یا امام رضا8/8/88
امروز نيز هر كس بال كبوتر خودش را بر ضريحت نرساند
روشن تو بال و پر نگشود آسمان را ادارك نخواهد كرد و در هواي
اي مشرق معرفت در خراسان عزيز، هنوز هم كه هنوزه و هميشه
تويي كه ميتابي و طلوع تو را هر بامداد از مشرق سينهامان حس ميكنيم
و بي شرط ورودت به قلمرو هستي،در هيچ جادهاي قدم نزده و هيچ دستي
فشاريم. ما را براي بيعت ديگر ياري ده و به خراسانت بخواه را به بيعت نمي
مي رسم غمگين، گرد قربت نشسته بر دوشم........
آمدم كنار مرقد تو، دامني اشك و آه آوردم
مثل آهوي خسته از صياد، به حريمت پناه آورده ام
آمدم تا خزان قلبم را به نگاهي پر از جوانه كني
بشكنت بغض، اشكهايم را مثل تسبيح دانه دانه كني
در طواف تو مثل پروانه، هستي ام را به باد خواهم داد
تا نگاهم كني، تو را سوگند به عزيزت جواد خواهم داد
*******
میلاد امام رضا(ع)
دوش در واقعه دیدم که تابان آمد
هاتف غیب ندا داد که جانان آمد
روشن از پرتو رویش شده یثرب امشب
ز پس پرده برون نیر تابان آمد
دودمان علوی گشت چراغان امروز
هشتمین اختر پر نور امامان آمد
کوکب برج ولایت ثمر باغ علی
ثامن و ضامن علی شاه خراسان آمد
مادرش نجمه ز دیدار رخش شاد و مسرور
که ز گلزار وجودش گل خندان آمد
زینت محفل موسی ثمر کاظم غیظ
به دبستان پدر شاد و خرامان آمد
تربیت یافته مکتب عرفان پدر
حافظ شرح نبی حافظ قرآن آمد
فیض بخش فقها منبع احسان و کرم
ابر رحمت به مثل فصل بهاران
او رضا بود، رضا بر همه امر قضا
وارث شیر خدا شافع عصیان آمد
علی موسی الرضا بوالحسن کنیه او
آری از نسل علی صاحب عنوان آمد
عالم آل محمد(ص) شرف اهل ولا
ملجا دل شدگان یار غریبان آمد
مرجع اهل یقین منبع فیض و برکات
صاحب جود و کرم منبع احسان آمد
نا امیدان به امیدی به درش می آیند
شاد شد هر که به این روضه رضوان آمد
برتر از عرش برآمد حرم شاه رضا
این مقام از طرف خالق سبحان آمد
گرد روب حرمش صبح مساخیل ملک
پادشاهان به درش زار و پریشان آمد
گسترش یافته خان کرمش بر همه کس
ای خوش آنان که سر سفره جانان آمد
دردمندان بفنایش سر خجلت در پیش
نادم از کرده خود گشته پشیمان آمد
روز شادیست عرب زاده بخوان شعر و سرود
شعر تو هدیه ز سلطان خراسان آمد
شاعر: سيد فياض عرب زاده زنجاني
***
امام من !
رضای من !
ضامن من باش …
من همان آهوی رمیده ام
همان که با چشمانی غرق تمنا
تو را نظاره می کند
ضامن من باش
ای ضامن آهو ! …
آهوی رمیده ات به دنبال تو
دشتهای دعا را طی می کند
و به یاسهای عاشق سلام می دهد
طاقت دیدنت رویت را ندارد
شرمنده و سر به زیر دارد
از آن رو که آنگونه که باید نبوده
ولی اینک دلش را
با دو دست تمنا پیشکش می کند
دلی که سرشار از عشق است
آن هم عشقی الهی
می داند چنین دلی آلوده نخواهد شد
آرزومند است
ضمانت تو را می خواهد
بیش از این سرگردانم نکن
ای مأمن آرامش
یاریم نما …