حسن و امام حسین دعایی نوشته است و پیامبر می فرماید که حضرت ابراهیم برای حضرت اسماعیل نیز همین تعویذ برای دفع شر چشم را نوشته است. در نهج البلاغه آمده است که العین حق والرقى حق چشم زخم حق است و توسل به دعا براى دفع آن نیز حق است.

وی با اشاره به اینکه دستوراتی برای رفع چشم زخم در روایات وجود دارد گفت: ساده ترین دستور برای رفع چشم زخم خواندن سوره ناس و فلق است. در روایات آمده است که پیغمبر(ص) این سوره ها را برای امام حسن و امام حسین به عنوان تعویذ قرائت می کرد. از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود است اگر  کسی از شما چیزی از برادرش او را متعجب ساخت سه بار  بگوئید ماشاءالله لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم. در برخی روایات گفته می شود که تکبیر بگویید تا تأثیر چشم زخم از بین برود.

رستم نژاد تأکید کرد: نباید از این امر غافل شد که زیاده گویی ها در این مسئله بسیار است. در بین توده مردم برخی از این مباحث با خرافات عجین و موجب شده برخی اصل آن را هم انکار کنند.

وی در ادامه تصریح کرد: جدا از خواندن سوره های توصیه شده و دعاهای تعویذ ، ممکن است برخی سنگها هم چنین اثری را برای رفع چشم زخم داشته باشند.

این پژوهشگر قرآنی گفت: اسفند دود کردن و استفاده از مهره های آبی برای دور کردن چشم زخم مبنای روایی ندارد، موضوعاتی است که توسط مردم به بحث اضافه شده است. همانطور که در احادیث و روایات آمده اصل تأثیر دعا برای دفع چشم زخم قابل انکار نیست، اما باز کردن دکانی برای نوشتن دعا و ادعای دعا نویسی به هیچ وجه قابل قبول نیست، میدان دادن به این افراد نیز گناه محسوب می شود.

خیابان های انگلیس بوی سکس و ادرار می دهد



زنان تحصیل کرده در انگلیس که بعضی از آنها عمدتا پرستار یا معلم هستند آنقدر الکل می نوشند که خود را شب ها در خیابان رهامی کنند. نیمه شب ها در خیابانهای انگلیس چیزی را که فکرش نمی کنید اتفاق می افتد.
 
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از البرز نیوز، روزنامه انگلیسی دیلی میل: زنان تحصیل کرده که بعضی از آنها عمدتا پرستار یا معلم هستند آنقدر الکل می نوشند که خود را شب ها در خیابان رهامی کنند.   

سایت دیلی میل در خبری نوشت: زنان تحصیل کرده در انگلیس که بعضی از آنها عمدتا پرستار یا معلم هستند آنقدر الکل می نوشند که خود را شب ها در خیابان رهامی کنند. نیمه شب ها در خیابانهای انگلیس چیزی را که فکرش نمی کنید اتفاق می افتد.

در بخشی از این مطلب آمده است: نیمی از صدها جوان حال خوشی ندارند و پسران بیرون مغازه ها ادرار می کنند و در کلوب های شبانه عده ای با [...] بازی می کنند.خیابان ها بوی ادرار می دهد و پلیس سعی در متفرق کردن این جوانان دارد.

دخترهایی هستند که مست روی زمین افتاده اند، عده ای نیز [...]، صدای جیغ و خنده های بلند خیابان را پر کرده است .

جالب اینجاست که اکثر این زنان جز گروه های تحصیل کرده جامعه و جوان و عده ای نیز کارمند هستند. دختران جوان لباسهای زننده وکوتاه و مشروب به دست و لب های رژ زده دارند.
آمار ها نشان می دهد که عدم استفاده درست از الکل در کشور باعث هزینه 3/7 میلیارد پوندی بخاطر جرائم و رفتارهای ضد اجتماعی می شود.از هر 5 زن یکی از آنها به سلامت خود ضربه جدی می زند.دلیل اکثر آنها برای نوشیدن الکل تنهایی و غم و غصه و مشکلات روانی و عدم اعتماد است .
 
 
 
 
 
 

تحرکات جدید شیطان‌پرستی در کشور + تصاویر



با وسوسه‌اش کام آدم و حوا را به طعم ميوه ممنوعه آلوده نمود و آنان را از بهشت عرشي به منزل فرشي هبوط داد و حال اين قابيل است که با کمند حسادت شيطان، دست خويش را به خون برادر رنگين نموده و خداوند را بر آن داشت تا انسان را تا ابديت ندا دهد که: «الم اعهد اليکم يا بني آدم أن لا تعبدوا الشيطان إنه لکم عدو مبين».
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از تابناک، شيطان پس از شش هزار سال عبادت، وارد جرگه فرشتگان مقرب الهي شد، اما تکبري که در وجودش همچون شعله زير خاکستر بود، به هنگام سجده بر آدم، سر برآورد و نداي «خلقتني من نار و خلقته من طين» سر داد؛ ندایی که او را از قله سعادت به قعر شقاوت فرستاد و از آنجا بود که کمر همت به گمراه کردن آدم(ع) و فرزندان او بست و فریاد زد: «فبعزتک لأغوینهم اجمعین».

با وسوسه‌اش کام آدم و حوا را به طعم ميوه ممنوعه آلوده نمود و آنان را از بهشت عرشي به منزل فرشي هبوط داد و حال اين قابيل است که با کمند حسادت شيطان، دست خويش را به خون برادر رنگين نموده و خداوند را بر آن داشت تا انسان را تا ابديت ندا دهد که: «الم اعهد اليکم يا بني آدم أن لا تعبدوا الشيطان إنه لکم عدو مبين».

و اکنون سال‌ها از آن عهد جاودانه خداوند با فرزندان آدم مي‌گذرد و در تاريخ همواره قابيلياني بودند که اين عهد را شکسته و به جرگه عبادالشيطان درآمده‌اند، ولي شيطان بر سر پيماني که با خويش بسته بود، محکم ايستاده و پيرواني را به عبادت خويش فرا مي‌خواند و نداي «أنا ربکم الأعلي» را که روزي به واسطه فرعون سر مي‌داد، امروز خود بي واسطه سر مي‌دهد تا مرهمي باشد بر زخم کهنه تکبرش.

روزگار ما اما، روزگار پایه‌گذاری و سازمان‌‌دهی به اجتماع‌های پراکنده شیطانیستی است. سران شیطانیست در تلاشند، این اجتماع را به تحقق برسانند و برای این مقصود، از ابزار‌های گوناگون اطلاع‌رسانی بهره می‌برند.

از سوی دیگر، در هیاهوی کم توجهی دولتمردان و مسئولان به مسائل فرهنگی و اعتقادی جوانان کشور، جریان‌های متعارض این فرصت را غنیمت شمرده و با اتصال به سرشاخه‌های فرامرزی و در پایان آسودگی خاطر به نشر و ترویج آموزه‌های ضد دینی خود می‌پردازند.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، اخبار رسیده از شهرهای ساری، اصفهان، بندرانزلی، تهران و چندین شهر دیگر، حکایت از آغاز تحرکات جدید گروه‌های شیطان‌پرستی دارد.

بنا بر این اخبار، نشست‌های مخفی پارتی با نواختن موسیقی راک و متال به صورت هفتگی برگزار شده و در این جلسات، شمار بسیاری از جوانان با ظاهری نامناسب و مزین به آلات و نمادهای شیطان‌پرستی به رقص و حرکات نامتعارف دست می‌زنند. حضور دختران جوان از نکات لازم توجه به این جلسات است.

گفتنی است، اعضای گروه‌های شیطان پرستی، افزون بر شرکت در جلسات مخفی در هفته نیز از طریق سایت‌های اجتماعی در ارتباط هستند.

در ادامه، برخی تصاویر به دست آمده از این جلسات را ببینید:

 

 

 

 

 

 

 

 

نگاهی به مشکلات شیعیان مصر



سفر شیعیان مصر برای تحصیل در علوم دینی و حوزوی و سپس بازگشتن به مصر و تأسیس حوزه های علمیه / سفر شیعیان مصر برای تحصیل در علوم دینی و حوزوی و سپس بازگشتن به مصر و تأسیس حوزه های علمیه.
به گزارش شیعه آنلاین، «محمد الحسینی» فعال سیاسی مصری و جوان تازه شیعه شده ای است که اخیرا بر فعالیت های خود در این عرصه افزوده است. وی مقاله ای تحت عنوان «مشکلات شیعیان مصر» نوشته و با ارسال نسخه ای از آن برای ما، این مسأله را کمی دقیق تر مورد بررسی قرار داده است. متن این مقاله به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم ..

شیعیان در مصر در مسیر فعالیت های خود، با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند که مهم ترین این مشکلات عبارتند از:

1- عدم وجود مراجع تقلید یا نمایندگان و وکلایی از مراجع شیعیان در مصر.
2- نبود کتاب های شیعی و در صورت بودن قیمت آن بسیار گران است.
3- نبود فضایی مناسب برای آشنا شدن شیعیان با یکدیگر.
4- سرکوب امنیتی شیعیان مصر – البته این مربوط به پیش از انقلاب اخیر بود – .
5- نبود هماهنگی و نظم میان شیعیان به ویژه برای تبلیغ و نشر مذهب اهل بیت (ع).
6- کمبود تعداد نیروهای علمی، تشکیلاتی و سازمانی.
7- جوسازی رسانه ای علیه شیعیان در مطبوعات و شبکه های ماهواره ای و دیگر رسانه ها.
8- تهمت زدن به شیعیان مصر و خارجی دانستن آنان.
9-  نبود نهادهای شیعی مانند مسجد، حسینیه، چاپخانه، مؤسسه، حزب سیاسی و غیره.
10- کمبود شدید منابع مالی مورد نیاز برای فعالیت شیعیان.

بدون شک برای فعالیت، باید مشکلات ذکر شده از سر راه شیعیان برداشته شود و بر همین اساس لازم است که:

1- مراجع تقلید و نمایندگان و وکلای آنها به شیعیان مصر اهمیت دهند و گام های مثبتی در این مسیر بردارند.
2- برای ایجاد کتابخانه، کتابفروشی و انتشارات تخصصی شیعی در مصر تلاش شود. نمایشگاه های کتاب فرصتی مناسب است.
3- خود شیعیان مصر برای آشنایی بیشتر با یکدیگر بیشتر تلاش کنند و راه های مناسبی برای این کار بیابند.
4- بررسی دقیق روش های سرکوب شیعیان درگذشته برای مقابله با هرگونه اقدام مشابه در آینده.
5- سفر شیعیان مصر برای تحصیل در علوم دینی و حوزوی و سپس بازگشتن به مصر و تأسیس حوزه های علمیه.
6- برقرار کردن ارتباط با روزنامه نگاران منصف و غیر افراطی تا با کمک آنان چهره واقعی شیعیان نشان داده شود.
7- تلاش برای اثبات مصری بودن هویت شیعیان مصر، با هدف رد اتهامات وارده در مورد خارجی بودن.
8- نزدیک تر شدن شیعیان از نظر محل سکونت و ایجاد گروه های کوچک برای همکاری بیشتر.
9- ایجاد صندوق های مالی کوچک و جمع آوری بودجه از خود شیعیان مصر.

به امید آنکه در آینده ای نزدیک مشکلات شیعیان مصر بر طرف گردد و آنان در مسیر فعالیت خود با موانع و مشکلاتی مواجه نشوند.

یاوه گویی خطیب جمعه مدینه منوره علیه شیعیان

علامه نمر باقر النمر:

مسئولان سعودی مسئول حملات علیه شیعیان هستند

بازداشت های مستمر، زير گرفتن شهروندان، تيراندازی به موتور سواران و بازداشت سالمندان به عنوان گروگان برای تحت فشار قراردادن فرزندانشان، امری است که شعله خشم ساکنان "العواميه" را برافروخته است.
به گزارش شیعه آنلاین، آیت الله شیخ «نمر باقر النمر» امام و خطيب جمعه منطقه شیعه نشین "العواميه" در عربستان سعودی، با اشاره به حوادث اخير اين منطقه و انتقاد از اظهارات مسئولان سعودی، آل سعود را مسئول توطئه علیه شیعیان دانست.

آيت الله نمر در ادامه ادعای ارتباط بحران اخير در منطقه "العوامیه" با يک طرف خارجی را بی اساس دانست و در خطبه نماز جمعه مسجد امام حسين (ع) منطقه العواميه، به نخبگان دينی و اجتماعی شيعيان عربستان درباره کشيده شدن به توطئه رسانه های رسمی، هشدار داد.

وی در ادامه افزود: کسی که مظلوم را محکوم کرده و درباره ظالم سکوت کند در اين ظلم شريک است، و کسی که جرأت گفتن حقيقت را ندارد، سکوت برای او اولويت دارد.

شیخ النمر نيروهای امنيتی سعودی را مسئول بحران و حوادث خشونت بار "العواميه" دانست و گفت: بازداشت های مستمر، زير گرفتن شهروندان، تيراندازی به موتور سواران و بازداشت سالمندان به عنوان گروگان برای تحت فشار قراردادن فرزندانشان، امری است که شعله خشم ساکنان "العواميه" را برافروخته است.

این چهره سرشناس شیعه عربستان با اشاره به بيمار شدن "حسن آل زايد" پس از بازداشت و انتقال او از مرکز پلیس به بخش ICU در بيمارستان قطيف، تاکيد کرد: اگر اين حملات و بازداشت افراد سالمند نبود، بحران های اخير به وجود نمی آمد.

وی از اقدام نيروهای سعودی در تيراندازی به سوی شهروندان و مجروح کردن شهروندان، و آسيب وارد کردن به ساختمان ها و ارعاب مردم، انتقاد کرد و گفت: حجم خسارت های وارد شده به ساختمان ها در جريان حادثه اخير، آشکارا بيانگر تيراندازی نيروهای سعودی است و ادعای تيراندازی موتور سواران و عابران پياده منطقی نیست.
 
**


یاوه گویی خطیب جمعه مدینه منوره علیه شیعیان

شیخ «علی الحذیفی» امام جمعه و خطيب مسجد النبی (ص) در شهر مدینه منوره در اظهاراتی تند، توهین آمیز و عجيب ضمن اینکه پیروان اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام را "رافضی" و "خارج از اسلام" نامید ...
به گزارش شیعه آنلاین، هفته گذشته مناطق شیعه نشین در شرق عربستان سعودی به ویژه منطقه "العوامیه" شاهد برگزاری تظاهرات های اعتراض آمیز و تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی به تظاهر کنندگان شیعه بوده که به زخمی شدن تعدادی از آنان منجر شد.

در همین حال فعالان سعودی و چهره های سرشناس شیعیان عربستان دليل اصلی بحران "العواميه" را فشارها و تبعيض های اعمال شده از سوی آل سعود دانستند.

این در حالی است که شیخ «علی الحذیفی» امام جمعه و خطيب مسجد النبی (ص) در شهر مدینه منوره در اظهاراتی تند، توهین آمیز و عجيب ضمن اینکه پیروان اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام را "رافضی" و "خارج از اسلام" نامید، ادعا کرد که شيعيان در اين کشور از همه حقوق خود در دوران حکومت آل سعود برخوردارند.

وی همچنین با اشاره به حوادث اخير در "العواميه" و تکرار ادعای دخالت يک کشور خارجی در حوادث اخير اين شهر، از سازمان همکاری های اسلامی خواست به کشورهای عضو درباره دخالت در حاکميت ديگر اعضا هشدار دهد.

گفتنی است اين درخواست وی در حالی مطرح شد که نيروهای سعودی با لشکرکشی به بحرين، این کشور را اشغال کرده و در کشتار مردم مظلوم و انقلابی بحرین، پا به پای نیروهای آل خلیفه حرکت کرده اند.

«علی الحذیفی» با هدف توجيه دخالت نظامی آل سعود در بحرين و اشغال اين کشور، افزود: بحرين همچنان نمونه ای از دخالت های خارجی است، حکام اين کشور از دولت سعودی خواستند برای جلوگيری از فاجعه ای که قرار بود اتفاق بيفتد، وارد عمل شوند.
**
خطیب جمعه مدینه منوره را برکنار کنید

منبر مسجد النبی (ص) منبری پاک است که باید اظهارات و سخنرانی های ضد طایفه ای بر روی آن بیان شود و نباید به منبری برای افزایش اختلاف و شکاف میان پیروان ادیان و مذاهب مختلف تبدیل شود.
به گزارش شیعه آنلاین، «عبدالرحمن الوابلی» نویسنده و روزنامه نگار سعودی که به داشتن اندیشه های افراطی شهرت داشته، این بار دست به قلم شده و با نوشتن مقاله ای سنگین، شیخ «علی الحذیفی» خطیب جمعه مدینه منوره که چند روز پیش شیعیان را به شدت مورد حمله و اهانت قرار داد را به باد انتقاد گرفت.

«الوابلی» در این مطلب خواستار برکنار و برخورد فوری با «الحذیفی» شد و در ادامه افزود: با توجه به اینکه مسجد النبی (ص) به همه مسلمانان از مذاهب مختلف اسلامی تعلق دارد، لذا بیان چنین مطالبی در این مسجد از سوی خطیب جمعه اقدامی نامشروع و غیر قانونی بوده لذا باید هر چه سریع تر با وی برخورد شود و او را برکنار کنند.

وی در ادامه گفت: حتی اگر هم گروهی از شیعیان در شهر کوچکی مانند "العوامیه" تظاهرات کرده باشند، این خطیب جمعه حق نداشته که همه شیعیان را مورد حمله و انتقاد قرار دهد زیرا او با این کار فقط احساسات شیعیان را برانگیخته و آنان را تحریک کرد.

«عبدالرحمن الوابلی» همچنین افزود: بدون شک اظهارات الحذیفی که به ایجاد فتنه ای طایفه ای و افزایش شکاف و اختلاف میان پیروان مذاهب مختلف شده، باید فورا به برکناری وی منجر شود. تصمیم به برکناری وی باید هر چه سریع تر توسط مقامات ارشد سعودی گرفته شود همانطور که در گذشته نیز یک خطیب خاطی که شیعیان را تکفیر کرده، برکنار کرده بودند.

«الوابلی» در ادامه گفت: منبر مسجد النبی (ص) منبری پاک است که باید اظهارات و سخنرانی های ضد طایفه ای بر روی آن بیان شود و نباید به منبری برای افزایش اختلاف و شکاف میان پیروان ادیان و مذاهب مختلف تبدیل شود.
**

مناطق شیعه نشین عربستان محاصره شد

تعداد زیادی خودروهای وابسته به پلیس، نیروهای ضد شورش و نیز گارد شاهنشاهی عربستان سعودی نیز در کنار خودروهای ارتش در عملیات محاصره شهر قطیف شرکت کرده اند.
به گزارش شیعه آنلاین، خبرنگار افتخاری ما در شهر شیعه نشین قطیف در شرق عربستان سعودی دقایقی پیش خبر داد که تعداد زیادی خودروی ذرهی و نیروهای ارتش این کشور با حضور در اطراف شهر قطیف، این شهر را به طور کامل محاصره کرده اند.

خبرنگار ما افزود: روز گذشته نیز تعداد کمی از این خودروها در منطقه حضور یافته بودند اما دقایقی پیش تعداد این خودروها و نیروها ناگهان به طور چشمگیری افزایش یافت و بر همین اساس پیش بینی می شود هر حادثه یا اتفاقی در ساعات آینده در این منطقه رخ دهد.

وی در ادامه گفت: بررسی های انجام شده نشان می دهد این خودروها از پادگان ارتش سعودی در منطقه "ظهران" به قطیف اعزام شدند. تعداد دیگری از این خودروها نیز در حال حاضر در مسیر رسیدن به قطیف هستند لذا اتوبان "دمام - الخبر" پر است از این خودروها که در حال حرکت به سمت قطیف هستند.
خبرنگار ما در ادامه افزود: تعداد زیادی خودروهای وابسته به پلیس، نیروهای ضد شورش و نیز گارد شاهنشاهی عربستان سعودی نیز در کنار خودروهای ارتش در عملیات محاصره شهر قطیف شرکت کرده اند.

گفتنی است منطقه شیعه نشین شرق عربستان سعودی که مناطق نفتی این کشور به شمار می روند، طی چند روز اخیر و به ویژه پس از سخنرانی توهین آمیز «علی الحذیفی» خطیب جمعه مدینه منوره، شاهد برگزاری تظاهرات و اعتراضات شدید شیعیان بوده و پس از آن حمله نیروهای امنیتی سعودی با هدف متوقف کردن این تظاهرات و زخمی شدن بیش از 15 تن از تظاهر کنندگان، این مناطق را نا امن و بی ثبات کرده است.

بر همین اساس کارشناسان مسائل سیاسی عربستان سعودی پیش بینی کرده اند در صورت عدم عذرخواهی خطیب جمعه مدینه منوره و تلاش مقامات ارشد سعودی برای آرام کردن شیعیان، اعتراضات آنان در روزهای آینده نه تنها ادامه یابد بلکه روز به روز بر حجم آن افزوده شود و این امر به مثابه انتقال انقلاب های عربی به ویژه انقلاب بحرین به شرق عربستان سعودی است.

قابل ذکر است تنها درخواست شیعیان عربستان سعودی که بیش از چند دهه است زیر ظلم و ستم رژیم آل سعود قرار دارند، دستیابی به حقوق شرعی و قانونی خود یعنی حق آزادی بیان و آزادی دینی است.
**
نامه اعتراضی 37 روحانی شیعه عربستان منتشر شد

اظهارات خطیب جمعه مدینه منوره وحدت ملی را در معرض خطر قرار داده است. این اظهارات در حالی بیان شد که ما در زمان بسیار حساسی قرار داریم و منطقه شاهد بحران است از همین رو هر لحظه ممکن است که اوضاع بهم بریزد و از کنترل خارج شود ...
به گزارش شیعه آنلاین، اخبار رسیده از عربستان سعودی حاکی از آن است که 37 تن از روحانیون سرشناس عربستان سعودی با انتشار نامه ای مشترک، اظهارات «علی الحذیفی» خطیب مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم در شهر مدینه منوره علیه شیعیان را به شدت مورد انتقاد قرار داده و آن را محکوم کردند.

امضا کنندگان در این نامه که تحت عنوان «به فتنه نه می گوییم» صادر و منتشر شد، نسبت به مقامات ارشد و مسئول در عربستان اعتراض کرده و از سکوت آنان در قبال اظهارات توهین آمیز «الحذیفی» ابراز تعجب کردند.

آنان در این نامه آورده اند: اظهارات خطیب جمعه مدینه منوره وحدت ملی را در معرض خطر قرار داده است. این اظهارات در حالی بیان شد که ما در زمان بسیار حساسی قرار داریم و منطقه شاهد بحران است از همین رو هر لحظه ممکن است که اوضاع بهم بریزد و از کنترل خارج شود و به جایی که نامناسب است منتهی شود.

گفتنی است «علی الحذیفی» در خطبه نماز جمعه چند روز پیش مسجد النبی در مدینه منوره، علاوه بر اینکه شیعیان را مورد اهانت قرار داد، پیروان اهل بیت علیه السلام را به بهانه وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، مورد تمسخر قرار داد.

خطیب جمعه مسجد النبی صلی الله علیه و آله و سلم همچنین از مقامات ارشد سعودی خواست تابعیت شیعیان عربستان را ساقط کرده و آنان را از این کشور اخراج کنند و به عراق بفرستند.

قابل ذکر است نام امضا کنندگان این بیانیه به این شرح است: سيد منير الخباز، سيد حسن النمر الموسوی، سيد محمد باقر الناصر، شيخ عبد الکريم الحبيل، سيد کامل الحسن، شيخ جعفر الربح، شيخ غازي الشبيب، شيخ محمد خميس، شيخ فيصل العوامي، شيخ محمد العبيدان، شيخ زکي العوامي، شيخ عبد الجليل الزاکي، شيخ يوسف سلمان المهدي، شيخ محمد مدن العمير، شيخ عبد الله النمر، شيخ حسن الخويلدي، شيخ علي الزاير، شيخ محمد الدوخي، سيد حسن عبد الله النمر الموسوي، سيد ماجد السيد حسن السادة، شيخ عبد المحسن النمر، شيخ محمد أبو زيد، شيخ عباس المازني، شيخ محمد الناصر، السيد کاظم الناصر، شيخ محمد العطية، شيخ محمد النويصر، شيخ هشام الزويد، شيخ عبدالله القطان، سيد عبدالله العلي، شيخ إبراهيم الحجاب، شيخ آدم الحرز، شيخ مضر المؤمن، شيخ شاکر الناصر، سيد يوسف النمر الموسوي، شيخ يوسف المازني، شيخ يوسف العيد.

درسی که باید از نماز مسجد النبی گرفت



یا یکی ار عادت های نادرست زائران در حرم های ایران این است که همزمان با صدای اذان به جای تلاش برای تشکیل صف جماعت دنبال این است که خود را از لابلای جمعیت به ضریح برساند، با این کار ،امر واجب را فدای مستحب می کند.
به گزارش شيعه آنلاين به نقل از فارس، تجربه خوب از نماز جماعت با شکوه مسجد النبی الگویی برای برخی از ایرانیها است.

گرچه برگزاری نماز جماعت در حرم اهل بیت و نیز مساجد در ایران رونق دارد، ولی استفاده از برخی تجربه ها نیز خالی از لطف نیست.

بارها مشاهده شده هنگام اذان ظهر در مشهد برخی مسلمانان به دلیل ناآگاهی یا بی توجهی از زیارت امام رضا(ع) بر می گردند و حرم نورانی را ترک می کنند و بازارهای اطراف حرم رضوی نیز ماشاءالله رونق و گرمی دارد و مردم مشغول خرید و فروش هستند.

در حالی که اگر مساله به خوبی عنوان شود که نماز واجب و زیارت با همه خوبیهایش مستحب است، زیارت دیر نمی شود، ولی وقت نماز تنگ است و فضیلت آن همه جا در اول وقت خواندن است، چه رسد به این که در حرم و در محضر امام معصوم باشیم.

گاهی نمازهای جماعت چند گانه هم زمان در رواقها و سالنهای مختلف حرم امام رضا برگزار می شود، که ماموم بیچاره ای که در محل اتصال این دو نماز جماعت قرار گرفته، چه تکلیفی دارد و با صدای مکبرهای متفاوت که هر کدام در موقعیتی خاص قرار دارند، چه کند، یک مکبر گوید الله اکبر سبحان الله یعنی برو رکوع، دیگری داد می زند الله اکبر سجده، هر کدام موقعیت امام جماعت خود را برای ماموم اعلام می کنند، اما ماموم بیچاره این دو صدا را با هم قاطی می کند و به اشتباه می افتد.

یا یکی ار عادت های نادرست زائران در حرم های ایران این است که همزمان با صدای اذان به جای تلاش برای تشکیل صف جماعت دنبال این است که خود را از لابلای جمعیت به ضریح برساند، با این کار ،امر واجب را فدای مستحب می کند.

اما مشاهدات خبرنگار اعزامی فارس به مدینه این گونه است که اذان های پنج گانه از مناره مساجد به گوش می رسد، همزمان جمعیت و زائران به مانند قطرات باران به سمت مسجد النبی حرکت کرده و مغازه داران و حتی دست فروشان هم کار و کاسبی خود را تعطیل کرده و راهی نماز جماعت مسجد می شوند.

در مسجد النبی (ص) که بزرگتر از حرم امام رضا(ع) است فقط یک نماز جماعت با حضور میلیونی زائران و نماز گزاران برگزار می شود.
اذان نماز و اقامه فاصه 5-6 دیقه دارد، گاهی نمازگزار برای پیدا کردن یک جا برای اقامه نماز جماعت باید یک ساعت قبل از اذان در مسجد جا بگیرد.

وحدت مسلمانان در نماز جماعت مسجد النبی واقعا زیبا و مثال زدنی و قابل درس گرفتن برای ما است.

البته امام جماعت اهل تسنن بسم الله الرحمن الرحیم حمد و سوره را نمی خواند و سوره هم کامل نیت و هر بار آیاتی از سوره بقره یا سوره های دیگر را تلاوت می کند، کل نماز گزاران اهل سنت بعد از والضالین ، کلمه «آمین» می گویند که البته طبق نظر مراجع تقلید شیعه نباید این لفظ را در این جایگاه به کار برد، بلکه به جای آن در دل بگوید، الحمد لله رب العالمین.

در نماز جماعت مسجد النبی بعد از بلند شدن از رکوع امام جماعت گوید سمع الله لمن حمده، اما مکبر گوید ربنا و لک الحمد، و بعد از رکوع چند ثانیه صبر می کنند و سپس مردم با گفتن الله اکبر امام جماعت به سجده می روند.

اهل تسنن در نماز جماعت مسجد النبی دعای دست یا قنوت نماز را نمی خوانند.

نکته جالب این که با حضور میلیونی نمازگزار در مسجد النبی و این که معمولا حجاج از طبقه برخوردار هستند، ولی هرگز صدای زنگ تلفن همراه در بین نماز جماعت نشننیدم که مزاحم تمرکز و حضور قلب دیگری شود، اما گاهی با همه تذکرها و اطلاعیه هایی که بر در و دیوار مساجد ما نصب شده، باز هم وسط نماز جماعت صداهای گوناگون زنگ تلفن همراه دیگران را آزار می دهد، حرمت مسجد و نماز هم رعایت نمی شود.

نماز جماعت پر شکوه واقعا عظمت اسلام و وحدت و یکدلی مسلمان را نشان می دهد و هرکس خود را در بین این جمعیت عظیم به سان قطره ای در دریا می بیند.

اینجا انسان متوجه اقوام و نژادها و رنگها و زبانهای مختلف مردم کشورهای اسلامی می شود و به گستردگی دین مبین اسلام امیدوار می شود.

نماد واقعی وحدت مسلمانان و امت واحده در نمازهای جماعت مسجد الحرام و مسجد النبی(ص) آشکار می شود.

ویژه نامه یاد روز حافظ  


 

 
    سيماى زن در شعر حافظ     تاملي در شعر و انديشه حافظ

سيماى زن در شعر حافظاخلاق، يكي از عناصر مهم شخصيت انسان است، و كاشف كيفيت ذات، و درون اوست. امام رضا عليه‌السلام به اخلاق عالي و ممتاز، آراسته بودند، و بدين سبب دوستي عام و خاص را، به خود جلب كردند،

تاملي در شعر و انديشه حافظ
                        در اوايل قرن هشتم و در اوضاع نابسامان شيراز كه متاثر از تحولات قرن هفتم ايران زمين بود حافظ ديده به جهان گشود و در منازعات ميان امراي آل اينجو و آل مظفر شخصيتش شكل گرفت و تبديل به ستاره اي درخشان در آسمان ادب فارسي ،

    لسان الغيب در متن عرفان     معرفي کتاب

لسان الغيب در متن عرفان
                        از ديدگاه عارفان ، جهان از عشق بوجود آمده و با نيروي عشق بازمي گردد. در عرفان تقابل ميان عشق و عقل را به هنگام سخن گفتن از عشق زميني و آسماني مي بينيم. حافظ نيز در ميان اين سنت ديرينه گام مي نهد. حافظ بارها به عاشق بودنش صراحت دارد.

                        معرفي کتاب
                        نام کتاب:مشرب عرفاني امام خميني (رحمت الله عليه) و حافظ (بررسي مضامين مشترک عرفاني ديوان امام و حافظ) نويسنده:احمد فرشبافيان

    خصوصيّات شعر حافظ     ديوان حافظ

خصوصيّات شعر حافظ
                        يکي از خصوصيات شعر حافظ، قدرت تصويرهاست و اين از چيزهايي است که کمتر به آن پرداخته شده است. تصوير در مثنوي چيز آسان و ممکني است. لذا شما تصويرگري فردوسي را در شاهنامه و مخصوصا نظامي را در کتاب‌هاي

ديوان حافظ
                        شمس الدين محمد در بين سال هاي 712 تا 727 هجري شمسي در شيراز ديده به جهان گشود. در دوران جواني با شنيدن تلاوت آيات قرآن به وسيله ي پـدرش، بهاالدين، آن را به حافظه سپرد. همچنين آثـار بسياري از بزرگـان ادب را،

    جستاري در زندگي نامه و ويژگيهاي حافظ     حافظ از منظر مقام معظم رهبري

جستاري در زندگي نامه و ويژگيهاي حافظخواجه شمس الدين محمد بن محمد حافظ شيرازي ( حدود ??? - ??? هجري قمري ) ، مشهور به لسان الغيب ، شاعر و غزلسراي بزرگ قرن هشتم ايران و يکي از سخنوران نامي جهان است .

حافظ از منظر مقام معظم رهبري
                        آيت‌الله العظمي خامنه‌اي(حفظه الله) در ?? آبان ماه سال?? ?درآيين گشايش كنگره‌جهاني بزرگداشت حافظ، اين غزلسراي نامي در شيراز، به‌زيبايي وشيوايي گوشه‌ها و زوايايي از آثار نظم اين شاعر هميشه

    خصوصيات شگفت انگيز کلام حافظ     حافظ، نقطه ي وصل شعر و شعور

خصوصيات شگفت انگيز کلام حافظ
                        دو خاصيت عجيب در کلام حافظ عبارت است از تنوع و تکرار. تنوع و تکرار؟ آري، دو امر متضاد. تکرار در بعضي سخنانش هست و گويي بيشتر مربوط است به انديشه هاي ثابت. بي بقايي عمر، ناپايداري جهان،

حافظ، نقطه ي وصل شعر و شعورشعر حافظ به ايران منحصر نشد بلكه در مدتي كوتاه به فراسوي مرزها راه و رواج يافت. پس از ايران بيش ترين رواج و رونق اشعار و انديشه هاي حافظ در شبه قاره بود. اين نكته را مي توان از شمار نسخه هاي خطي

    سراينده عشق     20مهرماه، روز بزرگداشت حافظ

سراينده عشق
                        لسان الغيب، خواجه شمس الدين محمّد حافظ شيرازي، که به حق صداي سخن عشق در ادب پارسي است و به همين جهت، يادگار ارزشمندي است که زير گنبد دوّار و پرحادثه قرون و اعصار، سرافراز و پرافتخار مانده،

20مهرماه، روز بزرگداشت حافظ
                        خواجه شمس الدين محمد شيرازي شاعر و حافظ قرآن، متخلص به حافظ و معروف به لسان الغيب از بزرگترين شاعران غزل سراي ايران و جهان به شمار مي رود. حافظ را نمي توان از سنخ شاعران تک بعدي و تک ساحتي

    دل نوشته هايي در بزرگداشت حافظ     نگاه اروپا و غرب به حافظ

دل نوشته هايي در بزرگداشت حافظهر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از يُمن دعاي شب و ورد سحري بود عشق را خواب ديده‏اي. تو خود عشقي. پيرمراد بودي و در پي يار. دنيا را به ارزاني نخريدي حرمت دوست را پاس داشتي؛ که هر چه داشتي از دوست بود.

نگاه اروپا و غرب به حافظاى حافظ! سخن تو همچون ابديت بزرگ است. كلام تو همچون گنبد آسمان تنها به خود وابسته است و ميان نيمه غزل تو با آغاز و انجام آن فرقى نمى توان گذاشت؛ چرا كه همه آن در حد كمال است.

    صنايع ادبي در اشعار حافظ     شعر و شاعري از منظر مقام معظم رهبري

صنايع ادبي در اشعار حافظ
                        حرفهاي تازه، مضمونهاي بي سابقه، و انديشه هايي که رنگ اصالت و ابتکار دارد در کلام حافظ همه جا موج مي زند. حتي عادي ترين انديشه ها نيز در بيان او رنگ تازگي دارد. اين تازگي بيان، در بعضي موارد نتيجه ي

شعر و شاعري از منظر مقام معظم رهبري شعر در حقيقت عنصر اصلي ادبيات است. اين ارزش نفس شعر است.بايد به اين نكته در انقلاب توجه داشت و به آن بها داد.شعررانسبت به ديگرهنرهابايد اولي شمرد.1

    حافظ و انتظار(قسمت اول)     حافظ و انتظار(قسمت دوم)

حافظ و انتظار(قسمت اول)
                        همان‏طور كه مى‏دانيم، از مهمترين مواردى كه در همه اديان و مكتب‏هاى عالم، به طور جدّى و مفصل بدان اشاره شده، مساله انتظار است؛ يعنى ظهور كسى كه در آينده و نه چندان دور، عرصه گيتى را غرق نور حقيقت و عدالت مى‏كند

حافظ و انتظار(قسمت دوم)يا رب آن آهوى مشكين به ختن باز رسان وان سهى سرو خرامان به چمن باز رسان دل آزرده ما را به نسيمى بنواز يعنى آن جان ز تن رفته به تن باز رسان ماه و خورشيد به منزل چو به امر تو رسند

    تأثير پذيري حافظ از شعرا     ايران و حافظ در ديوان گوته

تأثير پذيري حافظ از شعراابوالعطاء کمال الدين محمود معروف به خواجوي کرماني (689- 753 ق) از شعراي بزرگ قرن هشتم است که در قصيده و مثنوي و غزل طبع توانائي داشته است. /td>

ايران و حافظ در ديوان گوته
                        «گوته اشعار حافظ را به ديده ي شکلي مطلوب و آرماني براي سرودن شعر در دوران سالخوردگي خويش مي نگرد» براساس شواهد و مدارک موجود، گوته شاعر بزرگ کلاسيک آلمان،

    مهدويّت در شعر حافظ    

مهدويّت در شعر حافظ
                        شمس الدين محمد شيرازى متخلص به حافظ و ملقب به لسان الغيب، يكى از پر رمز و رازترين شاعران جهان است. نام پدرش بهاءالدين مى¬باشد كه بازرگانى مى¬كرده و مادرش اهل كازرون شيراز بوده است.

مجتبی، شهید نسل سومی که در درگیری با پژاک به آرزویش رسید: «ثابت می کنم که پیش از همه شما شهید می شوم


شاید در طول این یکی دو سالی که سعی کردیم به سهم خود یاد و خاطره رشادت ها و از خودگذشتگی های اسطوره های همیشه جاوید این آب و خاک مقدس را در روزهای به یاد ماندنی 8 سال دفاع مقدس، زنده نگه داریم تا هم تذکری باشد برای نسل بازمانده و هم درس و عبرتی باشد برای نسل های بعدی، بیت الغزل نظرات کاربران سایت همین یک جمله بود: «کجایند مردان بی ادعا؟»
سرویس دفاع مقدس ـ شهادت پاسدار فداکار مجتبی بابایی زاده در درگیری با گروهک تروریستی پژاک در غرب کشور موجی از خشم و انزجار نسبت به این گروهک و سردمداران آن را به نمایش گذاشت به گونه ای که مردم مسلمان و مومن اندیمشک، چهل روز پیش، در مراسم تشییع پیکر پاک این پاسدار شجاع با شعارهای مرگ بر آمریکا بر پیمودن راه خونین شهدا تاکید کردند.

به گزارش «تابناک»، شاید در طول این یکی دو سالی که سعی کردیم به سهم خود یاد و خاطره رشادت ها و از خودگذشتگی های اسطوره های همیشه جاوید این آب و خاک مقدس را در روزهای به یاد ماندنی 8 سال دفاع مقدس، زنده نگه داریم تا هم تذکری باشد برای نسل بازمانده و هم درس و عبرتی باشد برای نسل های بعدی، بیت الغزل نظرات کاربران سایت همین یک جمله بود: «کجایند مردان بی ادعا؟»

اما این روزها که به اربعین شهادت این شهید بزرگوار 28 ساله نزدیک می شویم نگاهی گذرا می کنیم به زندگی و خاطرات این شهید نسل سومی انقلاب و وصیتنامه پر شور و شعور او که هم پیام استقامت و پایداری را به ما می آموزد و هم تصریح می کند که هنوز هم هستند مردان بی ادعایی که برای امنیت و آرامش هم وطنان خود، جان بر کف گرفته و خون خود را نثار می کنند.

اول:
خرداد 1362، در محله ساختمان (کوی شهدای فعلی) اندیمشک و در دامان مادری عفیف و پدری سختکوش و مؤمن و در خانواده ای متدین چشم به جهان گشود. نامش را «مجتبی» گذاشتند.

دوران کودکی او همزمان با سالهای پر بار دفاع مقدس بود. تربیت صحیح پدر و آموزه های اخلاقی مادر از همان دوران که فضا مملو از بوی جهاد و شهادت بود، باعث شد او متفاوت از هم سن و سالانش بار بیاید.

در نوجوانی با عضویت در هیأت های فرهنگی و مذهبی عرصه دیگری در زندگی پرثمرش نمودار شد. همواره در راهپیمایی ها و تجمعات و مراسم مذهبی شرکتی فعال داشت.

پاتوقش پایگاه بسیج مسجد حضرت ابوالفضل(ع) و مسجد امام حسن (ع) بود. از بارزترین اقدامات فرهنگی و تبلیغی ایشان حضور در پیاده روی مسیر اندیمشک ـ تهران جهت شرکت در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) در سال 1378 بود. در انتهای این برنامه بود که موفق به دیدار حضوری از نزدیک با مقام معظم رهبری شدند.
در سال های بعد نیز با پای پیاده رهسپار زیارت به عتبات عالیات شد. گفتنی است که همانجا کفنی خریداری و تبرک می کند که سال ها بعد بنا به وصیت خودش با همین کفن سر بر خاک می گذارد.

مجتبی بعد از پایان دوره متوسطه و اخذ دیپلم با اشتیاق فراوان با پوشیدن لباس سبز سپاه وارد این یگان مقدس شده و زندگیش وارد مرحله جدیدی می شود.

در بدو ورود با سپاه یگان مخصوص «صابرین» را برای خدمت برگزید و چندین سال آموزش های سخت و طاقت فرسا را با موفقیت پشت سر گذاشت . این آموزش ها از او تکاوری دلاور و شجاع ساخته بود در رزم و جنگ به گفته همرزمان و فرماندهانش از قویترین و باهوشترین نیروهای عملیاتی محسوب می شد و دارای قدرت عملیاتی بالایی بود.

مجتبی بابایی تکاوری دلاور بود که به دلیل توانایی بالای ذهنی و جسمی در چندین عملیات سخت و موفق بر علیه دشمنان مرزی نظام مقدس شرکت کرده بود.

فرزند قهرمان اندیمشک در تاریخ 13/6/1390در عملیات پاکسازی مرزهای شمال غرب کشور از وجود اشرار و گروهک تروریستی پژاک در ارتفاعات جاسوسان در نبردی سخت به به آرزوی دیرینش رسید و به فیض شهادت نائل شد. در هنگام شهادت ذکر یا "علی بن ابی طالب" بر زبانش جاری بود و به خیل شهدا پیوست.


دوم:
سعید عبدولی، قهرمان کشتی جهان مدال خود را به همه شهدای شهرستان اندیمشک و بخصوص شهید مجتبی بابایی زاده تقدیم کرد. او با حضور در منزل شهید مجتبی بابایی زاده، امتیاز و مدال قهرمانی خود را به پدر این شهید اهدا کرد.

وی در این دیدار، شهدا و خانواده های آنان را دارای ارزشی بسیار والا و جایگاه آنان را قابل ستایش دانست.

سوم:
برادر مجتبی تعریف می کرد: آقا مجتبی در سال ۷۸ در کاروانی که خودم مسئولش بودم با پای پیاده به مدت ۲۲ روز، از اندیمشک برای دیدار با امام خامنه‌ای(مدظله العالی) به تهران آمد. وی در تمام طول مسیر علمدار و پیش قراول کاروان ما بود.

در آن دیدار خود من بچه‌ها را معرفی می‌کردم و آقا، بچه‌ها را به تهذیب و تحصیل و ورزش توصیه می‌کردند و مجتبی و یکی از دوستان آنقدر اشک شوق می‌ریختند که حضرت آقا آنها را در آغوش کشید و نوازششان کردند.
یکی از دوستان آقا مجتبی در کنار سردار شوشتری به شهادت رسید و مجتبی در تبریز برای تشییع پیکرش شرکت کرد و همانجا یک سخنرانی حماسی ایراد کرد، همین باعث شد که دوستانش بهش گفتند: مجتبی ما هم شهید شدیم باید بیایی و همچنین سخنرانی‌ای برای ما هم انجام بدهی که مجتبی در پاسخ به آن‌ها گفته بود که من به شما ثابت می‌کنم که قبل از همه شما شهید می‌شوم.

مجتبی در شب قدر امسال با همه خداحافظی کرد. با همه دوستان، با خواهران و برادران و به من هم گفته بود که تو باید مراسم تشییع‌ام را مدیریت کنی.

‌یکی از آرزوهای شهید مجتبی بابایی‌زاده این بود که در کنار پسرعمه بزرگوارش فرمانده شهید عزت الله حسین‌زاده دفن شود که به این آرزوی خود نیز دست یافت.

چهارم: مجتبی آمد و شهر عاشورایی شد

یک تلنگر کافی است تا دوباره برگردیم و سر در تفکر بریم یک فریاد بلند نیاز است تا مسیر را گم نکنیم، خط و این هجای بلند و رفیع پیکر مهتاب وش «مجتبی» بود که دوباره شهر را عاشورایی کرد. تابوتی آراسته با پرچم سه رنگ مقدس که پیشاپیش جمعیت به سوی آرامگاه آرامش حرکت می کرد.

«مجتبی» جوان جوان بود و نو رسیده، شاید بهار عمرش به سایه سنگین روزهای تهاجم گره نخورده باشد اما نیک اندیشی او با نیلوفر آبروی انقلاب ونظام عجین شده.

«مجتبی» جوان بود اما نگاه بلند و آسمانیش یکبار دیگر دست اندیمشک را به کاکل ایران سائید تا نشان دهد هنوز مردم این دیار حماسه و ایثار زنده اند ...


«مجتبی» جوان بود اما جوان تر از او هم برای بدرقه «ماهتاب شهید شهر» سیاه پوش بودند و آمده بودند تا بگویند سنگفرش سرخ شهر مدیون خون رنگین تو است. «مجتبی» جوان بود اما گوی سبقت را از مردان نسل اول نیز ربود و او مصداق این جمله ظریف بود که «طی شود ره صد ساله گاهی به آهی»

و من چقدر محتاج این فضایم و نفس کشیدن چقدر سهل و آسان است. الهی تنفس در این فضای عطر آگین را از ما دریغ نفرما 
 «عباس اسلامی پور»


پنجم: بخشی از وصیتنامه شهید بابایی‌زاده

ملت عزیزم:
ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد. ملت عزیزم ای آزاده ترین ملت، مبادا لحظه‌ای شک و تردید کنید که شک و تردید برای شما مصائب و مشکلاتی ایجاد می‌کند. اگر امروز نزد خدا و اولیای خدا آبرویی دارید، از یقین و ایمانتان است.

ملت عزیز ولایت و شهداء را فراموش نکنید که فراموشی این ثروت‌ها برای شما اسارت و ذلت می‌آورد. ولایت گوهری است که با داشتن آن تمام گوهرها را در پیش خود دارید و خودتان خوب می‌شناسید، که در ادعا خدا و پیامبر دارند ولی در ذلت هستند می‌دانید چرا؟ چون ولایت ندارند واقعا که مکمل بعثت جهاد بود و مکمل جهاد غدیر بود و اگر غدیر نبود بعثت هم نمی‌ماند.
ای ملت آزاده به گوشه کنار خود نگاهی بیاندازید ببینید چه خبر است. از آمریکا گرفته تا اروپا و آسیا و آفریقا جایگاه خود را ببنید که هر چه دارید از این انقلاب است. اهداف انقلاب را فراموش نکنید ولایت را تنها نگذارید که اگر نبود مبارزه شهدا با هوای نفس آزادی بدست نمی‌آمد.

به مدیران و خدمتگزاران نظام می‌گویم نگاه خمینی و خامنه‌ای به راه شماست مبادا لحظه‌ای از یاد خدا و ملت غافل شویم. مبادا خود را از فرهنگ جهاد و شهادت جدا کنید. مبادا بین شما و خانواده شهداء فاصله‌ای بیفتد مبادا از آنهائی باشید که بخاطر عملتان در زمان ظهور جزء دشمنان حضرت حجت(عج) باشید.

مبادا در خانه‌ای محکم و مستحکم زندگی کنید و در گوشه‌ای دیگر از شهر خانه‌های خشتی دست در مقابل تندبادهای زندگی وجود داشته باشد و مبادا کم کاری شما دچار زجر و سختی شود که در این صورت وای بر شما باد و پیام آخر به کارگزاران و مدیران و مدیران نظام، نکند لحظه‌ای در ولایت شک کنید و حضرت امام خامنه‌ای را تنها بگذارید که هر چه داریم از ولایت است.

گفتنی است مراسم چهلمین روز پرکشیدن این شهید بزرگوار، پنجشنبه همین هفته 21 مهرماه 1390 بر سر مزارش واقع در بهشت زهرای اندیمشک و همان شب با برگزاری مراسم دعای کمیل در منزل شهید برگزار خواهد شد

اولین پرچم ایرانی مزین به آیات قرآن +عکس

اولین پرچم بی شیر و خورشید از عصر مشروطه كه به مردم دلاور رابر كرمان تعلق دارد و مزین به آیات الهی است، تحویل كتابخانه مجلس شد.

به گزارش مشرق به نقل از سایت كتابخانه مجلس، همزمان با روز جهانی گردشگری 27 سپتامبر ۲۰۱۱ مطابق با 5 مهر ماه ۱۳۹۰ كه سازمان میراث فرهنگی اقدام به برگزاری هفته‌ی فرهنگی استان‌ها نمود، مسئولین محترم سازمان میراث فرهنگی استان كرمان در راستای معرفی و پاسداشت ظرفیت‏های فرهنگی، تاریخی و گردشگری استان پهناور كرمان  در مجموعه كاخ موزه‌ی سعدآباد هفته‌ی فرهنگی برپا نمودند و در مراسمی كه به همین منظور در مورخ 14/7/90 با حضور فرماندار، رئیس سازمان میراث فرهنگی كرمان و مهندس بختیاری نماینده‌ بافت كرمان تشكیل گردید، پس از رونمائی از اولین پرچم بی شیرو خورشید متعلق به عصر مشروطه كه جزو اموال كربلائی اكبر تاج الدینی رئیس مشروطه خواهان رابر كرمان بود جهت نگهداری و نمایش در موزه‌ی مجلس شورای اسلامی به نمایندگان كتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شورای اسلامی اهداء و تحویل گردید.

 
پرچم مذكور از دوخت چند قطعه پارچه در رنگ‌های سبز، سفید و قرمز تشكیل شده كه بر روی رنگ سفید آن آیات «بسم الله الرحمن الرحیم»، «ید الله فوق ایدیهم»، «نصر من الله و فتح قریب» و «عبارت  الله محمد علی» به خط نسخ نگاشته شده است. با توجه به شواهدی از قبیل جهت عبارات و همچنین حاشیه‌ی دوخته‌شده‌ی پرچم به احتمال قریب به یقین پرچم هنگام نمایش به صورت عمود نصب بوده و سه رنگ آن در كنار هم قرار می‌گرفته است. در كنار پرچم كه قاب گردیده دو متن نیز به چشم می‌خورد كه شامل تصویر سندی به خط آیت‌الله میرزا محمدرضا كرمانی به تاریخ 1327 قمری و دیگری كه از سوی سازمان میراث فرهنگی استان كرمان تنظیم گردیده شامل شرح پرچم مشروطه‌خواهان رابر و معرفی نامه‌ی فوق الذكر می‌باشد.

شرح پرچم مشروطه خواهان رابر

شهرستان رابر در 170 كیلومتری جنوب غربی شهر كرمان واقع شده و جمعیتی حدود 52000 نفر دارد كه تمامی آن‌ها شیعه مذهبند و از دیرباز به مخالفت با استبداد برخاسته‌اند، مقاومت آن‌ها در مقابل سپاه فتحعلی‌خان قاجار در سال 1209 هجری قمری و ایثارگری‌های آنان در دفاع مقدس نمونه‌های بارز شجاعت و دلاوری مردم آن سامان است.

آنان فریاد مشروطه‌خواهان ایران را شنیدند و از جان و دل به آن لبیك گفتند. پرچم حاضر بیرق و نماد مشروطه‌خواهان رابر بود كه برای اولین بار در سال 1327(ه.ق) نشان شیرو خورشید از آن حذف شد و بجای آن آیات قرآن و بعد از كلمه مبارك (الله) نام پیامبر اكرم (ص) و حضرت علی (ع) درج شدند.

این پرچم در وسایل شخصی مرحوم كربلایی اكبر تاج‌الدینی معروف به كربلایی اكبر (رئیس) كشف شد و به همراه آن نامه‌ای نیز بود كه از سوی آیت‌الله میرزا محمدرضا كرمانی خطاب به حجت ا لاسلام آقای حاج سید محمد باقر میر سیدی نگاشته شده و مؤید انتخاب كربلایی اكبر به ریاست مشروطه خواهان رابر است.

مرحوم كربلایی اكبر تاج الدینی، كلانتر كل رابر بود و به دلیل مخالفت با استبداد به ریاست مشروطه‌خواهان یا به اصطلاح قانونی‌ها انتخاب و به كربلایی اكبر رئیس معروف شد كه همگام با حجت الاسلام سید عبدالله مروج الشریعه، مرحوم ثقه الاسلام حاج سید محمد صدرالعلماء، مرحوم حجت الاسلام حاج سید محمد باقر میر سیدی، مرحوم حجت الاسلام حاج سید غلامحسین ابوالحسنی، مرحوم كربلایی میر علی اكبر كلانتر و دیگر مشروطه‌خواهان دیار رابر به مخالفت با استبداد پرداتختند.

ناگفته هایی از «قاتل فرعون مصر» به روایت مادرش

هنوز حرفم تمام نشده بود كه ديدم چشمانش مي‌درخشد در همين حال به من گفت: «مادر! من مشتاق ديدن علي‌بن ابيطالب و اصحاب رسول خدا هستم.» طوري سخن مي‌گفت كه گويي چيزي تا پايان راه نمانده است فرزندم را هرگز در آن حال نديده بودم.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، روز 19 بهمن ماه سال 1389 ، در حالی که چشم های تمامی جهان ، آخرین روزهای فرعون نامبارک مصر را به تماشا نشسته و آتش بیداری اسلامی مردم مصر ، نفس های ابرقدرت های غربی را در سینه حبس کرده بود ، خبری کوتاه ، در صدر اخبار رسانه های خاورمیانه نشست:
« قدريه اسلامبولي مادر 83 ساله شهيد خالد اسلامبولي با حضور در جمع معترضين مصري در ميدان التحرير قاهره، ضمن حمايت از تظاهرات گسترده مردم عليه رژيم حسني مبارك، با بيان اينكه انقلاب ما، انقلاب دختران و پسران جوان است، خطاب به جمعيت حاضر در ميدان التحرير گفت: براي رهايي مصر از چنگال امپرياليسم و يوغ استكبار دعا مي‌كنم.»
نام خالد اسلامبولی برای بسیاری از جوانان مصری ، غریب بود و چیزی را تداعی نمی کرد اما کسانی که سال های عمرشان از 40 و 50 می گذشت ، به خوبی او را به یاد می آوردند.
خالد اسلامبولی ، به تاریخ 14 مهر 1360 شمسی(6 اکتبر 1981 میلادی) دوشادوش 3 همرزمش ، انور سادات ، فرعون پیشین مصر و منعقد کننده اولین قرارداد صلح یک کشور اسلامی با رژیم صهیونیستی را به گلوله بست و با پاک کردن این لکه ننگ از دامان مصر ، نام خود را به عنوان اولین قاتل یک فرعون مصری در تاریخ این کشور به ثبت رساند.
خالد و يارانش در سحرگاه روز پنجشنبه 28 فروردین 1361 اعدام شدند و جمهوري اسلامي ايران نيز به پاسداشت اين عمل شهادت طلبانه مجاهدان مصري، يكي از مهمترين خيابان هاي پايتخت خود را به «شهيد خالد اسلامبولي » نام  داد.
متن زير گفتگويي است با «قدریه اسلامبولی» مادر شهيد خالد اسلامبولي كه چند سال پس از شهادت فرزندش  صورت گرفته است:


* نظرتان راجع به ترور انورسادات به دست پسرتان، ستوان يكم خالد اسلامبولي چيست؟
*قدریه اسلامبولی:  سال‌ها از آن حادثه مي‌گذرد و اين مايه افتخار من است كه پسر من دست به چنين كاري در دفاع از حريم الهي زد. او در راه خدا به شهادت رسيد و ما از خدا مي‌خواهيم كه اين قرباني را از ما بپذيرد.

* اما نتيجه اين كار، اعدام بود، چرا بجاي «گلوله»، «دعوت به كارنيك» نباشد؟
*قدریه اسلامبولی:  واضح است كه گروهي از مسلمانان براي دين قيام كردند و از مسئولين خواستند تا شريعت خدا را پياده كنند ولي جواب اين درخواست، زندان، شكنجه، اعدام و مرگ توسط جلادان حكومت بود. كدام گفتگو و دعوت به كار نيك منظورتان است؟
اينها باب گفتگو را از همان اول بسته‌اند. اين جنگ، جنگ ميان حق و باطل است كه هنوز ادامه دارد و بدون شك نصرت خدا در پيش است.
اهل باطل مي‌خواهند نور خدا را با دهان هايشان خاموش كنند ولي خداوند حافظ نور خدا است هر چند اين براي كافران خوشايند نباشد.
اين جنگ برپاست و مرداني را مي‌طلبد كه دين خدا را ياري مي‌كنند.
«ان تنصروالله ينصركم و يثبت اقدامكم» ولي اگر مردم از دين خدا اعراض كنند، او با كساني غير از ما دين خود را ياري خواهد كرد و راست گفت خداوند كه فرمود: «و ان تتولوا يستبدل قوما غيركم» و البته فقط اين نيست بلكه خدا مي فرمايد: «ثم لايكونوا امثالكم» چه ياري دين خدا به دست ما باشد و چه ديگران.

* وقتي خبر ترور سادات را شنيديد چه احساسي داشتيد؟
*قدریه اسلامبولی:   من و حاج احمد (پدرخالد) در منزل يكي از نزديكان براي ناهار ميهمان بوديم كه دخترشان تلويزيون را روشن كرد. مراسم رژه در حال برگزاري بود و توپ‌ها و تجهيزات از مقابل جايگاه عبور مي‌كردند. بلند‌گوي مراسم در حال گفتن اين آيه بود: «انهم فتية آمنوا بربهم» در همين حين ديديم كه افسري از ماشين حامل توپ پايين پريده و به سمت جايگاه مي‌دود. اين صحنه مرا نگران كرد به طوري كه احساس كردم قلبم ايستاد. از اعماق وجودم فرياد زدم: «خالد، پسرم!» و با دست قلبم را گرفتم. همسرم من را آرام كرد و گفت: تو مي‌داني كه خالد در مراسم رژه شركت نكرده است.
به خانه‌مان در «ملوي» در استان «المنيا» برگشتيم در حالي كه حتي يك كلمه هم صحبت نكرديم و پرنده‌ها در بالاي سرمان پرواز مي‌كردند.
دو روز به همين منوال گذشت تا اينكه از راديو شنيديم عامل ترور سادات. ستوان يكم خالد‌اسلامبولي است.
هنوز يك ساعت از اعلام اين خبر نگذشته بود كه تلفن خانه زنگ خورد. پدر خالد گوشي را برداشت اما كسي صحبت نكرد. دقايقي بعد منزل ما تبديل شد به يك پادگان نظامي و پدر خالد را دستگير كردند.
قبل از آنكه او را ببرند به من گفت: «صبور باش. بدان كه پسرمان نزد خدا شهيد است.» خودم را با قدرت و شجاعت و صبر تسكين دادم و در همان حال گفتم: «خدايا من نمي‌خواهم اين فضا را از من برگرداني، بلكه از تو مي‌‌خواهم الطافت را در آن نمايان سازي.»

* به عنوان يك مادر آيا با شنيدن آن خبر متأثر نشديد؟ خصوصا اينكه قوانين جاري كشور اين كار را يك جنايت مي‌داند؟
*قدریه اسلامبولی:   آزمايش من در مورد پسرم يعني جگر گوشه‌ام، آزمايشي بود كه بر دلم سنگيني مي‌كرد. من از خداوند خواستم كه به من صبر و استقامت بدهد و اين بود كه خيلي زود خداوند عزوجل، قلبم را آرام كرد و تمام اعضاء و جوارح بدنم سكون و آرامش يافت و من اين گفته خداوند قدير را به زبان آوردم كه «ان‌الله اشتري من‌المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في‌سبيل‌الله فيقتلون و يقتلون وعداً عليه حقا في‌التوراة و الانجيل و القرآن و من اوفي بعهده من‌الله فاستبشروا ببيعكم الذي بايعتم به و ذلك هوالفوز العظيم.»

* به نظر شما انگيزه اصلي خالد از ترور سادات چه بوده است؟
*قدریه اسلامبولی:  به نظر من دلايل آن براي همه مردم و تمام جهان آشكار و معلوم است. صحبت‌هايي كه سادات در روزنامه‌ها و راديو مي‌كرد، مردم و مخصوصا مسلمانان را بر مي‌آشفت. او اسلام را به سخره گرفت و علماء اسلام را تحقير كرد. از جمله شيخ احمد المحلاوي، كه او را به سگ تشبيه كرد. او هزاران جوان مسلمان را بازداشت و حجاب با به سخره گرفت.
سادات توافقنامه كمپ ديويد را امضا كرد و در برابر صهيونيست‌ها كوتاه آمد. صهيونيست‌ها كساني هستند كه خالد با انگيزه نبرد با آنان وارد دانشكده جنگ شد.
خالد وقتي كوچك بود به من مي‌گفت: افسري خواهم شد و با صهيونيست‌ها خواهم جنگيد و فلسطين را آزاد خواهم كرد.
او از كودكي روحيه اسلامي و ملي را در ما تقويت و ما را با نور جهاد و فداكاري منور كرد.
او دين خدا را مي‌ديد كه هتك حرمت شده و سخره زبان‌هاست. صهيونيست‌ها را مي‌ديد كه در خيابان‌هاي پاك مصر مي‌گردند و از اهل آن تجسس كرده و ناموسش را بي‌حرمت مي‌كنند.
او مي‌ديد كه آنها در مناطق و محلات مصر اشاعه فساد مي‌كنند و ارزش و وقار كشورش را به نابودي مي‌كشانند.

* آيا خالد در زمينه كار نظامي‌اش آرزويي داشت؟
*قدریه اسلامبولی:  تنها آرزوي او اين بود كه ارتش اسلامي و قدرتمند شكل بگيرد و به اسلام و مسلمانان براي آزادي فلسطين اشغالي و مسجد‌الاقصي و اعتلاي كلمه الله بر روي زمين، عزت ببخشد.

* آيا به شما اطلاع نداد كه قصد كشتن سادات را دارد؟
*قدریه اسلامبولی:  طبيعتا خير.

* خالد در آخرين ديداري كه قبل از اعدام با شما در زندان داشت، چه گفت؟
*قدریه اسلامبولی:   آخرين باري كه او را ديدم، يك هفته قبل از اجراي حكم اعدام بود. وقتي او را در لباس اعدام ديدم، قلبم گرفت. او در حالي كه دستش را به سويم دراز كرده بود، گفت: «مادر چرا اينگونه هستي؟ من در شما قدرت صبر و ايمان سراغ داشتم.» و شروع كرد به بوسيدن دستهايم و چسباندن سرم به سينه‌اش. در همين حين خواهرش وقتي او را ديد، با صداي بلند و در مقابل افسر بازداشتگاه نظامي گفت: «فزت و رب‌الكعبه، پوشش تازه بر تن كردي. شهادت گونه از دنيا رفتي و حور‌العين را به همسري گرفتي.»
خالد از اين گفته خنده‌اش گرفت و نگاهي به من كرد و وقتي من را مضطرب ديد، گفت: «مادر چه شده است؟ آيا از اين حكام طاغوت انتظار كار خير داري؟» به او گفتم: «نه پسرم! من هم جز به ايستادن تو در پيشگاه خداي عز وجل و عظمت و جلال اين جايگاه نمي‌انديشم.»
هنوز حرفم تمام نشده بود كه ديدم چشمانش مي‌درخشد در همين حال به من گفت: «مادر! من مشتاق ديدن علي‌بن ابيطالب و اصحاب رسول خدا هستم.» طوري سخن مي‌گفت كه گويي چيزي تا پايان راه نمانده است فرزندم را هرگز در آن حال نديده بودم. گفت: «مادر! صبور باش كه صبر در هنگام بلا، بالاتر است.»
به من و خواهرش گفت: «آل ياسر! صبر كنيد كه قرار ما در بهشت خواهد بود.»
در آن ديدار چهار تن از يارانش به نام‌هاي عبدالحميد، محمد عبدالسلام فرج، عطا طايل و حسين عباس نيز با او بودند.
او به من گفت كه مي‌خواهد پدر و برادرش، محمد و همسران خواهرانش، رشوان و " ممدوح را كه در زندان موقت بودند، ببيند اما خواسته‌اش رد شد. او گفت: اين تنها خواسته من قبل از اعدام است.
خواسته او انجام شد و ما از پيشش رفتيم.
خالد از روز حادثه، روزه مي‌گرفت و از من خواست در ملاقات بعد، چند بسته آبميوه برايش ببرم. من تصور نمي‌كردم حكم با اين سرعت يعني روز 14 آوريل 1982 اجرا شود.

* آيا از مسئولين خواستيد كه جسدش را به شما تحويل دهند؟
*قدریه اسلامبولی:   وقتي خالد اعدام شد ما خبر نداشتيم. برايش چيزهايي برده بودم كه ماموران زندان لباس‌هايش را تحويلم دادند. خيلي سريع به ساختمان مدعي‌العموم نظامي رفتم و از آن ها خواستم جسد پسرم خالد را تحويلم دهند. اما يك افسر آمد و به من گفت: برو! جسد پسرت را حتي پشت خورشيد هم نخواهي يافت.
در دستم آبميوه‌هايي بود كه قرار بود به خالد بدهم. آن ها را بين افسران و نظامي‌ها و منشي‌هاي ساختمان تقسيم كردم و به آن ها گفتم : اين ها براي پسرم خالد است كه الان نزد حورالعين است.
آن جا را در حالي ترك كردم كه همه‌شان گريه مي‌كردند.

* وصيت‌نامه آخر خالد چه بود؟ آيا آن را انجام داده‌ايد؟
*قدریه اسلامبولی:  وصيتش اين بود كه به هر آن چه خداوند مالك آن است باور داشته باشيم و پدرش براي او صدقه جاريه بدهد و محمد از طرف او به حج برود و مرا هم به تربيت كودكان و تعليمات اسلامي توصيه كرد كه بحمد‌الله ما هم توانستيم برخي از آن ها را انجام دهيم.

* پيام مادر خالد براي مسئولين چيست؟
*قدریه اسلامبولی:   پيام من اين است كه به امر خداوند تبارك و تعالي باور داشته و تسليم آن شوند و شريعت و احكام اسلام را پياده كنند. «انما كان قول المومنين اذا دعوا الي‌الله و رسوله ليحكم بينهم ان يقولوا سمعنا و اطعنا و اولئك هم المفلحون»
ولي اگر از آن اعراض كنند، لعنت‌ها به دنبال سرشان خواهد بود. «و يقولون امنا بالله و بالرسول و اطعنا ثم يتولي فريق منهم من بعد ذلك و ما اولئك بالمومنين و اذا دعو الي‌الله و رسوله ليحكم بينهم اذا فريق منهم معرضون افي قلوبهم مرض ام ارتابوا ام يخافون ان يحيق الله عليهم و رسوله بل اولئك هم الظالمون»

* چه صحبتي با علماء الازهر و مسلمانان داريد؟
*قدریه اسلامبولی:  اين كه تقوا پيشه كنند و از سرزنش سرزنش‌گران نهراسند و از هيچ سلطنت و سلطاني ترسي به دل راه ندهند كه اين حكومت خداوند است كه باقي خواهد ماند و نيز چيزي را كه نمي‌دانند انكار نكنند كه خداوند عظيم، آگاه‌تر است. «اتخشونهم فالله احق ان تخشوه ان كنتم مومنين.»

* آيا مايليد به عنوان يك مادر مسمان، صحبتي هم با جوانان امروز داشته باشيد؟
*قدریه اسلامبولی:   به آنان مي‌گويم گفته پيامبر خدا محمد (ص) را به ياد داشته باشيد كه «زماني مي‌رسد كه حفظ دين بر ايشان چونان نگه داشتن زغال سرخ شده ايست بر دست» صبر و مقاومت در برابر بلايا پيشه كنند و به رسالتي كه جانهايتان را براي آن مبذول مي‌داريد توجه داشته باشيد و دنيا شما را نفريبد. اي فرزندانم وحدت داشته باشيد كه گرگ‌ها، گوسفندان جدا افتاده را مي‌خورند. تفرقه عذاب است، پس وحدت پيشه كنيد و از خدا استعانت بجوييد و صبر داشته باشيد كه زمين از آن خداست و او هر آن كسي از بندگانش را كه بخواهد وارث آن خواهد كرد و سرانجام از آن متقين است.

گرم کردن عروسی با خانم‌های هنرمند

مداحان زن همه فن حریف‌اند و اجرایشان تنها به مجالس عزاداری و مولودی ختم نمی‌شود چرا که برخی از خانواده‌ها ترجیح می‌دهند تا از مداحان برای گرم کردن مجلس استفاده کنند.

به گزارش مشرق به نقل از برنا، با فرارسیدن اعیاد مذهبی و نزدیک شدن به جشن ها، بازار برگزاری مولودی و مراسم عقد و عروسی هم داغ می‌شود.با این حال حکایت برگزاری مراسم‌های صرفا زنانه حکایت متفاوتی است و چیزی که در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار است پیدا کردن یک مداح مناسب است.

هر چند که بیشتر افراد ترجیح می‌دهند تا برای پیدا کردن یک مداح مناسب از دوست و آشنا کمک بگیرند اما مداحان خانم هم شیوه تبلیغی خاص خودشان را دارند.

آن‌هایی که تازه کارترند در مجالس کارت و شماره تلفنشان را تقسیم می‌کنند تا مشتری بیشتری جلب کنند و آن‌هایی که مشهورترند برای بالابردن اعتبارشان برای ماه‌های آینده وقت می‌دهند.

زن جوانی که کنار مداح میانسالی نشسته و منتظر است تا چند خطی را اجرا کند در این باره به خبرنگار برنا می‌گوید: برای این کار باید زحمت زیادی کشید. مدت‌ها کنار یک مداح معروف باید بخوانی تا کم کم تو را بشناسند و پیشنهاد کار داشته باشی. البته استعداد و داشتن صدای خوب و روی باز هم شرط است.

با این حال به نظر می‌رسد که مداحان زن این روزها همه فن حریف‌اند و اجرایشان تنها به مجالس عزاداری و مولودی ختم نمی‌شود چرا که برخی از خانواده‌ها که با موسیقی مخالفند ترجیح می‌دهند تا از مداحان خانم برای گرم کردن مجلس عروسی و حتی پاتختی و حنابندان استفاده کنند که البته اجرای این نوع مراسم شرایط و قیمت خاص خودش را دارد!

خانم "گ" مداح میانسالی است که به قول خودش محدوده خاصی ندارد و برای اجرای برنامه به هر نقطه تهران که باشد می‌رود البته هزینه آژانس رفت و برگشت را به طور جداگانه دریافت می‌‌کند.

قبل از هر سوالی بی‌مقدمه می‌پرسد: چه مراسمی دارید و چه زمانی است؟ و درباره هزینه اجرا هم می‌گوید:به نوع مراسم بستگی دارد. برای مولودی بدون دفنواز 90هزار تومان، مولودی با پنج دفنواز 140 هزار تومان است که معمولا برای یک ساعت اجرا است. برای مراسم عروسی، پاتختی و حنابندان هم نسبت به تعداد و نوع نوازندگان هزینه متفاوت است و معمولا از 200 هزار تومان شروع می‌شود.

وی درباره نوع سازها هم توضیح می‌دهد: دف، تمپو، تمبک و درصورت تمایل ارگ هم داریم! که برای یک گروه کامل باید 500 هزار تومان بپردازید.

خانم"الف" مداحی است که بیشتر در محدوده خیابان پیروزی فعالیت می‌کند. از هزینه اجرا و زمان آن که سوال می‌کنید می‌گوید: برای مجلس عروسی سه دفنواز و تمپو داریم که 350 هزار تومان هزینه دارد و برای یک ساعت و پانزده دقیقه برنامه است.

البته برخی از مداحان هم برای جلب مشتری بیشتر دست به ابتکار می‌زنند. خانم "ع" یکی از آن‌ها که بیشتر به اجرای مراسم با شیوه عربی معروف است. در مورد هزینه اجرای برنامه بی‌مقدمه می‌گوید: تا آخر سال وقت ندارم! و ادامه می‌دهد: قیمت امسال برای مراسم عزاداری با لت‌زنی 100هزار تومان و اجرای مولودی با دف 150 هزار و مراسم‌های دیگر با رقص عربی هم 400 هزار تومان به بالا است که نسبت به تعداد رقاص‌ها متغیر است!

خانم "ر" مداحی است که به خاطر ظاهرش به یکی از خوانندگان آن ور آبی طرفداران زیادی به خصوص در قشر مرفه جامعه دارد. برای هر سوالی باید با مدیربرنامه اش هماهنگ شود. مدیربرنامه اش درباره هزینه اجرای برنامه می‌گوید: چون ایشان راننده شخصی دارند هزینه بالاتری دریافت می‌کند و نیازی به آژانس نیست. معمولا برای یک ساعت اجرای برنامه معمولی باید 500هزار تومان بپردازید که اگر نوازنده هم بخواهید هزینه بالاتر می‌رود. ضمن این که نرخ اجرا در اعیاد مذهبی و روزهای عزاداری بیشتر است!

برخی از مداحان هم در صورت تمایل صاحب مجلس زمان بیشتری اجرا می‌کنند و حتی برخی از آن ها برای این که مشتری بیشتری به دست آورند اعلام می‌کنند که از از اول مراسم تا لحظه آخر اجرا خواهند داشت.

بنابر گزارش خبرنگار برنا با کمی پرس و جو تازه می‌فهمید که شهرت مداح، تعداد نوازندگان همراه، وضعیت ظاهری و ...در هزینه دریافتی آن ها موثر است. ضمن اینکه صاحب مجلس موظف است هنگام مشایعت وی سهم قابل توجهی از همه اقلام خوراکی‌هایی که در مجلس سرو می‌شود برای مداح در نظر بگیرد تا خدایی ناکرده ناراحت و ناراضی مجلس را ترک نکند.

این که بار علمی این مداحان خانم در چه سطحی است و آیا از تحصیلات مرتبط با شغلی که در پیش گرفته اند برخوردارند یا خیر موضوع این گزارش نیست اما سوال این جا است که آیا نباید بر روی این شغل که این روزها افراد زیادی به آن مشغولند و از آن کسب درآمد می‌کنند نظارتی وجود داشته باشد؟

شبکه الجزیره منتشرکرد؛ آمار بردگان موجود در جهان؛ آمریکا رتبه اول + فیلم


27 میلیون نفر در جهان به عنوان برده برای کارهای مختلف به کار گماشته می‌شوند و ارزش این تجارت سالانه 32 میلیارد دلار است.

به گزارش خبرنگار مشرق، شبکه خبری الجزیره با تهیه گزارش مستندی به بررسی پدیده برده‌داری در جهان پرداخته و اعلام کرده است که در حال حاضر تعداد بردگان در جهان بیشتر از هر زمان دیگری شده است.

جان بلیر، برنده جایزه اسکار می‌گوید: «کار تولید مستند «بردگی: شیطان قرن 21» یکسال به طول انجامیده و این فیلم بیانگر یکی از مهم‌ترین تحقیقات جهانی الجزیره می‌باشد. تصاویر این فیلم در سه قاره مختلف گرفته شده و عمیق‌ترین مطالعه‌ای است که تاکنون کسی در مورد چگونگی و چرایی وجود برده‌داری در این عصر مدرن تهیه کرده است».

این فیلم مستند بیان می‌دارد که بیش از 50 هزار برده در آمریکا وجود دارند که سالانه به این میزان 17 هزار نفر دیگر نیز افزوده می‌شوند.

در این مستند به بررسی بزرگترین پرونده بردگی کارگری در طول تاریخ پرداخته می‌شود، که در آن یک شرکت کالیفرنیایی متهم به به بردگی کشیدن بیش از 900 کودک تایلندی در مزارع مختلف آمریکا است.

این مستند همچنین به گونه‌های دیگری از انواع برده‌داری در قرن 21 اشاره می‌کند، از جمله بردگی در زندان، بردگی جنسی، بردگی کودکان در تایلند موسوم به «رستاوک»، و شرکت‌های آمریکایی که از بردگی کارگری اجباری در برزیل منافعی را به جیب می‌زنند.

به گفته گزارشگر این مستند، راجح عمر، برده‌داری در تمام نقاط جهان در حال رشد است: «امروزه 27 میلیون مرد، زن و کودک به عنوان برده در سراسر جهان نگهداری شده، به فروش رسیده و ترانزیت می‌شوند».
وی همچنین به بردگی‌های مختلف اشاره کرده و اظهار می‌دارد که در اروپا برده‌داری جنسی، ‌در پاکستان برده‌داری کارگری، و در هند برده‌داری از نوع برگزاری جشن عروسی دیده می‌شود.


وی می‌افزاید: «این میزان، دو برابر تعداد 12.5 میلیون آفریقایی است که برای چند قرن به عنوان برده فروخته می‌شدند. این تجارتی است که ارزش آن به 32 میلیارد دلار در سال می‌رسد؛ تجارتی که هنوز پابرجاست و در دنیای امروز نیرومندتر از هر زمان دیگری به حیات خود ادامه می‌دهد.»

تهیه‌کننده این مستند تیم تات می‌گوید: «این مستند حقایق تلخی را در مورد نقش برده‌داری در زندگی مدرن آشکار می‌کند، مانند روشی که در آن برخی از مواد غذایی موجود در قفسه فروشگاه‌های بزرگ آمریکا به دست برده‌ها کشت و برداشت می‌شود، و یا استفاده از برده‌داری برای تولید بسیاری از کالاهایی که مصرف‌کنندگان در سراسر جهان وجود آنها را بدیهی می‌دانند».


وی می‌افزاید: «این پدیده حتی چالشی برای خود دولت آمریکا به حساب می‌آید. رهایی از دنیای برده‌داری هیچ‌گاه کار ساده‌ای نبوده است، اما ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که هزینه به کار گرفتن یک وکیل پایه یک ساعتی 3000 پوند است، در حالی که یک برده را می‌توان به قیمت حدود 55 پوند خرید. به رغم نقش خودگماشته آمریکا به عنوان پلیس ضد برده‌داری جهان، ‌این کشور کمترین منابع ممکن را برای مقابله با تجارت برده در قرن 21 اختصاص می‌دهد».

قصه شتری كه به حرم پناه آورد +سروده دكتر رسا درباره شتر پناهنده

شاید چندین مرتبه از زبان ریش سفیدان اطرافتان، قصه شتری را شنیده باشید كه از دست سلاخان گریخت و به حرم امام هشتم علیه السلام پناه آورد و پای پنجره فولاد گریست.

حاج نصر الله حسین زاده صاحب همان شتر است كه اینك دربان كشیك پنجم آستان قدس رضوی می‌باشد. از آنجا كه ماجرای آن شتر پناهنده و چند و چون پس از آن به نظر ما جالب آمد، خاطرات ایشان را بیان می‌کنیم. حاج نصرالله اینطور آغاز می‌كند:

از قهرمانان و پیش كسوتان ورزشی كشتی هستم كه شغل اصلی‌ام دامپروری است . 26 سال بیش دوازده شتر را كه از كشور افغانستان به ایران آورده بودند، برای كشتارگاه خریداری كرده همان روز با چند تن دیگر شروع كردیم به علامت گذاری روی شترها اما وقتی به آخرین آنها كه بسیار فربه و چاق هم بود رسیدیم، به دلیل نا آرامی او موفق به گذاشتن علامت نشدیم .

صبح روز بعد همین شتر را همراه با سه تای دیگر به كشتارگاه فرستادیم . آنجا دو تا را كشتند و دو تای دیگر از سلاخ خانه به طرف پنجره پایین خیابان گریختند. سر پنجره یكی از آنها به سمت خیابان نخ‌ریسی و دیگری به سوی حرم مطهر حركت كرد. حاج سید حسینی یكی از دربانان صحن عتیق می‌گفت: هنگامی كه شتر وارد حرم شد، با قدم‌های آهسته گام برداشت. سه دور اطراف سقاخانه چرخید و بعد رفت و به آرامی جلوی پنجره فولاد زانو زد و پس از سر و صدای زیاد چنان اشك ریخت كه از یك شتر بعید می‌نمود .

وقتی همان دربان، شالی سبز بر گردن شتر انداخت و به دنبال خود كشانید، شتر مانند آهویی رام شده با او همراه شد و مردم هم گروه گروه به دنبالش رفتند .

از این قضیه كه آگاه شدم شتر را به حال خود رها كردم. دوازده روز گذشت تا این كه رئیس تشریفات آن زمان مرا احضار كرد و خواست بداند در مقابل شتر چه تقاضایی دارم . من هم به جای پول یا شتری دیگر، فقط درخواست حكم خدامی حرم مطهر را كردم . رئیس تشریفات هم تلفنی جریان را برای نایب التولیه بازگو كرد. او هم گفت: ساعت دوازده روز بعد به دفترش بروم . فردای آن روز راس همان ساعت نزد حسن زاهدی كه آن موقع استاندار بود، رفتم و او پس از سؤال و جواب درباره شغل و میزان ارادتم نسبت به ائمه، قول ارایه حكم خدامی را به من داد . یادم هست آنقدر از این قول او خوشحال شدم كه دیگر نفهمیدم پس، از آنچه گفت تشكر كردم و تقاضای خودم را نوشتم و به دفتردار دادم، او با خشونت گفت: چه كسی به تو اجازه داده چنین تقاضایی بنویسی؟ هنگامی كه جریان را به او گفتم تقاضایم را داخل كشوی میزش گذاشت و گفت روز بعد مراجعه كنم . فردای آن روز كه رفتم با تعجب دیدم برگه او را استاندار امضاء كرده است و نامم نیز در دفتر ثبت شده است . پس از ارایه مدارك به كارگزینی، گفتند: بروم و چهل روز دیگر مراجعه كنم .

خدا می‌داند در این مدت در دلم چه گذشت . بالاخره پس از پایان چهل روز به اداره آستانه رفتم، آنجا مرا به ارباب ارجاع دادند .

هنگامی كه سراغ وی رفتم گفتند: ارباب جلسه دارد. بنابراین مجبور شدم برگردم و داخل ماشین منتظر بمانم . برای گذراندن وقت، رادیو را روشن كردم . یك باره رادیو اعلام كرد به جای زاهدی، ولیان به استانداری منصوب شده است . همان موقع به شدت از اتفاقی كه در حال وقوع بود ناامید شدم . با خود تصور كردم حتما استاندار جدید تمام تصمیمات استاندار قدیم را لغو می‌كند و به هر حال كار را از دست رفته دیدم . خیلی ناراحت شدم و رفتم سر چهارراه نادری (چهارراه شهدا) ، رو به امام رضا علیه السلام ایستادم و گفتم: آقاجان این حكمی بود كه شما توسط شتر به من عنایت كردی. اما حالا دارد از دست می‌رود. خودت دوباره نظری كن تا درست شود. بعد به طرف میدان شهدا، كوچه حسین باشی كه مغازه داشتم حركت كردم . وقتی به مغازه رسیدم . كارگرمان نامه‌ای سربسته به من داد .

پرسیدم: این چیست؟

گفت: از آستانه آورده‌اند .

نامه را گرفتم ، به حرم رفتم و بسیار دعا كردم و سپاس گفتم .

شش ماه از خدامی گذشت كه همان مامور آورنده نامه مرا دید و گفت: حاجی! قدر این حكم را بدان چون زمانی امضا شد كه زاهدی دفتر كارش را ترك كرد تا به تهران برود . حتی رفت و به قصد فرودگاه داخل ماشین هم نشست . اما یك مرتبه پیاده شد، به دفتر كارش برگشت و دو نامه را امضاء كرد كه یكی از آنها همین حكم شما بود .

ـ آقای حسین زاده بالاخره مسؤولان آستان قدس با آن شتر چه كردند؟

او را به مزرعه نمونه آستان قدس بردند و حدود ده سال همانجا از او نگهداری نمودند . بعد هم قرار شد شتر را به طبس ببرند و آنقدر مواظبتش كنند تا به مرگ طبیعی بمیرد. ولی چنان این موضوع روی مردم اثر گذاشت كه حتی درباره آن شتر، شعرا از جمله دكتر قاسم رسا و همچنین مداحان، سروده‌های زیبایی خواندند .


ـ طی 25 سال خدمتتان آیا تاكنون شاهد كرامات دیگری هم از جانب امام رضا علیه السلام بوده‌اید؟
بله . البته باید بگویم كه هر چه دارم ، از عنایات آقا علی ابن موسی الرضا علیه السلام است و تا كنون هم هر چیزی از ایشان خواسته‌ام اجابت فرموده‌اند. یادم هست یك شب حرم را برای شستشو خلوت كرده بودند . من هم در امر نظافت شركت داشتم پس از اتمام كار هنگامی كه می‌خواستم از پایین پای حضرت خارج شوم رو به ضریح ایستادم و گفتم : یا امام رضا علیه السلام ! خودت می‌دانی چقدر آرزوی زیارت قبر جدت حضرت امام حسین علیه السلام را دارم . اكنون كه راه بسته است، خودت راه را باز كن و مرا به آرزویم برسان . بعد هم با همان زبان حال خارج شدم . مدتی گذشت این كه مسابقات كشتی آغاز شد و بنده را هم دعوت كردند تا به عنوان داور حضورداشته باشم . پس از آن هم ابلاغ نمودند كه برای ادامه مسابقات می‌توانید از بین دو كشور تركیه و عراق یكی را انتخاب كنید . من هم بدون تامل تركیه را برگزیدم. بعد از گذشت مدت كوتاهی یادم آمد، از امام رضا علیه السلام تقاضای زیارت قبر امام حسین علیه السلام را كرده‌ام . برگشتم و درخواستم را تغییر دادم و گفتم بنویسید من به عراق می‌روم . بالاخره همان سال موفق شدم به آرزوی دیرینه‌ام برسم و این یكی از بهترین خاطراتم در زمینه برخورداری از عنایات امام رضا علیه السلام بود .


ـ آیا تاكنون خودتان هم وسیله‌ای برای قبول خواسته‌های زوار شده‌اید؟

یك روز برای صرف غذا به مهمانخانه حضرت رفتم . پیش از خوردن غذا، فكر كردم بهتر است امروز غذایم را به یكی از زوار بدهم . بنابراین آن را برداشتم و از مهمانخانه خارج شدم . از زائران زیادی گذشتم و وارد صحن آزادی شدم . كنار یكی از غرفه‌ها چشمم به مرد جوانی افتاد كه همسر و فرزندش را همراهی می‌كرد.

جلو رفتم و پس از عرض سلام غذای حضرت را به عنوان تبرك به آنها دادم مرد جوان با تعجب پرسید: حاج آقا! چرا این غذا را به من می‌دهی؟

گفتم: مگر اشكالی دارد؟ این غذای متبرك حضرت است و من هم نیت كرده‌ام امروز خوراك خودم را به یك زائر بدهم .

مرد گفت: پس بگذارید جریانی را برای شما تعریف كنم .

سالهاست به مشهد مقدس مشرف می‌شوم و شاهد پذیرایی هزاران زائر در مهمانسرای حضرت هستم . اما متاسفانه تاكنون قسمت خودم و خانواده‌ام نشده است . به همین خاطر قبل از آمدن شما رو به امام هشتم علیه السلام گفتم: یا امام رضا علیه السلام خودت می‌دانی سالهاست آرزوی صرف یك لقمه از غذای متبرك شما را دارم . دوست داشتم قدری از این غذا نصیب من و خانواده‌ام می‌شد. ولی توفیق حاصل نمی‌شود . هنوز چند دقیقه بیشتر از تقاضایم نگذشته بود كه شما با این غذا نزد ما آمدید . به همین خاطر از كارتان تعجب كردم .

حالا هم واقعا از امام رضا علیه السلام متشكر هستم . از شنیدن حرف‌های آن زائر منقلب شدم . رو به امام رئوف ایستادم و او را سپاس گفتم كه مرا وسیله‌ای جهت رفع حاجت یكی از زوارش قرار داد .


- آقای حسین زاده با توجه به این كه عده زیادی از مومنان آرزوی خدمتگزاری حضرت را دارند، شما برای كسانی كه توفیق این خدمت را پیدا می‌كنند چه توصیه‌ای دارید؟
خیلی‌ها قدر این عمل خود را نمی‌دانند و بر آن به عنوان انجام یك تكلیف نگاه می‌كنند و از معنویت آن زیاد بهره‌مند نمی‌شوند . در حالی كه بعضی‌ها از تهران می‌آیند و علاوه بر خدمت، از این مكان مقدس بهره‌برداری معنوی هم می‌كنند. بنده معتقدم كسی كه به اینجا می‌آید . باید در درجه اول عاشق این مكان باشد و با امام هشتم علیه السلام ارتباط قلبی برقرار سازد و از ته دل برای آقا كار كند .

در ادامه این مطلب سروده دكتر قاسم رسا را درباره شتر پناهنده می‌آوریم .

ساربانی اشتری را صبحگاه

بهر كشتن برد در كشتارگاه

استر از مسلخ چو آهو می‌گریخت

تا برد بر ضامن آهو پناه

شد هراسان وارد صحن عتیق

ملتجی بر دادرس شد دادخواه

زد چو زانوی ادب را بر زمین

   شه بر او افكند از رحمت نگاه

لطف سلطان بین كه تا پایان عمر

می‌چرد در سایه الطاف شاد

باز كن چشم یقین ای كوردل

كز یقین آیی برون از اشتباه

هر كه را نور ولایت در دل است

برد سوی كعبه، مقصود راه

كمتر از حیوان نئی ای دردمند

 آنچه می‌خواهی از این درگه بخواه

كعبه دل‌ها بود شمس الشموس

خیره از نور جمالش مهر و ماه

بر فرازد چون رضا (ع) سر از شرف

هر كه سایه جبه بر این بارگاه