آرمیتا کوچولو در لباس احرام+عکس

خانواده شهیدان شهریاری و رضائی نژاد از اساتید دانشگاه و شهدای هسته‌ای کشور که توفیق تشرف به مدینه منوره را داشتند شب گذشته با محرم شدن در مسجد شجره و برای به‌جا آوردن اعمال عمره مفرده عازم مکه مکرمه شدند.


تصاویر/ خانه تکانی دل در ایام نوروز

سرزمین مجاهدتها و رشادتهای رزمندگان بی ادعای هشت سال دفاع مقدس محلی برای تجدید بیعت با آرمانهای بلند بنیانگذار انقلاب اسلامی و شهدا است و جاییست برای خانه تکانی دل از گرد و غبار ها و آلودگی های شهر ...


























تصاویر/ اینجا قدم گاه شهیدان است

سرزمین مجاهدتها و رشادتهای رزمندگان بی ادعای هشت سال دفاع مقدس محلی برای تجدید بیعت با آرمانهای بلند بنیانگذار انقلاب اسلامی و شهدا شده است که همواره مورد استقبال عموم مردم و جوانان است.



























تصاویر/ بازگشت پرستوها به میهن

بازگشت پیکر شهدای دوران دفاع مقدس به میهن اسلامی در مرز شلمچه.
ادامه نوشته

عکس / حاج بخشی در قبر

تصویری که مشاهده می کنید در 22 فروردین 1378 در قطعه 29 بهشت زهرای تهران به ثبت رسیده است.در این تصویر حاج ذبیح الله بخشی درون قبری که برای تدفین شهید مهیا شده بود ایستاده و انتظار رسیدن پیکر مطهر شهید را می کشد
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، نزدیک به یک اربعین از عروج حاج بخشی می گذرد. گر چه علم سبز و سیمینوف غنیمتی حاج بخشی به خاطراتی ماندگار در تاریخ این سرزمین بذل گشته است اما چهل روز است که پیر دلاور جبهه های جهاد، پدر دو شهید و همرزم و همراه هزاران شهید، حاج ذبیح الله از میان امت حزب الله رخت سفر بربسته و راه پیمایی 22 بهمن 1390 از غریو «ماشاءالله- حزب الله» او خالی بود.
تصویری که مشاهده می کنید در 22 فروردین 1378 در قطعه 29 بهشت زهرای تهران به ثبت رسیده است. در این تصویر حاج ذبیح الله بخشی درون قبری که برای تدفین شهید علی صیاد شیرازی مهیا شده بود ایستاده و انتظار رسیدن پیکر مطهر شهید را می کشد تا آیین تلقین و تدفین ایشان را به جا آورد.
 روحمان با یادشان شاد

تصاویر منتشر نشده از سردار سوداگر


ادامه نوشته

بذارید ما تکه پاره بشیم تا...

بذاريد ما تكه پاره بشيم توي اين بيابون ها بميريم ولي اسلام اينقدر عظمت داشته باشه كه رئيس جمهورش بره تو پاكستان مردم ديگه يادشون بره خودشون رئيس جمهوري داشتند اصلا محل هيچي بهش نگذارند و بچسبند به ماشين رئيس جمهور ما
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، علی محمدی به سال 1338 در روستای «نوق»(ازتوابع رفسنجان) متولد شد. وقتی امام خمینی شروع به کشیدن گوش طاغوت کرد ، علی 4 سالش بود و بچه گی می کرد اما وقتی امام در سال 1357 به ایران برگشت ، این بچه ی کویر ، برای خوش شیرمردی شده بود. همان اولِ کار ، آستین ها را بالا زد و کمربندش را محکم بست به سربازی رهبرش. بالاخره هم در عملیات کربلای 5 مزدش را گرفت و رفت برای مرخصی تشویقی تا روزی که در رکاب «مولا»یش بازگردد و حساب همه ی طاغوت ها را یکسره سازند. انشاءالله.
حاج علی محمدی در زمان شهادت ، فرماندهی گردان 412 از لشکر 41 ثارالله را برعهده داشت. آن چه خواهید خواند بخشی کوتاه از سخنرانی آن سردار عزیز است که مدت کوتاهی پیش از شهادتش در جمع مردم زادگاهش و در مسجد روستا ایراد فرموده:

"شما رفتن آقاي خامنه اي به پاكستان را ديديد. اصلا خدا چي قرار داده براي ما، ما قدرش را نمي دانيم. تو ناز و نعمتيم. مردم پاكستان ديديد كه جوري برخورد كردند با آقاي خامنه اي كه ضياءالحق خجالت مي كشيد همراه آقاي خامنه اي بيايد. مردم پاكستان دست مي كشيدند روي ماشين ، روي آهن ها، دست مي كشيدند روي سر و صورتشان، دست مي كشيدند به صورت بچه، تبرك مي كردند. عظمت جنگ ما همين براي ما بسه. بذاريد ما تكه پاره بشيم توي اين بيابون ها بميريم ولي اسلام اينقدر عظمت داشته باشه كه رئيس جمهورش بره تو پاكستان مردم ديگه يادشون بره خودشون رئيس جمهوري داشتند اصلا محل هيچي بهش نگذارند و بچسبند به ماشين رئيس جمهور ما و ببوسند، دست بكشند روش تبرك كنند صورت بچه هاشون و خودشونو. اين ارزش داره و همين براي ما بسه و امروز مسئله ايران تنها نيست، لبنان مسئله هست، ليبي مسئله هست، سوريه مسئله هست، دنيا و كلا اسلام و مسيحيت و همه مذاهب در خطرند امام بخاطر اين ميگه حركت كنيد."





تصاویر / ما «غبار روبی» کردیم یا شهدا؟

این یعنی باید باز هم با شرمندگی سرمان را بیاندازیم پایین و فقط بگوییم: «دم شما گرم آقایان ! منت سرمان گذاشتید ! بازهم مردانه گی کردید که تحویلمان گرفتید.»
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، هر ساله اولین پنجشنبه از دهه فجر را ، ذیل عنوان «میهمانی لاله ها» ، به گلزار شهدای شهرمان می رویم تا «آیین غبارروبی تربت پاک شهیدان» را به انجام برسانیم اما راستش شرمنده گی در آخر برای ما به اصطلاح «غبار روبان» می ماند و بس.
مگر شهدا غبار می گیرند که ما باید غبارشان را بروبیم ؟
 مگر نه این که آنان مانده اند و این من و تو هستیم که زمان با خود می برد؟
 پس بگذار راست و حسینی اش را بگویم که ما ، امروز به محضر شاهدانِ شهرمان رفتیم تا آن ها غبار دل های وامانده و سردمان را بگیرند. این ، می دانی یعنی چه؟
 این یعنی ما امروز خیلی به آن ها زحمت دادیم با دل های دود زده و پر گرد و خاکمان. با دل های لجن گرفته مان. با دل های کپک زده مان.
 این یعنی خیلی باید ممنونِ زحمات آن ها باشیم .
این یعنی باید رسم ادب و سپاسگذاری را رعایت کنیم.
این یعنی باید باز هم با شرمندگی سرمان را بیاندازیم پایین و فقط بگوییم: «دم شما گرم آقایان ! منت سرمان گذاشتید ! بازهم مردانه گی کردید که تحویلمان گرفتید.»
و امیدوار باشیم  مثل خیلی هایی نشویم که سال هایی قبل تر ها ، می آمدند برای غبار روبی دل هایشان اما حالا چند سالی است که «غبار روبان» با آن ها قهر کرده اند و حضرات در غبار سیاه دل هایشان خفه شده اند.
خدا به همه مان رحم کند.

برای مشاهده تصاویر با کیفیت مناسب ، آن ها را ذخیره نمایید

ادامه نوشته